شهیدمحمودرضابیضایی_4.0.2.apk
حجم:
5.58M
🔺🔺
#نرم_افزار_شهید_بیضائے
●زندگینامه کامل
○نامه ای که به همسرشون دادن
●تصاویر شهید بیضائی
○صوتی ازشهید بیضائی
●فیلمی زیبا ازشهید بیضائی
#سالروزولادت😍
❁↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷 تمجید امام از روحیه سادهزیستی آیت الله خامنهای
اولین سخنگوی سپاه سردار یوسف فروتن در گفتگو با تسنیم:
🔹امام به شدت با طرح انحلال ارتش مخالفت کردند
🔹هاشمی مخالف اضافه شدن کره زمین در آرم سپاه بود
🔹حضرت آقا فرمودند سپاه باید صددرصد نظامی، صد در صد عقیدتی، صددرصد دانشگاهی، صددرصد فرهنگی و در تمام ابعاد سپاه باید صددرصد باشد.
🔹شهید مطهری گفت باید سازمانی در مقابل مجاهدین خلق تشکیل شود
🔹بهزاد نبوی میگفت شاید شهید بهشتی جاسوس باشد!!
🔹 شهید لاجوردی معتقد بود خسرو تهرانی، بهزاد نبوی و سازگارا در پرونده 8 شهریور دست داشتند
🔹 آیتالله خامنهای گفتند هیچگاه راضی به داشتن محافظ نبودم
🔹مخالفت آیتالله خامنهای با تعویض موکتهای نهاد ریاستجمهوری
🔹 امام به آیتالله خامنهای گفتند "شما روحیه کاخنشینی ندارید"
مشروح گفتگو : http://tn.ai/1704364
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :6⃣7⃣3⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 377
به گمانم رحیم وقتی در جعبه مهمات را باز کرده بود یک عراقی را آنجا دیده بود! بنده خدا دستپاچه شده بود، کسی انتظار ندارد از داخل جعبه مهمات، نیروی دشمن بیرون بیاید! بچه ها به موقع به دادش رسیده و عراقی را اسیر گرفته بودند. آنجا «علاءالدین نورمحمد زاده» و بچه ها را هم میدیدم که داخل سنگرهای فرماندهی عراق میرفتند و بیشتر دنبال اطلاعات بودند. علاءالدین آن موقع مسئول محور و مسئول طرح عملیات لشکر بود. تجمع فرماندهان لشکر کنار زیارتگاه بیشتر شده بود و آنها نسبت به ادامه عملیات توجیه میشدند.
روز خوبی بود آن روز. عملیاتی که در شب بیستم بهمن شروع شده بود خوب انجام شده و در روز بیست و دوم بهمن، که روز پیروزی انقلاب بود، شادی ما صد چندان شده بود. از قبل قرار بود ما در بیست و دوم بهمن به پایگاه موشکی عراق حمله کنیم اما آن منطقه را شب قبل بچه های لشکر قم تصرف کرده بودند و آن شب عملیات خاصی نداشتیم. وعده خدا که «اگر بخواهد ضعیف را بر قوی مسلط میکند» محقق شده بود و حتی در بعضی نقاط در همان مرحله اول، مناطق پیشبینی شده در مرحله سوم عملیات هم تصرف شده بود. به جز نیروهای خط شکن غواص، که تلفات زیادی داده بودند، ما تلفاتمان خیلی کم بود. دو نفر از بچه های ما زخمهای سطحی داشتند و چهار پنج نفر از بچه های گردان امام حسین هم زخمی شده بودند. اما قصه بچه های غواص چیز دیگری بود. هر چه می شنیدیم شأن و مقام آنها را در نظر ما بیشتر میکرد.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :7⃣7⃣3⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 378
شب بیست و دوم در حالی که اطرافمان را پاکسازی کرده بودیم و وضع مطلوبی داشتیم در کانالی، که کنار زیارتگاه بود، مستقر شدیم. آن شب استراحت داشتیم اما در آن هوای پرسوز و سرد مگر میشد خوابید! کیپ هم در کانال جا گرفته بودیم و قرار بود دو طرف کانال بچه ها نگهبانی بدهند. سر شب رفتم از بین وسایل عراقیها چراغ والوری که با چهار پنج شعله آبیرنگ روشن میشد، پیدا کردم. یک پتوی عراقی هم آوردم و توی کانال، چراغ والور را روشن کردیم. پتو را روی چوبهایی که آنجا گذاشته بودیم، انداختیم و جای کوچکی مثل کرسی درست شد. همانجا غذایمان را خوردیم. غذا زیاد بود و به راحتی پیدا میشد.
