eitaa logo
سنگرشهدا
7.4هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
3هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
#اطلاعیـہ 🔻چهارمین سالگردشهادت #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری باسخنرانی : سردار نقدی #مداحی : حاج امیرعباسی حاج علی جهانبخش کربلایی وحیدمنیعی #زمان : پنج شنبہ ۲۵ بهمن ماه ساعت ۱۵:۳۰ #مکان : بهشت زهرا ، روبروی قطعہ ۲۶ iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
مُزد جهـاد در راه خــدا شهــادت است ... • سردار سرافراز دفاع ‌مقـدس • معاونت مهنـدسی سپاه قـدس • رئیس‌ستاد بازسازی ایران در لبنان #مهندس_شهید_حاج‌حسن_شاطری #سالروز_شهــادت🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
صوت_کامل_بیانیه_گام_دوم_انقلاب_رهبری.mp3
13M
🎙 صوت کامل بیانیه رهبر انقلاب خطاب به ملت ایران در گام دوم انقلاب این بیانیه به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از سوی حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی صادر شد. iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
در جریان حمله ای تروریستی به اتوبوس کارکنان سپاه در سیستان و بلوچستان تعدادی از پرسنل سپاه به شهادت رسیدند. گفته می‌شود دست کم 20 نفر شهید و 20 نفر نیز زخمی شده‌اند. گروهک جیش‌العدل مسئولیت این حمله را به عهده گرفت. @sangarshohada🕊🕊
⚫️ ⚫️ در جریان حمله ای تروریستی به اتوبوس کارکنان سپاه در سیستان و بلوچستان تعدادی از پرسنل سپاه به شهادت رسیدند. گفته می‌شود دست کم 40 نفر شهید و 10 نفر نیز زخمی شده‌اند. گروهک جیش‌العدل مسئولیت این حمله را به عهده گرفت. خدمت همه ملت شریف ایران، علی الخصوص خانواده های داغدار و رفقای جامونده شهدای عزیزمون تسلیت میگیم. iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :3⃣0⃣5⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 504 قرار بود برویم و با دوربین منطقه را دید بزنیم. به هر حال دیدن بهتر از ندیدن بود، هرچند کیفیت حمله در عقل نمی گنجید! به رغم همۀ نگرانیها، عمیقاً امیدوار بودم و این را به نیروها هم انتقال میدادم. در عین حال که می دانستم منطقه لو رفته و عبور بیش از ده گردان غواصی به نظرم محال می آمد. اما اطمینانی در من بود که تحفۀ عملیات بدر بود. در بدر بود که مطمئن شدم لطف و عنایت و یاری خدا با ماست و با خودم میگفتم که این بار هم مکر دشمن چاره میشود! آن شب حدود ساعت یک جلسه تمام شد و به چادر برگشتم. عده ای از بچه ها خوابیده بودند اما چند نفر مثل حبیب و حسین از فکر آن سه نفری که بیرون در حال آموزش بودند، نمی توانستند بخوابند. سعید و رحیم باغبان بین خودشان قرار گذاشته بودند سعید نیمه شب برگردد و رحیم کار آموزش را ادامه دهد. دیدم سعید دارد می آید. رحیم هم آماده رفتن بود. نگاهشان کردم، داشتند از سرما می لرزیدند. به طرف آب رفتم. آن دو نفر هم کنار آب از سرما می لرزیدند اما هیچ جیزی نگفتند. من هم چیزی نگفتم فقط از سعید پرسیدم: «وضعشان چطوره؟» ـ بهتر از من کار میکنند! باور نکردم. خودم لباس غواصی پوشیدم. سعید هم به چادر نرفت و این بار همراه رحیم طرف آب رفتیم. از هجوم سرما قلبم میخواست از جا کنده شود. هنوز داخل آب نرفته لرزه به جانم افتاده بود