eitaa logo
سنگر نوشته 🌹
3.4هزار دنبال‌کننده
296 عکس
293 ویدیو
0 فایل
🕊️اللهم فک کل اسیر اسیر مدافع حرم و وطن محمدرضا نوری (ابوعباس) سنگر نوشته در شبکه ها اجتماعی مختلف 👇🏼: https://zil.ink/sangar_neveshteh
مشاهده در ایتا
دانلود
سنگر نوشته 🌹
آقای سنگر نوشته ! سنگرنوشته نام صفحه و کانالی بود که سال ۱۳۹۳ با شروع نا آرامی ها در سوریه و عراق ، توسط یکی از مدافعان حرم به نام ابوعباس ، براه افتاد . در آن زمان کسی حتی ابوعباس را هم نمیشناخت و همه دنبال کنندگان ، او را به همان نام سنگر نوشته میشناختند . به قول او ، این صفحه جایی بود برای ثبت خاطرات ، عکس ها و سنگرنوشته های یک جا مانده ... و همه حقوق مادی و معنوی این صفحه را به یاران شهیدش هدیه کرده بود . رسانه ای کوچک برای گفتن حقایق و واقعیت های جنگ در عراق و سوریه و لبنان و صدایی شنیده نشده از پشت سنگرهای آن صدایی که از شهدای مدافع حرم هم میگفت . بعد ها ، در روزهای ابتدایی کلاب هاوس ، آقای سنگرنوشته یا همان ابوعباس ، اتاقی به نام به وقت حاج قاسم ، براه انداخت که بطور مرتب و با حضور چهره های سرشناس و فعالان رسانه ای ، از دستاوردهای جبهه مقاومت و پیروزی های محور در آن میگفت و سر و صداهای زیادی هم به پا میکرد. از روی علاقه ای که به موضوع مهدویت و امام زمان عج داشت ، گاهی هم به سراغ بهایی ها میرفت و کیسه ای به تن آنها میکشید که حتما خوب به یاد دارند. البته سنگرنوشته در طول این مدت ، برای آنچه در دنیا به دروغ اسمش را « آزادی بیان » گذاشته اند ، هزینه زیادی داد و دائما خانه به دوش بود و صفحاتش در بسترهای مختلف فضای مجازی ( اینستاگرام ، توییتر ، کلاب هاوس و ...) با دنبال کنندگان زیاد ، یکی پس از دیگری بسته میشد و روایت های ثبت شده اش ، همه از بین میرفت . راوی سنگر نوشته شخصی بود به نام محمدرضا نوری ، مدافع حرم و وطن و از مستشاران حشدالشعبی عراق که در طول این سالها ، بطور گمنام از محور مقاومت ، مردم مظلوم این کشورها و رفقای شهیدش برایمان روایت میکرد تا نرسد روزی که جای جلاد و شهید عوض شود. حالا پس از گذشت یکسال و اندی از ربوده شدن او توسط آمریکایی ها در عراق ، آقای سنگرنوشته ، همچنان گمنام در اسارت به سر میبرد . او که تا دیروز در فضای مجازی ، قربانی «ادعای آزادی بیان » بود ، امروز در فضای حقیقی ، قربانی « ادعای حقوق بشری » است که غربی ها گوش عالم و آدم را برایش کر کرده اند. حقوق بشر اصیل غربی ، صهیونی ، آمریکایی که حقیقت اش ۱۱۰ روز سلول انفرادی است با انواع شکنجه های وحشیانه ی حیوانی . شکنجه هایی که حتی فکر کردن به آن هم روح انسان را آزار میدهد . خلاصه کلام ؛ ادمین صفحه ما ، ۴۳۶ روز است که در مقابل این جنایتکاران وحشی ، سر خم نکرده و سخت ترین روزها را در سکوت و تنهایی ، مظلومانه پشت سر گذاشته . بعد از گذشت این یکسال و اندی سکوت ، یک سینه سوخته ی شریف و انقلابی ، به فاصله ۵ روز قبل از شهادتش ، آمد و عقده از این همه سکوت گشود و موضوع اسارت محمدرضا و وضعیت نامساعد جسمانی او را به سر خط خبرها برد . سلام خدا بر شهید عزیزمان ، وزیر امور خارجه انقلابی و حامی مقاومت و مظلومان ، دکتر حسین امیر عبداللهیان(ره) برای آقای سنگر نوشته دعا کنیم و راه شهید امیرعبداللهیان را برای پایان اسارت ابوعباس و شنیده شدن صدای مظلومیتش ، ادامه دهیم ... 🆔 @sangar_neveshteh_313