شب قرار شد برادرها به نوبت نگهبانی بدهند و مواظب اطراف باشند. نگهبانی از این قرار بود که باید یک جا می ایستادیم و سرمان را از کانال بالا میگرفتیم و اطراف را می پاییدیم، احتیاجی به راه رفتن و این حرفها نبود. گفتند از ساعت دو تا چهار وقت نگهبانی من است اما من شب که خوابیدم برای نماز صبح بیدار شدم. کسی برای نگهبانی بیدارم نکرده بود و فهمیدم دوست عزیزم امیر جور مرا کشیده و نخواسته بیدارم کند. آنجا در کانال خیلی ها بودند اما من با امیر، رحیم افتخاری و رضا گلولیان کنار هم زیر پتو بودیم. امیر آن روزها نسبت به من طور دیگری شده بود. بیشتر از قبل به من ابراز علاقه میکرد. دور و بر من زیاد میچرخید و میگفت: «سید! خواب دیدم تو شهید شدی، من تنها موندم و دارم سخت گریه میکنم.» همان روزها یک بار از خواب که بیدار شد هراسان به من گفت: «سید! تو امروز شهید میشی!» با خنده گفتم باور نمی کنم، اما امیر با اصرار چند تار مو از سرم کند تا لای دفترش بگذارد. دادم درآمد.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_چهاردهمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@FF8141
🌷2🌷3🌷4🌷5🌷6🌷7🌷8🌷9🌷10🌷11🌷12🌷13🌷15🌷17🌷18🌷19🌷20🌷21🌷22🌷23🌷24🌷25🌷27🌷
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s1_545_780)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#خاطرات_شهدا
#منبر
محمد پامنبری حاج آقا اتابکی بود در میدان صادقیه. من هم گاهی از اوقات چهارشنبه شبها پای منبر حاج آقا جاودان میرفتم. محمد بخاطر نوع کارش گاهی فرصت میکرد که چهارشنبهها به منبر حاجآقا جاودان بیاید.
#عشقم
عزیزم * گلم * عشقم * مال تنهاییهامون بود و «محمدم» جلوی بقیه. مرا جلوی اقوام «سادات» و جلوی نامحرم و غریبه «سادات خانم» صدا میزد. برای خودش که «فاطمه جان»، «عزیز» و ...
گاهی حس میکنم محمد امانت حضرت زینب سلام الله علیها دست من بود. سختیهایش باقی است اما وقتی به آخر سختیها فکر میکنم، زیباییها به سراغم میآید.
#دختر_حضرت_زهرا
محمد در آخرین پیامک برایم نوشته بود: هرجا باشم عاشقتم. ایران باشم یا خارج، هرجا باشم عاشقتم...
میگفت: همسر سادات داشتن هم خوب است و هم سخت. فکر اینکه همسرت دختر حضرت زهرا سلام الله علیها است، اجازه بدرفتاری را به آدم نمیدهد و از طرفی قدمهایش برکت زندگی است.
#شهید_محمد_کامران
راوی: همسرشهید🌷
@sangarshohada
1_573773.mp3
زمان:
حجم:
3.68M
🎧 #بشنوید🎧
روایتگری بسیار زیبا در طلائیه
راوی: 🎤
#حجه_الاسلام_والمسلمین_جوشقانیان
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