اما اگر خودم وارد آب نمیشدم و فقط بچه ها را تماشا میکردم خوبیت نداشت! همه با هم وارد آب شدیم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :4⃣0⃣5⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 505 گفتم که از عرض رودخانه عبور کنند حرکت در عرض رود کارون سخت بود چون سرعت و فشار آب غواص را از مسیر منحرف میکرد و این انحراف گاه تا بیست و پنج متر هم می رسید. برای همین تأثیر قدرت و سرعت در فین زدن هنگام عبور از عرض رودخانه مشخص میشد. باید آنقدر سریع و محکم فین میزدیم که بر سرعت آب غلبه میکردیم. در نور کمرنگ مهتاب نگاه میکردم و میدیدم که رحیم و سعید از آن دو نفر عقب ماندند. آب آنها را به اینطرف و آنطرف میکشید اما آن دو نفر از شدت اشتیاقی که داشتند غواصی را خوب یاد گرفته بودند و بعد از آن همه تمرین، در دل سرد شب به زیبایی پیش میرفتند. واقعاً دلم از آن همه شور و شوقی که در آنها میدیدم به وجد آمده بود؛ اراده میتواند آدم را به کجاها برساند؟... به هم رسیدیم و دیدم می خواهند بیشتر کار کنند. «خسته نباشین...» گفتم و به طرف چادرها برگشتم. ساعت به دو و نیم شب رسیده بود و اذان ساعت پنج و نیم صبح بود. روی هم رفته فقط سه ساعت وقت استراحت داشتم. قرار شد بعد از نماز صبح دوباره برای تمرین با آن دو نفر بروم. آن روز حال بچه ها دیدنی بود. آن دو نفر دوباره به تمرین غواصی رفتند. بیرون آب هر کس به کاری مشغول بود؛ یکی نامه مینوشت، یکی وصیت نامه! آخرین سفارشها، آخرین تقاضاها، آخرین معامله با دنیا... یکی تجهیزاتش را آماده میکرد، یکی حرفهایش را روی نوار ضبط میکرد، چند نفر دور هم نشسته و با هم حرف میزدند، آن طرف بچه های گروهان اصغر علی پور در حال آموزش و تمرین جنگ کانال بودند. عده ای پی حنا بودند و من حنا را دست رضا داروئیان دیدم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @FF8141 🌷14🌷17🌷18🌷19🌷21🌷22🌷23🌷24🌷🌷26🌷 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#اطلاعیـہ 🔻چهارمین سالگردشهادت #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری باسخنرانی : سردار نقدی #مداحی : حاج امیرعباسی حاج علی جهانبخش کربلایی وحیدمنیعی #زمان : پنج شنبہ ۲۵ بهمن ماه ساعت ۱۵:۳۰ #مکان : بهشت زهرا ، روبروی قطعہ ۲۶ iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 220 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_رضا_بخشی ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
#سلام_بر_شهدا راه بهـشت را .. فقط ... مردان خـدا مے دانند... #شهید_مجتبی_ذوالفقارنسب #صبحتون_شهدایی🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
غریبـانہ رفتید و من ملتمسانہ میگویم مدد ڪنیـد تا طی ڪنـم این راهِ ناهمـوار را #رزقڪ_شهادت @sangarshohada 🕊🕊
#اطلاعیـہ 🔻چهارمین سالگردشهادت #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری باسخنرانی : سردار نقدی #مداحی : حاج امیرعباسی حاج علی جهانبخش کربلایی وحیدمنیعی #زمان : پنج شنبہ ۲۵ بهمن ماه ساعت ۱۵:۳۰ #مکان : بهشت زهرا ، روبروی قطعہ ۲۶ iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #ڪلیپ اولین گام از #گام_دوم_انقلاب توسط پاسدار جوان اصفهانی برداشته شد #حادثه_تروریستی_زاهدان #شهید_امید_اکبری: ان شاءالله سریع شهید می شویم. ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
