#ڪلام_شهـید :
خدایا ! بہ من چشمانی بده
ڪہ هـمیشہ تو را ببینم
و حسی ڪہ هـمیشه
تو را احساس ڪنم . . .
#شهـید_داریوش_ریزوندی
#فرماندہ_گردان_مالڪاشتر
#لشڪر_محمد_رسولاللهﷺ
#صبحتون_شهدایی🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#فرازی_از_وصیت_نامہ
🔰پدر و مادرم، حرفی که با شما دارم این است که در نبود من صبور باشید و خدایی نکرده حرف یا عملی انجام ندهید که باعث رنجش دل امام زمان و رهبر عزیزتر از جانم و خوشحالی دشمنان اسلام شود و بدانید که فرزند شما در مقابل عزیزان امام حسین(ع) هیچ ارزشی ندارد و اگر خواستید برای نبود فرزندتان اشک بریزید برای مظلومیت امام حسین(ع) و فرزندانش گریه کنید.
🔰همیشه راضی باشید به رضای خداوند و شکرگذار خداوند باشید که فرزندتان در راه امام حسین(ع) قربانی شد. و بدانید که من با اراده خودم این راه را انتخاب کردم و همیشه شکرگذار خداوند هستم که مرا لایق این راه دانست.
#شهید_سعید_مسلمی🌷
#سالروز_ولادت
●ولادت : ۱۳۷۰/۱/۱۹ اراک ، مرکزی
●شهادت : ۱۳۹۴/۸/۹ حلب ، سوریه
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
قرار ِ هر پنجشنبه ی دلم؛
گوشه ای از شهر ،
که آسمانش تو را در بر گرفته است . . .
#پنجشنبہ_های_دلتنگی🌷
#یاد_شهدا_با_صلوات
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#خاطرات_شهید
🔹برف شدیدی باریده بود. وقتی قطار دوکوهه وارد ایستگاه تهران شد ساعت دو نیمه شب بود. با چند نفر از رفقا حرکت کردیم. علی اصغر را جلوی خانهشان در خیابان طیب (تهران) پیاده کردیم.
🔸پای او هنوز مجروح بود. فردا رفتیم به علی اصغر سر بزنیم، وقتی وارد خانه شدیم مادر اصغر جلو آمد. بی مقدمه گفت: «آقا سید شما یه چیزی بگو!؟»
🔹بعد ادامه داد: «دیشب دو ساعت با پای مجروح پشت در خانه تو برف نشسته اما راضی نشده در بزنه و ما رو صدا کنه. صبح که پدرش میخواسته بره مسجد اصغر رو دیده!»
🔸از علی اصغر این کارها بعید نبود. احترام عجیبی به پدر و مادرش میگذاشت. ادب بالاترین شاخصه او بود.
🔹این روحیه را در جبهه هم از او دیده بودم. بچه ها؛ عاشق او بودند. علی اصغر، فرمانده گردان میثم تمار لشکر 27 محمدرسول الله(ص) بود. فراموش نمی کنم پیک گردان لباس های کثیف خودش را برای شستن آماده کرده بود! بعد جائی رفت و برگشت.
🔸وقتی آمد لباسهایش شسته شده، روی بند بود! خیلی پرس و جو کرد. بعدها فهمید این کار توسط فرمانده او؛ علی اصغر ارسنجانی انجام شده!
📎فرماندهٔ گردان میثمتمار لشگر۲۷محمدرسولالله (ص)
#سردارشهید_علیاصغر_ارسنجانی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۷/۱۱/۱ تهران
●شهادت : ۱۳۶۶/۱/۱۹ شلمچه ، عملیات کربلای۸
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
📸ورود پیکرهای مطهر ۶۳ شهید تازه تفحص شده به کشور
🌷مادران را بگویید اسپند دود کنند
پسرانشان آمدهاند...🌷
۶۳ شهید
۶۳ تابوت
۶۳ پرچم
۶۳ جوان
۶۳ قهرمان
۶۳ استخوان
۶۳ مادر نگران
۶۳ چشم خونبار
۶۳ بغض فرو خورده
۶۳ عشق ناتمام...
آه ای #شهید_گمنام_سلام
هنوز بوی تنشان ،عطر لباسشان ، صدای پاهایشان دعای خیر مادرانشان و خیسی آبی که پشت سر پسرها میریختند تا به سلامت برگردد .. ......