سنگر نوشته 🌹
🔺بهترین هدیه 🤲🏼 ۹ سال پیش لبنان - ضاحیه اجاره نشینی خیلی سختی داشتیم هر سال خونه عوض میکردیم ماه هشتم بارداری ام البنین بود که مجبور شدیم بازم خونه رو عوض کنیم اکثر ماه های بارداری ام البنین رو تنها بودم و شاید در کل چند روزی ازش رو اومد مرخصی یکی از بارها برا همین اثاث کشی بود که براش چند روزی رو از جبهه برگشت .   اثاث کشی رو تموم کردیم وسایل دختر توراهی رو چیدیم ، چون لبنان گاز کشی نداره ، برای آب گرم کن یک کپسول اضافه خریدیم  که یه وقت وسط حموم دختر خانم گاز تموم نشه و بچه سردش نشه. همه این کار ها را کردیم و خدا حافظ … رفت … اون موقع دغدغه ی فوعا وكفريا رو داشت برميگشت خونه عذاب وجدان می گرفت ... که زن و بچه شیعه در محاصره ان ، مرخصی معنا نداره. هنوز ته دلم احساس می کنم می تونست بمونه ، میدونست همین روزا قراره ام البنین به دنیا بیاد . ولی نموند… همیشه فراری بود از اینکه به هرچیزی وابسته بشه نخواست ام البنین رو ببینه فکر کرده وابسته میشه شهادت رو از دست میده از اونور هم عذاب وجدان داشت بچه های مردم بی پناهن احساس مسوولیتش خیلی بالا بود روزهای خیلی سختی بود ، ام البنین به دنیا اومد ، چون خودش اینترنت نداشت ، عکس هاش رو برای همسر یکی از همکارهاش فرستادم و گفتم اگه ممکنه بدید به شوهرتون تا به ابوعباس نشون بده بعدا تعریف میکرد که وسط عملیات سابقیه بودیم ، رفیقم که مقر فرماندهی بود از پشت بیسیم صدام زد و گفت قدم نو رسیده مبارک ، ام البنینت به دنیا اومد اما عکس هاشو نشونت نمیدم تا شیرینی ندی . عملیات که تموم شد و سابقیه آزاد شد ، ابوعباس رفت سوار موتور بشه تا برگرده عقب و عکسای دخترش رو ببینه ، شهید عمار به شوخی بهش میگه کجا ؟ داری جبهه امام زمان رو ول میکنی بری دختر بازی ؟ اگه بری عکس دخترت رو ببینی بهت قول میدم شهید نشی ول کرد و نشست سر جاش عمار گفت شوخی کردم بابا پاشو برو گفت دیگه لفظش رو اومدی نمیرم یک هفته گذشت و هنوز عکسهایی که برا خودش فرستاده بودم ، دو تیک نشده بود تا اینکه بعد از یک هفته با شهید عمار و آقا اسماعیل برمی‌گردن عقب برا جلسه و همونجا عکسها رو میبینه چند روز بعدش ، توی یکی از جلسات ، شهیـ.د عمار به حـ.اج قاسـ.م میگه ابوعباس خیلی وقته مرخصی نرفته این وسط دخترش هم به دنیا اومده . حاجی خواسته بود برای من و ام البنین هدیه بده که ابوعباس گفته بود دعاشون کن حاجی ، بهترین هدیه دعای شماست . این فیلم که میبینید ، همون بهترین هدیه است که بهش خیلی امیدواریم هم ابوعباس هم من هم بچه هامون ... اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا  حالا چرا دغدغه اون روزها رو دارم وخاطراتش زنده شده برام! چون میزنه قلبم ، داره میاد دوباره باز بوی محرم... ام البنین هم داره ۹ سالش میشه ام البنین ما متولد پنجم محرم هست، امسال تکلیف میشه ، مسوول میشه ، استعداد خلیفه الله علی الارض بودن رو پیدا می کنه . برای به دنیا اومدنش که نبود ، وقتی اومد سه ماهش شده بود رفت جبهه و برگشت ، غذا خور شده بود رفت و برگشت چهار دست و پا می رفت رفت و برگشت  راه می رفت  همش می گفت چرا اینقدر زود داره بزرگ میشه ، من هیچی ازش نفهمیدم تورو خدا اینقدر زود بزرگ نشی دختر بابا دخترت خیلی بزرگ شده 🆔 @sangar_neveshteh_313
