#بسماللهالرحمنالرحیم
●اللّٰهم عجل لولیک الفرج●
•| #تــقویم_روز |•
#شنبه
23 #شهریور ماه 1398 شمسی
14 #محرم 1441 قمری
14 #سپتامبر 2019 میلادی
•| #آیــهی_روز |•
《سوره الأعراف, آيه 17》
ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ
آنگاه از پيش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مى تازم و بيشترشان را شكرگزار نخواهى يافت
•| #ذکـــر_روز |•
یا رَبِّ الْعالَمِین
ای پروردگار جهانیان
•| #امروز_متعلق_است_به |•
#رسول_الله (ص)
•| #مناسبتهای_روز |•
سالنمای #انقلاب_اسلامی
شهادت آیتالله اشرفی اصفهانی
•| #حدیث_روز |•
●پیامبر اکرم (ص):
إذا أحَبَّ أحَدُكُم أخاهُ فِي اللّهِ فَليُعلِمهُ ؛ فَإِنَّهُ أبقى فِي الاُلفَةِ ، وأثبَتُ فِي المَوَدَّةِ.
هر گاه يكى از شما برادر دينى اش را دوست دارد ، اين را به او اعلام كند ؛ چرا كه اين كار ، الفت را پايدارتر و دوستى را استوارتر مى كند .
📚الإخوان : ص ١٣٨ ح ٦٩
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی کمیاب از حمل ضریح حضرت ابوالفضل العباس (ع) که توسط صنعتگران اصفهانی ساخته شده از اصفهان به کربلا در سال ۱۳۴۳ تقدیم شما.
#محرم
#کربلا
#حضرت عباس (ع)
#لشگر_سایبری_سربازان_ولایت
لبیک یا خامنه ای لبیک با حسین است
ما سربازان گمنام آتش به اختیار حیدریم...
دشمن مفسدان اقتصاد و دین کشوریم
لاله۷🌷
📜 چهاردهم محرم 📜
🔘 #بخش_اول
🔰همه به انتظار بودند، و ابن زیاد سرخوش از پیروزی در تالار قدم می زد•••
🔰نیزه داران کنار کشیدند و زنان و کودکان کاروان، وارد تالار شدند•••
🔺ابن زیاد، نگاه خود از آنان گرفت و بر تخت نشست.🔻
•••زینب وارد شد، لحظه ای ایستاد•••
🔰بی آنکه به او نظر کند با چرخشی به دست، گَرد و غبار از حجاب برگرفت، مصمم و استوار، حرکت کرد و در جلو بازماندگان کاروان ایستاد•••
••• از ورود پُر غرور او، ابن زیاد آشفته شد •••
_ گفت:
"این زن کیست؟"
••• زینب سکوت کرد •••
_ دوباره پرسید:
"این زن کیست؟"
••• سکوت بود و سکوت •••
🔺و در این سکوت، صدای خُرد شدن غرور و هیبت ابن زیاد شنیده می شد.🔻
_ ابن زیاد به خشم آمد و فریاد کرد:
"گفتم این زن کیست؟"
~ ام وهب گفت:
"بانوی ما زینب، دختر فاطمه!"
_ ابن زیاد خندید و گفت:
"آوازه اش را در شهر شنیده ام."
"اما من از مردم کوچه و بازار نیستم."
"گوشم پُراست از مویه و نوحه گری، پس برای من گریه و زاری نکنید."
🔸زینب، به آرامی لب گشود و با خود نجوا کرد.🔸
+ گفت:
"چگونه می توان به کسی که دستش به خون پاکان آلوده است، امید دلسوزی داشت؟"
••• ابن زیاد، برافروخته برخاست و فریاد کرد •••
_ گفت:
"حمد می کنم خدایی را که شما را نابود و رسوا کرد."
+ و زینب گفت:
"ستایش می کنم خدایی را که با بعثت و رسالت پیامبرش، ما را به کرامت و بزرگواری رساند.
_ گفت:
"این مَکر خدا بود که دروغ تان را بر همگان روشن کرد."
✔️ ادامه دارد • • •
● ۳۵ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
Sibsorkhi-Shab9Moharram1398[05].mp3
4.37M
●صلی الله علیک یا مظلوم●
● بانوای: #حاج_حسین_سیب_سرخی
#واحد
#محرم ۱۳۹۸
📜 چهاردهم محرم 📜
🔘 #بخش_دوم
+ زینب گفت:
"خدایی را سپاس می گویم که ما را پاک و مُطهر ساخت از هر آلودگی."
