#معرفیشهید
شهید ناجا: نظام تاجیک
تاریخ تولد: ۱۳۷۱/۴/۳
محل تولد: کهنوج،کرمان
تاریخ شهادت: ۱۴۰۰/۴/۲۳
محل شهادت: کهنوج،کرمان
نحوه شهادت: درگیری با قاچاقچیان موادمخدر
محل مزار شهید: گلزارشهدای روستای باغشاهرودخانه بردعلیا
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
سهم شما ۵ صلوات🌿
🌸' ⸤@sangareshohadaa⸣✿⠕
#تباهیات🚶🏽♂
واقعانمیشہدرڪڪرد
آرهچطورتبدیلبھآرح؛عاره؛رحشده
سلامچطورتبدیلبھسلوم؛صلام؛سلمشدھ
بزاریدڪناراینالفاظمسخرھاےڪہ
اسمششدھسبڪِچتڪردن
بزاریدچندصبادیگہبچھهامونیہبویۍ
اززبانفارسیببرن ..!
فردوسۍڪجایۍ😐💔!
•.🔪' ⸤@sangareshohadaa⸣✿⠕
آیـامیارزددربـرابرمتاعزودگـذردنیـابہ
عذابهمـیشگیاخرتمبـتلاشوید؟!!🚶🏿♂
#شهیداوینی
˼سنگرشھدا˹
🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 #رمان_تلالو_ابراهیم 📚🌿 #پارتدهم 🌱 - هانیه : اون زمان به نظرم امد که نیلی راست
🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🌸🍃
🌸
#رمان_تلالو_ابراهیم 🌱
#پارتیازدهم 📚
- هانیه :
یک رستوران قرق کرده بودم
کلی هم سفارش کرده بودم حتما با وسواس زیاد تزیینات انجام شود
خیلی از بچه هاهم دعوت کرده بودم
اون زمان روز خوبی به نظرم میومد
انگار که من برترین و خوشبختترین زن دنیاهستم😟؟!
ساشا تمام مدت تشویقم میکرد قید مانتو را بزنم و بلوز های چهارخانه ای که مد شده را بپوشم
از نظر او مد یعنی بینش متفاوت!
اما در اصل ………!
دلم نمیخواست از پیشنهاد های ساشا بگذرم انگار که باید تمام توجه اورا به خودم جلب میکردم تا برایم باقی بماند!
گاهی حدیث و ریحانه هم همراهی ام میکردند
و از اینکه دنیا و سارن به من حسودی میکردند
لذت میبردم🚶♂
اما حالا انگار اون زمان ها غلام حلقه به گوش ساشا بودم تا رفیقش…!
اینکه یک بند روسریتو را عقب تر بدهی
چند قلم بیشتر خودت را رنگی بکنی
کوتاه تر بپوشی
پاره تر بپوشی
دیگر همه چیز برایت عادی میشود!
بعد از یک مدت هرچقدر تنگ تر بپوشی و غلیظ تر رنگ بزنی برایت مهم نیست و ککت هم نمیگزید . . .🙄
این نقطه از زندگی را اون موقع میگفتیم شاخ
ولی حالا که میبینم دقیقا نقطه تمام بدبختی هااست😄💔
خودم متوجه میشدم که مرکز نگاه ها بودم
خیلی ها مثل پرگار بودند
نقطه من بودم و دور من میگشتند
شایدبرای سوءاستفاده
شاید برای شهوت
شاید برای جلب توجه
و…!
دقیقا به جایی رسیده بودم که وقتی کنار ساشا راه میرفتم
باانگشت نشانم میدادند
خیلی ها وقتی از کنارم رد میشدند باترحم نگاهم میکردند
خیلی هاهم جلو می آمدند و میگفتند که این پوششدر شأن من نیست
و من همیشه وسط حرف هایشان راهمو میگرفتم و میرفتم …
چندباری گشت من و ساشا را گرفته بود
چندباری هم به خاطر پوشش زننده ام گشت مرا گرفته بود که بابا علی اومد و باافتخار من را از دست گشت تحویل گرفت💛!
نویسنده ✍ : #الفنـور_هانیهبانــو
هدایت شده از ˼سنگرشھدا˹
salamati-fani-1-.mp3
4.54M
#قرار_شبانه
#دعایسلامتیامامزمان
ـ♥️🌿..."
⇆◁❚❚▷↻
❥︎|الـٰـھُــمَعَــجِــلالــوَلـٓـیکَالــفَــرَج💔
هدایت شده از ˼سنگرشھدا˹
107571_760.mp3
3.62M
#قرار_شبانه
#دعایفرج
ـ♥️🌿..."
⇆◁❚❚▷↻
❥︎|الــھــمعجلالولیکالــفــرج
#معرفیشهید
شهید ناجا: پلیسافتخاری محمدحسیندهقانی
تاریخ تولد: ۱۳۶۸/۶/۱۲
محل تولد: شیراز
تاریخ شهادت: ۱۴۰۰/۱/۱۵
محل شهادت: شیراز
نحوه شهادت: تصادفعمدی قاچاقچیان موادمخدر
محل مزار شهید: گلزارشهدای دارالرحمه شیراز
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
سهم شما ۵ صلوات🌼
🌸' ⸤@sangareshohadaa⸣✿⠕
سوریه که میرفت ،
همیشه ساکِ سفرش را همسرش میبست !
تو آخرین سفر به همسرش گفتهبود
که ساک را خودش میخواهد ببندد ..
ساک را سبک بسته بود و حتی
قرصهایی را که بخاطر دندان دردش ،
همیشه همراه داشت ، تو ساک نگذاشته بود !
میگفت : پرسیدم قرصها را نمیبری ؟!
گفت : ایندفعه دیگر لازم ندارم ..((:
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌱
•🌸' ⸤@sangareshohadaa⸣✿⠕
مشهدےهاےڪانال
رفقایےڪهالانتوحرم
امامرضا(؏)هستن
یاد،دلهمسنگرےهاے
ڪانالتواینروزاهمباشید💔