eitaa logo
سنگرشهدا
7.4هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
3هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹یار و رفیق روزهای سخت شهید علی چیت‌سازیان بود و آنقدر این دوستی عمیق و ریشه‌دار بود که علی چیت سازیان روزها از فراق دوست گریست. در روز تشییع جنازه معاونش در باغ بهشت همدان پشت تریبون رفت و با صدایی بغض‌آلود گفت: «مصیب، فرزند گلوله ها، ترکش‌ها، خمپاره‌ها، فرزند گرسنگی‌ها، تشنگی‌ها، خستگی‌ها و مالک اشتر زمان بود». 📎معاون اطلاعات‌عملیات لشگر۳۲انصارالحسین 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۹/۴/۹ همدان ●شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲۶ فاو ، عملیات والفجر۸ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
. لبخند تو، معجزه شیرینی‌ست که رویای بهشت را، در دل آدم زنده می‌کند... ، سال ۱۳۶۵، نهر جاسم، محور لشکر (ع)، عملیات کربلای پنج، گردان یازهرا، : یحیی قاسمی 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
پرواز پرستویی دیگر ...🌷 رزمنده مدافع حرم اعزامی از اسلامشهر تهران در منطقه المیادین سوریه به فیض شهادت نائل آمد ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
پرواز پرستویی دیگر ...🌷 رزمنده مدافع حرم اعزامی از سوادکوه مازندران در منطقه المیادین سوریه به فیض شهادت نائل آمد ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
یادی ڪنیم ازاونایی ڪہ نہ یہ روزدرسال؛ بلڪہ هرروز ۸_سال چهارشنبہ سوری داشتن...🔥 نہ بااین ها... بلڪہ بامین ونارنجڪ وآرپی جی... ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
ما را خدا بہ عشق حسین آفـریده است از او ڪریم تر همہ عالم ندیده است ریزه خورعطای تا ابد این لطف فاطمه است که بر مارسیده است 🌸🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊
«ايشان پاسدار بودند و من چون پاسداران را دوست داشتم و او فردى با ايمان بود، جواب مثبت دادم.» در روز تولّد امام حسين(ع) عقد كرديم. ايشان به من گفتند: «اشكالى ندارد كه من با لباس سپاه سر سفره‏ ى عقد بنشينم.» گفتم: «من افتخار مى‏ كنم. «به نماز مقيّد بود. در سر سفره ‏ى عقد از من پرسيدند: آيا نمازتان را خوانده ‏ايد؟ تا صداى اذان را مى‏ شنيدند، بلند مى ‏شدند، وضو مى ‏گرفتند و نمازشان را مى ‏خواندند. به من هم مى‏ گفتند: شما بياييد نمازتان را بخوانيد. بعد از مراسم عقد، اوّلين جايى كه رفتيم حرم مطهّر امام رضا(ع) بود. به خانواده ‏هاى شهدا احترام مى‏ گذاشت. می ‏گفت: «در حضور خانواده‏ هاى شهدا نخنديد، چون آن ‏ها ناراحت مى‏ شوند.» اگر فرزند شهيدى را مى‏ ديد در آغوش مى ‏كشيد و بسيار گريه مى ‏كرد. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۵/۳/۲ مشهد ●شهادت : ۱۳۶۶/۱۲/۲۶ بمباران‌هوایی ، خرمال‌عراق ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زمزمه‌ی زیبای هم به مناسبت میلاد مبارک الا یا اهل العالم! من حسین را دوست دارم! 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 🔆 بیمارستان نظامی تکریت ۴ یکی از عوارض اسهال خونی بی اشتهایی است بی اشتهایی در حدی که وقتی صدای قاشق و بشقاب می‌آمد خیلی آزار دهنده بود و بی اختیار استفراغ می‌کردیم . پیرمردی بود اهل شیراز حدودا ۶۰ سال به بالا سن داشت صورتی کشیده داشت کادر درمانی به هیج وجه نتوانستند او را راضی کنند که چیزی بخورد یا داروها را مصرف کند چون واقعا قرصها آنهم هر وعده هفت ـ هشت عدد از گلو پایین نمی رفت ، رنگ زردی داشت و خطوط عمودی اطراف گونه‌هایش نقش بسته بود و قدی نسبتا بلند داشت . یک روز صبح که سراغش گرفتم گفتند شهید شد. خوش به سعادتش . برنامه غذایی بیمارستان تا آنجا که به یاد دارم صبحها کره مربا بود ولی بقیه را به یاد ندارم