گفت: " امشب من این جا بخوابم ؟
گفتم: " بخواب. ولی پتو نداریم.
یک برزنت گوشه ی سنگر بود.
گفت: " اون مال کیه ؟ "✨
گفتم: " مال هیشکی.بردار بخواب." همان را برداشت کشید رویش.دم در خوابید.
صبح فردا، سر نماز، بچه ها بهش می گفتند: حاج حسین شما جلو بایستید.
تا اون لحظه نمی دونستم
که فرمانده لشگره🍃
#لقمه_حلال
@sangar
اشکهای بیمار با دیدن عکس شهید حاج قاسم سلیمانی
🔸وهابزاده، مشاور وزیر بهداشت این عکس را از بیمارستان گلستان اهواز منتشر کرد و نوشت: بچههای جهادی در بخشهای کرونایی، چای و دمنوش توزیع میکردند که این بیمار با دیدن تصویر از تخت پایین آمد و شروع به گریه کرد.
از احساسات خالصانه این بیمار، همه بخش، پزشکان و پرستارها اشک میریختند.
اگر آزاده باشی , بی شک نامدار میشوی ...
@sangar
#اکرام_و_احترام_والدین
یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بیسوادی ما را به رخمان بکشد. از اتاق که وارد میشدم از جا نیمخیز میشد. اگر بیست بار هم میرفتم و میآمدم بلند میشد. میگفتم: علی جان مگه من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت میدی؟ میگفت: «احترام به والدین دستور خداست.» یک روز که خانه نبودم، از جبهه آمده بود. دیده بود یک مشت لباس نشُسته گوشهی حیاطه، همه را شسته بود و انداخته بود روی بند. وقتی رسیدم، بهش گفتم: الهی بمیرم برات مادر، تو با یک دست چطوری این همه لباس را شستی؟ گفت: اگه دو دست هم نداشتم باز هم وجدانم قبول نمیکرد من اینجا باشم و تو زحمت شستن لباس¬ها را بکشی!
#شهید_علی_ماهانی
نماز، ولایت، والدین، ص83
@sangar