دربین صفوف هیئت خالیست
جاییست میان #روضہ هرشب خالیست
امسال میان سینہ زن های حسین
جای مدافعان زینب خالیست
📎پ ن : حاج قاسم امسال جات خيلے خاليہ تو هيئت 🖤
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#شعر_روی_مزار_نازدانه_خاتون
اينجـا ز پا فـتاده و او را ربـوده خـواب
طفلى كه روى #خــار_مـغيلان دويده است ..
#جانم_رقیہ_خاتون😭
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
کریمی /روضه حضرت رقیه1_26204718.mp3
زمان:
حجم:
3.87M
🎧 #بشنوید🎧
#حاج_محمود_کریمی
من را ببخش اگر ک
#لُ لُ لُکنت زبان گرفتم
اخرشکسته دستی
دندان شیری ام را😭
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #برزخ_تکریت ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مز
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_هشتم
💠حضور پدر در جبهه
پایگاه بسیج در شرایط عادی عصر ها بازگشاهی و تا صبح فعالیت داشت
نوبت نگهبانی ما بچه ها معمولا آخر شب بود که پس از دو ساعت نگهبانی باید پست را تحویل نفر بعدی می دادی.
بعضا هم که نگهبان بعدیی در کار نبود بچه ها به شوخی مدلی از نگهبان را زیر پتو درست می کردند.
نفر آخر که می خواست نگهبان بعدی را بیدار کنه می رفت یکراست سراغ تخت و می دید به به !! نگهبان با پوتین و لباس ، آماده بکار خوابیده.
با تکان دادن پای وی و بیدار نشدنش ،پوتین را محکم می کشید
کشیدن بیکباره پوتین همانا و کنده شدن پا همانا.
از این رو بود که می بایست تا صبح تنهایی به نگهبانی بپردازد.
سال 64 تلاش برای اعزام به جبهه بی نتیجه ماند.
اما پدرم در تاریخ 64/9/20 طی دو مرحله به همراه تعدادی از اهالی روستا به جبهه اعزام شدند.
مختصری آموزش نظامی هم دیدند
اما از آنجا که سنی از ایشان گذشته بود طبیعی بود که مانع از حضورش در واحدهای رزمی شوند
لذا بیشتر در واحدهای پشتیبانی تیپ الغدیر یزد فعالیت داشتند.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_و_دوازدهمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 2 📿 3 📿 4 📿 13 📿15 📿 📿 20 📿 21 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 27 📿 28 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_817_854)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 #تلــاوٺ_قرآטּ_صبحگاهے🌸🍃
93
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
تصویر قشنگی است
ڪہ در صحنہ ی محشر
ما دور حسینیم و
بهـشت است ، ڪہ مات است . . .
#السلام_علیڪ
#یا_اباعبدالله_الحسین💚
#صبحتون_شهدایی🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
2.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ڪلیپ
تو بابای همه #رقیه های زمان بودی، به قولت عمل کن منو دوباره بغل کن... بعد از رفتنت چه حسرت ها به دلمان مانده است
#روز_سوم_محرم
#حضرت_رقیه نازدانه دختر اباعبدالله❤️
📎پ ن: نازدانه دختر #شهید_حامد_بافنده بعد از شهادت پدرش در آغوش حاج قاسم 🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
●این شالشوفقط محرم دورگردنش می انداخت. تاآخربعدبه من میگفت بشورم، ومیذاشت کنارتا محرم سال بعد..
محرم 92میخواست جمع کنه گفتم:هنوز نشُستم. گفت:میخوام همینطوری نگه دارم منم قسم دادکه یه وقت نشورم. وهمونطورگذاشتم کنار، تاروز رفتنش شالشوازمن خواست وباخودش برد.
●نمیدونم چی تودلش میگذشت، فقط اینومیدونم که شالشوبرد تاروزوفات حضرت زینب توسوریه استفاده کند.
روزوفات حضرت تومشهدپیکرقشنگش هم بسترخاک شد...
