↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#هشتمین
ختم قران به نیابت از #شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی
.لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 4 📿 5 📿 6 📿 9 📿 10 📿 13 📿 14 📿 15 📿 16 📿 17 📿 18 📿 19 📿 20 📿 21 📿 27 📿 29 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s60_784)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
526
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
روز آمد وخاطـرات شادت اینجاست
عطرتن وخنده های نابت اینجاست
دربـــــاورِ من نیست نبــاشی دیگر
تصـویرِرخِ پُر تب وتابت اینجـاست
#صبحتون_شهدایی🌷
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_ابومهدی_المهندس
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
روایت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی از امداد و عنایت حضرت زهرا سلاماللهعلیها به رزمندگان اسلام در پیروزی بر اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#ڪلام_شهید
خدایا! یک جان بیشتر ندارم و در این آخرین فرازهای وصیتنامه از تو میخواهم که مهدی (عج) ما را برسانی و اگر هم ما زنده نبودیم، آرزو داریم که صدها جان داشتیم تا فدای مهدی (عج) کنیم و این همان مقدمه انقلاب مهدی موعود است به رهبری امام خمینی.
#شهید_محمدصالح_قاسملو🌷
#سـالروز_ولادت
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
خیلی کم خانه بود، اکثراً ماموریت بودند..اطرافیان همیشه اعتراض میکردند و به من میگفتند که شما چگونه تحمل میکنید بچهها یک دل سیر پدرشان را ندیدند.یک روزی به او گفتم:«خسته نشدی؟ نمیخواهی استراحت کنی؟؟
گفت:«مگر دنیا چقدر است که من خسته شوم؟ برای استراحت هم وقت زیاد است...
#جاویدالاثر_شهید_رحیم_کابلی🌷
#شهدای_خان_طومان
#سالروز_ولادت
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
بخوان ؛
دعـای فـرج را
زِ پشت پرده ی اشڪ
که یار ، چشم عنایت به چشمِ تر دارد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞خون حاج قاسم چه خواهد کرد؟
انیمیشن زیبای روایت شهادت حاج قاسم سلیمانی
@sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_صدوهشتاد_و_یکم
💢سلول انفرادی(۱)
از سال سوم، کتک و اذیت و آزارای عمومی تا حد زیادی کم شده بود ولی در عوضش به بهونههای مختلف هر چند وقت یه بار افرادی رو روانه انفرادی میکردن.
حداقل زمان سلول انفرادی سه روز بود و گاهی تا سه ماه ادامه داشت. چهار تا اتاق تنگ و کاملا تاریک با دیوارهای خیلی قطور و با ابعاد یه متر در یه متر و بیست سانت رو با دستای خودمون ساختیم. تیم ساخت و ساز مرحوم مهندس خالدی، رحیم قمیشی و بقیه وقتی اتاقک ها رو می ساختن نمی دونستن که یه روزی میشه سلول انفرادی خودمون.!
رحیم میگه اگه می دونستیم قراره مهمانای این دخمه های ظلمانی خودمون باشیم لااقل یه کم بزرگتر می ساختیم. وقتی آدمو مینداختن اون تو و درِ آهنی ضخیمش رو می بستن لااقل تا نیم ساعت چشم هیچ جا رو نمی دید. تا سرتو بلند می کردی محکم می خورد سقف سفت اونو آه از نهاد آدم در میومد.
نه میشد سر پا وایساد و نه دراز کشید. حالت ایستاده مون مثل رکوع بود و دراز کشیدنمون مثل تشهد یا حداکثر در حالتِ نشسته میشد پا ها رو دراز کرد که زانوها قفل نکن.
