#بسماللهالرحمنالرحیم
●اللّٰهم عجل لولیک الفرج●
•| #تــقویم_روز |•
#شنبه
📗 1398/07/20 ـ (20 #مهر )
📙 2019/10/12 ـ (12 #اکتبر )
📒 1441/02/13 ـ (13 #صفر )
•| #آیــهی_روز |•
《سوره الإسراء, آيه 45》
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا
و چون قرآن بخوانى ميان تو و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند پرده اى پوشيده قرار مى دهيم
•| #ذکـــر_روز |•
یا رَبِّ الْعالَمِین
ای پروردگار جهانیان
•| #امروز_متعلق_است_به |•
#رسول_الله (ص)
•| #مناسبتهای_روز |•
سالنمای #رسمی
روز بزرگداشت حافظ
روز ملی کاهش اثرات بلایای طبیعی
روز اسکان معلولان و سالمندان
سالنمای #انقلاب_اسلامی
انتقاد روزنامههای اسپانیا از اختناق و عدم دمکراسی در ایران
آغاز جشن های 2500 ساله شاهنشاهی
سالنمای #انقلاب_اسلامی
روز بین المللی پرندگان مهاجر (دومین شنبه اکتبر)
•| #حدیث_روز |•
●امام علی(ع):
اِجمَعوا يَجمَعِ اللّهُ شَملَكُم ، وتَبارّوا يَصِلِ اللّهُ اُلفَتَكُم.
گِرد هم آييد تا خداوند ، جمع شما را گرد هم آورد ، و به يكديگر نيكى كنيد تا خداوند ، شما را به هم الفت دهد .
📚مصباح المتهجّد : ص ٧٥٧ ح ٨٤٣
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
هدایت شده از مداحی گالری
Sibsorkhi-Shab5Moharram1398[02].mp3
5.76M
📜 سیزدهم صفر 📜
🔘 #بخش_اول
🔰سر بر خاک گذاشته و بخواب رفته بودم، خورشید، خرامان خرامان از پس افق دیده بیرون کشید، نسیم صبحگاه صورتم را نوازش داد، و به تیغ گرما بخشِ خورشید که بر کربلا می تابید•••
•••چشم گشودم و بیدار شدم•••
🔺دیدم نوشته ای بر زمین کربلا حک شده است🔻
•••نگاهم را به آن دوختم•••
🔸سیدالساجدین به دست خود بر قبر حسین نوشته بود🔸
💠هذا قَبْرُ الحُسَیْنِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِب اَلَّذِی قَتَلُوهُ عَطْشاناً غَریباً💠
🔰«این قبر حسین بن علی بن ابیطالب است، که او را تشنه و غریب کشتند.»🔰
🔹اشک در چشمانم خانه کرد و یاد عطش و غربت روز عاشور در خاطرم زنده شد.🔹
🔰دیشب که رسیدم، شب بود و تاریک، هیچ ندیدم، از فرط خستگی و در اندیشۀ سرنوشت عبیدالله بن حُر جُعفی، بر قبر و تربت پاک سالار شهیدان آرمیده بودم•••
•••نفسی تازه کردم و نگاه چرخاندم•••
🔺در جای جای دشت وسیع کربلا، هنوز نشان از روز حادثه بود🔻
🔸پرچم در اهتزازِ بالای قبر عباس، در مجد و شکوه خودنمایی می کرد🔸
🔵و یاران دگر در دل خاک، در پایین پای امام خُفته بودند•••
🔰زن و مردی گویی از دل زمین جوشیدند و قد کشیدند•••
•••پیش آمدند، نزدیک شدند•••
🔸زن سوی قبر دوید، بر قبر فرو افتاد و گریست🔸
🔹مرد شرمگین و سر بزیر، با فاصله از قبر ایستاده بود🔹
•••مرد بر خاک زانو زد و گریست•••
•••قدری گذشت، به او نزدیک شدم•••
~ گفتم:
"از مردمان کوفه ای؟"
•••بیشتر گریست•••
✔️ ادامه دارد • • •
● ۷ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#مجتبی_فرآورده
#روزشمار_محرم
هدایت شده از مداحی گالری
Akbari-Zohr9Moharram1398[03].mp3
5.75M
📜 سیزدهم صفر 📜
🔘 #بخش_دوم
~گفتم:
"بر این مصیبت بایدخون گریست"
••گریه ومویه اش بیشتر شد••
~گفتم:
"تو برایم نا آشنایی،از خودت بگو"
-گفت:
"من از یاران امیرالمومنین علی بن ابیطالب در صفین بودم،در بازگشت از صفین"
"در کربلا فرود آمدیم،پس از اقامۀ نماز،علی بن ابیطالب مُشتی از این خاک را برداشت و بویید"
"*گفت:
《خوشا بحال تو ای خاک، گروهی از تو محشور می شوند که بدون حساب وارد بهشت خواهند شد》"
••مرد،جمله را به پایان نبرده بود،گریه امانش را بُرید••
~گفتم:
"تعزیت بر تمام شیعیان و محبین آل الله"
••سر بر خاک گذاشت••
🔹گریه کرد ونالید🔹
-به آه وناله گفت:
"خدایا توبه!خدایا توبه!"
~گفتم:
"تو که در فراق او بی تابی،توبه ات از چه رو است؟"
-گفت:
"در روز عاشورا،در سپاه ابن سعد بودم"
"حُر بن ریاحی که از سپاه جدا شد و به حسین پیوست"
"خاطرۀ بازگشت از صفین،و کلام علی در خاطرم نشست"
"بر شتر نشستم و اندکی بعد از حُر،سوی حسین آمدم"
"آنچه را از علی شنیده بودم برایش بازگو کردم"
"*حسین گفت:
《حال با ما هستی یا علیه ما؟》"
🔺باز گریه امانش را بُرید و مجال ادامۀ سخن نداد🔻
🔹لحظه ای گذشت و قدری آرام شد🔹
-گفت:
"به حسین گفتم،نه با شمایم نه بر شما!"
"دختران و همسرم در شهر تنهایند و من نگران حالشان"
*حسین گفت:
"پس به جایی برو که کشته شدن ما را نبینی و صدای دادخواهی ما را نشنوی"
"سوگند به خدایی که جان حسین در دست اوست، هرکس استغاثه ما را بشنود و ما را یاری نکند"
"خداوند او را به روی در آتش جهنم می افکند"
✔️ ادامه دارد • • •
● ۷ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
هدایت شده از مداحی گالری
Sibsorkhi-Shab5Moharram1398[03].mp3
4.91M