●به نقل ازمادرشهید:یک روزظهرواردخانه شدسلام کرد، خیلی خسته وگرفته بود، یک ساک دستش بود. آن روزازصبح به مراسم تشییع شهدای گمنام رفته بود، آرام وبی صدابه اتاقش رفت.
صداکرد:مادربرایم چای می آوری!؟ برایش چای ریختم وبردم.
●وارداتاقش شدم. روی تخت درازکشیده بود، من که رفتم بلندشدونشست.
پرسیدم:چه خبر؟ درجواب من ازداخل ساکش یک پرچم سه رنگ با آرم(الله) بیرون آورد.
پرچم خاکی وپاره بود. اول آن رابه سر وصورتش کشید وبعدبه من گفت:(این را یک جایی بگذارکه فراموش نکنی. هروقت من مُردم آن راروی جنازه ام بکش).
●خیلی ناراحت شدم، گفتم:خدانکندکه تو قبل ازمن بری!
اجازه ندادحرفم راتمام کنم، خندیدوگفت:این پرچم روی تابوت یک شهیدگمنام تبرک شده است.
وقتی من مُردم آن را روی جنازه من بکشیدواگرشدبامن دفنش کنید تاخداوند به خاطرآبروی شهیدبه من رحم کندوازگناهانم بگذردوشهیدمراشفاعت کنند.
نمیدانست که پرچم روی تابوت خودش هم یک روزی تکه تکه برای شفاعت دست همه پخش میشود!
#شهید_حسن_قاسمی_دانا
#سالروز_ولادت🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
#دو_خط_روضه😭
غساله بر این تن بریز آهسته تر آب
این چشم های خسته تازه رفته در خواب
غساله زد حال تو آتش بر وجودم
دیدی چه آمد بر سر ِ یاس کبودم
غساله می پیچی به خود از بی قراری
انگار که در خانه دختر بچه داری
غساله باور می کنی این نازدانه
هر وقت گریه کرده ، خورده تازیانه
غساله این قد ِکمان کرده کمانت
پهلوی او دیدی و بند آمد زبانت
غساله جای دست را دیدی به رویش
آتش بگیر از جای آتش روی مویش
غساله نازش را بکش تا می توانی
جای تمام شامیان کن مهربانی
غساله والله این سه ساله خارجی نیست
می دانی اصلا این شهیده ، دختر کیست
غساله والله این سه ساله شاهزاده است
او دومین ریحانه ی این خانواده است
غساله می بینی چه آمد بر سر او
دیدی چه کرده کعب نی با پیکر او
غساله دختر بچه این حد پیر دیدی
تو شاخه ی گل در غل و زنجیر دیدی
غساله مزد زحمتت با مادر ما
شد مثل اسما قسمت تو غسل زهرا
#رقیه_خاتون😭
#جونم_فدای_بی_بی_سه_ساله
#التماس_دعا
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
#نازدانه_های_شهیدپورهنگ
گفتم: امشب که شب حضرت رقیه اس، وایسید کنارپرچم امام حسین (ع) که به دیوار خونه زدیم تا ازتون عکس بگیرم.
نمیخواستم نیش هاشون باز باشه.
گفتم: میدونید این روزها بابای حضرت رقیه رو شهید کردن؟
گفتن: مثل بابای ما؟!
راست میگفتن، اینکه باباشون پیش بابای حضرت رقیه اس ناراحتی نداره..
📎پ ن: پست اینستاگرام همسرشهید محمدپورهنگ
#السلام_علیک_یابنت_الحسین
#شهید_محمد_پورهنگ 🌷
@sangarshohada🕊
عاقبت به خیری
یعنی انتهای زندگی شاهرخ!
یعنی شهید ضرغام ...
شب چهارم محرم به رسم
قدیمی ها از حُر میخوانند
امشب یادی کنیم از حر انقلاب
#حر_انقلاب
#شهید_شاهرخ_ضرغام🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