فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹| #ویدیو_اربعین
🏴| کلیپهای پیاده روی اربعین ۱۴۴۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏴🚩🏴🚩
@samensaadatmand342
هیچگاه دیگری را تمسخر نکن
چه بسا از تو بهتر باشد!
📖سوره حجرات آیه ۱۱
@samensadatmand342
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
❏السَّـلامُعَلَیْكَیَاحُـجَّةَاللَّہِوَدَلِیلَإِرَادَتِہِ..💚
】
⌝یـٰاصـٰاحِبالـزَمـٰان... ☝️
دعـٰاکَـردمبیـٰایۍزِیربـٰاران
دعـٰادرزیربـٰارانمستَجـٰاباست...🌨🖐🏻⌞
❍°•یاربَّالحُسَینبِحَقِّالحُسَیناِشفِصَدرِ
الحُسَینبِظُهورِالحُجَّه❍°•
༻♥️༺🌸༻♥️༺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شنیدی یا نه
🌹میگم برات
🌹 اگه دلی بدی
@samensadatmand342
39.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 چرا #اربعین مهم است؟
🎙#سخنران: دکتر علی غلامی
استاد دانشگاه امام صادق علیه السلام
▪️اهمیت بزرگداشت اربعین، عاملی است که آن را به مراسمی فرامذهبی و فرادینی تبدیل کرده است؛ اربعین از خودش هم فراتر رفته و نام مبارک اباعبدالله علیهالسلام را حتی به گوش کسانی که با دین اسلام آشنا نیستند، رسانده است.
● چرا لازم است همهی عالم حداقل یک بار نام امام حسین علیهالسلام را شنیده باشند؟
● اهمیتش برای روزی است که آن یار و معشوق از نظرها غایب، ندای «أَلا یَا أَهلَ الْعَالَم أَنَا الْمُنْتَقِم، أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قتل عَطشاناً، أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين سَحَقوهُ عُدواناً» سر میدهد.
● زمزمهای در قلبمان، با حرارت و نرمی میپرسد «آیا من نیز در روز آمدنت هستم؟».
🏴🚩🏴🚩
#روشنگری|#جهاد_تبیین| #ماه_صفر|#اربعین|#ثامن|#ابوذر
🆔 https://eitaa.com/SamenAboozar313
YEKNET.IR - shoor 2 - safar 1401 - motiee.mp3
5.55M
🔳 #شور #جاماندگان #اربعین
💔 منم اون غلام سیاهت
💔 که دادم دلم رو به نامت
🎤 #میثم_مطیعی
✌️بسیار دلنشین
1_1185981442.mp3
4.2M
🔳 #زمینه احساسی #اربعین
🌴40 روزه 40 ماهه 40 ساله
🌴دل زینب کنار تو تو گوداله
🎤 #محمودکریمی
👌 بسیار دلنشین
@samensadatmand342
🌠 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 49
"خداحافظ زینب"
✅ تازه می فهمیدم چرا علی گفت ... من تنها کسی هستم که می تونه زینب رو به رفتن راضی کنه ...
🔹اشک توی چشم هام حلقه زد ... پارچ رو برداشتم و گذاشتم توی یخچال ... دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ...
- بی انصاف ... خودت از پسِ دخترت برنیومدی ... من رو انداختی جلو؟ ... چطور راضیش کنم وقتی خودم دلم نمی خواد بره؟😭
🔸برای اذان از اتاق اومد بیرون که وضو بگیره ... دنبالش راه افتادم سمتِ دستشویی ... پشتِ در ایستادم تا اومد بیرون... زُل زدم توی چشم هاش ... با حالتِ ملتمسانه ای بهم نگاه کرد ...
🔵 التماس می کرد حرفت رو نگو ... چشم هام رو بستم و یه نفسِ عمیق کشیدم ...
-یادته 9 سالت بود تب کردی ...
سرش رو انداخت پایین ...
منتظرِ جوابش نشدم ...
- پدرت چه شرطی گذاشت؟ ... هر چی من میگم، میگی چشم ...
🔸التماسِ چشم هاش بیشتر شد ... گریه اش گرفته بود ...
- خوب پس نگو ... هیچی نگو ... حرفی نگو که عمل کردنش سخت باشه ...
🔷 پرده اشک جلوی دیدم رو گرفته بود ...
- برو زینب جان ... حرفِ پدرت رو گوش کن ... علی گفت باید بری ...
و صورتم رو چرخوندم ... قطراتِ اشک از چشمم فرو ریخت ...😭 نمی خواستم زینب اشکم رو ببینه ...
❇️ تمامِ مقدماتِ سفر رو مامورِ دانشگاه از طریقِ سفارت انجام داد ...
براش یه خونه مبله گرفتن ... حتی گفتن اگر راضی نبودید بگید براتون عوضش می کنیم ...
هزینه زندگی و رفت و آمدش رو هم دانشگاه تقبل کرده بود ...
✈️ پای پرواز ... به زحمت جلوی خودم رو گرفتم ... نمی خواستم دلش بلرزه ... با بلند شدنِ پرواز، اشک های من بی وقفه سرازیر شد ... تمام چادر و مقنعه ام خیس شده بود ...
بچه ها، حریفِ آرام کردن من نمیشدن....
🌱 نو+جوان+سعادتمند