eitaa logo
سنگر شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
103.7هزار عکس
8.5هزار ویدیو
98 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
مخلص ترین ها رفتند... پاک ترین ها رفتند ... . 📆 ۲۰ بهمن ۱۳۶۴_مقر گردان تخریب لشکرویژه۲۵ کربلا،اروندکنار-نهر ابوفلفل،قبل عملیات-سردارشهید محمدرحیم بردبار-سردارشهید کمیل ایمانی (فرماندهان گردان تخریب لشکر۲۵کربلا) @sangareshohadababol
📿 . ▫️برادر محسن رضایی : عملیات والفجر هشت به ذهن من آمد که از امام رضا(ع) کمک بگیریم. این شد که به آقای طبسی در آستان قدس، از خط مقدم تماس تلفنی گرفتم. به ایشان گفتم: می توانم خواهشی از شما بکنم؟ آقای طبسی گفتند: بفرمایید!گفتم: شما یک نفر را بفرستید پرچمی که روی گنبد امام رضا(ع) است را 24 ساعته به ما برسانند. همینطور هم شد. پرچم را برای ما آوردند. من هم یک نامه ای نوشتم رساندم به مرتضی قربانی که فرمانده لشکر ویژه 25 کربلا بود. به برادر قربانی گفتم: تا قبل از ظهر باید این پرچم را بگذارید روی بلند ترین مناره مسجد فاو. (همان مسجد معروفی که کنار اروند است.) این کار را بکن، تا ظهر که بقیه نیروها می رسند من بهشان بگویم بالای سرتان را نگاه کنید، پرچم امام رضا(ع) بالاست. ‌. ▫️تا با این کار بچه ها نیروی مضاعفی پیدا کنند .بچه های خط شکن لشکر ویژه 25 کربلا زودتر از بقیه توانستند خط را بشکند و پرچم را گذاشتند بالای مناره. وقتی هوا روشن شد من در بی سیم به بچه ها می گفتم: پرچم امام رضا(ع) بالای سرتان است، نگاه کنید و با یاری ایشان به اهدافتان برسید. این لحظات یکی از بهترین لحظه‌های عملیات والفجر 8 بود.🇮🇷 . @sangareshohadababol
‍ 🌊 . ▫️هادی بصیر از دلاوران لشکر ویژه ۲۵ کربلا : شب ۲۱ بهمن ۱۳۶۴ مأموریت ما عبور از معبر هشتم بود، بعد از وداع رفتیم پای معبرمان: معبر هشتم، نماز را خواندیم و به سوی اروند حرکت کردیم. هرچه جلوتر می رفتیم آب بالاتر می آمد. آب تا سینه و گردن مان آمده بود. از سرما صدای به هم خوردن دندان ها را می شد شنید.آب از قد ما هم گذشت و ما می بایست غواصی می کردیم.دیدم بچه ها کم آوردند. ناگهان یادم آمد که این معبر به نام امام رضاست. گفتم: «یا امام رضا! امشب باید این معبر را خودت فتح کنی.» ▫️پروژکتورهای آن طرف اروند که مال دشمن بود روشن شد. یکی دو دقیقه ی بعد پروژکتورها خاموش شد و ما تا آن طرف اروند رفتیم. آب جزر شد و ما را از مسیر اصلی منحرف کرد. به جایی رسیدیم که بالای سرِ ما پدافند بیست و سه میلی متری مستقر بود.گفتیم این بار دیگر عراقی ها ما را دیدند و کلک مان کنده است.رگباری به سوی ما شلیک شد و بعد از آن، آتش دهنه ی سلاح های عراقی تمام اطراف ما را روشن کرد. با این آتش دهنه دشمن باید ما را می دید. . ▫️چند دقیقه بعد آتش دشمن قطع شد.بچه های تخریب، میدان مین را باز کردند و موانع را برداشتند و ما زدیم به خط دشمن. از بی سیم صدایی آمد.صدای رمز عملیات بود: «یا فاطمه زهرا(س) به پیش.»من یک تفنگ 40 میلی متری داشتم که به آن می گفتند شادمهر؛ تفنگی ته پر. این اسلحه دست ام بود. اولین سنگر را نشانه گیری کردم.یکهو سنگر دشمن منهدم و الله اکبر ما بلند شد.آن شب علاوه بر فاطمه ی زهرا(س) فرزندش امام رضا(ع) هم با ما بود. @sangareshohadababol
💢 . سید ابراهیم جعفرنژاد هم رزم شهید: 🌅 محمدجواد و مهدی برادر بودند اهل بهشهر و بعنوان بسیجی از لشکر ویژه ۲۵ کربلا عازم جبهه ها شدند.مهدی هفده ساله بود و محمد جواد پانزده ساله .... غروب پنجم بهمن ۱۳۶۴ ؛ محمدمهدی یک بیست لیتری گرفت تا آب بیاورد من هم از پشت سرش رفتیم. آمبولانسی که شهیدمحمدجواد (برادر محمدمهدی) را آورده بود به گردان برای لو نرفتن عملیات روی تابوت نوشته شده بود منطقه شهادت چنگله! محمدمهدی که برای آب آوردن می رفت نمی دانست برادرش در آمبولانس است یکی از آمبولانس بیرون آمد و گفت: آقا مهدی! می دانی برادرت شهید شد؟ گفت: نه! گفت: الان در آمبولانس است. من به او گفتم: «آقا مهدی! محمدجواد شهید شد.» گفت: «کی؟» بعد گفت: اِنالله و انا الیه راجعون! گفتم باید به تشییع جنازه بروی گفت: نه! من باید باشم و راهش را ادامه دهم.موند و هفده روز بعد در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ تو فاو بشهادت رسید. . 🌷شادی روح شهیدان صلوات... . @sangareshohadababol
👬 باهم بودند ... . ▪️عکسی از رزمندگان واحد اطلاعات و عمليات لشکر ویژه ۲۵ کربلا ، سردار شهید موسی احمدی در حال شستن سر جانباز پاسدار حسن رضایی _سال ۱۳۶۴ . @sangareshohadababol
وقتی نفس جا ماند از جولان روح ات در تنگی نیزارها یادم نرفته آن شب که از دست سحر اروند وحشی می برد لبخند تو را یادم نرفته آن شب که جا خوش کرد در پیشانی تو بخت بلند تیر ها یادم نرفته باید بسازم رعد ، باران ، عشق ، طوفان از برکه ی خون شما یادم نرفته 🌹شهید سید حسن علی امامی " نفر وسط با چفیه " با چهره همیشه خندانش در جمع رزمندگان لشکر 25 کربلا 🌷سردار شهید سیدحسن معصوم علیشاهی ( علی امامی ) از شهدای محله بهشتی محله ( خورشیدکلا ) بابل و از شهدای عملیات والفجر هشت و از فاتحان فتح فاو در تاریخ 1364/11/22 در منطقه عملیاتی فاو به فیض شهادت نائل شد. روحشان شاد و یاد و نامشان گرامی باد❤️ 🌹یاد و خاطره شهدا و رزمندگان عملیات گرامی باد🌹 عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات 🌺 🆔 @sangareshohadababol
ما در این وادی بسی حیران شدیم بند مال و بند آب و نان شدیم ای شهیدان از کرم کاری کنید دوستان مانده را یاری کنید به نام خدا، صبحتون زیبا ، یاد کنیم از شهدا🌹 🌹عکس از آلبوم شهیدمحمدحسین زاده نوری " نفر دوم ایستاده از سمت چپ " از شهدای عملیات والفجر هشت که در تاریخ 1364/11/23 در منطقه عملیاتی فاو به فیض شهادت نائل شد. روحش شاد و یاد و نامش گرامی باد❤️ سه شنبه 23 بهمن 1403 . 🌹یاد و خاطره شهدا و رزمندگان عملیات گرامی باد🌹 عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات 🌺 🆔 @sangareshohadababol
