eitaa logo
سنگرشهدا
7.1هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
مـــــادرها زیـادے بـراے نگفتـن دارند.. زخـم هایے ڪہ از چشـــــم هایشان سـر بـاز مے ڪند.. ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
✨يا رب ز تو امشب عـطا می طلبم ✨هشیاری و بخشش خطا می طلبم ✨مقبولی روزه و نماز و طاعـــات ✨از درگه لطفت به دعــا می طلبم ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #پایی_که_جا_ماند ✫⇠قسمت :9⃣9⃣ ✍ به
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :0⃣0⃣1⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور امروز چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۶۹ یکی از نگهبان‌ها که آدم خوش‌اخلاقی بود، گفت: این چند روز هرچه اسیر وارد عراق می‌شود، در خرمشهر اسیر شده بودند. نگهبان که آدم با جنبه و با اطلاعاتی بود، گفت: شما ایرانی‌ها در عملیات فتح خرمشهر - عملیات الی‌بیت‌المقدس - به اندازه‌ی همه دوران جنگ از ما اسیر گرفتید؛ هفده هزار نفر آمار کمی نیست. به حرف‌هایش که فکر می‌کردم، به عظمت و بزرگی عملیات الی‌بیت‌المقدس بیشتر پی می‌بردم. او گفت: می‌دونید چرا این همه عراقی به اسارت شما در اومدند؟ عراقی‌ها به خوبی می‌دونستند اگه مقاومت کنند، کشته می‌شوند، عقب‌نشینی کنند، تیرباران می‌شوند، پس تنها راهی که زنده بمانند همان اسارت است! او وقتی دید عراقی‌ها اطرافش نیستند ادای فرماندهان عراقی را در آورد و گفت: فرماندهان عراقی تو عملیات‌ها فقط بلد بودند تو سنگرهاشون بنشینند و بگویند: بروید جلو، مقاومت کنید. عقب‌نشینی نکنید ... نتیجه‌اش شد هفده هزار اسیر تو عملیات خرمشهر! این جنگ، خیلی از فرماندهان ارشد عراق را به جوخه‌ی اعدام سپرد. وقتی حرف‌های نگهبان عراقی تمام شد، پرسید: تو هشت سال جنگ، خمینی چند فرمانده‌ی ارشد شما رو تیرباران کرد؟ خنده‌ام گرفت. حق داشت فرماندهان دو کشور را این گونه مقایسه کند. اطلاعاتی از این طرف خاکریز نداشت. از روحیه‌ی جهادی و اطاعت‌پذیری بچه‌های سپاه، بسیج و ارتش‌چیزی‌نمی‌دانست. وقتی تفاوت‌ها را برایش گفتیم، تعجب کرد و گفت: شما دروغ می‌گید. اگه راست می‌گید چرا این همه فرماندهان شما تو جنگ کشته شدن! گفتم: فرماندهان ما همه‌شون تو خط شهید شدند! گفت: یعنی می‌خوای بگی وقتی ما مهران و خرمشهر رو از شما گرفتیم، خمینی هیچ فرمانده لشکری رو اعدام نکرد؟ گفتم: مگه عراقه؟ بابایی به او گفت: جنگ تموم شده، اسرای دو کشور همه دارن بر می‌گردن کشورشون اما آخرش شما این کلید بصره رو به ما ندادید! نگهبان عراقی که نمی‌دانست منظور محمدکاظم از کلید بصره چیست، در فکر فرو رفت. گفتم: مگه صدام نگفت اگه ایرانی‌ها خرمشهر رو ‌پس گرفتند، من کلید بصره رو به اونها می‌دم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :1⃣0⃣1⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور آخرین روز اسارت را در عراق سپری می‌کردیم. شب قبل گفته بودند امروز آزاد می‌شویم. صبح زود برای بچه‌ها زیارت عاشورا خواندم‌. به محض گفتن اللهم العن اباسفیان و معاویه و یزیدبن معاویه علیعم ... یکی از نگهبان‌ها پشت پنجره آمد و گفت: اهنا ماکو محرم، ممنوع دعا. (این‌جا محرم و دعا ممنوع است). در جوابش گفتم: کل ارض کربلا، کل شهر محرم و کل یوم عاشورا.