15.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمدرضا نوری (ابوعباس) که به دعوت رسمي حكومت عراق به عنوان مستشار فرهنگی و رسانه ای در عراق حضور داشت و مهمان عراقی ها بود و در مدت حضورش و در معارک مختلف بارها مجروح شده بود ، روز سوم فروردین سال گذشته توسط آمریکایی ها ، در بغداد ربوده شد و پس از تحمل ماه ها انواع شکنجه های وحشیانه ، به اتهامی واهی و بدون وجود هیچ ادله و اثبات و اعترافی ، در دادگاهی فرمایشی ، به حبس ابد محکوم شد. هم اکنون ٤٤٤ روز از اسارت مظلومانه او میگذرد و متاسفانه حکومت بر خلاف مهمان نوازی مردم شریف عراق که زبان زد عام و خاص است ، اجازه داده تا در حق مهمانش ظلم و خیانت شده و حالا هم به جای انتقال به ایران طبق توافقنامه های بین دو کشور که اقدامی قانونی بوده و قبلا بارها انجام شده است ، با سنگ اندازی و دخالت آمریکایی ها ، ابوعباس را با بدترین شرایط جسمی اش ، در اسارت نگهداشته است. 🆔 @sangar_neveshteh_313 اینستاگرام | توییتر | تلگرام
سنگر نوشته 🌹
🔹الحمدلله که عروس ایران شدم🇮🇷 با دیدن این تصاویر و صحنه ها ، کلی اشک ریختیم سفره حضرت ام البنین سلام الله علیها در منطقه ریوند مردمی که اصلا نه ابوعباس را دیده اند و نه او را می شناسند یک جمع از قلب های آسمانی برای محمدرضا مراسم گرفته اند این تصاویر را می دیدم و فقط اشک می ریختم و من مطمئنم ، با رشته درست کردنشون ، رشته ی این ظلم رو از ریشه خواهند کند زیر تیغ آفتاب دعا می کردند و آش هم می زدند نه ببخشید ، یک دنیا محبت و پاکی و بزرگی و وفا بود که هم میخورد ، آش نبود. زیباترین سفره را انداختن با زیباترین نام و مقام حضرت ام البنین سلام الله علیها 💔 چه دل های پاکی مثل این بزرگواران چقدر زیاد هستند این روزها در کنارمان دلهای پاکی که هر روز پیام میدهند و عکس میفرستند از شهرهای مختلف و از نذری ها و سفره ها و قربانی ها که برای آزادی ابوعباس کرده اند چه دلهای زلالی چه نیت های صافی چه مردم با وفایی چه قدر من خوشبختم که عروس چنین سرزمینی شدم که همه چیزش بوی وفای به اهل بیت علیهم السلام میدهد . ابوعباس توی اتاقش در خونه پدری اش ، یک تابلو داره ، خیلی زیباست روش نوشته « شَه باوفاست عباس » محمدرضا خیلی اباالفضلیه خداییش هم خیییییلی باوفاست ویژگی های اربابش حضرت اباالفضل علیه السلام  بخصوص باوفا بودنشون ، در ریز و بزرگ زندگی ابوعباس پیداست. مخصوصا در این ده سال اخیر که کل دار و ندارش را فدا کرد خدایا…این بنده ات را از لبنان ، سرزمین مقاومت و ایستادگی آوردی و قسمتش کردی تا همسر مردی از سرزمین عزت و شرف و وفاداری ، شود ممنونتم ممنونتم برای داشتن این همه باوفایی که بفهمم غربت معنایش دوری از شهر و خانه پدری نیست غربت یعنی بی وفایی غربت یعنی جایی که ٤٤٥ روز جدايي بين من و محمدرضا انداخت غربت يعني جايي که ۱۰ سال از پدر و مادر و فرزند و خانواده