#دست_هاے_خدا
#روی_زمین_باشید
سلام همسنگران عزیز ما قصد داریم برای صدنفراز مستمندان سبدکالا ک شامل برنج روغن ومرغ و حبوبات هست رو #مبلغی جمع کنیم تهیه کنیم چنانچه کسی قصد دارد در این امر خیر شریک بشه به ایدی زیر پیام بده...
@FF8141
اجرتون با شهدا🌷
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
#نوکـری_ائمـــه
چند روزی بود که شهید حجت برای کلاس درس حاضر نمی شد خیلی برام عجیب بود دلمو زدم به دریا و بهش گفتم آقا حجت چرا سر کلاس نمی آی .... پاسخ داد که یه کم سرم شلوغه، بعد گفتم بهر حال سر کلاس بیایین، گفت نوکری اهل بیت رو دارم برام کافیه گفتم خوشبحالت برای ما هم دعا کن ... برام عجیب بود چرا این حرفو می زنه با خودم گفتم ایام محرمه شاید تو حال و هوای محرمه این حرفو می زنه.
دوباره گفتم این روزا هر جا برید سرکار باید مدرک داشته باشد بسیجی باید زرنگ باشه بعد گفت زرنگ هستم در کنار نوکریم .. درسمم می خونم. همین نوکری رو ادامه می دم و به همه جا می رسم
این مطلب خیلی ذهنمو درگیر کرده بود تا روزی که شهید شد فهمیدم که حجت مدرکو از مدرسه امام حسین(ع) گرفت و مدرک نوکریش به همه جا رسوندش بالاترین و با عزت ترین مدرک رو با مهر قبولی اهل بیت را گرفت و چه زیبا نوکراش رو پذیرفتن ...
#خاطرات_شهید
#شهید_حجت_الله_رحیمی🌷
#سالروز_شهادت
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
YEKNET.IR_Moghadam-ShahadatImamHadi.mp3
4.95M
🎧 #بشنوید🎧
#شهادت_امام_علی_النقی_الهادی
🌴حرمی که این روزا نداره یک زائر
🌴خاکی میشه بال کبوتراش اینجاست
بانوای : #جواد_مقدم
iD ➠ @sangarshohada🏴
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :7⃣4⃣5⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 548
زمین را به ابعاد دو و نیم متر کنده و چهار طرفش را گونی چیده و بالا آورده بودند. روی سنگر باز بود و هر چهار طرف آر.پی.جی گذاشته بودند. خرجهای پرتاب آر.پی.جی ها رویشان بود. یک جعبه فشنگ تیربار و نارنجک همه آن چیزی بود که در کمین دیده میشد.
در همان حال که داشتم با بچه ها صحبت میکردم یکدفعه چیزی توی سنگر افتاد! آن سه نفر در یک چشم بر هم زدن بیرون پریدند، من اما خشکم زده بود! چنان غافلگیر شده بودم که نمیدانستم چه کنم. آنچه توی سنگر افتاده بود خمپاره منور بود که سطح آن داشت میسوخت و من نمیدانستم چه کنم. از ترس منفجرشدن مهمات داخل سنگر، دست و پایم را گم کرده و چسبیده بودم به دیواره سنگر! ناگهان از بیرون یکی از بچه ها کلاه آهنیاش را پرت کرد روی منور و خوابید روی آن! داد میزد: «بدو بیرون! بدو...»
دویدم بیرون سنگر و از بیرون پاهای او را کشیدم و او هم بیرون آمد. علیرضا سارخانی و چند نفر از بچه ها داشتند به طرف کمین می آمدند. معلوم بود یکی از بچه های سنگر کمین وقتی خودش را انداخته بیرون یکراست رفته عقب و بچه ها را خبر کرده. بچه ها به کمک هم آتش را خاموش کردند. نمیدانم چه کرامتی بود که هیچکدام از مهمات در آن شرایط منفجر نشد اما شکم آن رزمنده ایثارگر سوخته بود. وقتی از سنگر بیرون آمدم گفتم: «تقصیر شما نیست. امروز اجل من رسیده!»
ناراحت بودم و وقتی دیدم شکم آن برادر سوخته ناراحتی ام بیشتر شد. عقب نیامدم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :8⃣4⃣5⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 549
به فاصله کمی از سنگر کمین ایستادم، از یک طرف میخواستم ببینم عراقیها دیگر چه برنامه ای دارند از طرف دیگر عصبانی بودم و میخواستم تلافی آن کار را سرشان دربیاورم اما فکر کردم اگر اقدامی کنیم بعد از برگشتن ما بچه های سنگر کمین تا چند روز اذیت خواهند شد. تصمیم گرفتم برگردم. برای برگشتن از کمین باید از کانال می آمدیم، کانال به تونلی میرسید که زیر خاکریز کنده شده بود. درست در همان قسمت عراق دو سه تا خمپاره 60 زد! آنقدر تمیز میزد که معلوم بود حسابی روی آن قسمت از کانال دید دارند. ترکش خمپاره ها مرا نگرفت. سریع به طرف سنگر حرکت کردم. تا خواستم وارد سنگر شوم یکی دیگر از خمپاره ها افتاد دم در سنگر و گرد و خاک سنگر را پُر کرد! حالا علی پاشایی بود که میگفت: «سید! خبر داری! این ماجرای تو پای ما رو هم میگیره! باباجون میخوای بری زودتر برو شرت از سَرِ ما دفع بشه!...»
