هیئتــ ٺمام شــد
همہ رفٺند وتوهنوز...
بالاے تل نشستھ ای
و خوڹ گریہ میڪنے...
#امان_از_دل_زینب😭
#وای_حسین
iD ➠ @sangarshohada🏴
#امانـ_از_دل_رقیـــــه_س
دیــگر #رقیه فهمید ؛
بــــابـا دو بخــــش دارد ...
بخشے بہ روی نـــــیزه ...
بخشے بہ #خاک صــــحرا ...😭
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🏴
محرم در جبـههها
رزمندگان حسینے
در عزاداری ســید الأحـــرار
پرچم #هیـهات_مِنــّا_الذلة برمےافراشتند
و آن درس آزادگے
ڪہ از #مکتب_حسین آموختند
همان رمز پیروزی شان در میدان نبرد بود
#شبتون_حسینی🖤
iD ➠ @sangarshohada🏴
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_و_سیزدهمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 3 📿 4 📿 5 📿 6 📿 10 📿 13 📿 14 📿15 📿 16 📿 17 📿 18 📿 19 📿 21 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 27 📿 28 📿 29 📿 30 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_818_884)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 #تلــاوٺ_قرآטּ_صبحگاهے🌸🍃
101
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_سجاد_عفتی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
بـا یـاد صبـح یازدهم،
صبـح بے حسین
هر روز صبـح،
شام غریبـان زینب است ...
یاللعجب مگر ڪہ
قیامت بـه پا شده
بر نیـزه
آفتابِ درخشان زینب است ...
#سلام_علے_قلب_زینب_الصبور
iD ➠ @sangarshohada🏴
سخت است . . .
از رقیه بگویم به دخترت ؛
ای کاش بعدِ واقعه دختر نداشتی
#یارقیه_بنت_الحسین
#امان_از_دل_دختران_شهدا
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#خاطرات_شهدا
داشتیم پیڪر شـــــهدامون رو با
کشته های بعثی تبادل میڪردیم
که ژنـرال «حسـن الدوری» رییس
ڪمیته رفات ارتش عـراق گفت :
«چند تا شهید هم ماپیداڪردیم،
تحویلتون میدیم تا به فهرستتون
اضافه کنید.»
یکی ازشهدایی که عراقی ها پیدا
ڪردند پلاڪ نداشت .
سـردار باقر زاده پرسـید: ازڪجا
میدونید این شــــهید ایـرانـــیه؟
این ڪــــه هیچ مـدرڪی نداره!
ژنرال بعثی گفت : با این شـــهید
یه پارچه قرمز رنگ پیدا ڪردیم
ڪه روش نوشته بود: « #یاحسـین_شهیـد» فـهمـیدیم ایـرانیه...
#لبیڪ_یا_حســـین
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#شهید_سیدمرتضی_آوینی:
حیات قلب در گریه است و آن «قتیلالعَبَرات» كشته شد تا ما بگرییم و خورشید عشق را به دیار مرده قلبهایمان دعوت كنیم.
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین_ع
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
﷽
هرگز نگذاشٺ تا ابد شب باشد
او ماند ڪه درڪنار زینب باشد
سجاد ڪه سجاده بہ او دل مےبسٺ
تدبیرخدا بود که در تب باشد
#شهادٺ_وارث_عاشورا
#امام_زین_العابدین_ع
#تسلیت_باد
iD ➠ @sangarshohada 🏴
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #برزخ_تکریت ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مز
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_پانزدهم
🔆ملاقات با شهید مرادی
شهید حسن مرادی مزرعه نو
همسایه بودیم .
رفیقی از دوران کودکی
یکسالی از من بزرگتر بود به همین دلیل زودتر موفق شد به جبهه اعزام شود
از غواصان غریب عملیات کربلای پنج
مثل همه رزمنده ها در دوران مرخصی در مجتمع آموزشی رزمندگان مشغول بود.
یکی دو بار درخوابگاه مجتمع الغدیر واقع در بلوار شهید صدوقی به ملاقاتش رفتم.
آخرین باری که همدیگر را ملاقات کردیم در میدان 15 خرداد شهرمان ، درست در پیچ اداره مخابرات و اداره پست .
ساک بدوش آماده اعزام بود و خنده بر لب.
خدای من . چقدر عوض شده بود
نه اینکه فکر کنید عیبی داشت !!
یه حسی بهت می گفت این آخرین دیدار است.
بخدا ، شهدا بدون امضاء معشوق اجازه ورود به این وادی را ندارند.
همه شهدا قبل از وصال ، لیاقت نشان داده اند
تلاش کرده اند ، التماس کرده اند
با زیارت عاشورا مانوس بوده اند.
بعضی ها در طی دوران مجاهدت، بعضی ها هم یک شبه ره صد ساله را طی کرده اند.
مقام معظم رهبری فرمودند شهدا امام زادگان عشقند.
التماس دعا داری ، برو سر قبور شهدا
دست خالی برنمی گردی .
البته شهدا هم درجاتی دارند مخصوصا شهدای غواص.
امام معصوم - علیه السلام ، شهدای غواص را یک در جه بالاتر خطاب نمودند.
درقسمتهای آینده بیشتر در این خصوص خواهم پرداخت.
پس از احوال پرسی و آرزوی ملاقات مجدد در جبهه ، از هم خداحافظی کردیم .
شب عملیات کربلای پنج ، مورخ 65/10/19 درست 20 روز قبل از شهادت شهید هاشمی و آغاز اسیری ما به آسمان پر کشید .
در دوران نوجوانی به اتفاق هم به چاههای قنات متروکه شمال روستا میرفتیم برای گرفتن کبوتر چاهی.
کبوتر چاهی ته چاه یا نقبهای (کانال) بین چاهها لانه میکردند یک روز به هنگام بالا آمدن از چاه سوراخی لبه سنگچین چاه توجه او را جلب کرد
دستش را داخل سوراخ میکند
دستش به چیز نرمی برخورد کرد و مرا صدا زد که کبوتر است
من گفتم لبه چاه بعید است شاید مار باشد بیا بالا
وقتی بالا آمد سنگ لبه چاه را کندیم مار بسیار بزرگی داخل سوراخ حلقه زده بود
خدا برایش شهادت رقم زده بود وگرنه دستش در دهان مار...
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