بزنی و برای کمکشان بروی ، آخرش ببینی دست در دست دشمن گذاشته و خنجر از پشت میزنند . خلاصه که آقای ابوعباس ، خوشبحالت برای این همه دعایی که پشت سرت هست برای چنین یی با دعای این مردم با وفا و خوش قلب برمیگردی ان شاء الله ، یقین دارم و همیشه به خودت و خودم یادآوری میکنم که مدیون بهترین مردم دنیا هستیم. خدایا به حق خانم حضرت ام البنین سلام الله علیها ، ایران عزیز و مردم پاک و خوش قلب و با وفایش را از شر دشمنان محفوظ بدار ، سایه رهبرش را بر سر این کشور و ملت حفظ کن ظهور حضرت ولیعصر عجل الله فرجه الشریف را برسان ❤️ 🆔 @sangar_neveshteh_313
22.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من مادرم هم صحبتم با عکسهایت دست خودم که نیست دلتنگم برایت اصلا حواست نیست خیلی دیر کردی ای پهلوانم مادرت را پیر کردی ... حمد شفا و صلوات به نیت سلامتی مادر اسیـ.ر مدافـ.ع حـ.رم و وطن 🆔https://zil.ink/sangar_neveshteh
📰 فرزند ایران :: سهیل کریمی ٢٢ خرداد ١۴٠٣ از اسارت محمدرضا نوری یک سال و چند ماه می‌گذره. روز گذشته خانه‌واده برای ملاقات در بغداد بودند. پیش از ملاقات، مادر ابوعباس با عارضه‌ی تنفسی مواجه می‌شه که بدون امکان ملاقات به شکل اورژانسی به ایران و از این بیمارستان به اون بیمارستان منتقل می‌شه. از شب گذشته خیلی از دوستان در تکاپوی بیمارستان حاج خانم‌اند. ایشون در اورژانس شرایط حادی داره و چون باید به شکل ویژه تحت مراقبت پزشک باشه نه امکان ترخیص براشون هست و نه بستری شدن. بچه‌های بیمارستان مسیح دانش‌وری کمال هم‌کاری رو تا الآن کردند و این هم‌کاری هم‌چنان ادامه داره. مسأله اینه که آقایون اطبا در بیمارستان مسیح به‌مون گفتند عمده‌ی مشکل مادر فشارهای عصبی ناشی از اسارت پسرشه. کم‌بود اکسیژن و مشکل تنفسی همه بسته به شرایط روحی و عصبی ایشون داره. این فشارها در آینده مشکلات بیش‌تری برای ایشون ممکنه به وجود بیاره. از طرفی با شهادت دکتر ، نزدیک‌ترین شانس آزادی ابوعباس که با سفر رسمی ایشون و شهید به عراق قرار بود انجام بشه، به یأس تبدیل شد. این وسط آمریکایی‌ها بیش از پیش به ترک‌تازی مشغول شدند. پرونده‌ی دروغین ترور که با هم‌کاری غیر مستقیم برخی عوامل غیر آمریکایی! بعد از ماه‌ها به گردن محمدرضا انداخته شده بود تا از ایران باج‌گیری صورت بگیره با بی‌مسؤولیتی بعضی‌ها گسترش پیدا کرد و پرونده‌ی ترور یک جاسوسه‌ی هم به‌ش اضافه شد. در بحبوحه‌ی رقابت‌های انتخاباتی و هیاهوی تبلیغاتی نام‌زدها در اسارته. از سرسپرده‌گان دولت عراق توقعی نداریم. آمریکایی‌ها هم هم‌چنان در فراغ بال دارند کارشون رو انجام می‌دند و تا گشایشی می‌خواد صورت بگیره پرونده‌ی جدیدی رو به جریان میندازند. سرسپرده‌گان خودشون در عراق رو هم تحت فشار می‌ذارند برای انتقال به آمریکا. در این بین حال و روز مادر محمدرضا اصلا مساعد نیست و فقط با عنایات اهل بیت و دعای مؤمنین نفس بی‌درد می‌کشه. خانه‌واده‌ش هم مستأصل‌اند بین تهران و بغداد و قم و بیروت. ماها هم سعی می‌کنیم هم‌چنان خودمون رو بزنیم به نادانی و ندونستن و هم‌چنان با ضمیری مسؤولیت‌پذیر و کظم غیض، از اونایی که ابوعباس رو قربونی دعوای باندی و قدرت‌طلبی