eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 ○عکسی از در سفر به مکه مکرمه به همراه و حاج حسین شریعتمداری که در تصویر دیده میشوند. 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
‍ 💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 #خاطرات_شهيد_چمران بہ روایت غاده جابر قسمت:
‍ 💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 بہ روایت غاده جابر قسمت:2⃣3⃣ 🍃ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ورشکست می شویم .اما او که خیلی شبها از گریه های مصطفی بیدار می شد ، کوتاه نمی آمد می گفت: اگر این ها که این قدر از شما می ترسند بفهمند این طور گریه می کنید، مگر شما چه مصیبتی دارید ؟ چه گناهی کردید ؟ خدا همه چیز به شما داده ، همین که شب بلند شدید یک توفیق است . آن وقت گریه مصطفی هق هق می شد ، می گفت: آیابه خاطر این توفیق که خدا داده اورا شکر نکنم ؟ 🍃چرا داشت با فعل گذشته به مصطفی فکر می کرد ؟ مصطفی که کنار او است . نگاهش کرد . گفت: یعنی فردا که بروی دیگر تورانمی بینیم ؟ مصطفی گفت: نه ! غاده در صورت او دقیق شد و بعدچشمهایش را بست . گفت: باید یاد بگیرم ، تمرین کنم ، چطورصورتت را با چشم بسته ببینم . 🍃شب آخر با مصطفی واقعاً عجیب بود . نمی دانم آن شب واقعا چی بود . صبح که مصطفی خواست برود من مثل همیشه لباس و اسلحه اش را آماده کردم و آب سرد دادم دستش برای تو راه . مصطفی این ها را گرفت وبه من گفت: تو خیلی دختر خوبی هستی 🍃و بعد یکدفعه یک عده آمدند توی اتاق و من مجبور شدم بروم طبقه بالا . صبح زود بود و هوا هنوز روشن نشده بود. کلید برق را که زدم چراغ اتاق روشن و یکدفعه خاموش شد انگار سوخت من فکر کردم : یعنی امروز دیگر مصطفی خاموش می شود، این شمع دیگر روشن نمی شود . نور نمی دهد ، تازه داشتم متوجه می شدم چرا اینقدر اصرار داشت و تاکید می کرد امروز ظهر شهید می شود . ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 4 📿 5 📿 6 📿 7 📿 11 📿 12 📿15 📿 16 📿 17 📿 18 📿 19 📿 20 📿 21 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 27 📿 28 📿 29 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
✾طرح تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے✾ 397 ✨ڪلام حق امروز هدیہ به روح✨ ✾شهید،‌‌⇦ 🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
✍شما "یا حسین" گفتید و رساندید خودتان را تا حسین... ڪاش "یا حسین"، ما را هم حسینے ڪند.. 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🌹نامه‌ی سراسر عشقِ شهید ، به دختر بچه هایش ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
تازه داماد بود و قرار بود مراسم عروسی‌اش برگزار شود خودش در سـوریه بود؛ به خانواده گفت: کارت مراسم را پخش کنند ... وعده داد که خودش را می‌رساند! خانواده هم کارت‌های عروسی‌اش را پخش کردند. راست می گفت؛ خودش را رساند, اما چگونه ...! 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
دلت که گرفت بغض راه نفس تو را بست فقط برو به میعادگاه عشق تنها جایی که مطمئنی می شود دلت را به آنجا گره بزنی، گره کور عاشقی، مزار شهداست... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
مردان غیور قصه‌ها برگردید ... @sangarshohada 🕊
شب هاى جمعہ محترمانہ بہ خود بگو ؛ غافل! چہ كرده‌اىے كہ حرم نيست جاى تو ❤️ ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
‍ 💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 #خاطرات_شهيد_چمران بہ روایت غاده جابر قسمت:
‍ 💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 بہ روایت غاده جابر قسمت:3⃣3⃣ 🍃تازه داشتم متوجه می شدم چرا اینقدر اصرار داشت و تاکیدمی کرد امروز ظهر شهید می شود.مصطفی هرگز شوخی نمی کرد . یقین پیدا کردم که مصطفی امروزاگر برود ، دیگر برنمی گردد. دویدم و کلت کوچکم را برداشتم ، آمدم پایین . نیتم این بود که مصطفی را بزنم ، بزنم به پایش تا نرود .مصطفی در اتاق نبود. آمدم دم ستاد و همان موقع مصطفی سوارماشین شد .من هرچه فریاد می کردم: می‌خواهم بروم دنبال مصطفی ، نمی گذاشتند .فکر می کردند دیوانه شده ام ، کلت دستم بود ! به هرحال ،مصطفی رفته بود و من نمی دانستم چکار 🍃در ستاد قدم می زدم، می رفتم بالا،می رفتم پایین و فکر می کردم چرا مصطفی این حرفها را به من می زد . آیا می توانم تحمل کنم که او شهید شود و برنگردد. خیلی گریه می کردم ، گریه سخت .تنها زن ستاد من بودم . خانمی در اهواز بود به نام "خراسانی" که دوستم بود . باهم کار می کردیم . یکدفعه خدا آرامشی به من داد .فکر کردم ، خُب ، ظهر قرار است جسد مصطفی بیاید ، باید خودم را آماده کنم برای این صحنه . مانتو وشلوار قهوه ای سیری داشتم . آن هارا پوشیدم و رفتم پیش خانم خراسانی . حالم خیلی منقلب بود.برایش تعریف کردم که دیشب چه شده و از این که مصطفی امروز دیگر شهید می شود.او عصبانی شد گفت: چرا این حرفها را می زنی ؟ مصطفی هر روز در جبهه است . چرا اینطور می گویی ؟ چرا مدام می گویی مصطفی بود ، بود ؟ مصطفی هست ! می گفتم: اما امروز ظهر دیگر تمام می شود ... ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 6 📿 7 📿 11 📿 17 📿 18 📿 19 📿 20 📿 21 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 28 📿 29 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
✾طرح تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے✾ 398 ✨ڪلام حق امروز هدیہ به روح✨ ✾شهید،‌‌⇦ 🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
✍اسير شما شدن خوبــ استــ ... اسير شدن را میگویم... خوبےاش بہ اين استــ ڪہ از اسارتــ دنيا آزاد ميشوے... 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
💠خط شکنی از جنس علم ●در یک مسأله علمی‌ پیچیده گیر کرده بودیم و راه حلی برای آن پیدا نمی‌کردیم. گفتیم رضایی‌نژاد می‌تواند کار را ادامه بدهد، موضوع را بااو در میان گذاشتیم و مبلغ زیادی هم پیشنهاد کردیم. ●بی‌توجه به مبلغ پیشنهادی ما گفت: این مسأله به دردی هم می‌خوره؟ ما هم گفتیم: نه، به دردی نمی‌خوره، اما اینطوری ما اولین گروهی هستیم که توی جهان این مسأله رو حل می‌کنه. داریوش گفت: ●من اگه تو زندگیم بتونم، یه چوب کبریت یا یه پیچ‌گوشتی درست کنم که به درد چهار نفر بخوره، خیلی بیشتر برام ارزش داره تا اینکه بخوام بگم دستگاهی رو درست کردم که هیچ‌ کس مثل اون رو نداره یا مسأله‌ای رو حل کردم که هیچ کس حل نکرده. ‌‌✍راوی: همکارشهید 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظه باخبر شدن پدر شهید ضرغام‎پرست از شهادت فرزندش 🔹پدر شهید به علت ابتلا به کرونا در بخش آی‎سی‎یو بستری بود که با مرخص شدن از بیمارستان، امروز با خبر از دست دادن فرزندش مواجه شد. ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
رهبر انقلاب: مسئولان و دولت بعد حل مشکلات خوزستان را به صورت جدی دنبال کنند 🔹در دوران هشت سال دفاع مقدس آنهایی که لب خط مقدم مشکلات بودند مردم خوزستان بودند و انصافا ایستادند. من از نزدیک شاهد بودم. من دیدم از نزدیک که مردم خوزستان چقدر باوفا و بااهتمام جوان‎هایشان را فرستادند، مردانشان را فرستادند، زن‎هایشان کمک کردند و این مردم باوفا و علاقمند نبایستی دچار این مشکلات باشند. 🔹نمی‎شود واقعا ملامت کرد مردم را و بایستی به کار مردم رسیدگی بشود. باید رسیدگی می‎شد اگر رسیدگی‎های لازم در وقت خود انجام می‎گرفت، این وضعیت برای مردم پیش نمی‌آمد. حالا همه خب الحمدلله دستگاه‌های مختلف،‌ دولتی و غیردولتی و اینها مشغول کار شدند. این کارها را دنبال کنند و با جدیت دنبال کنند. حالا دولت بعد هم که خواهد آمد ان‌شاء‎الله به این مسئله به جد بپردازد. ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
