مادرم میگفت: «محمّدرضا چرا وقتی دارن از عملیاتها فیلم میگیرن، تو هیچ وقت توی فیلم نیستی؟»
او جواب میداد: «من که توی عملیات نیستم مادر! من پشت جبههام. کاری نمیکنم که منو نشون بدن.»
همیشه دوست داشت گمنام باشد. میگفت: «آی نمیدونی! چه لذّتی داره، آدم برای خدا تکّه تکّه بشه و هیچّی ازش باقی نَمونه که کسی بشناسدش.»
@sangar
شهیدمحمدرضاکاور
امام به ما آموخت
که انتظار در مبارزه است
و این بزرگترین پیام او بود ...
@sangar
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#عــند_ربـهم_یــرزقون
اگر ابراهیم با شخصی دوست میشد
که آن شخص اشتباهاتی داشت، دیگران به او اعتراض میکردند. اما ابراهیم نقاط مثبت رفتاری شخص مقابل را مطرح میکرد و نقاط ضعف را مطرح نمیکرد. او بدون اینکه حرفی بزند و امر و نهی کند، با عمل، کاری میکرد که
طرف مقابل، اشتباهاتش را ترک کند.
ابراهیم به این دستور اهلبیت
دقیقا عمل میکرد که میفرمایند:
«مردم را به وسیله ای غیر از زبان،
به سوی خدا دعوت کنید.»
@sangar
شهیدابراهیم هادی
music bikalam @clipgraphy(2).mp3
5.62M
میگفت اگر میخواهید خدا را بجویید آن را در زمین و آسمان پیدا نمیکنید چرا که خدا در دلهای شماست ...
#شهدارایادکنیدباذکرصلوات
@sangar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی چهل سال قبل
#شهیدبهروزمردای که انگار برای همین روزهاست...
@sangar
برادران و خواهران من
امام زمان(عج) غریب است
نباید آقا را فراموش کنیم،
زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم.
از شما بزرگواران خواهشی دارم،
بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید
زیرا امام منتظر دعای خیر شما است
@sangar
شهیدسجادزبرجدی
وصیت بنده به همکارانم این است که بخاطر مشکلات دنیا و کمبود حقوق و مزایا و زن و بچه از یارینمودن دین خدا که همانا اسلام عزیز است دست برندارند و در کارهای محوله کوتاهی نکنند و همانطور که امام بزرگوار فرمود: «پشتیبان ولایتفقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد» پس شما عزیزان هم در این امر کوتاهی نکنید و پشتیبان رهبر عزیز (پسر فاطمهزهرا سلاماللهعلیها) باشید و همیشه حرفهای او را کامل گوش کنید و پیرو ایشان باشید.
@sangar
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم ماشاالله شمسه
دوباره نگاهی به حیاط کردیم، سایه از دیوار بالا می آمد.
گفتم: حتماً خودشه. چند روز بود که شوهرم نمی توانست مدرسه را نظافت کند، کمرش درد می کرد.
مدیر چند بار جلوی دانش آموزان شوهرم را تحقیر کرده بود. تهدید کرده بود که اخراجمان می کند و اثاثیه مان را بیرون می ریزد.
فکر کردیم شب را بیدار بمانیم و ببینیم کار کیست؟
نزدیک صبح بود که سایه از دیوار بالا آمده بود و حیاط را جارو می زد.
با شوهرم رفتیم توی حیاط. دانش آموز کوچک اندامی بود که چهره اش آشنا به نظر می رسید. وقتی ما را دید سرش را زیر انداخت و سلام کرد.
گفتیم: اسمت چیه؟ جواب داد: عباس بابایی. گفتم: پدر و مادرت ناراحت می شوند اگر بفهمند که به جای درس خواندن، مدرسه را جارو می کنی.
گفت: من که به شما کمک می کنم، خدا هم در خواندن درس هایم به من کمک خواهد کرد.
@sangar
#شهید_عباس_بابایی
گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟
سئوال عجیب و غریبی بود! ولی میدانستم بدون حکمت نیست گفتم: شما فرماندهی نیروی هوایی سپاه هستین سردار.به صندلیاش اشاره کرد گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما میگم
که این جا خبری نیست!
آن وقتها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود.با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم.
سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی ، این برات میمونه؛
از این پستها و درجهها چیزی در نمیاد!
@sangar
#شهید_حاج_احمد_کاظمی