#شهیدی_که_مریدابراهیم_هادی_بود
● داوود عابدی که یکی از یلان گردان میثم بود، با صدای رسا و قشنگی روضه میخواند و با لهجه اصیل تهرانی و بسیار تو دلی دعا میکرد. بچهها به داوود میگفتن: «داوود غزلی».
● او یک بار هم ابرام هادی را زیارت نکرده اما مریدش شده بود. هر وقت مرا میدید، از پهلوانی و مرام و مسلک ابرام میپرسید. میخواست مثل ابرام داش بشود. گیوه ی نوک تیز میپوشید. شلوار کردی تن میکرد و کلاه کف سری میگذاشت. این جوری، بسیار خوش رخ تر میشد.
●داوود، یک تسبیح سندلوس اعلا داشت که هر روز صبح، با یک تکه چوب مخصوص بهش روغن میزد تا شفاف و براق بماند. داوود از عملیات والفجر چهار به گردان میثم آمد و من هر وقت او را میدیدم، این تسبیح سندلوس دستش بود.
#شهید_داوود_عابدی
#سالروز_شهادت
#مرید_شهید_ابراهیم_هادی🌷
●ولادت : ۱۳۴۲/۱/۷ تهران
●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ جزیرهٔ مجنون ، عملیات بدر
●به کانال سنگرشهدا بپیوندید●
| سنـــگــرشـــღــــدا | •••❥•ʝøɪɴ:
#شهیدی_که_مریدابراهیم_هادی_بود
● داوود عابدی که یکی از یلان گردان میثم بود، با صدای رسا و قشنگی روضه میخواند و با لهجه اصیل تهرانی و بسیار تو دلی دعا میکرد. بچهها به داوود میگفتن: «داوود غزلی».
● او یک بار هم ابرام هادی را زیارت نکرده اما مریدش شده بود. هر وقت مرا میدید، از پهلوانی و مرام و مسلک ابرام میپرسید. میخواست مثل ابرام داش بشود. گیوه ی نوک تیز میپوشید. شلوار کردی تن میکرد و کلاه کف سری میگذاشت. این جوری، بسیار خوش رخ تر میشد.
●داوود، یک تسبیح سندلوس اعلا داشت که هر روز صبح، با یک تکه چوب مخصوص بهش روغن میزد تا شفاف و براق بماند. داوود از عملیات والفجر چهار به گردان میثم آمد و من هر وقت او را میدیدم، این تسبیح سندلوس دستش بود.
#شهید_داوود_عابدی
#سالروز_شهادت
#مرید_شهید_ابراهیم_هادی🌷
●ولادت : ۱۳۴۲/۱/۷ تهران
●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ جزیرهٔ مجنون ، عملیات بدر
•••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊
#شهیدی_که_مریدابراهیم_هادی_بود
● داوود عابدی که یکی از یلان گردان میثم بود، با صدای رسا و قشنگی روضه میخواند و با لهجه اصیل تهرانی و بسیار تو دلی دعا میکرد. بچهها به داوود میگفتن: «داوود غزلی».
● او یک بار هم ابرام هادی را زیارت نکرده اما مریدش شده بود. هر وقت مرا میدید، از پهلوانی و مرام و مسلک ابرام میپرسید. میخواست مثل ابرام داش بشود. گیوه ی نوک تیز میپوشید. شلوار کردی تن میکرد و کلاه کف سری میگذاشت. این جوری، بسیار خوش رخ تر میشد.
●داوود، یک تسبیح سندلوس اعلا داشت که هر روز صبح، با یک تکه چوب مخصوص بهش روغن میزد تا شفاف و براق بماند. داوود از عملیات والفجر چهار به گردان میثم آمد و من هر وقت او را میدیدم، این تسبیح سندلوس دستش بود.
#شهید_داوود_عابدی
#مرید_شهید_ابراهیم_هادی🌷
●ولادت : ۱۳۴۲/۱/۷ تهران
●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ جزیرهٔ مجنون ، عملیات بدر
•••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊
#شهیدی_که_مریدابراهیم_هادی_بود
● داوود عابدی که یکی از یلان گردان میثم بود، با صدای رسا و قشنگی روضه میخواند و با لهجه اصیل تهرانی و بسیار تو دلی دعا میکرد. بچهها به داوود میگفتن: «داوود غزلی».
● او یک بار هم ابرام هادی را زیارت نکرده اما مریدش شده بود. هر وقت مرا میدید، از پهلوانی و مرام و مسلک ابرام میپرسید. میخواست مثل ابرام داش بشود. گیوه ی نوک تیز میپوشید. شلوار کردی تن میکرد و کلاه کف سری میگذاشت. این جوری، بسیار خوش رخ تر میشد.
●داوود، یک تسبیح سندلوس اعلا داشت که هر روز صبح، با یک تکه چوب مخصوص بهش روغن میزد تا شفاف و براق بماند. داوود از عملیات والفجر چهار به گردان میثم آمد و من هر وقت او را میدیدم، این تسبیح سندلوس دستش بود.
#شهید_داوود_عابدی
#سالروز_شهادت
#مرید_شهید_ابراهیم_هادی🌷
●ولادت : ۱۳۴۲/۱/۷ تهران
●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ جزیرهٔ مجنون ، عملیات بدر
•••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊
#شهیدی_که_مریدابراهیم_هادی_بود
● داوود عابدی که یکی از یلان گردان میثم بود، با صدای رسا و قشنگی روضه میخواند و با لهجه اصیل تهرانی و بسیار تو دلی دعا میکرد. بچهها به داوود میگفتن: «داوود غزلی».
● او یک بار هم ابرام هادی را زیارت نکرده اما مریدش شده بود. هر وقت مرا میدید، از پهلوانی و مرام و مسلک ابرام میپرسید. میخواست مثل ابرام داش بشود. گیوه ی نوک تیز میپوشید. شلوار کردی تن میکرد و کلاه کف سری میگذاشت. این جوری، بسیار خوش رخ تر میشد.
●داوود، یک تسبیح سندلوس اعلا داشت که هر روز صبح، با یک تکه چوب مخصوص بهش روغن میزد تا شفاف و براق بماند. داوود از عملیات والفجر چهار به گردان میثم آمد و من هر وقت او را میدیدم، این تسبیح سندلوس دستش بود.
#شهید_داوود_عابدی
#سالروز_شهادت
#مرید_شهید_ابراهیم_هادی🌷
●ولادت : ۱۳۴۲/۱/۷ تهران
●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ جزیرهٔ مجنون ، عملیات بدر
•••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