۲۷ آذر ۵۹
روزی که «شاهرخ ضرغام» با شهادت، گذشته اش. را پاک کرد🌿
⌛️اول دی ماه ۱۳۲۸ در تهران تولد یافت.
چند سالی با خانواده اش به آبادان رفت . پس از سه سال که به تهران برگشتند سراغ کشتی رفت و تا سال ۱۳۵۵ درگیر کشتی بود.
او هیکل درشتی داشت، در نخستین حضور مسابقات کشتی فرنگی قهرمان جوانان تهران دستهٔ صد کیلو شد و سال ۱۳۵۰ در دستهٔ فوقسنگین جوانان کشور قهرمان شد.
در مسابقات کشتی آزاد تهران نیز نایبقهرمان شد. بعد نیز در سالهای بعد نایبقهرمان کشتی فرنگی بالای صد کیلوی کشور شد. در مسابقات کشتی سامبو قهرمان جوانان تهران در دستهٔسنگین وزن شد.
وی را پیش از انقلاب به جاهل مآبی و لات گری می شناختند ... و پاتوق او کاباره ها و اماکن عیش و نوش بود!!!
با شنیدن نام امام روح الله (سید اولاد پیغمبر-ص) تحولی درونی در او پیدا شد و در ایام منتهی به پیروزی نهضت به انقلابیون پیوست.
روز ۱۲ بهمنماه سال ۵۷ لحظه ورود امام خمینی (ره) به فرودگاه مهرآباد، شهید شاهرخ ضرغام به همراه چند کشتیگیر دیگر که توسط فدراسیون کشتی برای گروه محافظت از امام انتخاب شده بودند، مستقر شدند.
در ایام انقلاب او در پاکسازیها نقش داشت و با شروع غائله کردستان وقتی حضرت امام (ره) فرمودند: به یاری پاسداران در کردستان بروید، دیگر سر از پا نمیشناخت.
به پاوه و سر پل ذهاب و بعد به سمت سوسنگرد میرود. در همان روزهای اول جنگ قبل از همه پا به عرصه گذاشت.
به توصیه شهید چمران به آبادان رفته و به شهید هاشمی فرمانده جنگ های نامنظم «فداییان اسلام» میپیوندد.
وقتی خبر رسید که آبادان در حال محاصره است، این شهید به همراه نیروهای داوطلب مردمی به ذوالفقاری آبادان میرود.
صبح هفدهم آذرماه ۱۳۵۹ برای عملیات و آزادی بخشهایی از آبادان به سمت جاده ماهشهر می رود. که زخمی می شود و بعد به شهادت می رسد.
پیکرش در شمال رودخانه بهمنشیر آبادان جبهه دشت ذوالفقاریه حد فاصل جاده آبادان ـ ماهشهر جا ماند، بعدها هم اثری از پیکرش پیدا نشد.
@sangareshohadababol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپی به یادگار مانده از شهید شاهرخ ضرغام
🌱 #حر_انقلاب
🌷 او در ۱۷ آذر ۵۹ (اوایل جنگ) در جبهه آبادان به آرزوی خود رسید و مفقودالاثر شد...
🇮🇷 کانال دفاع مقدس
@sangareshohadababol
🔴هفده آذر سالروز شهادت سردار علیمردان خان بختیاری سمبل مبارزه با خاندان فاسد پهلوی گرامی باد.
@sangareshohadababol
افشاگریهایی که کار دست «عبدالحمید» داد
🔹شهید عبدالحمید دیالمه وقتی شنید بنیصدر برای ریاست جمهوری کاندیدا شده است مخالفت جدی خود را اعلام کرد و گفت: «ریاست جمهوری بنی صدر برای جمهوری اسلامی فاجعه است!» و تا توانست علیه او روشنگری کرد. حتی پیشنهاد داد در رابطه با اقتصاد و جایگاه زن با او بحث آزاد داشته باشد که بنی صدر از این موضوع شانه خالی کرد.
🔹شهید دیالمه، ابتکارهای چشمگیری در زمینه های هنری و ادبی از خود بروز داد و همزمان با تحصیل، در زمان اختناق رژیم منحوس پهلوی نمایشنامه و فیلم های پرباری را تهیه و اجرا کرد. «تأسیس کتابخانه اسلامی» از دیگر ابتکارات وی بود.
#معرفی_شهید
#شهید_ترور
🇮🇷 @sangareshohadababol
تا وقتی صدایِ اذان
از گلدستههای شهر بلنده
نا امیدی گنـاه کبیـره است ...
#شهید_روحالله_صبور
#نماز_سفارش_یاران_آسمانی
🕌 @sangareshohadababol
‼️روزی خواهد رسید!
