eitaa logo
ثامن شهید سعادتمند ۳۴۲ 🇵🇸
170 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
145 فایل
تهران _ ناحیه ابوذر _ حوزه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ۳۴۲_ پایگاه شهید حمزه سعادتمند _ (واحد خواهران) مدیر کانال : @Tahora5 لینک کانال اطلاع رسانی: https://eitaa.com/joinchat/1682768694C5b0bfa3129
مشاهده در ایتا
دانلود
رئیس دادگستری تهران: در کنار رسیدگی به اصل ماجرای مهسا امینی به دروغ‌پردازی‌های این موضوع با جدیت رسیدگی می‌شود 🔹@samensadatmand342
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از خدا(در خیانت و زشتی پنهان) بترسید که خدا بر همه چیز کاملا گواه و آگاه است💙 گرافی @samensadatmand342
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رُکْنَ الْإِیمَانِ... 🏝چه سست خانه‌ای است ایمان بدون یاد امام حیّ و حاضر! سلام بر تو و بر بلندای حضور تو که جز بر آن عمارت، ایمان استوار الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ پاسخ رهبر انقلاب به شبهات وارد شده این روزها به 🔻تذکر رهبر انقلاب سال ۹۶: 🔹برخی با طرح مسئله حجاب اجباری خط ناکام دشمن را دنبال می‌کنند. آنچه که حرام شرعی است، نباید بصورت آشکار صورت بگیرد. شارع مقدس بر حکومت اسلامی تکلیف کرده که مانع از رواج حرام الهی در جامعه بشود. 🔹آنچه بنده را حساس می‌کند، طرح مسئله «حجاب اجباری» از دهان برخی خواص است. 🔹این عده که در میان آنها روزنامه‌نگار، روشنفکرنما و آخوند معمّم هم وجود دارد، همان خطی را دنبال می‌کنند که دشمن نتوانسته با آن‌همه هزینه در کشور به نتیجه برساند که ان‌شاءالله این کارشان نادانسته باشد. 🏴🚩🏴🚩 || || 🆔
⚠️ هشدار آن‌هایی که شما را دعوت به اغتشاش و ناآرامی می‌کنند دلسوز شما نیستند. 🏴🚩🏴🚩 || || 🆔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیسی: به سند ۲۰۳۰ کاری نداریم 🔹رئیس‌جمهور در اجلاس تحول آموزش در محل سازمان یونسکو: فرهنگ سلطه منفعت خود را در عقب نگه‌داشتن کشورهای دیگر تعریف کرده‌است. 🔹ایران سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش خود را بر اساس فلسفه ایرانی و اسلامی و بدون اتکا به سند ۲۰۳۰ تدوین کرده‌است. @samensadatmand342
ثامن شهید سعادتمند ۳۴۲ 🇵🇸
🌌 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 52 "شعله های جنگ" ⭕️ آستینِ لباس کوتاه بود ... یقه هفت ... ورودی اتاق ع
🎆 شب 53 "حمله چند جانبه" 💢 ماجرا بدجور بالا گرفته بود ... همه چیز به بدترین شکلِ ممکن ،دست به دست هم داد تا من رو خورد و لِه کنه...😞 ⭕️ دانشجوها، سرزنشم می کردن که یه موقعیتِ عالی رو از دست داده بودم ... اساتید و ارشدها، نرفتنِ من رو یه اهانت به خودشون تلقی کردن ... و هر چه قدر توضیح می دادم فایده ای نداشت ... نمی دونم نمی فهمیدن یا نمی خواستن متوجه بشن ...! 🏢 دانشگاه و بیمارستان ... هر دو من رو تحت فشار دادن که اینجا، جای این مسخره بازی ها و تفکراتِ احمقانه نیست ... و باید با شرایط کنار بیام و اونها رو قبول کنم ...⛔️ هر چقدر هم راهکار برای حل این مشکل ارائه می کردم ... فایده ای نداشت ... 📆 چند هفته توی این شرایط گیر افتادم ... شرایطِ سخت و وحشتناکی که هر ثانیه اش حس زندگی وسطِ جهنم رو داشت ...🔥🔥 🔹وقتی برمی گشتم خونه ... تازه جنگِ دیگه ای شروع می شد ... مثل مرده ها روی تخت می افتادم ... حتی حس اینکه انگشتم رو هم تکان بدم نداشتم ... تمام فشارها و درگیری ها با من واردِ خونه می شد ... 😈 و بدتر از همه شیطان ... کوچک ترین لحظه ای رهام نمی کرد ... ✅ در دو جبهه می جنگیدم ... درد و فشارِ عمیقی تمامِ وجودم رو پُر می کرد ... "نبرد بر سرِ ایمانم و حفظِ اون" ... سخت تر و وحشتناک بود ... یک لحظه غفلت یا اشتباه، ثمر و زحمتِ تمام این سال ها رو ازم می گرفت ... 😥 🌎 دنیا هم با تمامِ جلوه اش ... جلوی چشمم بالا و پایین می رفت ... ✔️ می سوختم و با چنگ و دندان، تا آخرین لحظه از "ایمانم" دفاع می کردم💪🏼✌️🏼 🕘 حدود ساعت 9 ... باهام تماس گرفتن و گفتن سریع خودم رو به جلسه برسونم ...☎️ 🌹 پشتِ در ایستادم ... چند لحظه چشم هام رو بستم ... بسم الله الرحمن الرحیم ... خدایا به فضل و امید تو ... 🔸 در رو باز کردم و رفتم تو ... 🔷 گوش تا گوش ... کل سالنِ کنفرانس پُر از آدم بود ... جلسه دانشگاه و بیمارستان برای بررسی نهایی شرایط ... رئیس تیم جراحی عمومی هم حضور داشت ...