برای اولین بار بود که کره مربا و غذایی درست و حسابی به چشم خود می‌دیدیم ولی حیف که اشتها نداشتیم و بشدت از غذا متنفر بودیم بر عکس اردوگاه که اشتها الی ماشاءالله ولی چیزی برای خوردن نبود روز دوم به علت از دست رفتن خون زیاد پزشک دارویی که ما به آن " فلاژی" می گفتیم البته نام کامل لاتین آن چیزی دیگری بود که دقیق به یاد ندارم تزریق کردند این دارو که مایعی بود داخل شیشه به اندازه یک نیم لیوان و بشکل سرم و به افرادی که کم خونی شدید داشتند تزریق می‌کردند . بعدها فهمیدم که این دارو به علت عوارض جانبی خطرناکی که دارد از سوی سازمان بهداشت جهانی ممنوع اعلام شده بود ولی بعثی ‌ها به اسرا تزریق می‌کردند . البته همین دارو باعث نجاتم شد. آقای سید سالاری از دوستان آزاده و همشهری که به علت مجروحیت از ناحیه پا در بیمارستان بستری می‌شود می‌گوید در بیمارستان به علت عفونت پایم به من ۱۸ عدد از یک نوع پنی سیلین مایع به نام لینکوسین ۲ میلی گرم در ده سی سی آب مقطر مخلوط و در رگ تزریق نمودند که در بررسی صورت گرفته معلوم شد این دارو برای دام استفاده می‌شود که بعثی‌ها به اسرا تزریق می‌کردند. در قسمت غرب بیمارستان اتاق نسبتا بزرگی بود که پنجره ای با رکوبهای فولادی و تنگ رو به غروب آفتاب باز بود و تا دور دستها ساختمان و ابنیه‌ای وجود نداشت حدودا در فاصله دو تا سه کیلومتری آنجا گنبد مسجد یا امام زاده‌ای چشم را نوازش می‌داد . ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 16 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
💢سلام دوستان ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم برای یک خانواده نیازمند پول جمع اوری کنیم برای هزینه درمان ... این خانواده شرایط خیلی سختی دارند دارند و مستاجر هستند و دوتا فرزند هم دارند واقعا تو هزینه درمان موندن هرکس قصد کمک داره به این ای دی پیام بده.. مدارک هم موجود هست.. ممنونم..🌹 @FF8141
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 300 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
یڪ سلامم را اگر پاسخ می روم لذتش را با تمام شهـر قسمت می ڪنم..✨ 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
ای پاسداران! ازنفس سبزشماست که مرزهای وطن،خط اَمنِ زیستن رابه دورنقشه سرخ ایمان ترسیم میکند.. درخت وجودتان همواره سرافرازباد،ای سبزپوشان بهارایمان⚘ 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
📖 ✐ 🔸در عملیات کربلای ۴، سخت‌ترین کار برای دسته ویژه (به سرپرستی ) در نظر گرفته شده بود. قرار بود ما که دسته ویژه بودیم برویم پادگانی در ابوالخصیب را بگیریم و بعد تازه گردان وارد عمل شود. 🌙شب عملیات؛ من و مسلم اسدی و مهدی بختیاری تا صبح با هم بودیم. لباس غواصی به تن، نشسته بودیم و اطرافمان یکسره بمباران می شد. آتشباری و بمباران دشمن، حتی یک دقیقه هم قطع نمی شد. اما مسلم و مهدی در همان شرایط هم شوخی می کردند و می خندیدند. 😅 می گفت: «مسلم ببین! اینجا هم مثل خیابون قزوین شده، انگار دارن قالی می‌تکونن!» (۱) پ.ن ۱ : اشاره داشت به انفجارهای پی در پی پ.ن ۲ : مسلم اسدی و مهدی بختیاری؛ هم‌محل و ساکن خیابان قزوین در تهران بودند. ʝσιɳ⇝ @sangarshohada 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولادتت مبارک اقای مهربونم🌸🍃 سلام همه زندگیم سلام امام حسین من سلام عزیز فاطمه سلام عشق امام حسن ❤️ j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
