🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #برزخ_تکریت ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● #قسمت_صدو_نود_و_پنجم 🔅برنامه های فرهنگی ۴ بعد از گذشت یکسال و اصرار افراد مختلف که بشکلی با نگهبانها در ارتباط بودند و همچنین افراد با نفوذ در موقعیتهای مناسب بعثی‌ها با ورود قرآن به اردوگاه موافقت می‌کنند. افراد مختلفی در این زمینه نقش داشتند مثلا شهید حاج حسن حسین زاده که در بند دو حضور داشت فرد تاثیر گذاری بود که توانسته بود توجه گروهبان امجد که مدتی مسوولیت بند یک و دو را به عهداشت جلب نماید و با واسطه ایشان یک جلد کلام الله مجید را دریافت نماید. از دیگر شخصیتهای تاثیر گذار مرحوم مهندس خالدی است که رفتار و منش وی در نگهبانها اثر گذاشته و بعضا مجذوب نامبرده می‌شوند. ایشان که در زمان طاغوت به همراه شهید بهشتی در تاسیس انجمنهای اسلامی خارج از کشور نقش داشتند در اردوگاه علاوه بر انجام امورات محدود کشاورزی در برپایی کلاسهای تفسیر قرآن کریم و اخلاق نیز بصورت مخفی فعالیت داشتند اما نگهبانها به تنهایی اختیاری در این زمینه نداشته و علاوه بر مخالفت اغلب آنها چه بسا جرأت مطرح کردن و پادرمیانی در این زمینه را نیز نداشتند. روایت دیگری حکایت از آن دارد که در سفر یکی از افسران بعثی به اردوگاه و بازدید از قسمت کارگاه آهنگری و نجاری ، دوستان شاغل در کارگاه برای سرهنگ ذکر شده یکسری لوازم مثل تخت خواب و... با تلفیقی از چوب و فلز با هنرمندی تمام درست می‌کنند که ایشان از هنرمندی بچه‌ها تعحب نموده و به پاس زحماتشان خواستار ارائه هدیه ‌ای به آنها می‌شود لذا بچه‌ها فرصت را غنیمت شمرده درخواست قرآن می‌کنند که علی الظاهر بعد از یک هفته به هر آسایشگاه یک جلد تحویل می‌شود. قرآنهای تحویلی رسم الخط عربی بود و حدودا چهار ماه بعد از ورود قرآن خلبان سمندریان مأنوس دائمی بچه‌ها می‌شود ممکن است افراد و عوامل دیگری نیز در این زمینه موثر بوده باشد که بنده از آن مطلع نباشم. همچنان که قبلا ذکر شد قرآن برای لحظه‌ای روی زمین نمی‌ماند و این با مقررات بعثی‌ها همخوانی نداشت و بیدار بودن محدود عده‌ای در ساعات پایانی شب خشم بعثی‌ها را بدنبال داشت و همین باعث می‌شد مدتی قرآنها را جمع‌آوری نمایند و در مقطعی نیز شبها جمع‌‌آوری شود و لذا با اصرار بچه‌ها و صدها اما و اگر بعثی‌ها دوباره روشنی بخش محفل اسرا گردد. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊

↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ #دویست_وسی_سومین #ختم_قران_شهدا ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 20 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( #s2_907_666) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊

🎐 #شهید_خرازی l #حاج_قاسم 🎥 شهید خرازی در بیانات شهید حاج قاسم سلیمانی ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊

●امشب امیر سرباز های حرم گرد حرم خانم زینب س میگردد... #مدافعان_زینب_س #ڪلنا_عباسڪ_یا_زینب_س🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊

ڪاش بـا هـر «کُلّنا عَباسُڪِ یا زینب » م « اَنتَ حَقاً جُندُنـا » را از لبــانش بشنـوم ... #لبیک_یا_زینب_س #وفات_حضرت_زینب_س_تسلیت_باد iD ➠ @sangarshohada 🏴

🎥 #ڪلیپ یک شب دلش شکست به زینب گلایه کرد فردا هنوز سَر نزده، انتخاب شد ...! 📎 پ ن : این فیلم را اگر هزار بار هم ببینیم .باز هم ارزش دیدن داره.😭 #وفات_حضرت_زینب #حاج_قاسم_سليماني #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊

#خاطرات_شهید ●خودش برای خودش خیریه و قرض الحسنه بود. حقوقش را که می گرفت به افرادی که نیاز داشتند می داد. گاهی اوقات به عنوان قرض و گاهی اوقات بلاعوض می داد. ●من هم فرش فروشی داشتم به من سپرده بود افرادی که برای خرید می روند با قیمت مناسب و قسطی با آنها حساب کنم. ●زمزمه های عملیات که می شد دیگر روی زمین بند نمی شد. همه کارهایش را رها می کرد و برای عملیات آماده می شد. اگر کسی هم مانعش می شد می گفت:« اگر ما نرویم پس چه کسی برود»؟ اگر درنگ کنیم نصف ایران را از دست داده ایم. اگر روز قیامت جلوی ما را بگیرند که چرا درنگ کرده ایم چه جوابی می توانیم بدهیم؟ اگر ما نرویم چه کسی به فرمان رهبرمان لبیک خواهد گفت؟ ✍به روایت پدربزرگوارشهید #شهید_ابوالقاسم_آشتی‌جو🌷 #سالروز_شهادت #سالروز_ولادت ●ولادت : ۱۳۴۱/۱۲/۹اصفهان ●شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۹ هزارقله ، عملیات والفجر۹ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊

▪️تصویری ویژه از نجوای حاج قاسم سلیمانی در کنار مزار مطهر حضرت زینب سلام الله علیها #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی #ڪلنا_عباسڪ_یازینب_س j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊

🎥 سوریه| حضور پدر و مادر شهید مدافع حرم مسعود عسگری در محل شهادتش #شهید_مسعود_عسگری🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊

. بـــرف ، سردشان نمی‌کرد..! بس که گرمِ ایمان بود وجودشان...🌷 #شهید #شهادت #نخل_ناخدا #شهید_و_شهدا #شهدای_نخل_ناخدا #عاشقان_شهید_و_شهدا ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊

✍همسرشهید : ●تمام دوران زندگی من با آقا غلامرضا سه سال بود. بعد از شهادتش تا مدت‌ها گمنام بود. نمی‌دانستیم اسیر شده یا شهید، تا اینکه معاونش در گردان رعد برایم از زندان عراق نامه نوشت «شمع و گل و پروانه؛ جای پروانه در محفل ما خالی»؛ با خواندن این نامه که فقط همین متن کوتاه داخلش نوشته شده بود متوجه شدم، همسرم شهید شده است... #فرازی_از_وصیت_نامہ ●معبودا، سرورا، به علت تعهدی که دارم به تو متوسل می‌شوم و به حرمت قرآن، به تو تکیه می‌زنم و به محمد مصطفی(ص) از تو شفاعت می‌طلبم و آرزو دارم اگر شهید شدم، همانند شهیدان گمنام، پیکرم در بیابان‌ها بماند و در میدان جنگ به خاک سپرده شود. خداوندا! می‌خواهم غریب شهـید شوم و می‌خواهم که در این بیابان بمانم تا به کربلا نزدیک‌تر باشم» 📎فرماندهٔ گردان‌رعد لشگر ۵ نصر #سردارشهید_غلامرضا_پروانه🌷 #سالروز_شهادت تفحص‌شده پس از ۳۶سال ●ولادت : ۱۳۳۸/۱/۲ سبزوار ، خراسان‌رضوی ●شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۹ جزیرهٔ‌مجنون ، عملیات خیبر ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊

🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #برزخ_تکریت ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● #قسمت_صدو_نود_و_ششم 🔆 برنامه‌های فرهنگی۵ در تکمیل مطلب نقش مرحوم مهندس خالدی در تحویل قرآنها از قول برادر آزاده دکتر قمیشی چنین حکایت دارد که: افسری از بغداد برای سرکشی به اردوگاه می‌آید که بطریقی متوجه حضور مهندس خالدی می‌شود . مهندس خالدی به علت سکونت و تحصیل چندین ساله در آلمان در جریان همان انجمنهای اسلامی به زبان آلمانی مسلط بودند. افسر ذکر شده نیز به زبان آلمانی آشنایی کافی داشته لذا این دو شروع می‌کنند با هم صحبت کردن و برای اولین بار نگهبان‌ها هیچ متوجه مساله نمی‌شوند. در گفتگوی طولانی آنها مهندس خالدی بسیاری از حقایق اردوگاه را به افسر ذکر شده منتقل می‌کند و از جمله آنها تقاضای قرآن برای هر آسایشگاه ، که نامبرده نیز قول می‌دهد این کار را ظرف یکی دو هفته انجام شود و لذا به فاصله چند روز به تعداد آسایشگاه‌ها قرآن می‌رسد و تحویل قرآنها در بند یک و دو توسط گروهبان امجد انجام می‌شود و به عنوان نمونه آقای قمیشی که در جمع بچه‌ها از وجهه و سن و سال بیشتری برخوردارند توسط گروهبان امجد فراخوانده شده تا قرآن آسایشگاه تحویل ایشان شود و در ابتدا امجد از وی سوال می‌کند که وضو دارند یا خیر و با احترام قرآن را تحویل ایشان می‌دهد و تاکید می‌کند کسی که وضو ندارد مبادا به آن دست بزند. نکته قابل ذکر تاکید گروهبان امجد به دست نزدن بدون وضو به قرآن در حالی است که تا قبل از آن و حتی بعدها در بعضی از مقاطع امکان تجدید وضو و آب مورد نیاز در این زمینه به راحتی وجود نداشت و حتی آب برای شرب . تقریبا همه بچه‌ها بیش از آنها به آداب تطهیر و قرائت قرآن آشنا بودند و آنها نیز به خوبی می‌دانستند و لذا می‌خواستند به اصطلاح درس اخلاق بدهند حالا این گروهبان امجد فردی میانسال و مذهبی ترینشان بود و انصافا از موافقین این امر بود که ذکر احوالاتش در قسمت ۱۶۷ گذشت. با بازشدن فضای امنیتی اردوگاه فرصت تبادل اطلاعات و برگزاری کلاسهای مفید اعم از دینی و آموزشی قوت می‌گیرد. از جمله دیگر برنامه‌های فرهنگی برگزاری کلاس تاریخ اسلام بود که در اکثر آسایشگاهها اجرا می‌شد و یک هماهنگی نانوشته بین برگزار کنندگان این کلاسها در آسایشگاههای مختلف که اغلب روحانیون بودند وجود داشت ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊

↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ #دویست_وسی_سومین #ختم_قران_شهدا ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 20 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( #s2_907_666) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊

🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 283 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_محمد_جنتی ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝

#زائـرانه «شهـدا چشم شان را بہ روے دنیا بستند تا معراجشان #آسمان شود و پرواز ڪنند ...» " مواظب #چشمهایمان باشیم " #صبحتون_شهدایی🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊

#خاطرات_شهید ●خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همتون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدین، بعدی ادامه بده… اینقدر بدن آماده ای داشت که تو جبهه گذاشتنش بیسیم چی. بیسیم چی (شهید) پور احمد… ●اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به این اصل خیلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خود خدا بکنی، خودش عزیزت می کنه. آخرش هم همین خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اینطور معروف بشه. ●هر کار می کرد، برا خدا می کرد؛ اصلاً براش مهم نبود کسی خبردار می شه یا نه! عجیب نسبت به بچه های یتیم هم حساس بود، کمک به یتیمان هیچوقت فراموشش نمی شد… ●یه بار که تو منطقه حسابی از بچه ها کار کشیده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: “نکنه فکر کنین که فلانی ما رو آموزش می ده، من خاک پاهای شماهام. من خیلی کوچیکتر از شماهام… اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم….” ولی دلش رضا نداده بود و با گریه از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه. همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف پوتین بچه ها و خاکش رو می مالید رو پیشانیش…. می گفت: من خاک پای شماهام …. 📎بیسیمچی‌گردان انصار لشگر۲۷محمدرسول‌الله #شهید_امیر_حاج‌امینی🌷 #سالروز_شهادت ●ولادت : ۱۳۴۰/۱۰/۵ ساوه ●شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۰ جنوب کانال ماهی ، شلمچه ، عملیات کربلای ۵ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊

#دست_های_خدا #روی_زمین_باشید 💢سلام دوستان ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم برای یک خانواده نیازمند پول جمع اوری کنیم برای هزینه درمان ... این خانواده شرایط خیلی سختی دارند #پدرخانواده_سرطان_روده دارند و مستاجر هستند و دوتا فرزند هم دارند واقعا تو هزینه درمان موندن هرکس قصد کمک داره به این ای دی پیام بده.. مدارک هم موجود هست.. ممنونم..🌹 #مبلغ_مهم_نیست_نیت_خیرشمامهمه @FF8141

✍ #ڪلام_شـ‌هید اکنون که می‌‌روم تا دری تازه بر زندگی سراسر گناهم بگشایم و کبوتر روحم طمع پرواز در آسمان بی‌کران آزادی را دارد تا بر مظلومیت امتی گواه باشم و عزم آن دارم که در میان مخلصین و صادقین امت کوچ کنم تا شاید خدا مرا بپذیرد. به همه خواهران و مادران می‌گویم که حجاب، حیا و عفت را رعایت کرده، مبادا تارهای موی شما هم چون تازیانه بر پیکرمان بنشیند و ما را زجر دهد و دشمنان را خوشحال کند. #شهید_مهدی_خاتمی🌷 #سالروز_شهادت ●ولادت : ۱۳۴۳/۵/۳۰ تهران ●شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۰ شلمچه ، عملیات کربلای۵ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊

باید به نظاره بنشینم لحظه‌ٔ عروجت را شاید کمی غیرت کنم؛ شاید یادم بیاید که از نفس افتاده‌ای تا من از نفس نیفتم... 📸عکاس : مجتبی آقایی #فاو_بهمن1364 #یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊

#فرازی_از_وصیت_نامہ اجازه از حضور حضرت بقیه اللّه اعظم روحی و ارواح العالمین له الفداء و با سلام خدمت امام خمینی که جان بی ارزش این بنده بیچاره فدای او باد... چند کلامی با این دستان لرزان می نویسم: ای خدای من تو را به حسینت {ع} تو را به زینب {س} تو را به زهرایت {س} تو را به علی ات {ع} مرا از درب خانه ات ناامید مگردان مرا جلوی پدران و مادران شهدا روسیاه نکن خانواده های شهدا بدانند که ما رهرو راه فرزندان شهیدشان هستیم . هر چند ما گناهکار هستیم اما به درگاهت آمده ایم و عجز و ناله سر می دهیم » #شهید_مهدی_رضایی‌مجد🌷 #سالروز_شهادت ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊

#خاطرات_شهید ●همدوره امیر قلعه نویی، ناصرمحمدخانی ، حمیددرخشان ، محمدپنجعلی و بسیاری از چهره های مطرح دیگر فوتبال ‏بود. بازیکن تیمهای تهرانی اکباتان ‌، تهرانجوان و پرسپولیس بود ؛ مهدی 15 گل برای تیم ملی جوانان زد و کاپیتان تیم ملی جوانان بود. ●یکی از گل های به یاد ماندنی او در بازی ایران و کره ‏جنوبی زده شد در مسابقات جام قهرمانی در بنگلادش که فدراسیون تیم ملی جوانان را به جای تیم ملی بزرگسالان به مسابقات ‏اعزام کرده بود.‏ ●سرآمد اخلاق بود و همواره تلاش می کرد بین ‏سه ضلع ورزش، جنگ و مذهب ارتباطی نزدیک برقرار کند. او همواره ویژگی های خوب جبهه و جنگ را به محیط های ‏ورزشی می آورد و ورزش را هم به جبهه می برد. ●دوستان ورزشی و جبهه ای را هم در هیات های مذهبی شرکت می داد و ‏حضوری فعال در هیات های مذهبی داشت. همواره در جبهه نیز مسابقات ورزشی برگزار می کرد. ●مدال قهرمانی ‏فوتبال را رها کرد و مدال سرخ حسینی را انتخاب کرد تا از اسلام و کشور دفاع کند. همواره سعی می کرد که جوانان را ‏به راه درست هدایت کند و آنها را با به مسجد و هیات های مذهبی هدایت می کرد تا از ناهنجاری ها دور شوند.‏ ●به یاد دارم زمانی که می‌خواست اعزام شود، اوایل بهمن سال 1365 بود و آخرین بازی را می‌خواست در همین تهران انجام دهد. به من گفت «من را برسان.» بعد هم باید برای اعزام به راه‌آهن می‌رفتیم تا با لشکر حضرت رسول (ص) به جبهه برود. ●گفت : «بگذار آخرین فوتبالم را در تهران بازی کنم.» من به شوخی به او گفتم «پایت در می‌رود و دیگر نمی‌توانی بروی!» گفت «نه، چون دیگر برنمی‌گردم، بنابراین باید بازی کنم.» ●ظاهرا به او الهام شده بود که شهید می‌شود. بازی خود را انجام داد و اتفاقا برای تیمش 3، 4 گل هم زد. فکر می‌کنم تیمش در مرحله نیمه‌نهایی بازی داشت. اورا به راه‌آهن رساندم که فاصله زیادی تا محل بازی نداشت. خداحافظی کرد و به پول و شهرت و رفاه پشت‌پا زد و رفت... #شهید_مهدی_رضایی‌مجد🌷 #سالروز_شهادت ●ولادت : ۱۳۴۳/۱/۱ تهران ●شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۰ شلمچه ، عملیات‌کربلای۵ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊

#دست_های_خدا #روی_زمین_باشید 💢سلام دوستان ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم برای یک خانواده نیازمند پول جمع اوری کنیم برای هزینه درمان ... این خانواده شرایط خیلی سختی دارند #پدرخانواده_سرطان_روده دارند و مستاجر هستند و دوتا فرزند هم دارند واقعا تو هزینه درمان موندن هرکس قصد کمک داره به این ای دی پیام بده.. مدارک هم موجود هست.. ممنونم..🌹 #مبلغ_مهم_نیست_نیت_خیرشمامهمه @FF8141