"جز فاسق دروغ نمی گوید و جز بدکاره رسوا نمی شود و آن ما نیستیم. دیگرانند."
🔰و ابن زیاد، درمانده شد در جواب سخن دختر علی، گریزی نداشت جز آن که احساس و عاطفۀ او را زخمی کند •••
_ گفت:
"مگر ندیدی که خداوند برادرت را نیست و نابود کرد؟"
••• و خرسند از این طعنه، به خود بالید و خندید •••
🔹زینب، نگاه سرزنش باری به او کرد و پلک فرو بست، و تمام آنچه که از خون حسین روییده بود را یکجا به آنی دید.🔹
••• خون حسین جوشید و خروشید و نور شد •••
••• گذشته و حال و آیندۀ تاریخ به هم آمیخت •••
••• ذبح عظیم واقع شد •••
🔹به خون حسین، دیوار قطور شجرۀ ملعونه فرو ریخت.🔹
🔻راه فَلاح و رستگاری، به روی بشر گشوده شد، امامت به نور حسین پایدار ماند.🔺
🔰حزب الله و حزب الشیطان مجسم شد، ظهور قائم آل محمّد مهیا شد، گلستان شد زمین، آرایشی زیبا ز زیور یافت •••
••• زینب، به خود آمد و پلک گشود •••
••• و این همه در کَسری از ثانیه بود ••••
+ زینب گفت:
💠"ما رأیت الاّ جمیلاً!"💠
🔰"ندیدم به جز زیبایی!"🔰
"در آنروز، جلوه های شرف و غیرت و محبت به تمامی رُخ نمودند، و ما جز رشادت و وفاداری و زیبایی هیچ ندیدیم."
✔️ ادامه دارد • • •
● ۳۵ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
Banifatemeh-Shab11Moharram1398[03].mp3
9.36M
●از وقتی رفتی صدبار دور گودالت گشتم●
● بانوای: #حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
#زمینه
#محرم ۱۳۹۸
📜 چهاردهم محرم 📜
🔘 #بخش_سوم
+•••
"پروردگار مهربان، نعمات بیشمار خود را بر مردان ما فرو فرستاد، لباس زیبای شهادت را بر آنان پوشاند و با عزت و عظمت به سرای باقی شتافتند."
"مادرت به سوگ ات بنشیند پسر زیاد!"
"تو خود را برای پاسخ آنچه کرده ای آماده کن."
_ گفت:
"نجات یافتگان ماییم نه شما."
+ زینب گفت:
"دیری نمی پاید که خداوند همه را در محکمۀ عدل داوری جمع خواهد کرد، آنوقت معلوم شود هر کس چه کاره است!"
••• گَرد مرگ پاشیده شد بر تالار به سخن دختر علی •••
🔺ابن زیاد، مقهور در این گفتگو، نگاهی به حاضران مجلس کرد و خشم خود را فرو نشاند.🔻
_ گفت:
"بخدا سوگند، قلبم خُنک شد و دلم شفا یافت به قتل حسین و یاران عصیانگر او."
🔹دانه های اشک، قطره قطره از چشمان زینب فرو غلتید.🔹
+ گفت:
"سرورم را کُشتی و شاخۀ عمرم را قطع کردی و نهال ما را شکستی."
"اگر تسلّی دل تو در این است، بدان شفا یافته ای."
_ گفت:
"این زن به زبان شعر سخن می گوید، پدرش هم شاعری ماهر بود."
+ زینب گفت:
"مرا با شعر و قافیه پردازی چه کار؟"
"آنچه بر زبانم جاری شد، سوز خُفته در سینه ام بود."
🔰و ابن زیاد، مغلوب فراست دختر علی، وامانده بود و سکوت سنگینی حاکم شد•••
🔸بدنبال بهانه گشت، تا راهی بیابد برای جبران این شکست.🔸
✔️ ادامه دارد • • •
● ۳۵ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
Banifatemeh-Shab10Moharram1398[05].mp3
5.36M
●تقدیر گریه میکنه ای وای●
● بانوای: #حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
#شور
#محرم ۱۳۹۸