💠 فیالحال نوکران اجانب فقط در خفا نسبت به اربابانشان اظهار بندگی میکنند، اما روزی خواهد رسید که اِبایی در اظهار نوکریِ علنی، نخواهند داشت! /صحیفه نورالکلام(سخنان قصار مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره، بر گرفته از دانشنامه های آزاد)
⁉️ آیا امروز، همان روز است!؟
🇮🇷 @sangareshohadababol
🖤 داستان امام_حسین(ع) شیخ رجبعلی خیاط
شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید:
« یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم.
وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ. شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد.
وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد....
او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند: شیخ رجبعلی!
روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند
و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی.
مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟
📚کتاب طوبای کربلا …صفحه۱۴۱
@sangareshohadababol
شهیدان سخت دلتنگ وغریبم...🌹
خمار جرعه ای امن یجیبم...
شهیدان خدایی بی قرارم...🌹
خدایا طاقت ماندن ندارم...
چه تنها مانده ام افسرده برخاک...🌹
شما رفتید تا افلاک چالاک...
مرا تنها رها کردید و رفتید...🌹
به حسرت مبتلا کردید و رفتید...
شما رفتید و من اینجا غریبم...🌹
زفیض سرخ مردن بی نصیبم....
شهادت !!! ای شهادت ناز شصتت!!!🌹
تأسی کن مرا قربان دستت...🌹
اَللهُمَ اَسئَلُکَ مِنَ الشَهادَةِ اَقسَطَها
اللهم ارزقنا🌹
سلام بر شهدا🌹
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🇮🇷 @sangareshohadababol
در امنیت دستان تو
تمام آرامش دنیا
سهم من است...
#تفحص
#شهید_گمنام
#یاد_شهدا_باصلوات
@sangareshohadababol
💌#خاطرات_شهدا
🟢شهید مدافع حرم #ایوب_رحیم_پور
♨️سفرِ کاری به ترکیه
🪴ایوب چندماه قبل از شهادتش، برای سفر کاری به ترکیه رفته بود. نمازهاش رو تو هتل نمیخوند. میگفت «معلوم نیست اینجا چه کارهایی کردهاند! شاید نجس باشه!»
🌷هتلدار بهش گفته بود «اولین ایرانیای هستی که میبینم برای نماز صبح هم مسجد میری. همه اون ساعت، مست از دیسکوها بیرون میومدند!»
🪴ایوب یه مسجد پیدا کرده بود که نمازهاش رو میرفت اونجا میخوند. با اینکه مسجد اهل تسنّن بود ولی با چندنفر رفیق شده بود و هدایتشون کرده بود.
🌷او با یهنفر از کشور هلند دوست شده بود و به سمت شیعه دعوتش کرده بود. بهش گفته بود «برو سرچ کن نهجالبلاغه رو پیدا کن، بخون! ببین علی علیهالسلام چی گفته؟!» حتی ایوب بهش دعای کمیل رو هم نشون داد.
🇮🇷 @sangareshohadababol
📨#خاطرات_شهدا
🔴شهید مدافعحرم #محمدحسین_مرادی
🔷به یاد شهید بهشتی
🎈پدر شهید روایت میکند: وقتی که مادرِ محمدحسین او را باردار بود، ماجرای هفتم تیر و شهادت بهشتی و یارانش پیش آمد. همان زمان همسرم به من پیشنهاد کرد اگر نوزادمان پسر بود، نامش را به یاد شهید بهشتی، «محمدحسین» بگذاریم.
🦋دو ماه و چندروز بعد هم محمدحسین به دنیا آمد. پسرم نامش را از یک شهید گرفت و با عشق و یاد شهدا زندگی کرد و عاقبت خودش نیز به شهادت رسید.
🎈محمدحسین حین جنگ تحمیلی بزرگ شد و در برخی از این اعزامها، او که شاید چهارسال بیشتر نداشت، به بدرقهی رزمندهها میآمد و به شکل نمادین، اسلحه روی دوشش میانداخت. یکبار وقتی من جبهه بودم، محمدحسین همراه برادرِ بزرگش دنبال تشییع جنازهی یک شهید رفته و سر از بهشت زهرا علیهاالسلام درآورده بودند!
🦋آن زمان او هنوز مدرسه هم نمیرفت و برایمان عجیب بود که با چه برداشتی این همه راه را همراه تشییعکنندگان رفته است! عشق و علاقه به شهدا از همان زمان در دلِ این بچه جوانه زده بود.
🇮🇷 @sangareshohadababol