#خاطرات_شهید
💠خط شکنی از جنس علم
●در یک مسأله علمی پیچیده گیر کرده بودیم و راه حلی برای آن پیدا نمیکردیم. گفتیم رضایینژاد میتواند کار را ادامه بدهد، موضوع را بااو در میان گذاشتیم و مبلغ زیادی هم پیشنهاد کردیم.
●بیتوجه به مبلغ پیشنهادی ما گفت: این مسأله به دردی هم میخوره؟
ما هم گفتیم: نه، به دردی نمیخوره، اما اینطوری ما اولین گروهی هستیم که توی جهان این مسأله رو حل میکنه.
داریوش گفت:
●من اگه تو زندگیم بتونم، یه چوب کبریت یا یه پیچگوشتی درست کنم که به درد چهار نفر بخوره، خیلی بیشتر برام ارزش داره تا اینکه بخوام بگم دستگاهی رو درست کردم که هیچ کس مثل اون رو نداره یا مسألهای رو حل کردم که هیچ کس حل نکرده.
✍راوی: همکارشهید
#شهید_داریوش_رضایی_نژاد
#شهید_علم_و_ترور
#سالروز_شهادت🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظه باخبر شدن پدر شهید ضرغامپرست از شهادت فرزندش
🔹پدر شهید به علت ابتلا به کرونا در بخش آیسییو بستری بود که با مرخص شدن از بیمارستان، امروز با خبر از دست دادن فرزندش مواجه شد.
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
رهبر انقلاب: مسئولان و دولت بعد حل مشکلات خوزستان را به صورت جدی دنبال کنند
🔹در دوران هشت سال دفاع مقدس آنهایی که لب خط مقدم مشکلات بودند مردم خوزستان بودند و انصافا ایستادند. من از نزدیک شاهد بودم. من دیدم از نزدیک که مردم خوزستان چقدر باوفا و بااهتمام جوانهایشان را فرستادند، مردانشان را فرستادند، زنهایشان کمک کردند و این مردم باوفا و علاقمند نبایستی دچار این مشکلات باشند.
🔹نمیشود واقعا ملامت کرد مردم را و بایستی به کار مردم رسیدگی بشود. باید رسیدگی میشد اگر رسیدگیهای لازم در وقت خود انجام میگرفت، این وضعیت برای مردم پیش نمیآمد. حالا همه خب الحمدلله دستگاههای مختلف، دولتی و غیردولتی و اینها مشغول کار شدند. این کارها را دنبال کنند و با جدیت دنبال کنند. حالا دولت بعد هم که خواهد آمد انشاءالله به این مسئله به جد بپردازد.
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#آقاجان!
مانرده های خیابان انقلاب نیستیم
که با چند تکان بشکنیم...
ما بچه های #انقلاب هستیم
فرزندان دیگر شما ...
یادگاران خمینی ...
وارثان شهدا ...
#بچههاےآسدعلے
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
تخریب چے . . .
ڪسے بود ،
کہ اول نفسِ خود را تخریب می کرد.
#شهید_حاج_محسن_دین_شعاری
#عــلمدار_تـخریب
#سالروز_ولادت🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
آنقدر منتظر آمدنت خواهم ماند
کـز مَـزارم گل نرگـس
به ثمر بنشیند ...
#یامهدیادرکنی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_علیرضا_محمودی_پارسا
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 #خاطرات_شهيد_چمران بہ روایت غاده جابر قسمت:
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
#خاطرات_شهيد_چمران
بہ روایت غاده جابر
قسمت:4⃣3⃣
🍃می گفتم: اما امروز ظهر دیگر تمام می شود .هنوز خانه اش بودم که تلفن زنگ زد ،گفتم: برو بردار که می خواهند بگویند مصطفی تمام شد .او گفت: حالا می بینی اینطور نیست ، تو داری تخیل می کنی .گوشی را برداشت و من نزدیکش بودم ،با همه وجودم گوش می دادم که چه می گوید و
او فقط می گفت: نه ! نه !بعد بچه ها آمدند که ما ببرند بیمارستان .گفتند: دکتر زخمی شده.من بیمارستان را می شناختم ، آن جا کار می کردم .وارد حیاط که شدیم من دور زدم طرف سردخانه .خودم می دانستم که مصطفی شهید شده و در سردخانه است ، زخمی نیست .به من الهام شده بود که مصطفی دیگر تمام شد .