رهبر انقلاب گام دوم را ترسیم فرمودند و نقطه اصلی بیانیه ، امیدوار کردن مردم است. اما این روز نامه های زنجیره ای و غربگرا، حتی ذره ای از افتخارات این کشور رو بازگو نکردن و تیتر انحرافی میزنند، چرا که برا نا امید کردن مردم دست به هر کاری میزنند و خواهند زد. 🔹مردم باید اینها رو بشناسند #گام_دوم_انقلاب iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ #گذرے_بر_سیره_شهید رضایت مادر خیلی برای آقایوسف شرط بود . آقایوسف می خواست بره زیارت آقا امامزاده هاشم مادر گفت : راضی نیستم الان بری هواگرمه روزه داری مریض میشی امشبم که باید بری تهران سر کارت خسته میشی . آقایوسف رفت اما زنگ زد و به مادر گفت : الان رو پله های حرم امامزاده هاشم نشستم . اگه بگی راضی نیستم نمیرم زیارت برمی گردم خونه ؛ مادر می خندید و می گفت : باشه باشه قبول راضیم ازت برو به زیارتت برس . مادر هم همیشه به پدرمادر خودشون احترام می گذاشتن و ماهارو که نوه بودیم ترغیب و تشویق به احترام گذاشتن میکردن . پدر بزرگ ما به مادر می گفت : تو دیگه کی هستی همیشه لبخند رو لبته حتی اگه ناراحت باشی پیش ما نشون نمیدی . اگر آقایوسف آنقدر به پدر ومادر احترام می گذاشت بخاطر حرمت و احترامی بود که مادر به والدین خودش می گذاشت و این سنت خداست . اگه من هم یکبار ناخواسته بی احترامی می کردم به پدر یامادر، همون لحظه آقایوسف می گفت : و بالوالدین احسانا یادت رفت ؟؟ #راوی_برادرگرامی #شهیدصابرین #یوسف_فدایی_‌نژاد🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#سلام_علی_ساڪن_ڪربلا🌷 شب جمعه به عشق ڪربلایت دیده بر هم می گذارم دلم را دست رویا می سپارم ڪه شاید بر ضریحت یابن الزهرا سر گذارم #شب_جمعه_شب_زیارتے iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :5⃣0⃣5⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 506 نمیدانم از کجا آورده بود ظاهراً از قبل به فکر حنای شب حمله بود و حالا داشت آن را پخش میکرد. بچه ها آنقدر به ریزهک اریها توجه داشتند که حتی پشم آورده بودند! شنیده بودم بعد از گذاشتن حنا، اگر دور انگشتان پشم بپیچی، خوب میگیرد. همه خبر داشتند قرار است آن شب «حاج علی اصغر زنجانی» به گردان بیاید؛ مداح نابینایی که خود پدر شهید بود و الحق سوز و صفا را با هم داشت و همه رزمنده ها عاشق مداحی او بودند. همه با اشتیاق منتظرش بودیم. طبق قرار با آن دو نفر به طرف آب رفتم. آنها از دل و جان کار میکردند. در طول روز آب فقط کمی گرمتر میشد. آنها بدون یک کلمه حرف وارد آب شدند تا آخرین تمرینشان را انجام دهند. بیشتر بچه ها مرا به عنوان یک فرد سختگیر می شناختند. مثل آقا فرج، که مسئول دسته دیگر غواصی بود، نبودم. به بچه ها خیلی سخت میگرفتم و به قول بعضیها انگار دلم از سنگ بود، اما در همان شرایط وقتی لرزیدن دست بچه ها را میدیدم یا صدای به هم خوردن دندانهایشان را می شنیدم، دلم میلرزید. میلرزید و به رو نمی آوردم. آن روز وقتی آن دو نفر را که غواصانی ماهرشده بودند، از آب بیرون می آوردم قدرت درآوردن لباسشان را نداشتند. بچه ها آمدند و لباس این دو نفر را عوض کردند. مدام به خودم میگفتم اگر قرار است ما راه را برای نیروهای پشت