یه روز درِ آسایشگاه یک باز شد و شجاع نگهبان خوش اخلاقِ همراه افسرِ همیشه غضبناک و بداخلاق اردوگاه وارد شدن و شجاع اسم چهار نفر رو خوند. خیلی عصبانی و بداخلاق شده بود. قرعه به نام منو رحیم قمیشی، سید قاسم موسوی بچه بوشهر و نادر دشتی پور که توی اسارت بهش می گفتیم صادق افتاده بود. نادر فرمانده گردان بود و رحیم هم معاون گردان. البته فقط ما این چیزا رو می دونستیم، اگه بعثیا می فهمیدن، شاید اونا رو زنده نمی ذاشتن و زنده موندنشون بعید بود. سید قاسم موسوی هم جرمش اذان گفتن بود. البته نوحه خون هم بود و نوحه های زیادی خصوصا بوشهری از بر بود و گاهی مخفیانه برامون می خوند و از صداش لذت می بردیم. نادر دشتی پورکه مدتی با انتخاب خود بچهها مسئول آسایشگاه بود و از افراد بسیار فعال و محبوب بین بچه ها محسوب میشد، بجرم فعالیت فرهنگی، رحیم قمیشی به جرم سخنرانی سیاسی و من به جرم سخنرانی مذهبی.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_صدوهشتاد_و_دوم
💢سلول انفرادی (۲)
از اونجایی پرویز ماهیتاً با بچهها فرق داشت و هوادار منافقین بود، پنهانی داشت جذب نیرو برای منافقین میکرد و تلاش میکرد طوری نامحسوس که پای خودشون گیر نباشه جلو برنامهها رو بگیره، لذا ما چهار نفر رو به بعثیا معرفی کرده بود و جزو اولین افرادی بودیم که روانه انفرادی شدیم و اگه اشتباه نکنم سلولای انفرادی با ما افتتاح شد و این در حالی بود که اونا (تیم نفاق) بظاهر با ما همکاری میکردن و این از خصوصیات نفاق است که وقتی در جمع مؤمنین قرار می گیرن میگن: ألم نکن معکم؟(نساء،141) آیا ما با شما نبودیم؟ و وقتی که با دوستان شیطان صفتشان خلوت میکنن میگن: انما نحن مستهزؤن "ما مومنین را سرکار گذاشته و مسخره میکنیم.
افسر اردوگاه شفاها کیفرخواست ما چهار نفر رو خوند و ما رو بعنوان منشاء همه مشکلات معرفی کرد و دستور زندانی کردنمون در سلول صادر شد. چشمامون رو بستن و با پس گردنی و کابل و کتک تا دمِ درِ سلول ها مشایعت شدیم. چشمامون رو که باز کردن روبروی سلولا قرار داشتیم. نادر به سلول اول، رحیم سلول دوم، سید قاسم سلول سوم و من هم به آخرین سلول انداخته شدیم و درها رو به هم کوبیدن و قفل کردن و رفتن.
چیزی که برامون خیلی آزار دهنده بود و مات و مبهوتمون کرده بود، شدت عمل نشون دادن شجاع بود که همه اونو قبول داشتیم و بنوعی از خودمون می دونستیم. چرا عوض شده، چرا او همراه افسر اومد و اسم ما رو خوند. در بین راه مثل بقیه نگهبانا می زد یا نه نمی دونم، ولی شجاع اون روز با همیشه خیلی فرق کرده بود و خبری از اون چهره مهربان و خوش اخلاقی های همیشگی نبود.
بچه هایی که بیمارستان رفته بودن همه از خوبی و دل رحمی و خوشرفتاریش با بچه ها می گفتن. بچه ها بهش اعتماد کرده بودن و دوستش داشتن. حالا چرا خشن شده بود، نمی دونم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#هشتمین
ختم قران به نیابت از #شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی
.لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 5 📿 6 📿 10 📿 13 📿 14 📿 16 📿 17 📿 19 📿 20 📿 29 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s60_784)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
526
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
سلام بر آنهایے ڪہ
قامت راست ڪردند
تا ماقامت #خم نڪنیمـ
وبہ خاڪ افتادند
تا ما بہ خاڪ نیفتیم
وبر آنهایے ڪہ رفتند
تابمانندو #نماندند ڪہ بمیرند
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شهدایی🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
به سـردیِ دی و بهمن
که ناله یخ می زد ،
صفــای آمـدنــش
گـرمـی بـهـاران شـد
#امام_آمد
#آغاز_دهه_فجر_گرامیباد🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
آهسته ...