(هر سرزمینی کربلا، هر ماهی محرم و هر روزی عاشوراست). خیلی بهش برخورد. از این که دعایم را قطع کرده بود، ناراحت بودم. اهمیتی ندادم. دعا را ادامه دادم. آخرهای دعا بود که با پوتین به کمرم کوبید. از بس خوشحال بودم دارم آزاد می‌شوم که دردش را احساس نکردم! به او گفتم: چیزیش نمونده، اجازه بده تمومش کنم! گفت: اگه دعا رو ادامه بدی نمی‌ذاریم برید کربلا! اهمیتی ندادم. این حرف او را جدی نگرفتم. اگر می‌دانستم واقعاً قرار است از زیارت کربلا محروم شوم، زیارت عاشورا نمی‌خواندم. بچه‌ها گفتند تو آخرین روز اسارت با نگهبان‌ها بحث و جدل نکنیم. نگهبان قضیه‌ی زیارت عاشورای ما را به سروان عراقی گزارش داد. سروان عراقی آمد و مترجم را صدا زد. نگاهش را با تعجب و نفرت به من که روبرویش ایستاده بودم دوخت و گفت: شما رو کربلا نمی‌بریم! از چند روز قبل خودشان گفته بودند، قبل از این که آزادمان کنند، ما را مثل دیگر اسرای ایرانی برای زیارت مرقد آقا امام حسین (ع) به کربلا خواهند برد. همان‌طوری که برای رفتن به ایران لحظه‌شماری می‌کردیم، برای زیارت کربلا نیز بی‌قرار بودیم. از سروان پرسیدم: واقعاً می‌خواید ما رو زیارت کربلا نبرید؟ گفت: همین که آزاد می‌شید، برید به جان رئیس القائد دعا کنید! شما زیارت کربلا را به گور خواهید بُرد. حدود ساعت ده صبح بود که دو دستگاه اتوبوس با پلاک نظامی وارد اردوگاه شدند. به دستور عراقی‌ها در چند ردیف نشستیم. افسر عراقی اسم‌هایمان را خواند و یکی یکی سوار اتوبوس‌ها شدیم. فکر می‌کردم می‌خواهند از طریق مرز خسروی آزادمان کنند. اتوبوس‌ها پس از خروج از دژبانی وارد فرودگاه بین‌المللی بغداد شدند. دو ساعتی در فرودگاه معطل شدیم. نظامیان عراقی و بازرسان اعزامی سازمان صلیب‌سرخ در فرودگاه مقدمات مبادله‌ی مجروحین را فراهم می‌کردند. فرودگاه پر از نظامیان به خصوص افسران عراقی بود. در سالن انتظار به ردیف نشسته بودیم. بیشتر بچه‌ها عصایی بودند. آرزو می‌کردم عصایم را از دستم نگیرند و باند روی عضو قطع شده‌ام را وارسی نکنند. دفترچه‌ی بیست برگی کوچکی را لای بانداژ پای مجروحم قایم کرده بودم. روزشمار و در حقیقت شناسنامه‌ی خاطرات اسارتم بود. سرهنگ عراقی اسم‌هایمان را خواند و یکی‌یکی برای سوار شدن از سالن فرودگاه به محوطه‌ی پرواز رفتیم. صدای ضربان قلبم را می‌شنیدم. دنبال فرصتی بودم تا نامه‌ای را که چند شب قبل خطاب به رئیس سازمان صلیب‌سرخ نوشته بودم، تحویل بازرسان سازمان صلیب‌سرخ دهم. بازرسان صلیب‌سرخ همراه‌مان بودند. یکی از آن‌ها اسم‌هایمان را کنترل می‌کرد. فرصت را غنیمت شمردم و به دور از چشم افسران عراقی نامه را به او دادم. قبل از این که سوار هواپیما شویم، سرهنگ عراقی که فرد مسن و سبزه‌ای بود، به همراه چند نفر از مأموران سازمان مجاهدین خلق سر و ‌کله‌شان پیدا شد. سرهنگ با ملایمت و مهربانی شروع به صحبت کرد و گفت: هر که بخواد می‌تونه پناهنده‌ی دولت عراق بشه، شما می‌تونید زندگی خوب و راحتی در عراق داشته باشید، اگه بخواید می‌تونید به سازمان مجاهدین خلق بپیوندید! بچه‌ها به حرف‌های سرهنگ اهمیتی ندادند و فرم‌های پناهندگی را پاره کردند. فقط به ایران فکر می‌کردیم. آن‌ها به هر کدام‌مان یک جلد قرآن که آخر آن نام نامبارک صدام نوشته شده بود، هدیه دادند و سوار هواپیما شدیم! حاج سعدالله گل‌محمدی گفت: ای کاش این قرآن‌ها را در اردوگاه به ما می‌دادید. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :2⃣0⃣1⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور تعدادی از بازرسان صلیب‌سرخ، از جمله همان مأموری که نامه را به او داده بودم تا ایران همراه‌مان آمدند. سوار هواپیما شدیم. یکی از مأموران سازمان صلیب‌سرخ که نیکل نام داشت و اهل سوئیس بود، صندلی کناری‌ام بود. وقتی هواپیما در باند فرودگاه قرار گرفت، در گوشه‌ی پرتی در فرودگاه، هواپیمای ایرباس ایران را با پرچم جمهوری اسلامی دیدم که هواپیماربایان آن را زمان جنگ ربوده و به بغداد برده بودند. دلم مانند کویر خشکیده و تفتیده، تشنه‌ی دیدار کشورم بود. بچه‌ها از شدت خوشحالی اشک شوق می‌ریختند. زیباترین و قشنگ‌ترین لحظه‌ی زندگی‌ام را تجربه می‌کردم. هنوز هم باورم نمی‌شد آزاد می‌شوم. لحظه‌ها و ثانیه‌ها چه دیر می‌گذشت. هر چقدر به فرودگاه نزدیک‌تر می‌شدم تپش قلبم بیشتر می‌شد. فکرهای عجیب و غریبی در مغزم دور می‌زد. به خانواده‌ام فکر می‌کردم. بیشتر به پدرم و خواهرانم. در این فکر بودم که برای اولین بار که آن‌ها را می‌بینم چه حالی خواهم داشت. احساس می‌کردم اصلاً برای دیدارشان آمادگی ندارم. بعضی وقت‌ها فکرهای جورواجوری به ذهنم می‌زد که نکند عراقی‌ها پشیمان شوند و دستور دهند هواپیما برگردد و ما را دوباره به اردوگاه برگردانند. دلم می‌خواست بدانم هواپیما چه موقع وارد خاک ایران می‌شود. وقتی فهمیدم هواپیما وارد آسمان ایران شده خوشحالی‌ام مضاعف شد. ساعت حدود سه بعدازظهر بود که هواپیما در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست. وقتی چرخ‌های هواپیما باند فرودگاه مهرآباد را لمس کرد، خیالم راحت شد. باورم شد آزاد شده‌ام. با آزادی احساس کردم مزد آن همه سختی را گرفته‌ام. این وعده‌ی قرآن است که خداوند پاداش صابران و مؤمنان را خواهد داد. ان مع العسر یسری. خداوند پس از هر سختی آسانی را قرار خواهد داد. از پلکان هواپیما پیاده شدیم. گروه موزیک ارتش در صفوف منظم سرود جمهوری اسلامی را نواختند. اسرای مجروح عصاهای خود را گوشه‌ای انداختند، همه بر آسفالت فرودگاه مهرآباد بوسه زدیم و دو رکعت نماز شکر به جای آوردیم. یادگار امام حاج احمد آقا و تعدادی از مسئولین کشوری و لشکری به استقبال‌مان آمده بودند. برای اولین بار که چشمم به عکس حضرت امام خمینی (ره) در قسمت ورودی سالن فرودگاه افتاد، دلم گرفت. زیر عکس حضرت امام (ره) این جمله نوشته بود: «اگر روزی اسرا برگشتند و من نبودم سلام مرا به آن‌ها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود». گریه کردم ... فردا صبح سعی کردم از پادگام خارج شوم و بروم شهرک اکباتان منزل دایی‌ام محمدعلی؛ اجازه ندادند. دژبان‌های پادگان با مهربانی بهم گفتند: عزیزم! ما باید شما رو ببریم شهرهاتون، نمی‌تونید از پادگان خارج بشید، برامون مسئولیت داره. اولین صبح آزادی‌ام را سپری کردم. تلفن منزل دایی‌ام را هم نداشتم. شب برای شام وارد سالن غذاخوری پادگان شدیم. بچه‌ها سرصف شام بودند. شام برنج با مرغ بود. وقتی برایم غذا ریخت، به مقسم غذا گفتم: اگه سیر نشدم یه پرس دیگه بهم می‌دید؟ گفت: آره پسرم غذا خیلی زیاده. من که سال‌ها معده‌ام کوچک شده بود و به غذای کم عادت کرده بود، فقط نصف غذا را خوردم. شکمم ظاهراً سیر شده بود، اما چشم‌هایم گرسنه بود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#دعای_هر_روز_رمضان روز چهاردهم ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
