eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 505 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
بیهوده وَرق میخورَداین دفترِ خالی این غفلتِ مشهور به تقویمِ جلالی هرجا بِگُریزم،غمِ تو زودترآن جاست ازگریه پُرم،ای همه جا،جایِ تو خالی #شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی #صبحتون_شهدایی🌷 iD ➠ @sangarshohada🏴
•.🖤.• رَفتِه سَردار نَفَس تازھِ ڪُنَد #برگردد؛ چوݧ ظُھورِ #گل‌نرجس ، بِہ خُـدا نَزدیڪَ ست... #شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🏴
✨﷽✨ ✍خوابی که سردار سلیمانی پس از شهادت سردار مهدی زین‌الدین دیدن : دوماه از شهادتش میگذشت..نبود که دلداری امان بدهد،که غصه ی دلمان را بشوید و حالمان را خوب کند. آن شب تا ساعت دو بیدار بودم. داشتم کارهای لشکر را سامان میدادم. توی قرار گاه نصرت جلسه گذاشته بودند؛ از خستگی نتوانستم بروم. خواب دست از سدم برنمیداشت؛ یک گوشه دراز کشیدم و پلک هایم روی هم رفت. داشتم آماده میشدم بروم جلسه که آقا مهدی از در وارد شد. هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی سردشت...» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن.» عجله داشت. می‌خواست برود. یك دیگر چهره‌ی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگه‌‌ی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» اینجا بهم مقام سیادت دادن. 🔹از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم» 📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران" روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین... ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🔰 زینب سلیمانی سلاح به دست در نمازجمعه امروز کرمان سخنرانی کرد. ว໐iภ ↬ @sangarshohada🏴
ژنرال آمریکایی| مراسم تشییع سردار سلیمانی، ترامپ را تا حد مرگ ترساند 🔹«بَری مک‌کافری» ژنرال بازنشسته و چهار ستاره ارتش آمریکا معتقد است حضور دریای عزاداران ایرانی و مشارکت میلیون‌ها نفر در مراسم تشییع پیکر سردار «قاسم سلیمانی»، «ترامپ» را تا حد مرگ ترسانده است. امیدوارم او مسیر عاقلانه‌ای در پیش بگیرد. 🔹مک‌کافری: آمریکایی‌ها به دنبال جنگ با ایران نیستند، «البته [جنگ] از نظر سیاسی هم برای او (ترامپ) ویرانگر است». @sangarshohada 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنرانی زینب سلیمانی دختر سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در نماز جمعه امروز کرمان @sangarshohada 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ 🔰‌‌بازخوانی بمناسبت اولین هفته‌ی عروج سردار عالیقدر اسلام سپهبد شهید قاسم سلیمانی🌷 ‌‌ 🔹صدای شهیدان؛ حاج قاسم سلیمانی ،حسن باقری ،احمدکشوری ،علی صیادشیرازی ،محمدابراهیم همت ،احمد کاظمی و ... که با ملت ایران سخن می‌گویند: ‌ ‌ 🔹پیام شهیدان: نترسید و امیدوار باشید.. ‌‌ ‌‌ ‌ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🏴
نگوییم آنها رفتندکه ما امنیت داشته باشیم ...آنها رفتند تادین خداوند در زمین حاکم شود .. اگر ما به تحقق دین خدا در زمین کمک نکنیم ...میشویم مصداق شهدا شرمنده ایم #شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی #شهید_امنیت🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🏴