ثامن شهید سعادتمند ۳۴۲ 🇵🇸
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 53 "حمله چند جانبه" 💢 ماجرا بدجور بالا گرفته بود ... همه چیز به بدترین
🌠 شب 54 "پلّه اول" ⭕️ پشت سر هم حرف می زدن ... یکی تندتر ... یکی نرم تر ... یکی فشار وارد می کرد ... یکی چراغ سبز نشون می داد ... همه شون با هم بهم حمله کرده بودن ... و هر کدوم، لشکری از شیاطین به کمکش اومده بود ... 👿 وسوسه و فشار، پشتِ وسوسه و فشار ... و هر لحظه شدیدتر از قبل... پلیسِ خوب و بد شده بودن ... و همه با یه هدف ... 👈🏼 یا باید از اینجا بری ... یا باید شرایط رو بپذیری...⚠️ 🔹من ساکت بودم ... امّا حس می کردم به اندازه یه دونده ماراتن، تمامِ انرژیم رو از دست دادم...😪 🔸به پشتی صندلی تکیه دادم... –زینب ... ""این کربلای توئه ... چی کار می کنی؟ ... کربلائی میشی یا تسلیم...؟"" 🔆 چشم هام رو بستم ... بی خیالِ جلسه و تمامِ آدم های اونجا... –خدایا ... به این بنده کوچیکت کمک کن ... نذار جای حق و باطل توی نظرم عوض بشه ... نذار حق در چشمِ من، باطل... و باطل در نظرم حق جلوه کنه ... خدایا ... راضیم به رضای تو... ❇️ با دیدن من توی اون حالت ... با اون چشم های بسته و غرقِ فکر ... همه شون ساکت شدن ... سکوت کل سالن رو پر کرد … 🌷 خدایا ... به امید تو ... بسم الله الرحمن الرحیم... 🔹و خیلی آروم و شمرده ... شروع به صحبت کردم... –این همه امکانات بهم دادید ... که دلم رو ببَرید و اون رو مسخ کنید ... حالا هم بهم می گید یا باید شرایطِ شما رو بپذیرم ... یا باید برم... 🔴 _ امروز آستین و قد لباسم کوتاه میشه و یقه هفت، تنم می کنید ... فردا می گید پوشیدنِ لباسِ تنگ و یقه باز چه اشکالی داره؟ ... چند روز بعد هم ... لابد می خواید حجاب سرم رو هم بردارم... 🔶 چشم هام رو باز کردم... –همیشه ... همه چیز ... با رفتن روی اون پله اول ... شروع میشه...✅👌🏼 سکوتِ عمیقی کل سالن رو پر کرده بود.... 🌱نو+جوان+سعادتمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
002.mp3
1.86M
❇️ آینده نگری و حجاب 2 💢 نخست وزیر اسرائیل: ایران با موارد نظامی متوقف نمیشود بلکه با فیلم های سینمایی و بیحجابی میتوان ایران را نابود کرد... 🔸 استاد پناهیان 🔹@samensadatmand342
🔞 خاطره‌ای بشنوید از گروهک که به بهانه مرحومه می‌خواد مردم رو بکشونه کف خیابون و مثلاً شده رهبر اعتراضات رسمه به میمنت ازدواج، جلوی پای عروس و داماد قربانی می‌کنن. این رسم رو کومله هم اجرا می‌کردن، با این تفاوت که قربانی‌ها جوانان اسیر ایرانی بودند..💔 یک‌بار چند نفر از ما رو برای دیدن عروسی دختر یکی از سرکردگان کومله بردن. بعد از مراسم، اون عفریته گفت: "باید برام قربانی کنید تا به خونه شوهر برم". دستور داده شد قربانی‌ها را بیارن. شش نفر از مقاوم‌ترین بچه‌های بسیج اصفهان که شاید حداکثر سن آنها ۱۴سال نمی‌شد را آوردن و تک تک سر بریدن... 😭😭 شهدای نوجوان مانند مرغ سر بریده پرپر می‌زدن و آنها شادی و هلهله می‌کردن. اما این پایان ماجرا نبود. اون دختر دوباره تقاضای قربانی کرد و این بار شش نفر سپاهی، چهار نفر ارتشی و دو نفر روحانی را آوردن و این دوازده نفر رو هم سر بریدن. من و عده دیگری از برادران رو که برای تماشا برده بودن، به حالت بیهوشی و اغما افتاده بودیم و در این وضعیت، مجددا ما رو روانه‌ی زندان کردن...💔💔 📚 حکایت فرزندان فاطمه جلد۱، ص۳۴ 💫