↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_هشتاددومین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 28 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s3_226_320)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
در فراق دوستان
آخر ز ما چیزے نمانـد ...
هر ڪہ رفت از هستے ما
پاره اے با خویش برد ...
#شهید_محمد_جبلی
#صبحتون_شهدایی🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🔴 یک عکس فوق مفهومی !!
اضافه کنید به این تصویر کفتارهای خائن داخلی را
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
محمد و رحمان هر دو رفیق بودند بچه محل، عضو یک گردان و...
با هم عقد اخوت خونده بودند...
محمد شده بود فرمانده؛ رحمان رو گذاشت بیسیم چیش....
اما رحمان تو کربلای ۵ پر کشید و رفت...
محمد خیلی بیقراری میکرد چند بار وقتی میخواست مداحی کنه اول دعا که اومد بسم الله رو بگه وقتی به بسم الله الرحمن میرسید دیگه نمیتونست ادامه بده...گریه امانش نمیداد...
یه شب محمد تو مناجاتای سحرش با رحمان صحبت میکرد...رفیق بنا نبود نامردی کنی و...
بالاخره نوبت محمد شد با پهلوی دریده به دیدار خدا بره و اینگونه بود که محمد رضا تورجی زاده فرمانده گردان یا زهرا از لشکر امام حسین اصفهان بعد از گذشت چند ماه از #شهادت دوستش سید رحمان هاشمی به خدا پیوست...
الانم مزارشون کنار هم تو گلزار شهدای اصفهانه...جانم به این #رفاقت...
سمت راست:
#شهید_سیدرحمان_هاشمی🌷
سمت چپ:
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢سخنان دلنشین مادر شهید امنیت پوریا احمدی، در دیدار با استاندار تهران
مادر شهید پوریا احمدی: من از جوانی مرید رهبر بودم، رهبر باشد تا ما باشیم، وگرنه بدون رهبر میخواهیم چه کار کنیم؟ پسرم را به رهبر هدیه کردم. پسرم عمیقا عاشق رهبر بود. خدا این رهبر را از ما نگیرد.
شهید احمدی به دلیل شدت جراحات وارده پس از چند روز بستری در بیمارستان ، روز ۱۳ مهر ماه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
آگاه باشید !
اینان یاران وفادار مهدی(عج) هستند
و تا پرچم انقلاب را
تقدیم ساحت اقدس او نکردهاند
روی از جهاد بر نخواهند تافت ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
ما گم شدهایم در کوچه پس کوچههای زمان
بر روی چشم ما پردهای از خاک کشیدهاند
وگرنه شما را مرگی نیست
ما اسیران غربت خاکیم
ما را بیابید و راه را برای ما نشان دهید
📎پ ن: شمال غربی خلیج فارس، سال ۱۳۶۵، عملیات کربلای ۳، طرح عملیات بر روی اسکله الامیه، گردان آبی خاکی یونس از لشکر امام حسین(ع)
#مردان_بی_ادعا🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_هشتادسومین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 1 📿 2 📿 3 📿 4 📿 5 📿 6 📿 8 📿 9 📿 11 📿 12 📿 13 📿 14 📿 19 📿 20 📿 21 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 27 📿 29 📿 30 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s3_229_870)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#شهید_علی_اصغر_کریمی❤️
آسانتر نگاهم کن
من تا عشق !
بیشتر نخوانده ام ...
#صبحتون_شهدایی 🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
○«...چون می دانستم ساعت ۶ پرواز دارد، ساکش را آماده کردم و داخل اتاق خودش که کتابخانه و جانمازش هم آنجا بود گذاشتم. بی خبر وارد اتاقش شدم، دیدم وسایلش را به هم زده، سجاده و عبایش را جمع کرده، محل جاکتابی اش را تغییر داده، میز تحریرش را برده جایی که همیشه نماز می خوانده گذاشته. اصلاً وقتی وارد اتاق شدم یک لحظه شک کردم که این همان اتاق حاج آقاست یا نه!
○لباس اضافه هایی که توی ساک گذاشته بودم را بیرون آورده بود. گفتم: این لباس ها را لازم داری. چرا آوردی بیرون؟
گفت: نه من زود برمی گردم.
اصرار کردم، گفت: لازم ندارم، زود برمی گردم.
○دو تا انگشتر عقیق داشت آنها را هم از انگشتش درآورد و گذاشت داخل کشوی میز. موقع رفتن چند بار رفت داخل خانه و برگشت حیاط. پرسیدم: چیزی شده؟ وسیله ای گم کردی؟ چرا نگرانی؟
گفت: چیزی نیست حاج خانم.
از زیر قرآن ردش کردم و رفت داخل ماشین. از آنجا هم دستی تکان داد و راننده گاز ماشین را گرفت و رفت.
اهل پیامک و این جور چیزها هم نبود؛ ولی آن روز از پای پلکان هواپیما برای من پیامک کوتاهی فرستاد. فقط نوشته بود:
#خداحافظ ...»
📖 برگرفته از کتاب ارزشمند و خواندنی #پیغام_ماهی_ها ، صفحه ۴۵۵،
#حبیب_حرم
#سردارشهید_حاج_حسین_همدانی
#سالروز_شهادت🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
گفتند: برادر سلیمانی اینجا چند نفر سلمانی داریم برای همین کارها.
خندید و گفت:
کار کردن برای بسیجیها خیلی لذت دارد.
یعنی میشود فردای قیامت یکی از اینها بیاید
دست من را بگیرد و بگوید این احمد در آن دنیا سر من را اصلاح کرد....»
#شهید_احمد_سلیمانی🌷
#سالروزشهادت
شهادت: ۱۳۶۳٫۰۷٫۱۶
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
هر وقت او را بی کار می دیدم، در حال قرائت دعای عهد بود.
می گفت: ما الان در حال پی کنی و آماده سازی حکومت امام مهدی(عج) هستیم و من آرزﻭ دارم برای چند دقیقه هم شده است، #حکومت_آقا امام زمان عج را درک کنم!
قبل از شروع عملیات بود. قبل از ورود به آب پرویز نماز خواند.
سجده شکر کرد و باز دعای عهد را خواند و وارد آب شد.
نزدیک کمین عراقی ها بودیم که آتش دشمن روی دریاچه ماهی شروع شد. گلوله اول به پرویز خورد، اما راهش را ادامه داد. بالافاصله گلوله دوم هم به تنش نشست. به جای اینکه کمک بخواهد یا داد و فریادی کند.
دستش را جلو دهانش گرفت تا مبادا صدای ناله اش، تیربارچی دشمن را متوجه نیروهایش کند...
#شهید_پرویز_فروردین 🌷
#ﻣﻌﻠﻢ_ﺷﻬﻴﺪ
#شهدای_فارس
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