🍃رفتم سردخانه و یادم هست آن لحظه که جسدش را دیدم، گفتم: اللهم تقبل منا هذا القربان .آن لحظه دیگر همه چیز برای من تمام شد ، آن نگرانی که نکند مصطفی شهید ، نکند مصطفی زخمی ، نکند ، نکند.اورا بغل کردم و خدا را قسم دادم به همین خون مصطفی ، به همین جسد مصطفی، که آنجا تنها نبود ، خیلی جسد ها بود،که به رفتن مصطفی رحمتش را از این ملت نگیرد .احساس می کردم خدا خطرات زیادی رفع کرد به خاطر مرد صالحی که یک روز قدم زد دراین سرزمین به خلوص .وقتی دیدم مصطفی در سردخانه خوابیده و آرامش کامل داشت احساس کردم که او دیگر استراحت کرد مصطفی ظاهر زندگیاش همه سختی بود. واقعاً توی درد بود مصطفی . خیلی اذیت شد .آن روزهای آخر ، مسئله بنی صدر بود و خیلی فشار آمده بود روی او .شبها گریه می کرد ، راه می رفت ، بیدار می ماند.احساس می کردم مصطفی دیگر نمی تواند تحمل کند دوری خدارا .آن قدر عشق در وجودش بود که مثل یک روح لطیف می خواست در پرواز باشد.تحمل شهادت بهترین جوانها برایش سخت بود
🍃آن لحظه در سردخانه وقتی دیدم مصطفی با آن سکینه خوابیده ، آرامش گرفتم .بعد دیگران آمدند ونگذاشتند پیش او بمانم . نمی دانم چرا این جا جسد را به سردخانه می برند.در لبنان اگر کسی از دنیا میرفت میآوردند خانه اش ، همه دورش قرآن می خوانند ، عطر می زنند .برای من عجیب بود که این یک عزیزی است که این طور شده ، چرا باید بیندازیش دور ؟چرا در سردخانه .خیلی فریاد میزدم؛ این خود عزیز ماست .این خود مصطفی ماست ، مصطفی چی شد ؟مگر چه چیز عوض شده ؟ چرا باید سردخانه باشد ؟ اما کسی گوش نمی کرد .
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_وچهل_ششمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 21 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 28 📿 29 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_934_900)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
✾طرح تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے✾
399
✨ڪلام حق امروز هدیہ به روح✨
✾شهید،⇦ #هادی_ذوالفقاری
🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊
ว໐iภ ↬ @sangarshohada
زمین
حقیر بـــــود براے داشتنت
آسمــان
بہ تـــــو بیشتر مےآیــد...
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#صبحتون_شهدایے🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
💠ﺷﻬﻴﺪﻱ ﻛﻪ ﺷﻬﻴﺪ ﺻﻴﺎﺩ ﺷﻴﺮاﺯﻱ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﻦ را ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ
●از شناسایی منطقه عملیاتی والفجر ۲ بر می گشیتم. هلیکوپتر که روی زمین نشست. #شهیدصیاد شیرازی پیاده شد. پشت سرش هم کمال....
●کمال در بین فرماندهان عالی رتبه ای که حاضر بودند روی دو زانو نشست و شروع کرد به یک چوب موقعیت محوری که باید عمل می شد را به دقت تشریح کرد.
●کلامش که تمام شد. صیاد روی دوش او زد و گفت: باید درجه های من را بزنن رو دوش این کیهان فرد!!
●ادامه داد: چنین نیرویی را باید تو هفت سنگر پنهون کرد تا دست دشمن بهش نرسه!
قبل از رفتن به عملیات خواب دیده بود از هلیکوپتر سقوط می کند. توی هلیکوپتر بود که شهید شد.😭
#شهیدمحمدامین_کیهان_فرد
#ﺳﺎﻟﺮﻭﺯﺷﻬﺎﺩﺕ🌷
●ﺷﻬﺪاﻱﻓﺎﺭﺱ
●شهادت: ۱۳۶۲/۵/۲ عملیات والفجر ۲- حاج عمران
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جواد فروغی، مدافع حرم، مدافع سلامت، قهرمان جهان و حالا قهرمان المپیک
آنچه خوبان همه دارند، تو یک جا داری👌
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
تو منطقه خانطومان سجاد رو با تیر زدند...
وقتی بهش رسیدیم خون زیادی ازش رفته بود
به سختی گفت: کمکم کنید روی زانوهام بشینم...
بهش گفتم: برا چی؟! خون زیادی ازت رفته....
گفت: آخه ارباب اومده، می خوام بهش سلام بدم....
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبدِالله
#شهید_سجاد_عفتی
●ولادت : ۶۴/۴/۳۰ - رامسر
●شهادت: ۹۴/۹/۲۹ - خانطومان سوریه
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊
#عکس_ناب
✔ بیاد آنکه ژنرال بود اما
اهل پشت میز نشینی و لیموزین دودی و
بادیگارد و شاسی سواری و برج سازی نبود !!!!
✔️ قلمت بشکند تاریخ اگر ننویسی،
اگر از سردار بی دست و سر ننویسی،
ننویسی که دستش به زمین افتاده، بهر امنیت و آسایش ما جان داده.....
۴۱ سال به جنگ و نبرد و پیکار؛
۴۱ سال همه خواب بودیم او بیدار...