خودشون کردند تا به رقیب چنگ و دندون نشون بدند و قلم‌رو مشخص کنند، ذره ذره آب شدن برادر اسیرمون رو تماشا می‌کنیم. در روزهای آینده آقای علی آقای باقری سفری به عراق دارند. فلذا در غیاب از ایشون توقع داریم تقصیر و کم‌کاری دست‌گاه‌های مسؤول رو به دوش بکشند و موجبات آزادی ابوعباس رو که برای ایران و ایرانی هزینه شده فراهم کنه. تا ما هم با آزادی این برادرمون، هم‌چنان در سکوت و با دیده‌ی اغماض جریانات پیش اومده رو تماشا کنیم و اصلا فراموش کنیم چه کسانی و به چه علت این هزینه رو روی دوش نظام انداختند و تمام بغض و کینه‌مون رو کما فی السابق خرج دشمنی با و کنیم. http://t.me/Sohail_Karimi
7.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از برای که ٤٥٠ روز از اسارتش به دست آمريكاي جنايتكار ميگذرد اسارتي كه با خيانت حكومت عراق در حق مهمانش ، همراه بود . 🆔https://zil.ink/sangar_neveshteh
سنگر نوشته 🌹
چند سال قبل توی جبهه ، سال خمسی اش که رسیده بود و رفته بود پیش نماینده آقا تا خمس بده ، ایشون گفته بود شما حج به گردنت هست و طبق فتوای آقا باید بری اون سالها درگیر جنگ بود و گفت حج من اینجاست الان جنگ تموم شد ، سال ۹۷ بود خدا طلبیدش و لحظات آخر ، کارهای اعزامش به حج انجام شد بهش گفتن اگه در کاروان خادم بشی و به عنوان خدمه فعالیت کنی ، سالهای بعد میتونی به عنوان کادر خدمه بیای اونم که عشق خادمی ، رفت و خدمه شد هر وقت باهاش تماس میگرفتیم یا توی آشپزخونه بود یا زائرهای سن بالا رو برده بود حرم و ... وقتی برگشت ، خیلی تلاش کرد برای تشکیل پرونده خادمی اش ، اما میگفتن شما چون اعزامت لحظات آخر بوده و از قبل از اعزام ، در تهران اسمت به عنوان خدمه رد نشده بوده ، چیزی برات ثبت نشده در سیستم خیلی دست و پا زد این اواخر به کمک یکی از دوستان داشت نتیجه میداد و قرار بود اعزام بشه حتی یادمه ازش سایز کت و شلوار خادمی اش رو پرسیدن برای اعزام و از خوشحالی بال در آورده بود رفت به مسئولش گفت ، اما ایشون گفت امسال خیلی کار داریم ، نرو سال دیگه ان شاء الله یه چشم گفت و همه چیز رو منتفی کرد خیلی غصه اش گرفته بود ، اما از طرفی میگفت همینکه گفتن نرو ، یعنی هنوز یه فایده ای داریم یعنی بودنمون با نبودنمون یه فرقی داره درست مثل سالهای جبهه ۱۲۰ روز مرخصی نیومده بود ، وقتی رفت مرخصی بگیره فرمانده اش گفته بود کلی کار داریم وقت مرخصی نیست الان ، تو ذوقش خورده بود اما بعدا برام گفت از ته دل خوشحال شدم که شاید برای جبهه امام زمان اندازه یک پر کاه فایده داشتم که گفتن مرخصی نرو چند ماه بعدش رفته بود مرخصی بگیره ، فرمانده اش قبول کرده بود ، خیلی بهش برخورده بود که چرا الان قبول کرد پس ؟! کلی خودش رو سرزنش کرده بود که چه کوتاهی کردم که تا گفتم مرخصی ، فرمانده قبول کرد برگردیم به خادمی حج سال بعد از اون ، دوباره اقدام کرد برای خدمه رفتن که باز هم کلی سختگیری های سازمان حج جلوش سبز شد ، اما امیدوار بود به اعزام ، گفت دارم میرم عراق ، خود قمر بنی هاشم الباقیش رو ردیف میکنه این آخرین باری بود که رفت و برنگشت آی حاجی های در عرفات و منا ، حاجی در اسارت ما رو دعا کنید لطفاً به امام زمان ارواحنا له الفداء سلامش رو برسونید ، بگید آقاجان ، نوکرتون در اسارت دشمنانتونه میدونیم هواشو دارید ، گوشه چشمی کنید تا همه قفل و زنجیرها از این اسارت باز بشه لبیک ، اللهم لبیک ... لبیک لا شریک لک لبیک 🆔 @sangar_neveshteh_313