به پـرواز بیندیش ،
تا باد پریشان نڪند
بال و پرت را ...
ولادت : ۶۲/۰۶/۳۱ اسفراین
شهادت: ۹۴/۱۱/۱۲ سوریه
عملیات آزادسازی نبل و الزهرا
#پاسـدار_مدافـع_حـرم
#شهید_محمدابراهیم_توفیقیان
#سالـروز_شهادت🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#پست_اینستاگرام_زینب_سلیمانی
نه گذاشتند لمست كنم
نه گذاشتند دست قطع شده ات را ببوسم...
تمام حسرتهايم را بايد با نگاه كردن به تابوتی كه تو در آن آرميده بودی و هر شب نگاه به سنگ مشكیای كه از تمام تو برايم باقی ماند، خالی كنم.
اين همه حسرت برای قلب يک دختر خيلی سخت است.
بابا اما همه اينها به فدای امام حسين(ع)، به فدای خواهر حسين(ع)...
دلم به آن وعدهای که همیشه به من میگفتی دخترم منو تو با هم #شهید میشیم خوش است...
میدانم روز وصل منو تو دیر نیست و مرا به زودی در آغوش خواهی گرفت...
#زینب_سلیمانی
#زینب_حاج_قاسم🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لحظاتی از حضور صبح امروز رهبر انقلاب بر مزار شهیدان بهشتی، باهنر و رجایی، شهدای انقلاب و دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم
#جانم_فدای_آقا😍
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
قبل از رفتن ...
زیارت حضرت زهرا (س) خواند.
شهادت حضرت نزدیک بود و
رمز عملیات هم یا زهرا (س) !
از سنگر رفت بیرون وضو بگیرد ؛
امّـا دیگر بر نگشت ...
كربلای پنج بود كه تركش خورد
بردنش بیمارستـان ...
چند روز بعد ۱۲بهمن ٦۵ شهید شد
آنروز، روز شهادت حضرت زهرا بود.
#شهید_حجةالاسلام_عبدالله_میثمی
#سـالروز_شهـادت🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
دوستان متاسفانه پیچ سنگر شهدا رو از دسترس خارج کردن
instagram.com/_u/sangarshohada.official
لطف کنید از پیج جدید سنگرشهدا در اینستاگرام حمایت کنید.. دوباره فالو کنید...ممنون
🔻فرازی از وصیت شهید مدافع حرم
بر روی سنگ مزارش :
سربازی رهـبری . . .
سربازی امام زمان(عج) را در پی دارد
این راه عشـق من بـود
و عشـق جگـر می خواهد ...
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی
#سـالروز_شهـادت🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🔴 #تحلیل_مهم : دو موضوع خیلی مهم راجع به انتشار برداشتن عکس رهبری در جلسه آقای صادقی ...
💢 نکته اول اینکه همه کانال ها گفتند کسانی مدیر و مسئول جمهوری اسلامی بودند که اصلا اعتقادی به ولایت فقیه نداشته اند، فقط نمیتوانسته اند علنی آن را بگویند ...
❌ ولی موضوع مهمتر اینکه شاید پخش این عکسها و این کار #عمدا صورت گرفته است که شورای نگهبان را زیر سوال ببرد چون در نزدیکی انتخابات هستیم و این شبهه را ایجاد میکند که چرا شورای نگهبان اصلا اینها را در دوره پیش انتخاب کرده است؟؟!! از طرفی ماجرای انتخاباتی که آقای روحانی از پیش تعیین شده خواند با نام انتخابات تشریفاتی این شبهه را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که شورای نگهبان هم صلاحیت انتخاب ندارد و اینگونه اصل انتخابات زیر سوال میرود کاری که منافقین میخواهند ...
⚠️ این همان فتنه ی رسانه ای است که نباید در دامش بیفتید ...
