eitaa logo
سنگَرِرِسآنه🪖
763 دنبال‌کننده
949 عکس
964 ویدیو
15 فایل
• آرشیو محتوای تولیدی خادم الشهدا • #استان_اصفهان 🔸️🔹️ ¦↫سنگــــر رسانه •• از عَناوینِ جَهان خادِمِتان ما را بَس ...
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم‌گرفتہ‌بود نامت‌رازمزمہ‌ڪردم‌وسبڪ‌شدم راست‌گفت‌شاعرکہ‌: یاح‌ـسین‌نامِ‌توبردم،نہ‌غمی‌ماندونہ‌هَمّی بابی‌اَنت‌واُمّی:)! 🆔 @koolebar_esf
[هَل‌اِلیکَ‌یَابن‌َاَحمَد‌سَبیلَ‌فَتُلقی..؟] "میشود‌راهۍنشانم‌دهۍکہ‌مرا بہ‌تو‌برساند؟!"💔 🆔 @koolebar_esf
صبح زیبایت ؛ به خوش عطری یک چای تازه و به شیرینی یک حبه قند ...🍃💚 🆔 @koolebar_esf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 | انتظاررابایدازمادرشهیدگمنام‌پرسید ما چه میفهمیم معنی دلتنگی را(: 🔰|سنگر رسانه| 🆔 @koolebar_esf
یکـبار فاطمہ را گذاشـت روۍ اپن ‌آشپزخانـھ و بہ او گفت : بپر بغـل بابا و فاطمہ بـھ آغـوش‌ او پرید.. بـھ مـن نگاھ کـرد و گفت : ببین فاطمہ چطور بـھ من اعتماد داشت ؛ اون پرید و میدونست من اون رو میگیرم ، اگـھ ما همینطور بـھ خدا اعتماد داشتیـم همہ مشڪلاتمان حل بود . تـوکـل واقعۍ یعنـے همین کـھ بدانیم در هـر شـرایطے خدا مواظـب مـٰا هست❤️' ✍🏻به روایت‌ همسر‌ شهید 🆔 @koolebar_esf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| خدایاتوعشق‌منی! توخدای‌منی! سالروز شهادت‌شهیدمصطفی‌صدرزاده🥀💔 🔰|سنگر رسانه| 🆔 @koolebar_esf
یکی از خوبیای درد و دل با خدا اینه که هی لازم نیست منظورتو براش توضیح بدی ... 🙂💙 🆔 @koolebar_esf
📲 / سلاح موثࢪ او لبخند و لطافتش بود! :)🌿'' 🔰| سَنگَر رِسانہ | 🆔@koolebar_esf
تا آن زمانی که شور و عشق در دل جوانهای مازنده است؛ دشمنان ما هیچ غلطی نخواهند کرد.✌️🏽 حضرت آقا♥️ 🆔 @koolebar_esf
گفتم ‌کاش‌ میشد ‌منم ‌همراهت‌ بیام‌ جبهه‌ لبخندی ‌زد ‌و پاسخی‌ داد ‌که ‌قانعم‌ کرد ! گفت‌ هیچ ‌میدونی‌ سیاهیِ‌ چادر‌تو از سرخی‌ِ‌ خون‌ِ من ‌کوبنده ‌تره؟! همین ‌حجابتو رعایت ‌کنی ؛ مبارزتو انجام‌ دادی ! 🆔 @koolebar_esf
| سرهنگ فرمانده تیپ عراقی ها رو اسیر کردند ؛پیش احمد آوردند. احمد،اسم او را به عربی پرسید: سلام علیکم یا اخی.اشلونک؟شمسک؟ _آنی،اسمینزار،العقیدُ الرُکن...و انتم؟ احمد خندید و جواب داد: انا جُندی،اسمی احمد. سرهنگ عراقی که کارد میزدی خونش در نمی‌آمد،با حالت غلیظ می گفت: "علی وسک السقوط"؛ شما در حال سرنگونی هستید . احمد هم همچنان میخندید و میگفت : باشه... اما فعلا که اخی ،تو اسیر مایی! کمی که سوال پیچش کرد و راجع به منطقه و قرارگاه تاکتیکی از او پرسید ،گفت: این بنده خدا را ببریدش عقب. نزار یک لحظه ایستاد و رو به احمد کرد و گفت : ایمُ الله،کیفَ جاءَت قُواتِکُم مِن خَلفِنا؟ هَل فَعَلتُم مِن مروحیه نَزَلنا؟ تو را به خدا ، فقط بگو شما چجور نیروهاتون رواز پشت ما آوردین! با بالگرد پیاده کردین؟! احمد خندید و با دست اشاره به بالا کرد . چیزی نگفت، اما منظورش خدای آسمان ها و زمین بود؛ ولی برداشت فرمانده عراقی هلی برن نیروهای ایرانی بود. منبع : 📚 ✍🏻محمد حسین علیجان زاده 🖇🔺انتشارات شهید کاظمی 🆔 @koolebar_esf
✍🏻 | راستی عبادت چیست...؟ 🔰| سَنگَرِرِسآنه | 🆔 @koolebar_esf