❇️این عکس یکی از غریب ترین و باعزت ترین عکسای تاریخ ایرانه!!!!
⭕️اینجا مرز عراق و کویت هست!
بعثیا با شاه بستن و امام رو دیپورت کردن و ازون طرف کویتیا هم راهش نمیدادن!!!پیرمرد جایی جز بیابون و لب مرز نداشت!
اما خم به ابرو نیاورد به سید احمد گفته بود حاضر نیست سکوت کنه و تا آخرش ایستاده!!!
...مسلمان را چه باک مظلوم واقع شود مادامی که در دین خود تردید نداشته باشد و در یقین خود شک نکند !!!
ـــــــــــــــــــــ
🌺 آداب معاشرت 🌺
💠 امام صادق علیه السلام:
وعده کردن مومن برادر مومن خود را نذری است که کفاره ندارد، هر که خلف وعده مومن بکند، ابتدا خلف وعده خدا کرده است و متعرض غضب الهى شده است.
📚 حلیه المتقین/فصل چهارم/ح3
✍🏼 خلف وعده در بسیاری از امور زندگی ما جاری است. صاحبکار یا شرکتی که کار را به موقع تحویل نمی دهد؛ ضامنی که به عهدش وفا نمی کند و...
❇️ زیارت عاشورا و حل مشکل مالی
☑️ عالم جليل و زاهد مسلم حاج آقاى شيخ عبد الجواد حائرى مازندرانى فرمود:
▫️ روزى كسى آمد خدمت خلد مكان (=مکانش در بهشت) شيخ الطايفه زين العابدين مازندرانى قدّس اللّه سره العالى، شكايت از تنگى معاش خود كرده شيخ به او فرمود:
🔸 برو حرم حضرت اباعبداللّه (ع) زيارت عاشورا بخوان رزق و روزى به توخواهد رسيد. اگرنرسيد بيا نزد من، من خواهم داد.
▫️ آن بنده خدا رفت بعد از زمانى آمد خدمت آقا، آقا فرمود:
🔸 چه كاركردى؟
▫️ گفت:
🔹 در حرم مشغول خواندن زيارت عاشورا بودم؛ كسى آمد و وجهى به من داد و در توسعه قرار گرفتم.
⬅️ تذكرة الزائرين ناقل زيارت عاشورا و آثار شگفت: ۱۶.
🏷 #عاشورا #زیارت_عاشورا
#چله_زیارت_عاشورا
🌺 آداب معاشرت 🌺
💠 امام باقر علیه السلام :
چهار صفت در هر که باشد خداوند او را در بالاترین اتاقهای اعلا علیین ساکن کند:
ـ کسی که به یتیمی پناه دهد و برای او به منزله پدر مهربان باشد
ـ کسی که بر ضعیفان رحم و به ایشان کمک نماید
ـ کسی که مال خود را صرف پدر و مادر کند و با ایشان مدارا نماید و ایشان را آزرده نکند
ـ کسی که با بنده (زیر دست)خود تندی نکند و کاری که بر او دشوار باشد به او نفرماید.
📚 حلیه المتقین/فصل اول/ح19
❇️ زیارت عاشورا و حل مشکل مالی
☑️ عالم جليل و زاهد مسلم حاج آقاى شيخ عبد الجواد حائرى مازندرانى فرمود:
▫️ روزى كسى آمد خدمت خلد مكان (=مکانش در بهشت) شيخ الطايفه زين العابدين مازندرانى قدّس اللّه سره العالى، شكايت از تنگى معاش خود كرده شيخ به او فرمود:
🔸 برو حرم حضرت اباعبداللّه (ع) زيارت عاشورا بخوان رزق و روزى به توخواهد رسيد. اگرنرسيد بيا نزد من، من خواهم داد.
▫️ آن بنده خدا رفت بعد از زمانى آمد خدمت آقا، آقا فرمود:
🔸 چه كاركردى؟
▫️ گفت:
🔹 در حرم مشغول خواندن زيارت عاشورا بودم؛ كسى آمد و وجهى به من داد و در توسعه قرار گرفتم.
⬅️ تذكرة الزائرين ناقل زيارت عاشورا و آثار شگفت: ۱۶.
🏷 #عاشورا #زیارت_عاشورا
#چله_زیارت_عاشورا
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:ادب عاشقی🌟
✍به قلم:محمدرضا عابدینی
🖨ناشر:نشر معارف
💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
کتب پیش رو حاصل زحمات علی جعفری هُرستانی است. که از مجموع صحبت های پراکنده استاد عابدینی در ابتدای منابر و سخنرانیهای مناسبتی مختلف را جمع آوری کرده و آن را به صورت یک مجموعه منظّم در آورده است. این کتاب با موضوع آداب حضور در مجالس اهل بیت (ع) و ناظر به مخاطب و شرکت کننده در مجالس اهل بیت (ع) برای استفاده هر چه بیشتر و بهتر از این مجالس تدوین شده است.
