#شهید_عبدالمجید_رحیمی
به خاطر جثه کوچکش
هم اسلحه از قدش بلندتر بود
و هم کلاه برای سرش بزرگ؛
اما تصمیم گرفت که خونش
در راه اسلام ریخته شود و شد.
@sangar
عبدالمجید که سنش کمتر از ۱۵سال بود
جملهای سوزاننده دارد که با آن میخندد
به ریش تمام دنیا پرستانی که مغبونِ
دو عالمند.
میگوید:« همه خیال میکنند
جنگ، سر من یک کلاه گشاد گذاشته،
اما این منم که سر زندگی را گول مالیدم»
@sangar
سوختن کمال عشق است
اما آنها که سوختن پروانه در آتش شمع کمال عشق میدانند
کجایند که سوختن انسان در آتش عشق را به نظاره بنشینند؟
@sangar
#شهید_آوینی
همسر شهید امیر سیاوشی:
ظهر شده بود.
برای ناهار کنار یک رستوران ماشین رو نگه داشت.
رفت ناهار گرفت و آورد تو ماشین که با هم بخوریم چند دقیقه ای که گذشت یکی از این بچه های فال فروش به ماشینمون نزدیک شد.
امیر شیشه رو پایین آورد و از کودک پرسید: غذا خورده یا نه؟!
وقتی جواب نه شنید، غذای خودش رو نصفه رها کرد و دست بچه رو گرفت و برد تو رستوران....
وقتی برمیگشتن کودک میخندید و حسابی خوشحال بود.
@sangar