سنگر نوشته 🌹
بازم سالگرد ازدواجمون و نیامدی 💔 سالهای ازدواجمون رو همیشه با نام ائمه علیهم السلام می شمردم و هر سال رو می سپردم به اون امام که برکاتشون وارد زندگیمون بشه سال اول سپردم به امیرالمومنین علیه السلام ، همون سال زیارت اربعین ، حلقه ازدواجم کنار ضریح مولا از دستم افتاد به دلم افتاد اینکه امیر المومنین می خواست بهم بگه مواظبتون هستم سال دوم را به امام حسن علیه السلام سپردم و همینطور ... سال سوم ، سال ارباب بود ، ام البنینم متولد پنجم محرم سال امام حسین علیه السلام و سال پنجم سال امام باقر علیه السلام ، ابوالفضلم رو خدا بهمون هدیه داد ۱۲ سال پیش بود روز عید قربان خانواده محمد رضا تازه اومده بودن لبنان برای عقد همون روز کنار هم نشسته بودیم کنار ضریح حضرت خوله سلام الله علیها دختر شهید ابا عبدالله علیه السلام که حرم شریفشون در شهر بعلبک هست ، حرمی که از اون روز شد پناهگاه من و محمدرضا سوره یس خوندیم و عقدمون خوانده شد با برکت وجود ملموس شهید حاج ( ) رحمة الله علیه از روز اول اسم محمدرضا رو توی گوشیم سیو کرده بودم «نعمت خداست❤️» امسال سال شماست یا صاحب الزمان همه چیز رو می سپرم به خودتون یا حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف خیلی امیدوارم که سال فرج باشه چقدر این مدت دلم برای امام زمان عج سوخت و میسوزه از دست خودم راستش خیلی ناراحتم وقتی دیدم چقدر با اضطرار و اشک جاری برای برگشتن محمدرضا دعا می کردم چقدر نذر کردم و …. اما در تمام این سالها ، این انتظار و اضطرار و دلتنگی واقعی رو برای امام زمانم نداشتم خداییش به غیر از مناسبت ها ، روضه ها یا وقتی حاجت داشتم ،یا زمانی که جنگ داغ میشه وکودک ها دسته دسته پرواز می کنن ، کجا این اضطرار رو داشتم! یعنی اضطرار و انتظارم برای امام غائبم هیچ وقت مثل الان ، دائمی نبود ! امسال همه چیز رو به خود خودت سپردم یا ابا صالح المهدی خیلی دلم می خواد ظهور مبارکتون رو در کنار محمدرضا همین امسال شاهد باشم خانواده دست جمعی مارو قبول کنید در رکاب سربازانتون باشیم دلم می خواد مثل همیشه زندگیم که همیشه مدیونتون بودم بازم بیشتر و بیشتر مدیون باشم و ثبت کنم که در سال دوازدهم ازدواجمون سال حضرت حجت محمد رضا را برگردوندید اللهم عجل لولیک الفرج اللهم فک کل اسیر به تو از دور سلام نعمت خداست 💔 سالگرد ازدواجمون مبارک 🆔 @sangar_neveshteh_313
17.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
٤٥٦ روز از اسارت ظالمانه توسط مدعیان حقوق بشر ، آمریکای جنایتکار میگذرد و متاسفانه حکومت که شریک این جنایت است ، اجازه داده تا در حق مهمانش ظلم و خیانت شده و حالا هم به جای انتقال به ایران طبق توافقنامه های بین دو کشور ، با سنگ اندازی و دخالت آمریکایی ها ، ایشان را با بدترین شرایط جسمی و روحی ، در اسارت نگهداشته است. 🆔 @sangar_neveshteh_313 اینستاگرام | توییتر | تلگرام