#خاطرات_شهید
در دوران نبرد خیلی کم غذا میخورد می گفت: شاید بقیه رزمندگان همین راهم نداشته باشند
خیلی کم میخوابید، در واقع خودش را برای #وصال آماده کرده بود...
شیخ هادی در خط نبرد وظیفه ی روحانیت و مبلّغ بودن خود را فراموش نمی کرد به هر کس وظیفه ی خودش را یادآوری می کرد او انسانی مومن، عابد، زاهد، صالح، متواضع، شجاع و برای جمع ما خیر محض بود
با عمل خداپسندمان به تو لبیک می گوییم ای شهید...
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_مدافع_حرم🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🔴سناریوی روحانی برای خروج از بن بست!!
حسن روحانی با سیاست خارجی سازشکارانه اش دوستان خودش را نیز از جمله اصلاح طلبان در بن بست قرار داده و اعتبار این جریان را بر باد داده است. از طرفی انتخابات مجلس نزدیک است و بر حسب اعتراف خودشان انتخابات را از پیش باختهاند.
🔹 راهکار آن ها برای خروج از بن بست چيست؟ طرح #دیدار_با_ترامپ!!
🔸️ در آستانه سفر سالانه رئیس جمهور به نیویورک و سخنرانی در سازمان ملل، برای خروج از #بن_بست سناریویی چیده اند: طرح دیدار با ترامپ!
آن ها می دانند که امام خامنه ای با چنين دیداری موافق نیست. بنابراین قرار است در روزهای آینده با تبلیغات سنگین و منفجر کردن بمب تبلیغاتی، این موضوع را با عنوان بزرگترين #مذاکره_قرن مطرح کنند.
🔹 بر اساس تحلیل آن ها، مخالفت رهبری، توپ را در زمین رهبری می اندازد و در نتیجه روحانی خودش را قهرمان و منجی ملت ایران معرفی می کند و در #انتخابات_مجلس آینده می تواند با این برگ برنده، بار دیگر مردم را فریب دهد.
🔸به نظر میرسد رهبری در برابر این سناریو سکوت کنند چون می دانند این یک قمپز است و تفنگ خالی!
در نتیجه آقای روحانی پس از تبلیغات سنگین به آمریکا می رود و بیش از پیش لجن مال می شود زیرا یا ترامپ دست رد به سینه اش می زند یا برای دیدار شروطی می گذارد که با پذیرش آن ها آبرویی برای روحانی باقی نمی ماند.
✅تجربه مذاکرات گورباچف نشان می دهد که جز رسوایی برای روحانی حاصلی نخواهد داشت.
و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین
✍قاسم روانبخش
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#شبی_با_شعر❤️
بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را
بیا و گرم کن از چهرهات شبِ ما را
"من و جُدا شدن از کویِ تو خدا نکند"
که بی حرم چه کُنَم غصههای فردا را
خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد
بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را
به موجِ سینه زنانت قسم به نامِ توام
که بُرده گریهیِ ما آبرویِ دریا را
گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم
به یک نگاهِ کریمانهات دو دنیا را
مرا بِبَر بِچِشَم زیرِ پا مغیلان را
مرا بِبَر که ببینم به نیزه سرها را
خدا کند که بیایی شبی به روضهیِ ما
شنیده ام که به سر سر زدی کلیسا را
خوشا به پنجهی راهب که شانهات میزد
به آنکه بُرد دلِ راهبان ترسا را
به پیرمرد غریبی که شُست گیسویت
گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را
خوشا به بزم عزاخانهاش که تا دَمِ صبح
شنید پیشِ سرَت روضههایِ زهرا را
چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من
چرا نشاند به خون این دو چشمِ زیبا را
چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت
چگونه زخم تَرَک داده رویِ لبها را
به رویِ نیزه سرت بود و خیمهها میسوخت
رسید شعله و زلفِ تو در هوا میسوخت
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
YEKNET.IR - shoor - 2 esfand 97 - narimani.mp3
