اینم دعایِ حضرتِ دلبر ....... ☺️☺️

#عکس_نوشته #عشق..❤️ @samte_khodaaaaaa

یکشنبه ها از همین ابتدایِ صبح؛عجیب ؛#بویِ_مادر میاید.... السلام علیک یا فاطمه الزهرا،یا خدیجه الکبری؛یا ام الحسنِ و الحسین #عشق....❤️ سرمایه محبتِ زهراست؛دینِ من من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم....

#خاطراتِ_شهدا ترکش خورد به گلوی «محمدعلی صنایع» و از نخاعش رد شد. می ‌دانستم چقدر درد می ‌کشد و چه اتفاق ناگواری برایش افتاده است. تمام بدن به جز سرش فلج شده بود. حالا تصور کنید وسط معرکه‌ ی جنگ و در حالی که تمام بدنش را خون گرفته بود، بچه‌ها را صدا می کرد و می ‌گفت: « اکبر ؛ آخه من به بابام چی بگم؟» . مانده بودم که چرا به جای ناله کردن به فکر این است که به پدرش چه بگوید. بعدها فهمیدم پدرش به او گفته بود. « حالا که می ‌روی جنگ یا باید شهید شوی یا حق نداری فلج و مجروح به خانه برگردی»😅 صبحتون مزین به یاد شهدا... #یادِ_شهدا_صلوات..... @samte_khodaaaaaa

یه سلام به نیابت از همه سمت خدایی های با صفا....😊 به تو سلام میدم اقا درمونه دردامی به تو سلام میدم اقا همیشه باهامی به تو سلام میدم اقا به تو که اقامی..... زیارتتون قبول رفقا🌸

مختصِ رفقایی که دلشون تنگِ اذونِ حرمِ اقاست🌸

حقیر؛سعی میکنم هر دفعه که میرسم خدمتِ اقا؛به قدرِ بضاعت، از لحظه لحظه حس هایِ خوبِ تو حرم شمس الشموس، براتون عکس و صوت بفرستم. اگر کم کاری هست به بزرگواری خودتون حلال بفرمایید🌸 ان شا ء الله روزی و قسمت یکا یکِ شما بزرگواران ؛به زودی زود صحن و سرای باصفای امام الرئوف❤️

سلام رفیق.... هر موقع زائر اقا بودید؛ یه سری از حاجی بزنید عجیب سنگِ صبورن وبه دردودلات گوش میدن و ارومت میکنن....... #رفیق_اسمونیش_یه_چیز_دیگست....

مامان گفتن کجا میری ؟؟ گفتم پیشِ حاجی میایین؟؟ گفتن بله بریم. دفعه اولی بود که مامان رو میبردم سر مزار حاجی بردمشون پیش حاجیو شروع کردم تعریف کردن مامان حاج غلامرضا؛تنها شهیدِ مدافعِ حرمِ مدفون در حریمِ رضوین. مامان میبینی مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها بودن خادم امام رضا علیه السلام بودن..... مامان فقط نیگام میکردن نیگاشون کردم و گفتم همیشه میام اینجا مامان.....😭 #عشق

با مامان داخل بی ار تی بودیم یه حاج خانم؛ دائم نیگام میکردن و هر از گاهی که چشم تو چشم میشدیم لبخند میزدن. کلِ مسیرِ راه حواسشون به من بود..... بالاخره ایستگاه اخر پیاده شدیم. اومدن در اغوش گرفتنو حسابی بوسیدنم😳😅 مات و مبهوت فقط نیگاشون میکردم. گفتن دخترم راضی باش غیبتتو کردم گفتم به به چه حجابی داره احسنت احسنت بر مادری که اینجور تربیتش کرده لبخند زدم و گفتم خواهش میکنم شما لطف دارید. رفتن جلو دوباره برگشتن و بازکلی بوسیدنم 😂 گفتن التماس دعا خوش به حالت... مامان پرسیدن کی بود مامان میشناختت؟؟ خندیدمو 😅😅و گفتم نه گفتن پس چطور این همه گرم و گیرا ..... گفتم دلشون از بی حجابای اطراف، پر بود خواستن یه جور #امر_به_معروفِ غیر مستقیم کنن و..... خلاصه کل مسیرو هی میگفتم مامان الان حاج خانومه میان و باز....😅 #کاش_شیوه_درستِ_امر_به_معروف_کردنو_یاد_بگیریم باور کنیم غیر مستقیم خییییلی اثرگذاریش بیشتره. خصوصا اگر رویِ خوشی مثل این حاج خانم داشته باشیم..👌 ناخوداگاه دستاشون میرفت بالا و با لبخند شالهاشونو میکشیدن جلوتر...

دلتنگم و با هیییچ کسم میلِ سخن نیست تو خارج از این فلسفه و قائده هایی...... کمی کنجِ حرم لطفا..... دلتنگم اقا....💔

بارالها اجلم را به تاخیر انداز! که شدیداً دل من؛ تنگ ِ #محرم شده است... #ارباب_بطلب.....💔 @samte_khodaaaaaa