گفتم: «نترس! اگه صبح نرم، پس فردا صد در صد میرم!»
آن شب بعد از آن همه خمپاره ای که دشت کرده بودم، خوابیدم، چه خوابی! عراقیها مدام خط را کوبیدند و بچه های ما هم بیکار نبودند؛ آتش جواب آتش!
در آن سروصدا در چنان خواب عمیقی فرو رفته بودم که اصلاً نفهمیده بودم تا صبح دو تا خمپاره افتاده روی سنگر گروهان. سنگر گروهان نزدیک سنگر ما بود و گرد و خاکش سنگر ما را هم پر کرده بود. بچه ها میگفتند از شدت انفجار گونیها جابه جا شده اند.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_سی_ومین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@FF8141
🌷11🌷12🌷14🌷15🌷21🌷22🌷23🌷24🌷27🌷
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_472_913)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#دست_هاے_خدا
#روی_زمین_باشید
سلام همسنگران عزیز ما قصد داریم برای صدنفراز مستمندان سبدکالا ک شامل برنج روغن ومرغ و حبوبات هست رو #مبلغی جمع کنیم تهیه کنیم چنانچه کسی قصد دارد در این امر خیر شریک بشه به ایدی زیر پیام بده...
@FF8141
اجرتون با شهدا🌷
⭕️ #بوی_بنزین_بوی_خیانت
💠 لیبرال ها همه بسیج شده اند که قیمت بنزین را به ۵۰۰۰ تومان برسانند و مردم را هم توجیه و اقناع کنند که این به نفع مردم است چراکه سود بنزین ارزان به جیب پولدارهایی می رود که هر کدام چند خودروی شاسی بلند دارد و...
💠 اولا خود دولت و کسانی که می خواهند بنزین را گران کنند و در حال تحمیق مردمند جزو طبقه اشراف و پولدارها و کسانی هستند که هر کدام چند خودروی شاسی بلند دارند!
💠 دوما اینها به فکر مردمند؟ مگر در موضوع یارانه ها رفراندوم برگزار نکردند و صد البته شکست سنگین نخوردند؟ اگر راست می گویند بیایند برای افزایش ۵۰۰ درصدی قیمت بنزین هم از همین مردم همه پرسی کنند. چطور برای ورود چهار دختر لش به ورزشگاه می گویند رای و نظر مردم مهم است اما برای گران کردن ۵ برابری قیمت بنزین نیازی به رای مردم ندارند؟
💠 سوما چرا مثل فلان دروغ می گویند؟ کسانی که ادعا دارند بنزین ارزان به نفع آنان است با گران شدن بنزین ده برابر آن را از جیب مردم برداشت می کنند!
🔺صادرات و واردات دست کیست؟
🔺بنگاه ها و کارخانه ها دست کدام قشر است؟
🔺 مافیای عرضه کالاهای حیاتی و پوشک و شیرخشک چه کسانی هستند؟
💠 چرا با گران کردن بنزین در پی #خشم_عمومی هستند؟ دروغگوها و ناراستان و ناکارآمدن اگر به فکر قاچاق سوخت و هدر رفت بنزین بودند چرا ۶ سال است سامانه کارت سوخت و سهمیه بندی بنزین را تعطیل کرده اند؟
💠 هم شورای نگهبان و هم ملت بدانند تمام این هزینه ها بخاطر اعتماد به جریان ستون پنجم دشمن و نفوذی ها و حضور اپوزیسیون در قدرت است. تا ایران را به آتش نکشند و مردم را ذلیل و کشور را ویران نکنند، دست بردار نیستند چون خانه را از خود نمی دانند!
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#دست_هاے_خدا
#روی_زمین_باشید
سلام همسنگران عزیز ما قصد داریم برای صدنفراز مستمندان سبدکالا ک شامل برنج روغن ومرغ و حبوبات هست رو #مبلغی جمع کنیم تهیه کنیم چنانچه کسی قصد دارد در این امر خیر شریک بشه به ایدی زیر پیام بده...
