🌷شهید سید صالح حسین نژاد:
🌺از امت شهید پرور ایران می خواهم که دنباله رو خط پر افتخار امام امتمان ، خمینی کبیر و ببزرگمان که همان خط اسلام می باشد باشند .
از برادران مهربانم ، پدر و مادر عزیزم و خواهرانم می خواهم که بعد از شهادت من گریه نکنند بلکه چنان خوشحال شوند که دشمنان به گریه بیفتند .
برادران حزب الله ! .... بعد از شهادتم سلاح آتشینم را گرفته و راه پر افتخار مرا ادامه بدهند .
#شهادت دری از در های بهشت است ، که برای بندگان مخصوص خدا باز می شود .
❤️ای مادر ! اکنون من به ارزویم که شهادت است رسیده ام و تو ای مادرمثل زینب (س) استوار باش و مقاومت کن .
پدر جان و مادر حان ! به جسم من بنگرید ، به سوراخ ها یا شکاف ها و پارگی های بدنم نگاه کنید تا به خشم آیید و کینه ای که در دلتان افتاده [فرزندتان ] را از میان بگیرید از خدا بخواهید که مرا به شهدای اسلام و علی اکبر حسین (ع) محشور بگردان. و هر شب جمعه بر مزار من دعای کمیل بر گزار نمایید و برایم فاتحه بخوانبد .
🌸
🌼🍃
🌺🍃🌺
@sangareshohadababol
2️⃣سالروز عروج آسمانی
شهید محمدتقی رستمی عمران
نام پدر : عزیز
نام مادر : کلثوم مومنی
تاریخ تولد :1343/07/04
تاریخ شهادت : 1362/08/05
محل شهادت : مریوان
گلزار : شهدای دیوا
1️⃣3️⃣ والفجر4
🌸خواهر شهید : برادر شهیدم فردی فروتن ، دلسوز، مهربان ، انتقادپذیر ، امانتدار و راستگو بودند . رعایت حقوق دیگران را می کردند . بسیار خوش برخورد بودند .
برادر شهید : برادرم در میان اعضای خانواده بسیار مهربان و دلسوز بود و به فرائض و مسائل دینی اهمیت زیادی می داد و بسیار پایبند و مقید به اسلام بود . به نماز شب بسیار اهمیت می داد به حلال و حرام اهمیت می داد در میان همکلاسی و دوستان زیادتر بود. در اواخر دوره راهنمایی و اوایل دبیرستان شخصیت معنویش شکل گرفت و به تفسیر قرآن و خواندن آن و کتاب های دینی و مذهبی پرداخت.
@sangareshohadababol
شهید محمدتقی رستمی:
🌺ای برادر ! انقلاب مال توست، مال محرومان و مستضعفان است، بنابراین چشم به دیگران ندوز که آن را تداوم بخشند. هرکس قدمی در راه خیر برداشت، در جهت سعادت خود برداشت، تو نیز قدمی بردار و یکبار و دوبار آمدن نیز اکتفا مکن که خدا بی نیاز هست، هرچه کردی برای خود کردی. اگر میخواهی کارهایت پسندیده باشد سعی کن رضایت، رضای خدا باشد. شهیدان عَلَم اسلام را تا لحظه مرگ بالای دستها نگه داشتند، ای برادر نگذار که به زمین افتد. من آنچه شرط بلاغ است با تو گفتم. ابی برادر ننشین و تماشاگر مباش.
🕌خدایا! ما را موفق بدار که بر هر ظلمی پیروز شویم و ما را تسلیم هیچ ظلمی مکن.
خدایا! هدفمان را پیروزی اسلام قرار ده، نه شهادت.
خدایا! لحظه های زندگی معصومین را لحظه های زندگی ما قرار ده.
خدایا! پدر ومادر ما را راضی بگردان.
کچایید ای #_شهیدان خدایی......
لحظه اولیه عروج اسمانی
#_شهیدمحمدتقی_رستمی
منطقه عملیاتی والفجر 4
@sangareshohadababol
3️⃣سالروز عروج ملکوتی
شهید محمدرضا زربیانی
نام پدر : غلام حسن
نام مادر : عفیفه فلاحیان
تاریخ تولد :1345/11/17
تاریخ شهادت : 1362/08/05
محل شهادت : مریوان
گلزار : شهدای معتمدی
2️⃣3️⃣والفجر4
🌸خواهر شهید : غروب های دل انگیز جمعه همیشه در گوشه ای به زمزمه می نشست و نماز صاحب عمرش را می خواند و با او راز و نیاز می کرد . نیایش با مهدی صاحب الزمان و نام آقا همیشه بر زبانش بود حتی در لحظه شهادتش که می گفت من سرباز کوچک امام زمانم.
شاید تنها عشق به خدا و امام بود که او را به جبهه کشانده بود و برای خاک میهنش جنگید . او شهید شدن را افتخاری برای ملت ایران می دانست و شهادت هم همین طور .
شهید گرامی محمدرضا زربیانی و زنده یاد جانباز محمد تهرانی
🌼
🌺🍃
🌸🍃🌸
@sangareshohadababol
یادی از سرباز کوچک امام زمان(عج) «شهید محمدرضا زربیانی
به روایت فرمانده تیپ 1 عملیات والفجر 4 سردار حاج علی فردوس :
🌺قبل از عملیات ایشان با ما بودند عجیب به بچه های تیپ 1 لشکر 25 کربلا که ما در آن جا حضور داشتیم به همراه تعدادی از دوستان و همسنگران مان بودیم ایشان بی نهایت علاقه خاصی به ما داشتند
و همیشه به سنگر می آمدند گردان شان می آمدند نزد ما و حضور فیزیکی داشتند و اخلاق بسیار خوبی هم داشتند .
زمانی که برای اولینبار او را در پایگاه شهید بهشتی اهواز به همراه «شهید مهدی نصیرایی» در اطاق اطلاعات و عملیات دیدم، حقیقتاً سنکم و چهرهی بچهگانهای داشت. وقتی به شهید نصیرایی گفتم: «چرا او را با این سن کمش به جبهه آوردی؟» بعد از لحظاتی که او با شهید نصیرایی تنها شده بود، سوال کرد که او در این پایگاه چه سمتی دارم که مرا بچه میخواند.»
🌹بعد از گذشت چند روز با آن سن کمش خود را داوطلب در واحد اطلاعات و عملیات، که اکثر نیروها در این واحد، از نیروهای زبده و باتجربهای بودند، معرفی کرد و توانست خود را به جمع آنان برساند. با توجه به اینکه شهید نصیرایی از نیروهای این واحد بود، روزی «سردار شهید حسین املاکی» از شهید نصیرایی سوال کرد «آیا میتوانیم محمدرضا زربیانی را در مأموریت امشب به عنوان قدمشمار به همراه داشته باشیم؟» شهید نصیرایی هم موافقت کرد.
🌷وقتی حرکت را آغاز کردند، قرار بر این بود که او قدمهای آنها را بشمارد. بعد از طی دوازده هزار قدم به نزدیکی دشمن رسیدند. به محمدرضا گفتند که به عنوان تأمین در همین قسمت بماند. بعد از ساعتها، وقتی که از مأموریت برگشتند، متوجه شدند که محمدرضا از خستگی زیاد، خوابش برده بود. بعد از انجام این مأموریت، شهید املاکی جریان را برایم تعریف کرد و از آن پس او را به عنوان پیکتیپ معرفی کردم.
بعد از گذشت چندماه، مجدداً برای عملیات والفجر 4 به جبهه برگشت. در شب اول عملیات از او خواسته بودم که به همراه «حاجی حسنپور» که یک دستش قطع بود در سنگر تیپ بماند، ولی بعد از حرکت ما، او تصمیم میگیرد که در عملیات شرکت کند و خود را بلافاصله به گردان صاحب الزمان(عج) که فرماندهی آن را «سردار شهید میررمضان اسماعیل پور» به عهده داشت، رساند تا در کنار دوستش «شهید اصحابی» در آن عملیات شرکت کند.