@ostad_shojaeجزء چهاردهم.mp3
زمان: حجم: 3.89M
✾طرح تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے✾ #تحدیر (تندخوانے) جزء چهاردهم قرآن کریم با صوت استاد معتز آقایے زمان : 35دقیقہ ✨ڪلام حق امروز هدیه به روح✨ ✾شهید،‌‌⇦ #محمود_عزیزی ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
حیا داشتن مردو زن نمیشناسد چہ در چہ در گفتار ما مردان نباید هر گفتارے هر پوششے استفاده ڪنیم جوان ڪسے است ڪ بالاتر مچ دستش رانامحرم نبیند.. ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🔴 جای خالی در ایران! 1️⃣ اول؛ قریب 220 سال پیش، در 1798 میلادی، بحرانی بین دولت های آمریکا و فرانسه ایجاد شد. در این اختلاف، دخالت های برخی افراد غیرمسئول آمریکایی و ارتباط و مذاکره آنها با دولت فرانسه، موجب شد تا کنگره آمریکا طرحی را با عنوان «قانون لوگان» به تصویب برساند که «هرگونه ارتباط، مذاکره و مکاتبه شهروندان آمریکایی و افراد غیرمسئول با "دولت متخاصم" جرم است». مجلس نمایندگان این قانون را نیز تصویب کرد و نهایتاً به امضای رئیس جمهور وقت آمریکا یعنی جان آدامز (۱۷۹۷ تا ۱۸۰۱ میلادی) دومین رئیس جمهور آمریکا که خود معاون جورج واشنگتن بود رسید. 🔹بدین ترتیب طی 200 سال اخیر، هیچ شهروند آمریکایی و افراد غیرمسئول حق ارتباط، مذاکره، مکاتبه، دیدار، جلسه و نشست با مقامات دولت های دشمن آمریکا را نداشته و چنانچه فردی مرتکب این جرم شود قاضی دادگاه می‌تواند وی را به پرداخت ۵ هزار دلار جریمه تا حداکثر ۳ سال زندان محکوم کند. 2️⃣ دوم؛ کانال ارتباطی ایران و آمریکا طی 40 سال اخیر، بصورت یک طرفه از سوی آمریکا قطع شده؛ یکبار در روز ۱۹ فروردین ۱۳۵۹، بعد از تسخیر سفارت آمریکا توسط جریان چپ دهه شصت، جیمی کارتر رییس‌جمهوری آمریکا طی دستوری قطع روابط سیاسی و بازرگانی با جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرد و یکبار هم ترامپ در تاریخ 18 اردیبهشت 1397 ترامپ رسماً از توافقنامه برجام خارج شده و ارتباط دیپلماتیک با ایران را قطع کرده است. هیچوقت ایران پیشدستانه رابطه خود با آمریکا را لغو نکرده. 3️⃣ سوم؛ بعد از خروج آمریکا از برجام، اگر چه جان کری در مصاحبه با رادیو آمریکایی سلم به صراحت گفته که بعد از دوران مسئولیتش چندین بار با ظریف دیدار داشته. همین باعث شد تا ترامپ با استناد به «قانون لوگان»، از جان کری به اتهام ارتباط با دولت متخاصم (یعنی دولت ایران) شکایت کند. ترامپ مدعی است جان کری در حال حاضر نه مسئول است و نه مجوزی از دولت آمریکا داشته؛ چرا سرخود با مقامات ایران دیدار و مذاکره کرده؟ درصورت محکومیت جان کری، وی از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده آمریکا نیز منع خواهد شد و صلاحیت تصدی مسئولیت های مهم را از دست می دهد. 