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#ڪلام_شهید
مگر ما شیعیان نباشیم
ڪہ واقعهی عاشـورا
دوباره رقـم زده شود
و حضرت زینــب (س)
دوباره به اسـارت برود
ولادت : ١٣۶۸/١٢/١٠
شهادت: ١٣٩٤/١١/١٢
منطقه باش كوی ، سوریه
عملیات آزادسازی نبل و الزهرا
#شهید_مدافع_حرم_رضا_عادلی
#سالـروز_شهـادت🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#ڪلام_شهید
امیـدوارم ...
حضرت زهرا (س) عنایتی ڪند
تا به هـدفی ڪہ از ورود به سپاه
داشتهام آن هم تنها خواستنِ شهادت
از خـداوند بود ، نائل آیم .
#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_سعید_علیزاده
#سالروز_شهادت🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
یڪ نفر هست ؛
ڪہ خـود نیست !
ولـے خــاطره اش
صبـح هـر روز
مرا سخت بغل میگیرد ...
ولادت : ١٣٦٧/٠٦/١٨
شهادت: ١٣٩٤/١١/١٢
منطقه باش كوی، سوریه
عملیات آزادسازی نبل و الزهرا
#روحانـی_مدافـع_حـرم
#شهید_مصطفی_خلیلی
#نازدانه_حسین_آقا
#سالروز_شهادت🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
#پست_اینستاگرام_زینب_سلیمانی نه گذاشتند لمست كنم نه گذاشتند دست قطع شده ات را ببوسم... تمام حسرته
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_صدوهشتاد_و_سوم
💢سلول انفرادی(۳)
سه شبانه روز در چهار سلول جداگانه زندانی شدیم. سلولها در تاریکی مطلق قرار داشتن. هیچ روزنۀ نوری وجود نداشت. نه میشد خوابید یا دراز کشید و نه سرِ پا ایستاد. در هنگام ایستاده، باید تا کمر خم میشدیم و برای خوابیدن باید پاها رو جمع میکردیم. روزی یه بار درِ سلولا باز میشد و بعد از اینکه چند نفری با کابل به جونمون میافتادن و مفصلاً کتک کاری میشدیم دوباره به سلول برمیگرداندن. شبانه روز اول بدون آب و غذا و استفاده از دستشویی گذشت. عرق از سر و رومون شرشر می ریخت. روز دوم صدای بلند در کوبیدن به گوشم رسید. نگو نادر داره محکم به در می کوبه. یکی از نگهبانا خودشو به در انفرادی ها رسوند و داد زد چه مرگتونه؟ نادر با عصبانیت گفت نیاز به دستشویی داریم و یه شبانه روزه آب و غذا نخوردیم. داریم میمیریم. نگهبان رفت و برگشت و از افسر اردوگاه اجازه گرفته بود. در حد پنج دقیقه اجازه استفاده از توالت بهمون دادن و بعد از یه کتک مفصل دوباره انداختنمون داخل. نصف لیوان آب گرم، یه دونه صمون، تمامی سهمیۀ غذایی بود که بعد از ۲۴ ساعت به ما داده شد. روز سوم یکی از نگهبانا، قاچاقی به اندازه کف یه دست برنج به ما داد. برای قضای حاجتِ ضروری یه قوطی یه کیلویی گوشه سلول بود که میبایست با لمس کردن کف سلول اونو پیدا میکردیم. هوای داخل سلول مثل حمام عمومی بشدت گرم و شرجی بود و همون روز اول آدم بشدت دچار ضعف و بی حالی میشد.
رحیم تونسته بود با یه قاشق روحی که پیدا کرده بود، قفل کشویی رو به زحمت باز کنه و درِ سلول نادر رو هم باز کرده بود و تا صبح توی راهروی باریک سلول ها کنار هم نشسته بودن و صحبت می کردن. کمی بعد درِ سلول منو و سید قاسم رو هم باز کردن. سرکی به راهرو زدم. سرمای زمستون کشنده بود و دوباره از شدت سرما به داخل سلول پناه بردم و تا صبح بصورت مچاله شده خوابیدم. البته شب و روزش خیلی فرق نداشت و همه ساعات داخل سلول مثل شب تاریک بود و تشخیص شب از روز خیلی مشکل بود.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada