eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 @FF8141
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد ٺو خورشید هرگز #طلوع نڪرد فقط مردم طبق عادٺ قدیم بهم صبح بخیر میگویند ... #شهید_سید_رضا_طاهر #صبحتون_شهدایی🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#دعای_روز_سیزدهم 🍁خدایا مرا دراین ماه از آلودگے ها وناپاکے ها پاک کن... دعا براے ظهور آقامون امام زمان عج فراموش نشہ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
قانع بودند و راضے از هرچه کہ #متعلق بہ دنیا بود کمترین را انتخاب مےکردند! اما در مرگ بهترین وبالاترین! #سهم_شان از سفره انقلاب تڪہ ای نان بود و کنسروی اهدایے از مردم.. ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ وصيتم به شما خانواده و دوستان اين است كه با هوشيارى كامل پيرو خط امام باشيد و راه شهيدان را كه همان راه رهبر است، و راه رهبر همان راه اسلام واقعى است را طى كنيد و پشتيبان رهبر باشيد و به گفتارى كه امام می گويد عمل كنيد كه همان قرآن است و هميشه دعا كنيد خدايا، خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار .. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
: بهترین عمل در ماه رمضان ترک گناه است 🍁 ۹۵📘 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از این نیز بگذرد......
1_10463246.mp3
7.77M
(تندخوانی) 🌹تلاوت جزء ۱۳ قـــــرآن کریم توسط استادمعتـــــز آقایی🌹 ختم امروز بہ نیابت از http://eitaa.com/joinchat/2560032768C8608b3cfb7
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ بچه شهرستان بود ... انگار از استان‌های جنوبی آمده بود و حسابی لهجه غلیظ داشت و کمتر با کسی همکلام ‌میشد. آرام می‌آمد و آرام می‌رفت .. وقت سحر و افطار که می‌شد گوشه‌ای می‌نشست و به بقیه نگاه می‌کرد. غذایش را نصفه می‌خورد و نیمه دیگرش را دست نخورده در سفـره می ‌گذاشت برای بچه‌های کرمانشاهی که می‌توانسنتد روزه بگیرند تا سحر چیزی برای خوردن داشته باشند. یک روز کتاب قرآنی که همواره به همره داشت اتفاقـی دست ما افتـاد ، ڪاغذی وسطش بود ، بَر روی آن نوشته شده بود : " خدایا من که مسافرم، مسافر راه نجات خاک تو خودت روزه را بر مسافر واجب نکردی، دلم سخت برای روزه گرفتن تنگ می‌شود. تنها می‌توانم غذایم را با همرزمانم تقسیم کنم. در ثوابشان شریکم کن اگر شهیـد شدم ..." ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
📝دانشجوها همہ بچه‌های من هستند از آقا قرآن هدیہ گرفت نگران فردا نباشید؛ خدای امروز، همان خدای فرداست؛ شما‌ها هم کہ هستید 🔷اخگرپور کاغذهایش را روی تریبون جا می‌گذارد و پیش آقا می‌رود. با لهجہ شیرین ترکی‌اش با آقا صحبت می‌کند. آقا هم بہ ترکی از او می‌پرسند اهل کجایی؟ جوابش را کہ می‌شنوند، با خنده بہ او می‌گویند نزدیکی‌های خامنہ است. بعد هم آقا در واکنش بہ ابراز نگرانی او برای آینده انقلاب و فردای انقلاب، یک جملہ آرام‌بخش می‌گویند «نگران فردا نباشید؛ خدای امروز، همان خدای فرداست؛ شما‌ها هم که هستید». 🔷معتمدی‌نژاد نماینده جنبش عدالتخواه دانشجویی صحبتش کہ تمام می‌شود و پیش آقا می‌رود، آقا می‌گویند «خب درد‌ها را گفتید، راه‌حل‌ها را هم از نظر خودتان بگویید. تشکل شما سالهاست کہ مورد تأیید من است، در همین دو موضوع کہ از من سؤال کردید (صداوسیما و قوه قضائیه) راه‌حل‌ها را هم از نظر تشکل خودتان بنویسید و بدهید». معتمدی‌نژاد کہ حالا حسابی شارژ شده، می‌پرسد بنویسیم به دستتان می‌رسد؟ آقا می‌گویند: بلہ حتماً. 🔷سحر مهرابی هم مانند بقیہ دانشجویان بعد از صحبتش پیش آقا می‌رود. آقا می‌گویند متنی را کہ خواندید بہ من بدهید. متنش را می‌دهد. آقا می‌گویند «دانشجو‌ها همہ بچہ‌های من هستند». بہ آقا می‌گوید شیرازی است و درخواست یک هدیہ می‌کند. آقا می‌گویند قرآن بهتان هدیہ می‌دهم. 🔷اسم و عنوان نفر بعدی را کہ مجری می‌خواند "دانشجوی نخبہ فارغ التحصیل فوق دکتری دانشگاه کمبریج انگلیس" همہ به نشانه تعجب می‌گویند «اووووه» و شاغل در «مؤسسه رویان» صحبت سیدمهدی خلیق رضوی بیشتر ناظر بہ فراهم کردن شرایط برای نخبگان علمی در کشور است و گریزی هم بہ خدمت سربازی برای آن‌ها می‌زند. وقتی بعد از پایان صحبت بالا می‌رود، آقا می‌گویند نکتہ شما درباره نظام وظیفہ چندان روشن نبود، اگر خواستید بنویسید بدهید. 🕊کانـــــال ســـــنگرشـهدا🕊 http://eitaa.com/joinchat/2560032768C8608b3cfb7
سحرمهرابی کنایہ‌هایی درباره حصر فتنہ‌گران می‌زند و آن را نادرست می‌داند. بعد پیش آقا می‌رود. بہ آقا می‌گوید شیرازی است و درخواست یک هدیہ می‌کند. می‌گویند قرآن بهتان هدیہ می‌دهم. @sangarshohada 🕊🕊
✨ ❁ ﷽ ❁ ✨ #آقاي_ڪَـــرَم... ◈✨ گفتند چند روز دگر آقاے ڪـــــرم مے آید ◈✨ بنویسد ڪہ در راه کـــــرم داد حـــرم را حتے.. ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :4⃣9⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 95 اوایل مهرماه سال 1361 بود و دو سه روز مانده به آغاز عملیات. چند نفر از بچه ها از جمله کریم و محمود ستاری ـ که برادر بودند ـ و برادرم سید صادق آمدند که: «بیا بریم طرف آب». صبح اولین روزهای پاییز بود و هوا کمی به سردی میزد اما دعوتشان را رد نکردم و با هم راه افتادیم. در آن چند روز بچه ها در گرمای ظهر برای استحمام و شنا به آنجا میرفتند. تا برسیم گرمای آفتاب بیشتر شده بود. کنار آب نشستیم و آماده شدیم برای آبتنی که صادق صدایم زد: «اونجا رو نگاه کن! یکی از بچه ها داره غرق میشه!» ـ نه بابا! ـ نیگا کن! اون پسره داره غرق میشه! راست میگفت. یک نفر داشت توی آب تقلا میکرد. هی بالا و پایین میرفت ولی هیچکس از دور و بری هایش متوجه او نبودند. بدون معطلی توی آب شیرجه رفتم و سریع به او رسیدم. رفتم پایین آب و پاهایش را به بالا فشار دادم تا سرش بیرون آب بماند. آن بنده خدا هم تا بالای آب آمد دست انداخت و موهای سر مرا گرفت و بُرد توی آب و روی گردنم ایستاد. داشتم حسابی آب میخوردم؛ هر کاری کردم نتوانستم سرم را از چنبره او درآورم. حالا من بودم که داشتم غرق میشدم، راه چاره ای برایم نمانده بود جز اینکه چند مشت توی شکم او بزنم تا رهایم کند. به سختی او را هم از آب بیرون کشیدم اما از نفس افتاده بودم و حتی بیشتر از او آب خورده بودم. به زحمت آبی را که بلعیده بودیم بیرون ریختیم. آنجا بود که او را شناختم؛ برادر کوچکتر «محمدرضا چمیدفر» بود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ لــطــفــا جــزهاے انــتــخــابــیــ خــود را بــه اے دے زیــر بــفــرســتــیــد.. @FF8141 🌷17🌷18🌷20🌷22🌷28🌷29🌷 وتــعــداد صــلــوات هاے خــود را اعــلــام ڪــنــیــد تــا ڪــنــونــ صــلــوات خــتــم شــده⇩⇩⇩@ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