4.27M
🎧 #بشنوید🎧
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴آرامشم تنها خواهشم
🌴هر جا که تو باشی اونجا خوشم
🎤 #سید_رضا_نریمانی
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت7⃣1⃣ ✍نویسنده:می
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت8⃣1⃣
✍نویسنده:میکاییل احمدزاده
خاطرهاي از منطقة شرهاني
در عراق
سال 1364 در منطقة عملياتي زبيدات شرهاني بوديم. اين منطقه بسيار
خطرناك و در عين حال حساس بود؛ به طوريكه هر هفته يك عمليات ايذايي از
سوي هر دو طرف ايران و عراق عليه مواضع يكديگر صورت ميگرفت. ما مدت
شش ماه در آن منطقه مشغول انجام وظيفه بوديم و با اين حال خط پدافندي
ثابتي نداشتيم؛ چون هر چند روز، خطوط پدافندي ما با عراقي ها در حين
عقب نشيني و يا پيشروي، جابه جا ميشد و هيچگونه سنگر استراحتي هم وجود
نداشت. آب و غذا هم در تاريكي شب و براي چند روز ارسال ميشد. در يكان ما
سرباز بلند قامت و قوي هيكلي بود كه آرپي جيزن بود. او هر از گاهي در
نگهباني سستي ميكرد و هر بار كه از او توضيح مي خواستيم، ميگفت: «در
آينده وظيفة بزرگي دارم» و به دليل اينكه خدمتش رو به پايان بود، همه به
شوخي به او ميگفتند:
ـ پس كِي اين كار مهم و بزرگ رو از تو ميبينيم؟
ـ نگران نباشيد! روزي به بودنم افتخار خواهيد كرد و در آينده از اينكه
نميگذاريد سر نگهباني چرت بزنم، ناراحت خواهيد شد.
ما هم با خنده حرفهـايش را سـرپوش گذاشـتن بـر اهمـال كـارياش در
نگهباني قلمداد ميكرديم و به همين دليل هر از گاهي اضافه خـدمت جانان ـهاي
برايش در نظر ميگرفتيم.
در اين ايام بود كه عراقي ها دست به عمليات معروف زبيدات و شرهاني براي
بازپس گيري منطقة زبيدات، شرهاني و پل چم سري زدند. نبردي خونين صورت
گرفت و يورش عراقي ها از هر سو آغاز شد. از آنجايي كه خاكريز مشخصي وجود
نداشت، هدايت افراد بسيار مشكل و گاه غيرممكن مي شد. هر يك از سربازان در
سنگر خود با استفاده از مهماتي كه از قبل زير زمين پنهان كرده بودند، پدافند
ميكرد. نيروهاي احتياط هم نمي توانستند خيلي سريع در زير آتش تهية
دشمن به ما ملحق شوند. با اين اوضاع، دفاع جانانهاي صورت گرفت و هركس
هر آنچه كه آموخته و تجربه كرده بود، بهكار مي بست تا پيشروي دشمن را به
تأخير بيندازد.
دشمن مصمم بود با قاطعيت هر چه بيشتر، مواضع ما را تصرف كند؛ براي
اين منظور، ناگهان بالگردهاي عراقي در آسمان پديدار شده، سنگرهاي ما را
هدف قرار دادند و بعضي از سنگرها منهدم و تعدادي از سربازان شجاع به
شهادت رسيدند. كمكم داشتيم نااميد مي شديم. احساس ميكرديم لحظات
پاياني فرا رسيده و دشمن بر ما چيره خواهد شد. از گوشة سنگر، سرم را به
سمت چپ كانال برگرداندم. ديدم سربازي كه هميشه ادعا داشت به وجودش
افتخار خواهيم كرد، با آرپيجياش در حال تيراندازي به سمت ادوات و افراد
دشمن است. درگيري همچنان ادامه داشت. در اين احوال، صداي مهيبي به
آسمان برخاست كه متفاوت از انفجارهاي معمول بود. به سمت صدا نگاه كردم.
ديدم سرباز شجاع، بالگرد عراقي را هدف قرار داده و بالگرد چون آهن پارهاي
عظيم با صداي مهيبي منفجر شده است. صداي االله اكبر نيروهاي ما به آسمان
برخاست و رزمندگان با روحيه اي مضاعف عراقيها را هدف قرار دادند.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت8⃣1⃣ ✍نویسنده:می
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت9⃣1⃣
✍نویسنده:میکاییل احمدزاده
نیروهای عراقي با ديدن اين صحنه، نااميد به طرف مواضع خودشان فرار كردند و كمي
بعد نيز نيروهاي احتياط ما وارد صحنه شده و عراقي ها را تعقيب كردند.
همانجا بود كه اين سرباز شجاع، با اقدام به موقع خود ضمن نجات
رزمندگان، موجب فرار عراقي ها نيز شد. او كه كمي از ناحية دست و زانو زخمي
شده بود، خودش را به من رساند و با غرور و لبخند گفت: «ديدي روزي رو كه
كار بزرگي انجام دادم! حالا شما بشين و برام اضافه خدمت رد كن».
من هم ضمن قدرداني و تشكر، به او گفتم: «خدمت تو همين حالا تمام شد.
اضافه خدمت هات هم بخشيده شد.» چنين هم شد. او مورد لطف فرماندهان
قرار گرفته و ضمن دريافت نشان شجاعت، از خدمت مقدس سربازي ترخيص
شد و خاطرهاي افتخارآميز براي همرزمان و يكانش باقي گذاشت. در يكي از
روزها، خبر حملة منافقين خلق به شهر مهران رسيد. آنان به ياري دشمن رفته
بودند تا عراقي ها را كه در باتلاق جنگ فرو رفته بودند، نجات دهند.
دشمن براي بالابردن روحية نيروهايش، دست به حمله هاي مقطعي و
سراسري زد كه به حمله هاي سراسري صدام معروف شد و در تمام جبه ههاي
جنگ از كردستان تا جنوب ادامه داشت. در بامداد يكي از روزها، يورش
عراقيها به سوي مواضع ما آغاز شد. نيروهاي استراق سمع ما كه در فاصله اي
جلوتر از ما براي غافلگير نشدن مستقر بودند، اعلام كردند كه دشمن درحال
پيشروي است. با توجه به درگيريهاي متعدد در آن نقطه، اولويت ما وارد كردن
تلفات به دشمن و سركوب آنها بود و در صورت پيشروي دشمن، عقب روي
تاكتيكي و پاتك نيروهاي احتياط ما و در نهايت محاصرة عراقي ها مدنظر بود.
نيروهاي عراقي بسيار زياد و داراي تحرك عالي بودند كه نشان از تازه نفس
بودن دشمن داشت. افراد ما خيلي سريع در مواضع از پيش تعيين شده مستقر
شدند و تا حد امكان مهمات تهيه كردند. به وسيلة بيسيم موقعيت نيروها را به
يكان بالاتر براي اتخاذ تصميم و آمادگي لازم براي به كارگيري نيروهاي احتياط
گزارش داديم. در همين زمان عدهاي از عراقي ها از حد لبة جلويي منطقة نبرد عبور كردند كه با شليك تيربارها، آغاز درگيري اعلام شد. پس از مدتي كوتاه،
آسمان منطقه پوشيده از دود و خاك و آتش شد. افراد نميتوانستند همديگر را
ببينند و به دليل شرايط بسيار بد جوي، هر كس براي خود مي جنگيد. افراد
مستقر در خطوط پدافندي سردرگم بودند و نميشد از آرايش هاي رزمي
استفاده كرد؛ ولي با اين حال تلفات دشمن بسيار زياد بود. آنان با حالتي
خوابآلود همچنان پيش مي آمدند و تعدادشان زياد بود. غرش مسلسل ها
لحظهاي خاموش نميشد. درخواست پشتيباني آتش داديم. ارتش در پشت
مواضع ما، اقدام به ايجاد مواضع توپخانة صحرايي از نوع 203 خودكششي كرده
بود كه وجود اين جنگ افزار، باعث دلگرمي رزمندگان بود. خوشبختانه نيروهاي
عراقي فاقد اين سلاح بودند و شليك اين جنگ افزار باعث تداعي زمين لرزه
ميشد.
در هنگام درگيري ها، بهترين و امنترين محل، همان خط مقدم است؛ چون
دشمن به دليل پيشروي نيروهاي خودش، بر روي اين منطقه اجراي آتش
نميكند و بيشتر، عقبة نيروهاي ما را ميكوبد تا خطوط تداركات و نيروهاي
كمكي را قطع كند.
درگيري سلاحهاي كاليبر كوچك آغاز شده و همچنان ادامه داشت. بوي
دود و خاك فضا را پوشانده بود. هر كدام از نيروهاي ما مجروح ميشد، امكان
امدادرساني نبود. شكل جغرافيايي محل به گونهاي بود كه عقبروي نيروهاي ما
مساوي با كشته شدن بود؛ چون هيچ عارضه اي در منطقه نبود و در صورت
برگشت، مورد اصابت گلوله هاي سرگردان قرار ميگرفتيم. لحظات به سرعت
سپري ميشد و هرآنچه كه امكان داشت، از دشمن تلفات گرفتيم. ديگر امكان
مقاومت بيشتر نبود؛ چرا كه نيروهاي دشمن به مراتب بيشتر از ما بود. افراد ما
همديگر را گم ميكردند و قسمت هايي از يكان كه به داخل مواضع عراقيها رفته
بودند، در محاصرة كامل عراقي ها قرار داشتند. از طرفي، زره پوش هاي عراق در
پشتيباني از عمليات يكان پياده نظام خود، وارد معركه شده بودند.
وجب به وجب زمين به وسيلة گلوله هاي كاليبر بزرگ كوبيده ميشد. تعداد مجروحان ما
بسيار زياد بود و تعدادي از افراد هم به شهادت رسيده بودند. بايد تا آخرين
گلوله مي جنگيديم؛ زيرا راه برگشت وجود نداشت و عراقي ها هم قصد كشتار ما
را داشتند.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت9⃣1⃣ ✍نویسنده:می
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت0⃣2⃣
✍نویسنده:میکاییل احمدزاده
وضعيت به رده هاي بالا گزارش ميشد و ديدگاه فرماندهي نيز ما را زير نظر
داشتند. در همين زمان با دستور افسر عمليات، غرش آتش توپخانه هاي خودي
آغاز شد. شدت آتش اين توپخانه به حدي بود كه قبل از شليك، به نيروها اعلام
ميشد به داخل سنگرها بروند؛ چون تخريب و تركش آنها بسيار زياد بود. در
جواب آتش عراقي ها اگر دو توپ شليك ميشد، زمين به حدي ميلرزيد كه
عراقي ها تا چندين ساعت خاموش ميشدند. لحظة استفاده از آتش تهيه رسيده
بود و توپخانه شروع به شليك كرد. زمين و زمان مي لرزيد و پي درپي مواضع
عراقي ها در هم كوبيده ميشد. تلفات دشمن بسيار زياد بود؛ ولي همچنان
عمليات عراقي ها ادامه داشت. سلاح هاي همگي ما از نوع سبك و نيمه سنگين
بود. فرماندة تيپ دستور عقب روي داد تا مواضع ما هم كه دشمن وارد آن
ميشد، به وسيلة توپخانه كوبيده شود. اين كار يكي از شگردهاي نظامي است كه
دشمن را به دام مياندازد. خيلي سريع دسته هاي مقاومت به عقب كشيده شدند
و دشمن وارد سنگرها شد. ناگهان آتش كاتيوشاها و توپخانه شروع به باريدن
كردند و وجب به وجب منطقه را شخم زدند و هرآنچه در آنجا بود، منهدم
كردند. شدت آتش پشتيباني ما به حدي بود كه به دشمن اجازة پيشروي نداد.
ساعت هفت صبح شده بود كه بالگردهاي توپدار عراقي وارد كارزار شده و
مواضع ما را هدف قرار دادند. موشك هاي آنها بسيار خطرناك بودند و تعدادي از
نيروهايمان مجروح و شهيد شدند. در اين كارزار نقش سربازي كه با شليك
آرپيجي.هفت، يكي از بالگردهاي عراقي را سرنگون كرد، بسيار اثرگذار بود.
درگيري شديدي ايجاد شد. عدم تدارك نيروهاي عراقي و قطع شدن عقبة آنها،
باعث شد از مواضع ما خارج شده و پا به فرار بگذارند كه با هدف قرار دادن آنان، تعداد بسيار اندكي جان سالم به در بردند. نيروهاي ما اقدام به تحكيم مواضع
خود كردند. در راستاي عمليات هاي فريبنده و بازدارندة لشكر58 تكاور ذوالفقار،
بنا به دستور بايد در مناطق مختلف رزمي عمليات ميكرديم. بعد از شكست
مذبوحانة دشمن و ايجاد آرامش نسبي، مواضع به لشكر77 خراسان واگذار و بنا
به دستور براي انجام عمليات آبي ـ خاكي در جزاير مجنون آماده شديم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_پنجاه_و_چهارمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿4📿5📿9📿11📿13📿14📿15📿16📿18📿19📿20📿21📿22📿23📿24📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_548_435)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