🔹حالا شما وضعیت شهروندان ایرانی و مقامات مسئول و غیرمسئول جمهوری اسلامی را ببینید که بدون هیچ مانع و ترسی، به راحتی با دولت های متخاصم و دشمن ایران، ارتباط برقرار کرده و دیدار می کنند. از مکاتبه با مذاکره و انواع و اقسام درخواست ها! 🔸با وجود اینکه رهبر انقلاب بعنوان فصل الخطاب قانونی، همه را از مذاکره با مقامات آمریکایی بعد از برجام منع کرده بود اما ظریف چندین بار با کری (قبل از آمدن ترامپ) دیدار و درباره مسائل سوریه و عراق و یمن با وی گفتگو کرده بود! این ارتباطات هنوز ادامه دارد. 🔹شهروندان ایرانی که زمانی در ایران مسئولیت هم داشته اند از عبدالکریم سروش و عطاءاله مهاجرانی گرفته تا محسن کدیور و معصومه علی نژاد(مسیح علی نژاد)، اکبر گنجی، عبدالعلی بازرگان، فرشته قاضی، نورالدین پورمؤذن(نماینده اصلاح طلب مجلس ششم)، فریبا داوودی مهاجر، فاطمه حقیقت‌جو(نماینده اصلاح طلب مجلس ششم)، مجتبی واحدی(مشاور کروبی)، مسعود بهنود و ده ها نفر دیگر که در دولت اصلاحات به عنوان روزنامه نگار و مشاور و مسئول و ... حضور داشتند، حالا چندین سال است که براحتی با مقامات رسمی دولتهای ، انگلیس، فرانسه، اسرائیل و عربستان که بعنوان دولت های متخاصم شناخته شده اند، ارتباط برقرار کرده و براحتی دیدار و مذاکره و درخواست می کنند و هیچ قانونی در ایران همانند لوگان وضع نشده تا وضعیت این جماعت مشخص شود! 🔸به این افراد اضافه کنید دیدار با جورج سوروس، دیدار وی با ملک عبدالله پادشاه عربستان، نامه نگاری خودسرانه مرحوم هاشمی رفسنجانی به عربستان سعودی، مکاتبه آذری جهرمی وزیر ارتباطات و اطلاعات در توئیتر با اکانت رسمی رژیم صهیونیستی و ترامپ و صدها مورد این چنینی که ظاهراً در ایران اصلاً جرم نیست! 🔹کاش در مواجهه با غرب، این مسائل را شاگردی می کردیم و از این دست قوانین که برای تأمین منافع کشور بسیار مفیدند استفاده می کردیم تا هر مسئول و یا هر شهروند نتواند براحتی با دولت های متخاصم ارتباط و مذاکره داشته باشد و موضع نظام و دولت تضعیف شود. حالا چه کسی باید همچی قانونی وضع و تصویب کند؟ مجلسی که نمایندگانش با دیدن این پیرزن 50 ساله، آب از لب و لوچه شان آویزان می شود یا مجلسی که برجام را در 20 دقیقه تصویب می کند یا مجلسی که حاضر نیست آرای تک تک نمایندگان شفاف باشد؟ یا مجلسی که آرزوی نمایندگانش سفر در قالب مأموریت به کشوهای خارجی است؟ یا مجلسی که رهبر انقلاب چندین بار گله کرده که چرا در برابر دولت آمریکا طرح متقابل تصویب نکردند؟! ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🌱 از حُسنِ رویِ توست!... که سبز گشته سُفره زمین... تولدت مبارک ؛ 💫 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
درمدینہ شور و غوغاے دگر برپاشده تهنیٺ گو بر علے امشب كہ او بابا شد روی دامان نبے خندان نشستہ مجتبے مےڪند او افتخار كہ مادرش زهرا شده #میلاد_امام_حسن_ع_مبارڪ❤️ #ڪريم_آل_الله🌸 @sangarshohada🕊🕊
4.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 صحنه‌هایی ازمبارزه مهلا مومن زاده، نایب قهرمان تکواندو جهان پوشش، شکرگزاری‌ش، وفاداری به دایی #شهید و تقدیم مدالش به او... ببینید و باافتخار بگید #زن ایرانی مسلمان میتونه... ویادتون باشه این انقلاب اسلامی بود ک تعریف زن اجتماعی رو از زن کاباره‌ای به زن ورزشکار، دانشمند و...تغییرداد! @sangarshohada 🕊🕊