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢همنشینی با دشمن خونی برای بار دوم از زمانی که اومده بودیم اردوگاه جابجا شدیم. من و چن نفر دیگه از آسایشگاه هفت به آسایشگاه هشت که بغل دستمون بود منتقل شدیم. ناصر جلاد و جاسوس معروف مسئول آسایشگاه هشت بود و حساسیت عجیبی به من داشت. چن بار تنش هایی بین من و اون پیش اومده بود و می دونست من خیلی کله شق و یه دنده هستم. حالا باید همنشین یه همچین موجودی می شدم و از دستوراتش اطاعت می کردم. خیلی سخت بود، ولی چاره ای هم نبود. خیلی مراقبت می کردم گزک دستش ندم که بهونه ای برای معرفی کردنم پیدا نکنه. آدم عجیبی بود. از یه طرف تظاهر به دینداری می کرد و نمازهای طولانی می خوند و بعدش چن دقیقه ای هم مناجات و راز و نیاز می کرد و روزه می گرفت و از طرفی هیچ ابایی از به زیر شکنجه فرستادن بچه های مظلوم و بی پناه نداشت. تعصب عربی عجیبی داشت و اصلا خودشو ایرانی نمی دونست و به عرب بودن خودش افتخار می کرد. از هیچ اذیت و آزاری در حق بچه ها کوتاهی نمی کرد و از همون لحظه اسارت کارش شده بود جاسوسی و خبرکشی برای دشمن و تعداد زیادی رو فرستاده بود زیر شکنجه و خیلی وقتا خودشم کابل بدست می گرفت و شونه به شونه بعثی ها با بی رحمی تموم حتی شدیدتر از عراقیا بچه ها رو می زد. بعثیا هم حسابی هواشو داشتن و هر کسی که نگاه چپی بهش می کرد رو از پوست در میاوردن و تا سر حد مرگ می زدنش. یه جای اختصاصی برای خودش تو آسایشگاه درست کرده بود و دو نفر هم از افراد زبون و ضعیف النفس رو وردست خودش قرار داده بود که همه کاراشو مثل لباس شستن و غیره براش انجام می دادن و گاهی هم براش خبرکشی می کردن. اسماشون رو هم گذاشته بود سبزلی و زردلی. در حالی که هر اسیر سهمیه غذایی ناچیزی داشت این به تنهایی به اندازه سهمیه چهار پنج نفر برای خودش سوا می کرد و تنها اسیر اون آسایشگاه بود که لپ هاش گل انداخته بود و چاق و تپل بود. وقتی که ما با یه نصفه تیغ ۹ نفر سر و صورت مونو می تراشیدیم و زجر می کشیدیم اون به تنهایی یه دونه تیغ برای خودش ور می داشت و یکی از همون نوکراش کار اصلاح سرشو انجام می داد. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🏴
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢جوسنگین و خفقانی اذیت و شکنجه بعثیا یه طرف، خباثت این فرد و گیر دادنهای گاه و بیگاهش یه طرف. تا کسی کوچکترین اعتراضی می کرد، همون لحظه نگهبان رو صدا می زد و فرد رو می بردن بیرون و تا سر حد مرگ می زدن. جو سنگین و خفقانی با حمایت بعثیا در آسایشگاه ایجاد کرده بود و در زمان هواخوری هم کرده بودنش مسئول بند سه و هر سه آسایشگاه هفت و هشت و نه از دستش آسایش نداشتن. حالا شاید سؤالی پیش بیاد چرا اسرا که اکثریت همدل بودن و در یه آسایشگاه ۱۲۰ نفری گاهی یکی و گاه بندرت دو نفر بودن که اینجور خیانت می کردن و باعث آزار و دردسر بقیه بودن، چرا افراد سکوت می کردن و کاری به کارشون نداشتن. جواب به این سؤل و تبیین و تشریح واقعیات و شرایطی که ما در اون بودیم برای کسی که نبوده و ندیده خیلی مشکله. ولی فی الجمله عرض کنم که بویژه در دو سال اول اسارت و با توجه به اینکه اردوگاه یازده اردوگاه مفقودالاثرها بود و اونا هیچ محدودیتی برای کشتن و سر به نیست کردن اسرا نداشتن، شریط بسیار خفقانی بود و گاهی بخاطر یه نگاه به صورت یه سرباز صفر عراقی فردی رو تا سرحد مرگ می زدن و شکنجه می کردن. یه اعتراض کوچک به یه جاسوس نه تنها جان اعتراض کننده رو در معرض خطر مینداخت، بلکه گاها تمام آسایشگاه رو به درد سری عظمیم دچار می کرد . توی این شرایط و بخاطر جلوگیری از تلف شدن و ناقص شدن افراد و حفظ جان عزیزانی که هر کدوم صدها چشم انتظار داشتن چاره ای جز تحمل نبود تا اینکه شرایط سخت تر نشه و جان بچه ها حتی الامکان محفوظ بمونه. مواردی هم بود که افرادی ایشون رو تهدید کرده بودن که اگه پاشون برسه ایران چنین و چنان می کنند ، اما تا سر حد مرگ اونا رو زده بودن و برای اینکه از همه زهر چشم بگیرن گاهی همه آسایشگاه رو تنبیه می کردن. حتی گاهی به زخمیا هم رحم نمی کردن. همیشه استدلال اونا این بود که تشویق برای یکی و تنبیه برای همه. بعثیا خیلی خوب می دونستند که اسرای ایرانی با هم همدلند و از اینکه یکی شکنجه بشه بقیه هم عذاب می بینند ، لذا از این شگرد استفاده می کردن و تا اندک چیزی از کسی می دیدن همه رو مجازات می کردن. اون فرد دچار عذاب وجدان می شد و برای اینکه بخاطر او بقیه دچار گرفتاری نشن سعی می کرد تحمل کنه و سکوت کنه. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🏴
