ترکش به سرش خورده بود.
او را به بیمارستان صحرایی بردیم.
از شدت خونریزی، مدتی بی هوش بود.
یک دفعه از جـا پرید!
گفت: «بلـند شو! باید بـرویم خـط !»
هرچی اصرار کردیم بی فایده بود.
در طی راه از ایشان پرسیدم: «شما بیهوش بودی؛ چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی و ..؟! »
خیلی آرام گفت: «وقتی توی اتاق خوابیده بودم، یکباره دیدم خـانم فـاطمه زهــرا (ص) آمدند داخـل !»
به من فرمودند: «چـرا خوابیدی !؟»
گفتم: «سرم مجروح شده، نمی توانم ادامه دهم !.»
ایشان دستی به سر من کشیدند و فرمودند: «بلند شو، بلند شو، چیزی نیست؛
بـرو به کارهایت بـرس ..»
#شهید_احمد_کاظمی
@sangar
مینویسم تا یادم نرود:
تمام اقتدار میهنم را
از پرواز شما دارم ...
@sangar
#شهید_رضا_عباسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یحیی سنوار رئیس دفتر سیاسی حماس:
این روایت از حضرت علی علیه السلام حفظ کردم ...
زندگی دو روز است
روزی که سرنوشت تو مرگ نیست کسی نمی توانند به تو آسیب برساند یکی می تواند شما را نجات دهد
و روزی که در آن ، مرگ سرنوشت شماست هیچ کس نمی تواند شما را نجات دهد
@sangar