سرمان باز کنیم، چه بهتر که سخت آموزش ببینیم تا بهتر عمل کنیم و به هدفمان برسیم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :6⃣0⃣5⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 507 ناهار گرچه به وفور مهیا و نعمت تمام بود اما کسی رغبتی به خوردن نداشت. هر کس لقمه ای برمی داشت کنار می کشید. غذای خوبی هم می آوردند که همانجا میماند و اضافه اش عقب برنمی گشت. آن روزها برای دومین بار فک من قفل شده بود و اذیت میشدم. برای همین سری به اورژانس زدم که در نزدیکی گردان بود. پزشکی که آنجا بود محل رجوع همه نوع درد و بیماری بود، از سردرد و سینوزیت، که عده زیادی از آن ناراحت بودند، تا عفونت گوش و حلق، شکستگی و... اتفاقاً ترک هم بود. پیش او رفتم. ـ دهانم قفل شده. ـ خُب! دهنتو باز کنم ببینم! فقط میتوانستم لبهایم را باز کنم چون دندانهایم با فشار به هم چسبیده بودند! دکتر دوباره گفت: «میگم دهنتو باز کن!» ـ آگه میتونستم دهنمو باز کنم که پیش شما نمی اومدم؟! ـ واقعاً دندونات اینطوری قفل شدن؟ برایش جالب شده بودم. پرسید: «پس تو این مدت چی میخوری؟» ـ هیچی! چای شیرین درست میکنم و توش نون خیس میکنم! ـ تو چرا تا حالا اینجا موندی. باید تو رو عقب می فرستادند... بیمارستان! با هم صحبت کردیم و او به حرفهای من، که از بین دو ردیف دندان به هم فشرده ادا میکردم، گوش داد. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @FF8141 🌷14🌷17🌷18🌷19🌷22🌷23🌷24🌷26🌷 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 221 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
نمے‌شناسمِ‌تـان امّـا در این قاب تصــویر خیلـے آشناست اینقدر ڪہ دلتنـگ‌تان مے‌شوم ڪاش شرمنـده نگاه آشنایتـان نباشم ۲۵_کربلا 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
اگر " العجل " بگوییم وبراے ظهور آماده نشویم کوفیــان آخــرالـزمــانـیــم #ظهور_تو_پایان_جنگهاست #اللہم_عجل_لولیڪ_الفرج❤️ @sangarshohada 🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ ✍در مراسم بزرگداشت شهدا شرکت کنيد و ادامه دهنده راه آنان باشيد، به نماز اول وقت اهميت دهيد و بدانيد اين جوان هايي که ما مي دهيم بخاطر نماز است. براي آخرت توشه بفرستيد. خود را با دعاها مانوس سازيد چون اين دعاها هستند که شما را مي سازند. کارهايتان را از روي اخلاص و فقط براي ذات خداوند انجام دهيد و کاري کنيد که از شما راضي باشد... 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#گذرے_بر_سیره_شهید او ویژگی های خاصی داشت : همیشه دائم الوضو بود. مداحی می کرد. اکثر اوقات ذکر سینه زنی هیئت را می گفت. مداومت داشت بر خواندن زیارت عاشورا مانند الگوی خودش #شهید_ابراهیم_هادی از کمک به نیازمندان غافل نمی شد. روحیه جهادی و انقلابی داشت و در این راه شخصیت کاذب برای خودش نساخته بود. عاشق، حامی، تابع و مدافع #ولایت_فقیه بود. اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف می کرد، خیلی بدش می آمد. وقتی شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: #خرمشهر_را_خدا_آزاد کرد، یعنی ما کاری نکرده ایم. همه کاره خداست و همه کارها برای خداست. #شهید_هادی_ذوالفقاری #سالروز_شهادت🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