🏷 . 📩 تو ش نوشته بود : خدایا! امید دارم بدنم درحین شهادتم سالم باقی نماند؛ من در حضور سرور آزادگان حسین (ع) خجالت می‌کشم که بدنش در جنگ با کفار قطعه قطعه شده است و حاضر نیستم چیزی از بدنم سالم بماند. . ▫️شونزده سال بیشتر نداشت حسین بقایی مته کلایی(اعزامی از سوادکوه).شب عملیات والفجر هشت تو اروند قایق حسین رو زدند و پیکرش سوخت و بشهادت رسید.شادی روحش صلوات.🇮🇷 @sangareshohadababol
🌊 . ▫️ تو روستامون (اَتو) یه شهیدی هست که من عاشقشمممم. بچه‌ی بود ؛ اما دل به زد. عین اله بزرگی اتویی ،شجاع بود و نترس در اکثر عملیات ها بعنوان نیروی خط‌شکن حضور داشت.آمادگی جسمی و توان بدنی فوق العاده ای داشت.رزمی کار هم بود.زیاد هم مجروح نمی‌شد، خودش میگفت:صدام اگر در آب مرا نزند در خشکی حریفم نمی‌شود...عملیات والفجر هشت تو گردان يا رسول لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود و جز اولین نفرات خط شکن .نزدیک ساحل فاو همون شب در سن ۲۱ سالگی در شب ۲۱ بهمن بشهادت رسید.برادر کوچیکترش فیض اله هم دو سال بعد در بهمن ۶۶ در شلمچه بشهادت رسید. . 📩 تو نوشت : ما باید همه چیز خود را حتی جانمان را فدای انقلاب کنیم و بایستی بنگریم که انقلاب چه انتظاری از ما دارد نه این که در جستجوی منافع شخصی از انقلاب باشیم.خواهشمندم که هرگونه اموالی اگر از سپاه و بسیج (اورکت و شلوار و پوتین) در اختیارم هست تحویل سپاه داده شود. @sangareshohadababol
🌹 علی اکبر دهقان (یک روز قبل از ۲۲ ۱۳۶۴ ) . صبح بود. این چند کلمه را می خواهم بنویسم. خانواده عزیز و بهتر از جانم نور چشم و رنج کشیده ام شما برایم خیلی زحمت کشیده اید من مدیون زحمت های شما هستم. امیدوارم که آن دنیا شما را شفاعت کنم. خانواده عزیز امشب می خواهم به سوی خدا بروم اگر خدا مرا قبول کند.همسرم در خط امام باشید و پشتیبان ولایت فقیه باشید. سفارشهایم این بود. امیدوارم مرا ببخشید اگر شما را ناراحت کردم امیدوارم مرا ببخشید. به امید پیروزی خداحافظ. . @sangareshohadababol
💢 علی اصغر اسدی : ۱۳۴۸ _ آمل : ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ فاو : اصابت ترکش به پهلو و قطع دست و پا . ▪️حسن- برادر شهید : آخرین باری که قرار بود بره جبهه  بعد از مجروحیت ش بود  ، پاهاش تو گچ بود . خونه بودیم که اعلام کردند برای عملیات والفجر 8 دارند نیرو اعزام می کنند و علی اصغر ثبت نام کرد و گچ پای خودش رو باز کرد و با ذوق و شوق فراوانی رفت و بشهادت رسید.🇮🇷 . @sangareshohadababol
💢 پاسدار حجت اله محسن پور ولادت : ۱۳۴۳ _ مازندران_ساری شهادت : ۲۳ بهمن ۱۳۶۴ فاو . 📩 قسمتی از وصیت نامه : و تو ای مادر مهربانم ای عزیزتر از جانم باور کن که خیلی دوستت دارم نمی دانم با چه زبانی با شما سخن بگویم و زحمتهایت را چگونه جبران نمایم دعا کن تا از این طریق شفاعت شما را نمایم و از شما می خواهم بعد مرگم بین مردم گریه نکنی زیرا دشمنان اسلام و امام شاد می گردند. خداحافظ شما. . ▪️حجت اله سال ۱۳۶۲ عازم جبهه شد و در گردان های مالک و صاحب و مسلم از لشکر ویژه ۲۵ کربلا حضوری فعال داشت ، تا در نهایت در عملیات والفجر هشت آسمانی شد. ( شادی روحش صلوات). . @sangareshohadababol