خبر شهادتشان ،بوی اسپند روز برگشت استخوان ها به خانه ، تو کوچه ها پیچیده است .. ....
نام شهید آبروی کشورمان است ،
انسان آبرویش را به تاراج نمیگذارد...
هر چه شما پاک کنید ، ما دوباره مینویسیم "شـهـیــــد"
📎 اگر کوچه ها زبان داشتند ،میگفتند اسم جدید به ما نمی آید ما را به نام خودمان بخوانید؛
به نام انسانی که می شود روی اسمش تا آخرت همحساب کرد.
نام شهید نشانیست ابدی برای این مرز و بوم..
#خوش_آمدین_قهرمانان_وطن🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#مناجات_شعبانیہ
○إِلَهِي كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِي بَعْدَ مَمَاتِي وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِي [تُولِنِي] إِلا الْجَمِيلَ فِي حَيَاتِي○
●خدايا! چگونه مايوس باشم از اينكه پس از مرگ هم نگاه لطف و احسان تو بر من خواهد بود، در حالي كه در طول حياتم، با من جز احسان و نيكي نكردهاي.●
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_دویست_و_سی_وپنجم
🔆عید فطر و کعیدی صدام
با فرا رسیدن ۱۶ اردیبهشت سال ۶۸ عید ماه مبارک رمضان هم از راه رسید .
صدام طبق نقشه قبلی تمام اعضای خانوادهاش را دو روز قبل از عید سعید فطر به منطقه شمال عراق( موصل) دعوت و در واقع فرا میخواند.
هر کدام از اعضای خانواده اش اعم از پسران و دامادهایش باهلی کوپتری اختصاصی و پسر داییاش عدنان خیر الله نیز با هلیکوپتری جداگانه به آن منطقه سفر میکنند.
صبح روز عید فطر تلویزیون عراق به ناگاه برنامههای عادیش قطع و خبر سقوط هلی کوپتر عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق و مرگ وی را اعلام میکند.
چند روزی هم از تلویزیون مدام صوت قرآن پخش میشد.
علت سقوط هلی کوپتر هم طوفانی شدن هوا به هنگام بازگشت از سفر اضطرای عدنان خیرالله و محافظانش به بغداد اعلام گردید.
تا انجا که حضور ذهن دارم طبق اخبار تلویزیون این اتفاق در عصر روز ۲۸ ماه مبارک رمضان افتاده بود و با توجه به اینکه استان صلاح الدین در مسیر بازگشت قرار دارد و در واقع محدوده سقوط و طوفانی شدن هوا را نیز در بر می گیرد بیاد دارم که هیچ گونه طوفانی در منطقه شکل نگرفته و آسمان کاملا صاف بود و ما از همین طریق حدس زدیم که صدام سر پسردایی اش را زیر آب کرده است .
ارتشبد عدنان خیرالله پسر دایی ، رفیق و همبازی از دوران کودکی صدام ، برادر زن ، وزیر دفاع و از نظر نظامی نیز یک درجه از صدام پایین تر بود و در میان نظامیان طرفدارانی زیادی پیدا کرده بود
عدنان با توجه به اختیاراتی که داشت اقدام به گزینش و چیدن افسران و نظامیان دلخواه خود در پستهای حساس کرده لذا صدام احساس خطر میکند و قبل از کودتای احتمالی وی دست بکار میشود و بدین شکل وی را از سر راه خود بر میدارد .
همچنان که خودش چند سال قبل علیه دایی دیگرش یعنی حسن البکر کودتا کرد.
مطرح است شخصی توسط حسین کامل ، داماد صدام بکار گرفته میشود تا چند عدد بمب داخل هلی کوپتر ذکر شده در مسیر بازگشت جاسازی نماید و این کار نیز با سفارش و هماهنگی شخص صدام صورت میگیرد.
عدنان خیر الله در دوران دفاع مقدس وزیر جنگ صدام بوده و از عاملان جنایات صدام علیه دو ملت ایران و عراق از جمله بمباران شیمیایی حلبچه و سرکوب مردم عراق محسوب میشود.
ما هم سعی میکردیم ابراز خوشحالی نکنیم هر چند که خود نگهبانها هم میدانستند که قضیه از چه قرار است لذا آنها هم حساسیتی نشان نمیدادند.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