eitaa logo
˼سنگر‌شھدا˹
5.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
38 فایل
•. از‌افتخــا‌رات‌این‌نسل‌همین‌بس‌ڪھ‌ اسرائیل‌قراره‌بھ‌دست‌مــا‌نابود‌بشھ ꧇). .! اینستامون: https://instagram.com/sangareshohadaa?igshid=ZDdkNTZiNTM= • ‌شرایط . - @Sharayett313 •. گردان .- •. @nashenassangareshohada •. -زیــر‌ سایھ حضرت‌قائم . . (꧇ . .
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه به اندازه‌ای که منتظر اتفاق های خوب دیگه زندگیمون بودیم؛ منتظر امام زمانمون بودیما تا حالا اومده بودن...💔
ایهاالعزیز... ما هیچ ابن هیچ... شما عزیز دل زهرا.. ما عاشق ابن عاشق.. شما عشقِ عاشقایِ عاشقا..💔
دیدی وقتی زیادی از دوری یه چیز خسته میشی.. وقتی خدا بهت میده چقد مزه میده‌..؟ مثلا وقتی زیاد تشنه میشی؛ وقتی آب میخوری خیلی میچسبه...
شاید هنوز تشنه دیدار آقا نشدیما.. شاید هنوز خسته نشدیما.. شاید هنوز طاقتمون سر نیومده ها...
دائم ددکر لَبمونه: من و دوری کربلا میمیرم... وجدانن تا حالا گفتیم من و دوری امام زمان میمیرم...💔
خستتون نکنم.. یک کلام.. بریم آدم بشم...!
هدایت شده از ˼سنگر‌شھدا˹
•{بـسم‌رب‌الحسینـ🖤}•
شهید دفاع مقدس: مهرداد غفوری تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۶/۸ محل تولد: قزوین تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۴/۲۱ محل شهادت: کرمانشاه نحوه شهادت: سانحه رانندگی در رفت و برگشت به منطقه محل مزار شهید: گلزارشهدای کن شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات سهم شما ۵ صلوات🌱 •🌸' ⸤@sangareshohadaa⸣✿⠕
🚶🏽‍♂ ولی‌دقت‌کردین‌سلبریتیا‌یی‌که‌خودشونو برایه‌قاتل‌جانی‌مثل‌نویدافکاری‌پاره‌کردن هیچ‌حرفی‌درمورد‌شهادت‌علی‌لندی‌نزدن ..! - 🙂! •.🕳' ⸤@sangareshohadaa⸣✿⠕
هدایت شده از گردان‌سنگر‌شھدا
ناشناس‌هارو‌جواب‌بدیم؟!
˼سنگر‌شھدا˹
#رمان_تلالو_ابراهیم🌿 #پارت‌نهم - هانیه : سردرگم بودم ! شاید بهتره بگویم وقتی میدیدم بچه های اکیپ چ
🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 📚🌿 🌱 - هانیه : اون زمان به نظرم امد که نیلی راست میگوید! بی‌گدار به آب زدم که ای کاش……!(: از طریق دنیا با یک پسری دوست شدم.. به اسم ساشا - راوی کل : دغدغه اش از این کار ؟ تنها برای جانماندن از دوستانش بود .همین🙂💔 ترس از این نداشت که پدرش متوجه شود چون خود پدر او مخالف نبود اما مادرش اگر میفهمید قطعا مخالفت میکرد و از ارزش های وجود زن میگفت که نباید چوب حراج به خود بزند... مادرش همیشه میگفت : زن نباید برچسب ارزان شد را به خودش بزند و خود را بفروشد به گناه😙🙌🏻 ساشا همان دوست جنس مخالفم... دلیل او هم فقط خوشگذرانی بود 🚶‍♂ تابستـان که شد هر هفته کارمون این شده بود که از پاساژ های جردن بیرون میآمدیم میرفتم پاساژ های ولنجک ... از کافی‌شاپ تا خرید خرس های کوچولو! شعر های شبانه ای که همیشه ساشا برایم میفرستاد و صد البته اختلاف نظر هایی که اخرش به قهر می‌انجامید آدمۍ بنده عادت است 🌱! عادت کرده بودیم`° خدا میداند که بعدا چقدر پشیمان شدم' کم کم برای اینکه نشان دهم من خیلی نوین و روشن فکر هستم با ساشا پارتی میرفتیم جشن میگرفتیم تلفن های دوستانه ای که تازه عادت کرده بودیم همه و همه سرم را شلوغ کرده بود ..! اما اگر به قبل برمیگشتم ترجیح میدادم یک بیکار علاف باشم تا کسی که باگناه سرش شلوغ شده بود (:! چند هفته گذشت ... تولد ساشا بود! کم نگذاشته بودم ؟! یکی نبود بگه چرا انقدر پول میزنی توی دل زمین..😐 نویسنده ✍ :
. . جنگ‌،جنگ است چـه سخت باشد و چـه نـرم عده‌اے را بـا جسمشان مےڪُشند‌ و عده‌اے‌ را‌ با فرهنگشان،هشت سال زدند،زدند،زدند. خواستند ریشه‌اسلـام را بزنند، واین‌ریشه‌بیشتر رشد ڪرد. رفیق‌!حواست‌به‌خودت‌باشه‌تو‌جنگ‌نرم‌‌مجازی • 🌿" •.💣' ⸤@sangareshohadaa⸣✿⠕