اکنون که تمامی جهان برعلیه اسلام به پاخواسته‌اند برما واجب است که از کیان اسلام و دستاوردهای انقلاب اسلامی پاسداری کنیم . امروز باید دوشادوش رزمندگان اسلام و در امتداد و تداوم خط شهدا بجنگیم تا دشمن را تسلیم کنیم. من ننگم می‌شود که در خانه بنشینم و در کنار رزمندگان اسلام علیه استکبار جهانی نجنگم. 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۹/۸/۸ دشتستان ، بوشهر ●شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲۷ جادهٔ فاو_ام‌القصر ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ●چه کسی به اندازه تو، این کشور و پاسدار جان و مال و ناموس این مردم و پاسدار حرم اهل‌بیت و پاسدار حق و عدل و انسانیت بود و هست؟! 🌷 ○الحمدالله الذی خلق الحسین و ااولاد الحسین و اصحاب الحسین○ j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
: ♢سرگذشت پاسداری در کشور ما، یک واقعیت شبیه به افسانه است... در حالی که افسانه نیست؛ واقعیت است؛ اما این واقعیت آن‌قدر برتر از سطح عادی زندگی مردم مادی است که برای بشر امروز به آسانی قابل باور نیست. ۱۳۷۰/۱۱/۱۸ 🌷 ❤️ j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
امشب شب میلاد علمدار حسین است میلاد علمدار وفادار حسین است🌸🍃 گر بود علے محرم اسرار محمد🌸🍃 عباس علے محرم اسرار حسین است 🌸🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 🔆 بیمارستان نظامی تکریت۵ این صحنه مرا بیاد امام زاده سید محمد هفتادر که در ۳۵ کیلومتری شهرمان واقع است می‌انداخت ، درست در سه ـ چهار کیلومتری امام زاده که می‌رسیدی نمای همین گنبد تداعی می‌کرد الان هم هر وقت از شهر به روستایمان می‌روم در همین فاصله ناخوداگاه یاد بیمارستان تکریت می‌افتم. یک مقدار که حالم بهتر شد یکی از بچه‌های تخت همجوار توجه‌ام را جلب کرد البته ایشان در ابتدا با توجه به لهجه بنده متوجه شد که همشهریم هستیم یکی او سوال می‌کرد یکی من . گفتم بچه کجایی گفت بچه یزد اِ منهم بچه یزدم کجایی یزد ؟ اردکان منم بچه اردکانم کدام محله ؟ من بچه روستای مزرعه‌نو هستم عجب اسم و فامیلتان ؟ جماعتی ، محمد رضا با شیخ جماعتی نسبتی داری ؟ پدرم هست . عجب . پدرش گاه وقتی به عنوان امام جماعت به روستای ما می‌آمد و می‌شناختمش . تازه اسیر شده بود و از اردوگاه ۱۲ آمده بود سوالات زیادی از هم کردیم بیشتر من سوال می‌کردم می‌خواستم از ایران خبر بگیرم . یادم هست که از گرانی‌های آخر جنگ می‌گفت و به عنوان مثال از قیمت موتورسیکلت هندا سوال پیش آمد که گفت ; شده صد هزار تومان باورش برایم مشکل بود زمانی که من اسیر شده بودم ده دوازده تومان بیشتر نبود و.. از اسارتِ بچه‌های همشهری که هر دو اطلاع داشتیم هم ، صحبت بمیان آمد البته در همین ایام آقای محمد رضا برزگر که یک پایش را از دست داده و همراه آقای جماعتی اسیر شده بود بعد از ترخیص از بیمارستان اشتباهی به اردوگاه ما منتقل می‌شود ، ایشان را از قبل می‌شناختم . روز آخر از هم خداحافظی کردیم بعد از سه روز بستری در بیمارستان در حالی که هنوز کاملا بهبود نیافته بودم به علت شلوغی بخش به اردوگاه منتقل شدم صبح روز چهارم در حالی که بچه‌ها در محوطه اردوگاه در حال قدم زدن بودند وارد اردوگاه شدم دوستان به استقبالم آمدند آقای سیفی یکی دوستان نزدیک و همشهری که با هم به اسارت درآمده بودیم از دور نظاره گر بود ولی مرا نشناخت چون خیلی لاغر و مردنی شده بودم. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 📿 1 📿 2 📿 3 📿 4 📿 5 📿 6 📿 7 📿 8 📿 9 📿 10 📿 11 📿 12 📿 13 📿 14 📿15 📿 16 📿 17 📿 18 📿 19 📿 20 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 27 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 301 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
مـــــردان خــــدا، پــــرده دریدند.. یعنے همہ جـــا، غیر خـــــدا هیــــچ ندیدند... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
●چه سرّی در این دست بود؟!! که چون قطع شد رسم دست دادن از جهان برچیده شد؟!! 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