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ سلام دوستان ختم قران گرفتیم به نیابت از لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. شروع شد بسم الله بگید تو مجازی نشر بدید @R199122 🌷17 🌷18 🌷 21 🌷 24 🌷 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ว໐iภ↬ @sangarshohada🏴
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 506 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
خـبر آمـد ڪہ پرپر بازگشـتی   شکسـتہ پـر، کبـوتر، بازگشـتی برای دیـده بوسـی آمــدم مـــن ولـی دیــدم کہ بـی‌ســر بـازگشـتی.. #شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی #صبحتون_شهدایی🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🏴
۴۱ سال آسمان را برایمان امن کردند ۴۱ سال نگذاشتن از آسمان ما سواستفاده شود ۴۱ سال پر از فضای ملتهب و حساس ۴۱ سال ما نگاهمون به اسمان فقط برای دیدن ستاره ها و زیبایی های آن بود. ۲۱ملیون و پانصدو پنجاه هزار دقیقه خطا نکردند حال با یک خطا( هر چند نباید میشد) زحمات آنان را زیر سوال نبریم. 👈قضاوت هامون عادلانه باشه. @sangarshohada 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ 🔺«جوانیِ مقاومت» در یک قاب... 🔸شهید «سردار حاج قاسم سلیمانی»، شهید «عماد مغنیه» و «سید حسن نصرالله»، هر سه کنار هم در فیلمی بسیار قدیمی.. #شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی ว໐iภ ↬ @sangarshohada🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آغاز نشست خبری سردار حاجی‌زاده درباره سقوط هواپیمای اوکراینی: 🔹بعد از شنیدن خبر سقوط هواپیمای اوکراینی آرزوی مرگ کردم/1 @sangarshohada 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشریح جزئیات حادثه سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین از زبان فرمانده نیروی هوافضای سپاه/2 @sangarshohada 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشریح جزئیات حادثه سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین از زبان فرمانده نیروی هوافضای سپاه/3 @sangarshohada 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺فرمانده هوا و فضا سپاه: مسئولان هواپیمایی کشوری بر اساس دانسته های خود عمل میکردند و از این حادثه خبری نداشتند/ اجازه نداشتیم چیزی به کسی بگیم @sangarshohada 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا فضای هوایی کشور تا مدتی پس از حمله موشکی خالی یا اصطلاحا "کلیر" نشد؟ @sangarshohada 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺چرا جلوی از پروازهای مسافربری گرفته نشد؟ 🔹سردار حاجی زاده: این اتفاق باید توسط مسئولان ذی ربط می افتاد اما نیفتاد و این مشکل از سمت نیروهای مسلح است @sangarshohada 🏴
چہ کسے میخواهد منڪر #خون این ها شود این ها جان #وطن هستند گمنامان نام آور شهدا قلب تپندہ ی ایران اسلامے اند🌷 #چهارمین_سالگرد_شهدای #ڪربلاے_خان_طومان🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🔴 حاج‌قاسم‌ها داریم هنوز ... #سردار_حاجی_زاده #هواپیمای_اوکراینی @sangarshohada 🏴
ضمن عرض تسلیت برای حادثه ی هواپیما باید به سردار حاجی زاده افتخار کرد که با وجود این همه زحمت طی این چهل سال امروز این چنین فداکاری کرد! @sangarshohada 🏴
#امام_خمینی: ✍گمان میکنند باشهادت فرزندان عزیزما میتوانند آنان را از راهی ڪہ انتخاب نموده‌اند منصرف نمایند #_21دی_سالروز_ترور_دانشمند #شهید_مصطفی_احمدی_روشن🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#خاطراتی_ازعارفانہ‌هاے #شهیدمحمدحسین‌یوسف‌الهی از زبان مادر و برخی از همرزمان شهید 1⃣ به من گفته بود در کنار اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت می شود بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد..نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط ۲۵ دقیقه. بعداً برای این فاصلة زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم. وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدّمه به من خیره شد و گفت: تو شهید نمی شوی! با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و گفت: چرا آن ۲۵ دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر می نوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود! 2⃣ با مجروح شدن پسرم محمّد حسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم نمی دانستم در کدام اتاق هست. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا.. وارد اتاق شدم! خودش بود.. محمّد حسین من..! امّا به خاطر مجروح شدن هر دو چشمش بسته بود! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چه طور مرا دیدی؟! مگر چشمانت.. امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد.. #شهید_محمدحسین_یوسف‌الهی 🌷 منبع: کتاب نسل سوخته📚 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰🎥 سخنان خانم ملایی مادر شهید حسنی سعدی 🔹️بنده خودم یکی از داغداران ومصیبت دیدگان این حادثه بودم ولی مبادا حرفی بگوئیم ذره ای به نیروهای مسلح و سپاه و مقام ولایت خدشه ای وارد شود..! #ﺑﺼﻴﺮﺕ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
⭕️ کوتاه، مفید و مختصر از زبان شهید همت! هر موقع در مناطق جنگی راه رو گم کردید، نگاه کنید آتش دشمن کدام سمت را می‌کوبد، همان جبهه خودی است. 📎برای کشور، یکی از جانش گذشت دیگری از آبرویش #سپهبد_حاج‌قاسم_سلیمانی #سردار_امیرعلی_حاجی‌زاده ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢خدایا توبه! دروغ دروغ میاره با توجه به حساسیتی که ناصر به من داشت ، خیلی تلاش می کرد بفهمه که من چکاره م. اگه می فهمید روحانی هستم کارم تموم بود و جون سالم بدر نمی بردم. ناچار بودم یه ماسک رو برای خودم درست کنم و پشت اون مخفی بشم. می دونستم افرادی رو واداشته تا شغل و کار من تو ایران رو بفهمه. منم تا وارد آسایشگاه نُه شدم خودمو کارگر کارخانه قالیبافی راوند کاشان معرفی کردم و با آب و تاب از شغلم و وضعیت کارخانه راوند می گفتم که تقریبا همه باورشون شده بود که واقعا دروغام راستن و من کارگر اون کارخونه بوده ام. نگو یکی از بچه های همین آسایشگاه واقعا تو کارخانه قالیبافی و قسمت رنگ رزی اون کار می کنه. حمزه صابری که ما بهش می گفتیم «مش حمزه» حدود چهل و پنج سالش بود و خیلی متین و دست داشتنی بود، کم کم با من دوست شد و دائم از وضع کارخونه خودش می گفت و چیزایی از من می پرسید و منم یه چیزایی بهم می بافتم و سریالی از دروغای بی اساس. خیلی وقتا از بس پرت و پلا می گفتم و واقعا اطلاعاتی نداشتم تعجب می کرد و منم هی توجیه می کردم . سوالایی از نحوه بافت و بقیه کارای مربوط به قالی پرسید و من بلد نبودم ، مجبور بودم که بگم من تو قسمت مخابرات و تلفون خونه کار می کردم. مش حمزه هم که دست بردار نبود. پرسید کارخونه راوند چن تا خط داخلی داشت گفتم: ۲۵۰ تا. دیگه داشت دو تا شاخ از بالای سر مش حمزه می زد بیرون! خُب باید چن تا می گفتم؟ اگر چه مش حمزه فهمیده بود که دارم این حرفا رو بهم می بافم ، ولی یه خوبی داشت که من بعنوان کارگر کارخونه قالیبافی جا افتادم و ذهن ناصر از اینکه من روحانی یا پاسدار باشم منحرف شد و حاشیه ی امنی برام ایجاد شد. یکی نبود به مش حمزه بگه حالا مدال بهت میدن ثابت کنی من دروغ میگم! ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