! مانرده‌ های خیابان انقلاب نیستیم که با چند تکان بشکنیم... ما بچه های هستیم فرزندان دیگر شما ... یادگاران خمینی ... وارثان شهدا ... ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
تخریب چے . . . ڪسے بود ، کہ اول نفسِ خود را تخریب می کرد. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
آنقدر منتظر آمدنت خواهم ماند کـز مَـزارم گل نرگـس به ثمر بنشیند ... ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
‍ 💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 #خاطرات_شهيد_چمران بہ روایت غاده جابر قسمت:
‍ 💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 بہ روایت غاده جابر قسمت:4⃣3⃣ 🍃می گفتم: اما امروز ظهر دیگر تمام می شود .هنوز خانه اش بودم که تلفن زنگ زد ،گفتم: برو بردار که می خواهند بگویند مصطفی تمام شد .او گفت: حالا می بینی اینطور نیست ، تو داری تخیل می کنی .گوشی را برداشت و من نزدیکش بودم ،با همه وجودم گوش می دادم که چه می گوید و او فقط می گفت: نه ! نه !بعد بچه ها آمدند که ما ببرند بیمارستان .گفتند: دکتر زخمی شده.من بیمارستان را می شناختم ، آن جا کار می کردم .وارد حیاط که شدیم من دور زدم طرف سردخانه .خودم می دانستم که مصطفی شهید شده و در سردخانه است ، زخمی نیست .به من الهام شده بود که مصطفی دیگر تمام شد . 🍃رفتم سردخانه و یادم هست آن لحظه که جسدش را دیدم، گفتم: اللهم تقبل منا هذا القربان .آن لحظه دیگر همه چیز برای من تمام شد ، آن نگرانی که نکند مصطفی شهید ، نکند مصطفی زخمی ، نکند ، نکند.اورا بغل کردم و خدا را قسم دادم به همین خون مصطفی ، به همین جسد مصطفی، که آنجا تنها نبود ، خیلی جسد ها بود،که به رفتن مصطفی رحمتش را از این ملت نگیرد .احساس می کردم خدا خطرات زیادی رفع کرد به خاطر مرد صالحی که یک روز قدم زد دراین سرزمین به خلوص .وقتی دیدم مصطفی در سردخانه خوابیده و آرامش کامل داشت احساس کردم که او دیگر استراحت کرد مصطفی ظاهر زندگی‌اش همه سختی بود. واقعاً توی درد بود مصطفی . خیلی اذیت شد .آن روزهای آخر ، مسئله بنی صدر بود و خیلی فشار آمده بود روی او .شبها گریه می کرد ، راه می رفت ، بیدار می ماند.احساس می کردم مصطفی دیگر نمی تواند تحمل کند دوری خدارا .آن قدر عشق در وجودش بود که مثل یک روح لطیف می خواست در پرواز باشد.تحمل شهادت بهترین جوانها برایش سخت بود 🍃آن لحظه در سردخانه وقتی دیدم مصطفی با آن سکینه خوابیده ، آرامش گرفتم .بعد دیگران آمدند ونگذاشتند پیش او بمانم . نمی دانم چرا این جا جسد را به سردخانه می برند.در لبنان اگر کسی از دنیا می‌رفت می‌آوردند خانه اش ، همه دورش قرآن می خوانند ، عطر می زنند .برای من عجیب بود که این یک عزیزی است که این طور شده ، چرا باید بیندازیش دور ؟چرا در سردخانه .خیلی فریاد می‌زدم؛ این خود عزیز ماست .این خود مصطفی ماست ، مصطفی چی شد ؟مگر چه چیز عوض شده ؟ چرا باید سردخانه باشد ؟ اما کسی گوش نمی کرد . ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 21 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 28 📿 29 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
✾طرح تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے✾ 399 ✨ڪلام حق امروز هدیہ به روح✨ ✾شهید،‌‌⇦ 🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
زمین حقیر بـــــود براے داشتنت آسمــان بہ تـــــو بیشتر مےآیــد... 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