🌹بعد از عملیات متوجه شدم که محمدرضا دیگر عضو گردان صاحب الزمان(عج) شده است. او را دوباره به تیپ آوردم. «اصحابی» در همان عملیات به شهادت رسید. بعد از شهادت اصحابی، یکی از همین شبها که در دهکدهای بنام «قلقله» مستقر بودیم. «برادر اوصیا» میگفت: «نیمههای شب متوجه شدم که صدای گریهای میآید، صدا را دنبال کردم، وقتی که خوب دقت کردم، دیدم محمدرضا، عکس شهید اصحابی را بر سینهاش قرار داده و گریه میکند.
صبح در هنگام خوردن صبحانه، محمدرضا گفت: دیشب شهید اصحابی را در باغی بسیار زیبا دیدم. به او گفتم: اصحابی! من چی کار باید بکنم که پیش تو بیام؟ اصحابی گفت: «آن آیینهای را که در دست داری، کاملاً به سمت خودت بچرخان تا بتوانی پیش من بیایی».
بعد از تعریف کردن خوابش و بیقراریهایی که میکرد، شهادتش دیگر برای ما یقین شده بود. با توجه به اینکه او پیک تیپ بود، دستور دادم: هیچکس امروز او را به خط نفرستد. در همین لحظه «شهید حاجحسین بصیر» داشت به خط میرفت، محمدرضا زیرکانه و به سرعت خودش را در پشت ماشین حاجی جا کرد و به همراه حاجبصیر به خط رفت.
🌹زمان زیادی نگذشته بود که پشت بیسیم، خبر شهادت محمدرضا زربیانی را برایم آوردند. محمدرضا آینه را به سمت خودش چرخانده بود و در اثر گلولهی مستقیم تانک، نیمی از سرش را تقدیم به امام عصر(عج) کرد. او را سرباز کوچک امام زمان(عج) لقب دادند و چه زیباست انسان بتواند قبل از شهادتش، خود را در باغ بهشت ببیند.
@sangareshohadababol
از سمت چپ:
1-آزاده سردارحاج علی فردوس
2-🌷شهید حسین املاکی
3-🌷شهید محمدرضا زربیانی
4-؟
سال 1362 منطقه عملیاتی والفجر چهار
@sangareshohadababol
خرداد ۱۳۶۱
دمشق ، سوریه
نماز جماعت پاسداران
تیپ ۲۷ محمد رسول الله ﷺ
در حرم حضرت زینب سلاماللهعلیها
@sangareshohadababol
شهید اسماعیل محمدی : #سالروزولادت
🌹آری شهادت در کنج خانهها بدست نخواهد آمد که شهادت را باید در میدان جنگ و مبارزه یافت. شهدایی چون شهید مظلوم بهشتی و استاد بزرگوار مطهری و ... شهادت را آسان بدست نیاوردند بلکه شهادت انسان حاصل عمری مجاهدت و تلاش و مبارزه (به سراغ انسان میآید)
🕌بارالها! من با توجه به زیادی و بزرگی گناهانم میدانم که لیاقت شهادت را ندارم اما فضل و بخشش تو مرا امیدوار کرده است و به یزرگیت امیدوارم که ما را ببخشی. ما عمری را در گناه بسر بردیم ما را جز به رحمت تو امیدی تو نیست اربابی دیگر نداریم بر ما رحم کن که جز گناه و خسران توشه ای دیگر برای آخرتمان نداریم و راهی جز شهادت برای بخشوده شدن گناهان خود نمیبینم و بر این انتظار به رحمت تو امید بستم.
«والسلام»
#_وصیتنامه
#نمازاول_وقت
#دفاع_مقدس
@sangareshohadababol
1️⃣ سالروز ولادت
شهید عقیل آقابابا تبار
نام پدر : شعبان
نام مادر : شهربانو میرزا جانی آغوزبن
تاریخ تولد :1341/08/05
تاریخ شهادت : 1365/09/27
محل شهادت : شوشتر
گلزار : سید میرزا بیشه سر
🌷شهید عقیل آقا باباتبار :
🌺از شما عزیزان می خواهم امام را تنها نگذارید و متعهد به ایشان باشید.در انتخاب همسر فردی با ایمان را انتخاب کنید.با همسرتان مهربان باشیدتا پیوند میان تان افزایش یابد.نماز را اول وقت و در مسجد بخوانید.حق الناس را رعایت کنید و منصف باشیدتا پیوند میان تان افزایش یابدچراکه خداوند از حق الناس نمی گذرد.به فرزندان تان محبت کنید.صداقت داشته باشید.