این اثر جلد اوّل از مجموعه ای دو جلدی است و جلد دوّم این اثر با عنوان «ادب خادمی» با موضوع آداب برپایی و اقامه مجالس اهل بیت (ع) که شامل نکات کاربردی و تشکیلاتی ویژه مسئولین هیئات و برگزار کنندگان و خادمان مجالس اهل بیت (ع) است، نیز در حال تدوین است و به زودی در اختیار علاقه مندان به این مباحث قرار خواهد گرفت.
💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
#کتاب_عاشورایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ باکسیکه باکلاشینکف میره شکارتانک ازترس حرف نزنید
ما هم سربازان این آقا هستیم
ـــــــــــــــ
16.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکایت شنیدنی از ایام پیاده روی اربعین
🎙حاج حیدر خمسه
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#اربعین
هدایت شده از azim_media۱۰۲۰
26.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤شرمنده یاصاحب الزمان ا🖤
🎬 کلیپ (فقر در ظهور نیست)🎬
#یا_صاحب_الزمان
دعابرا فرج یادت نره💚
تولید شده توسط
موسسه رسانه ای عظیم
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢ
سَمتِ بِهِشت
#سالهایــنوجوانی #قسمتـششم شبی به یاد ماندی...🌱☃️ تازه از مدرسه به خانه آمده بودم هنوز زمان زیا
#قسمتـهفتم
#سالهایـنوجوانی
ماجرای یک روز برفی☃️
چشمانم را باز کردم ،نگاهم به شیشه ی مه گرفته ی اتاق افتاد افتاد بلند شدم دستی بر شیشه کشیدم کمی مه شیشه را پاک کردم نگاهم به حیاط افتاد،حیاط پر از برف شده بود ،فوری به حیاط دویدم صدای مادرم آمد که گفت: سرمای خوری لباس بپوش! از اشتیاق زیاد نتوانستم جلوی خودم را بگیرم شروع به برف بازی کردم غرق بازی شده بودم که مادرم صدایم کرد گفت: برف سنگینی باریده باید زودتر راه بیفتی، تا سر وقت به مدرسه برسی داخل اتاق رفتم لقمه نانی🍞 گرفتم و شروع به خوردن کردم لباس هایم را پوشیدم کیف قهوهای رنگ را برداشتم و به حیاط رفتم مادرم گفت: امروز نمی توانی کفش بپوشی بیا این پوتین های پلاستیکی را بپوش تا راحت تر بروی. پوتین های قرمز رنگ پلاستیکی را نگاه کردم به یاد روز هایی افتادم که هفت یا هشت سال بیشتر نداشتم وقتی برف می آمد میخواستم به مدرسه بروم این ها را می پوشیدم البته آن ها روز ها برایم خیلی بزرگ بود.
چشمانم را از پوتین برداشتم و به راه افتادم بعد از خداحافظی در خانه را بستم برخلاف همیشه که در خانه ها باز بود در روزهای برفی نمی توانستیم در خانه را باز بگذاریم چون سگ به داخل خانه ها می آمد. به راه افتادم طولی نکشید که پایم تا زانو داخل برف رفت سعی کردم پایم را از برف ها بیرون بکشم اما خب فقط پایم بیرون آمد بدتر شد پوتین داخل برف گیر کرده بود ،دستانم را در چاله ایجاد شده فرو بردم تا پوتین را بیرون بیاورم درحالی که از شدت سرما به خود می لرزیدم.
دستانم سرخ شده بود و پایم کامل بی حس بود پوتین های پر از برف را خالی کردم و پوشیدم و بلند شدم سعی کردم ادامه ی راه را با دقت بیشتری بروم آرام آرام خودم را به گوشی دیوار رساندم دستان سرخم را با ها کردن کمی گرم کردم و داخل جیب پالتو 🧥گذاشتم تا از سرما در امان باشد.در کوچه هیچ کس نبود برعکس روزهایی که کوچه های روستا شلوغ بود امروز به دلیل سرما ی زیاد حتی کشاورزان هم نمی توانستند به دشت بروند راهی را که روز های قبل در عرض چند دقیقه می رفتم امروز یک ربعی طول کشید.
وارد حیاط مدرسه شدم کسی را در حیاط ندیدم برف مانند تور عروس 🧖🏻♀حیاط مدرسه را یکدست پوشانده بود داخل راهرو رفتم کف راهرو تکه موکتی پهن کرده بودند تا گل کف کفش ها👢 گرفته شود معلم و مدیر در دفتر نشسته بودند و مشغول صحبت و نوشیدن چای بودند.
صدای بچه ها فضای کلاس را پر کرده بود بچه ها حسابی مشغول بودند من که از شدت سرما تمام بدنم یخ 🥶کرده بود خودم را به بخاری نفتی کنار پنجره رساندم دستان را از جیب پالتو🧥 در آوردم و روبروی بخاری گرفتم
نویسنده : تمنا 🥰❤️