@FF8141
اجرتون با شهدا🌷
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :9⃣4⃣5⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 550
صبح بعد از اینکه نمازم را خواندم خواستم دوباره بخوابم. طبق معمول علی آقا نمی گذاشت بچه ها بعد از نماز صبح بخوابند. میگفت بعد از نماز بنشینید صبحانه بخورید. با هم حرف بزنید. به بچه ها سر بزنید. من هم سماجت میکردم.
ـ نه! من میخوابم! آخه تو خط چه کار میشه کرد؟ کجا میشه رفت؟
واقعیت این بود که آنجا یکی از بدترین خطهای پدافندی بود که بیرون سنگر نمیتوانستی راحت سر کنی.
آن روز تصمیم گرفتم قبل از ترک خط سری هم به «نوک» بزنم. نوک در خط لشکر دیگری بود اما در شلمچه معروف بود و من دوست داشتم آنجا را ببینم. با حبیب رحیمی و علیرضا سارخانی راه افتادیم به آن طرف. معروف بود که شدیدترین حجم درگیری و آتش آنجا بود. قسمتی که خط شکم داده و مثل یک نوک در دل خط عراقیها فرو رفته بود. به آن قسمت که رسیدیم، فهمیدیم چرا نوک آن همه معروف شده است. آنجا زمین صاف منطقه از شدت انفجارها به خاکی سیاه تبدیل شده بود که پر از تجهیزات، تانکها و مهمات درب و داغون بود! حتی به سلاحهایی که روی زمین پراکنده بودند، بارها ترکش خورده بود. جنازه هایی را هم میدیدیم که تکه پاره شده بودند. معلوم بود جنازه عراقیها هم در آن معرکه هست چون پولهای عراقی آنجا پراکنده بود. گویی در آن محدوده، زلزله ای مهیب همه چیز را به هم ریخته بود؛ بدنهای تکه تکه، اسلحه های شکسته و تیر و ترکش خورده، گلوله ها و پوکه های خالی... هم خوشحال بودیم که بچهها آن خط را با مقاومتی دلیرانه نگه داشته اند و هم از آنچه میدیدیم ناراحت میشدیم. با خودم فکر میکردم اگر شلمچه روزی به حرف بیاید، از شجاعت و شهادت مظلومانه بچه ها چه ها که نخواهد گفت...
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :0⃣5⃣5⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 551
نزدیک ظهر برگشتیم. بچه ها میگفتند بعد از ناهار ماشین تدارکات می آید و من هم تصمیم گرفته بودم با آن برگردم. تازه ناهارمان را خورده بودیم که علی پاشایی گفت: «آقا سید! تو که امروز برمیگردی بیا لطف کن با هم یک دستشویی بسازیم.» دست به کار شدیم. به شوخی گفتم: «علی آقا! خبر داری تا شما اینجا منو زخمی نکنین نمیذارید برم عقب!»
او هم با لبخند میگفت: «بابا حالا کجات میخواد زخمی بشه!» کنایه از اینکه من سر تا پا زخمی ام و... با این حرفها علی رفت پنج شش تا گونی آورد و گفت: «تا شما اینا رو پر کنید من میرم از پیش علیرضا اینا گونی بیارم.» من بودم و یک بیسیمچی از بچه های مخابرات. یک بیل برداشتیم و مشغول شدیم. برای درست کردن دستشویی باید زمین را میکندیم تا فضولات به زمین برود. در منطقه تکه های آهن هم پیدا میشد و میتوانستیم چیزی شبیه به دستشویی درست کنیم. ما گرم کار بودیم و خبر نداشتیم که وقتی علی میخواهد از سه راهی بگذرد عراقیها او را می بینند. تازه یک گونی را برداشته بودم که عراق دو خمپاره 60 زد؛ یکی افتاد کنار بیسیمچی و دیگری افتاد درست پشت سر من و دو ترکش نصیب من شد! یکی در بازویم فرو رفت و دیگری پشت گوشم. خوشبختانه بیسیمچی سالم مانده بود. از سرم خون می آمد و اول اصلاً متوجه زخم دستم نبودم. از آن طرف علی آقا خودش را رساند و دید که به چه روزی افتادم.
ـ ها! سید! فقط پشت گوشت سالم مونده بود که اونم کامل شد!
ـ بعله... حالا که زخمی شدم میذارید برگردم...!
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_سی_ومین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@FF8141
🌷11🌷12🌷14🌷15🌷21🌷22🌷23🌷24🌷27🌷
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_472_913)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#دست_هاے_خدا
#روی_زمین_باشید
سلام همسنگران عزیز ما قصد داریم برای صدنفراز مستمندان سبدکالا ک شامل برنج روغن ومرغ و حبوبات هست رو #مبلغی جمع کنیم تهیه کنیم چنانچه کسی قصد دارد در این امر خیر شریک بشه به ایدی زیر پیام بده...
@FF8141
اجرتون با شهدا🌷