🌹همچنین از خواهرانم می خواهم حجاب خود را که اهم واجبات است رعایت کنند تا خون شهدا پایمال نشود.روحانیت را دوست بدارید و از آن ها حمایت کنید.
@sangareshohadababol
2️⃣ سالروز ولادت
شهید محمد پوراسدالله کرانی
نام پدر : محمد علی
نام مادر : سیده رقیه حسینی
تاریخ تولد :1339/08/05
تاریخ شهادت : 1361/01/02
محل شهادت : کرخه
گلزار : تلیکران
عملیات فتح المبین
@sangareshohadababol
3️⃣ سالروز ولادت
شهید قاسم علی حسن پور قادی
نام پدر : مرتضی
نام مادر : شکوفه نوروز نژاد
تاریخ تولد :1345/08/05
تاریخ شهادت : 1362/07/06
محل شهادت : مریوان
گلزار:قادیکلا
🌹خواهر شهید: هر وقت به جبهه می رفت بسیار خوشحال بود انگار میخواست به مکه برود با او روبوسی کردم و شهید میگفت: چرا هر وقت من میروم با من روبوسی می کنید من خجالت میکشم . یادمه وقتی عازم رفتن بود به من گفت: خواهرشاید من تو را دیگر نبینم وقتی این را گفت قلبم ریخت و من و بچه هایم را روبوسی کرد و رفت به شوهرم این موضوع را گفتم . او بمن گفت: که شهید عید هم با شما روبوسی نمی کرد خجالت می کشید. به دلم افتاد که برادرم دیگر نمی آید و با لبخند از ما خداحافظی کرد .آن زمان تمام دایی های ما انقلابی بودند. دایی آمدخانه ی ما و کتاب امام را به برادرم داد و گفت تو بگیر و نگهداری کن. شاید منزل ما را بگردند و برادرم کتاب امام را درصندوق خانه ی ما پنهان کرد.ما گفتیم این چه کتابی است .میگفت: اگر به شما بگویم شما نمی توانید جلوی دهان تان را بگیرید. تا دو سال مانده بود امام بیاید کتاب در خانه ی ما بود.
@sangareshohadababol
4️⃣ سالروز ولادت
شهید محمدتقی خلیل پور(نفروسط)
نام پدر : علیرضا
نام مادر:آسیه علیزاده
تاریخ تولد :1340/08/05
تاریخ شهادت : 1367/05/12
محل شهادت : شلمچه
گلزار:امام زاده عبدالله باریکلا
🌺به شما وصیت می کنم که تقوا را نصب العین خود قرار دهید.
جبهه ی جنگ آموزگار بزرگیست که اسرار و رموز حیات را در دل خویش دارد. برادران عزیز! بهترین مدرسه ی شما جبهه، یهترین کلاس شما سنگر، بهترین درس شما جهاد و بهترین معلم شما امام است، پس بشتابید برای درس انسانیت.
مسئولین سپاه باید توجه داشته باشند این ارکان انقلابی را گرفتار تشریفان زائد و چیزهایی که ضرورت ندارد نکنند و سعی کنند با همان سادگی و مردمی بودن نیروها را جذب و آماده نبرد در جبهه ها بنمایید.
❤️پدرم اگر شهید شدم مرا با جامه رزم به خاک بسپارید تا سند لیاقت شهید شدنم را با خود به آن دنیا ببرم.
مادرم ! نکند وقتی خبر شهادت من را شنیدی گریه و زاری کنی تا این منافقان کوردل چه در محل و چه در جاهای دیگر خوشحال بشوند، اگر می خواهی گریه کنی برای بی کسی ابا عبدالله حسین (ع) گریه بکن که بعد از شهادتش کسی را نداشت که برایش گریه کند.
@sangareshohadababol