eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 @FF8141
مشاهده در ایتا
دانلود
دردفتر خاطرات ما بنویسید ما هر چہ داریم ازشـــهدا داریم آیامے دانید حدودپانزده هزارشهیددرماه مبارڪ رمضان شربت شهادت نوشیده اند #سلام_بر_شهداے_لب_تشنہ #شهید_علیرضا_بریری🌷 @sangarshohada 🕊🕊
🌙 ✨اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ والتّنَبیهَ وباعِدْنی فیهِ من السّفاهة والتّمْویهِ واجْعَل لی نصیباً مِنْ كلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِكَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ. ✨خدایا روزى كن مرا در آنروز هوش وخودآگاهى را ودور بدار در آن روز از نادانى وگمراهى وقرار بده مرا بهره وفایده از هر چیزى كه فرود آوردى در آن به بخشش خودت اى بخشنده ترین بخشندگان ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
تو قامتت به آسمان رسید و من، هنوز #پیشانے بر زمین مے سایَم تا بندگے ڪنم ...😔 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✍رمضان در جبهه ها در اوج گرمای تابستان آنهم در منطقه خوزستان حال و هوای ویژه ای داشت. سال 60 ماه رمضان در اوایل مرداد ماه و گرمای بالای 50 درجه خوزستان بسیار طاقت فرسا بود. رزمندگانی که از اقصی نقاط کشور به جبهه می آمدند حکم مسافر را داشتند و کمتر می توانستند یکجا ثابت باشند بعضی از آنها در یک منطقه می ماندند و از مسوول یا فرمانده مربوطه مجوز می گرفتند و قصد ده روز کرده و روزه دار می شدند. ✍روزهای طولانی بالای 16 ساعت، گرمای شدید و سوزان کار فعالیت نبرد با دشمن حتی در منطقه پدافندی شدت یافتن تشنگی و ضعف و بی حالی ازجمله مواردی بود که وجود داشت اما به لطف خدا در ایمان و اراده رزمندگان کمترین خللی ایجاد نمی شد. سال 61 ماه مبارک رمضان در تیر ماه واقع شد. عملیات رمضان در همین ماه سال انجام گرفت. ✍شب 19 رمضان در حال و هوای خاصی رزمندگان آماده عملیات می شدند. گرمای شدید باد و توفان شنهای روان و از همه مهم تر نبرد با دشمن آنهم برای کسانی که روزه دار بودند بسیار سخت بود. انسان تا در شرایط موجود قرار نگیرد درک مطلب برایش سنگین است. ✍در آن عملیات بسیاری از عزیزان به وصال حضرت حق پیوستند در حالی که روزه دار بودند و لبهایشان خشکیده بود. اما به عشق اباعبدالله الحسین(ع) و عطش کربلا رفتند و به شهادت رسیدند. ✍و چند سطر از عملیات رمضان: مانده بودیم وسط میدان مین. همه مجروح بودند و خسته. یه رزمنده ی زخمی چند متر آنطرف تر از من افتاده بود. دست و پایش را روی زمین می کشید. انگار دردش شدید شده بود. با آرنج خودش را کشید جلوتر. کم کم از من دور می شد. فکر کردم می خواهد از میدان مین خارج شود. گفتم: « با این همه درد چرا اینقدر به خودت فشار می آوری؟ » گفت: « چند تا مجروح دیگر آنطرف هستند. من هم چند دقیقه بیشتر زنده نیستم. می خواهم قمقمه ی آبم را برسانم به دست آنها. 🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊 http://eitaa.com/joinchat/2560032768C8608b3cfb7
"شـهدا راضـے نیستنـد از روے کسـے رد بشـن تـا بـہ آرامـش برسـن ! هـر چنـد بعضی هـا از روے #شـهدا رد شـدن و بـہ خیلـے چیـزا رسیـدن...😔 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از این نیز بگذرد......
1_6728258.mp3
4.16M
(تندخوانی) 🌹تلاوت جزء ۳ قـــــرآن کریم توسط استادمعتـــــز آقایی🌹 ختم امروز بہ نیابت از http://eitaa.com/joinchat/2560032768C8608b3cfb
#السلام_علیک_یا_رقیة_بنت_الحسین روز سوم کہ رسد یاد کسے مے افتم کہ ز فرط عطشش نالہ زده وای عمو😔 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از این نیز بگذرد......
کانال ذاکر گرام - حسن حسینخانی.mp3
4.44M
فوق العاده ترین مداحی حسن حسینخانی برای امام رضا (ع) « برو کفتران خود خوش باش » 🕊کانال سنگـــــرشهـــــدا🕊 http://eitaa.com/joinchat/2560032768C8608b3cfb7
#یا_امام_رضا_ع قاب ڪردم همه جا بر روے دیوار حرم نذرڪردم ڪہ بیایم صدویڪ بارحرم آرزوے « #رمضان_های مرا» می بینی؟ ڪاش مهمان بشوم لحظه افطار حرم✨ #التماس_دعا ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
قرارمون این نبود جاهاے سخت قایم شے نوبت من هنوز نشد تو گم شدے برا چی؟!😔 @sangarshohada 🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :4⃣8⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 85 من و کریم در بدو ورود سفارش دو دست چلوکوبیده داده بودیم که پیشخدمت گفته بود مال همه تان را با هم خواهیم داد. متوجه حرف او نشدیم. گرسنه بودیم. از نانهای روی میز برداشته و با انگور میخوردیم اما مدام به کریم میگفتم: «زیاد نخور! انگورها تموم میشن. چیزی برای راه نمیمونه. چلوکبابت میمونه!» خبری از چلوکباب نبود. گفتم: «کریم! پاشو بگو غذای ما رو بیارن، چهار ساعت وقت داریم، یک ساعتش اینجا گذشت!» کریم رفت و من متوجه کسانی میشدم که رفته رفته صندلیهای غذاخوری را پُر میکردند. یکی کراوات زده بود، یکی با خانمش میآمد و... ـ واقعاً جای خاصی اومدیم! به خودم گفتم و از کریم شنیدم که «گفتن غذای همه رو با هم میدیم!» زیر نگاه سنگین اطرافیان ناگهان فکر کردم نکند اینجا مراسمی چیزی هست و ما خبر نداریم. قضیه را به کریم گفتم اما او گفت: «نه بابا میزهای غذاخوری رو همیشه اینطوری تزئین میکنن... بشین الان غذا رو میارن!» میخواستم چیزی بگویم که چشمم به جمال عروس و داماد افتاد که در حال ورود به سالن بودند! همهمه در سالن بلند شد... ـ زود باش کریم... الانه که عروس داماد بیان تو! بلند شدیم اما از هر طرف ما را دعوت به نشستن میکردند. اطرافیان عروس فکر میکردند فامیل داماد هستیم و بالعکس! همه میگفتند تشریف داشته باشید الان غذا را می آورند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از این نیز بگذرد......
1_6728373.mp3
4.12M
(تندخوانی) 🌹تلاوت جزء ۴ قـــــرآن کریم توسط استادمعتـــــز آقایی🌹 ختم امروز بہ نیابت از http://eitaa.com/joinchat/2560032768C8608b3cfb7