روستازاده ای که شده بین المللی....
راز و رمزش خدا بود و فرمان ولی.....
آری این وطن ملک سلیمانی و طهرانی هاست
نه جای سگ صفتان خاوری و طبریهاست!
📎پ ن :عکس کمتر دیده شده از مردی که هنوز فکر رفتنش جگر را می سوزاند.او رفت اما با سپاهی از شهیدان خواهد آمد....
شادی روح قاسم ایران شهید سلیمانی صلوات...🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
○بسم رب الشهدا والصدیقین○
اصغر نیروی رسمی سپاه بود و به حساب ظاهر و جثه اش نیروی حراست ...
شاید در نگاه اول در همین حد به چشم می آمد و خیلی ها برایش فضای بزرگتری متصور نبودند، اما در دوران فرماندهی شهید همدانی به فرمانده وقت منطقه حلب وصل شد .
● او بود که ظرفیت وجودی اصغر را کشف کرد. وقتی دید اصغر توانمند است و برای هرچه که به او می سپارد از دل و جان مایه می گذارد، او را کنار خودش نگه داشت. مسئولیت لجستیک فرمانده وقت حلب به اصغر سپرده شد فرمانده اش می گفت:
«اصغر! تو کنار من باش و هرجا کاری داشتم تو برام انجام بده. »
● اصغر نیرویی بود که هر فرمانده ای آرزویش را دارد. اگر کاری به او محول می شد، شب و روز برایش یکی می شد. دیگر زمان و مکان برایش معنا نداشت، فقط تلاش می کرد کارش را به نحو احسن انجام بدهد. همین هم حس اعتماد و آرامش فرمانده اش را تامین می کرد .
به وقت دلتنگی ۱۶:۳۶
زیتان حلب ۹۸/۱۱/۱۳
📎شادی روح فرمانده جبهه مقاومت سردار شهید حاج اصغر پاشاپور صلوات
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌷
#شهید_اصغر_پاشاپور
#اصغر_حاج_قاسم
#فرمانده_دلها
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊
سنگرشهدا
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 #خاطرات_شهيد_چمران بہ روایت غاده جابر قسمت:
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
#خاطرات_شهيد_چمران
بہ روایت غاده جابر
قسمت:5⃣3⃣
🍃خیلی فریاد میزدم؛ این خود عزیز ماست .
این خود مصطفی ماست ، مصطفی چی شد ؟ مگر چه چیز عوض شده ؟چرا باید سردخانه باشد ؟ اما کسی گوش نمی کرد . بالاخره آن شب اول در اهواز برایم خیلی درد بود. همه دورم بودند برای تسلیت ، اما من به کسی احتیاج نداشتم . حالم بدبود خیلی گریه می کردم.صبح روز بعد به تهران برگشتیم .برگشتن به تهران سخت تر بود .چون با همین هواپیمای c-130 بود که آخرین بار من و مصطفی از تهران به اهواز آمدیم و یادم هست که خلبان ها اورا صدا می کردند که"بیا با ما بنشین ."ولی مصطفی اصلاً من را تنها نگذاشت ، نزدیک من ماند.
🍃خیلی سخت بود که موقع آمدن با خودش بودم و حال با جسدش می رفتم .اصرار کردم که تابوتش را باز کنند ، ولی نکردند .بیشتر تشریفات و مراسم بود که مرا کشت . حتی آن لحظات آخر محروم می کردند .وقتی رسیدیم تهران ، رفتیم منزل مادر جان ، مادر دکتر .بعد دیگر نفهمیدم دکتر را کجا بردند.من در منزل مادرجان بودم و همه مردم دورم . هرچه می گفتم، مصطفی کو ؟ هیچ کس نمی گفت .فریاد میزدم: از دیروز تا الان ؟ آخر چرا ؟ شما مسلمان نیستید ؟ خیلی بی تابی می کردم . بعد گفتند مصطفی را در سردخانه غسل می دهندگفتم: دیگر مصطفی تمام شد ، چرا این کارها را میکنید؟و گریه می کردم .گفتند: می رویم اورا می آوریم.گفتم اگر شما نمی آورید خودم می روم سردخانه نزدیکش وبرای وداع تا صبح می نشینم . بالاخره زیر اصرار من مصطفی را آوردند و چون ما در تهران خانه نداشتیم بردند در مسجد محل ،
🍃محله بچه گیش ، غسلش داده بودند ،و او با آرامش خوابیده بود.من سرم را روی سینه اش گذاشتم و تا صبح در مسجد با اوحرف زدم .خیلی شب زیبایی بود و وداع سختی .تا روز دوم که مصطفی را بردند و من نفهمیدم کجا .من وسط جمعیت ذوب شدم .تا ظهر ، مراسم تمام شد و مصطفی را خاک کردند.آن شب باید تنها برمی گشتم .آن لحظه تازه احساس کردم که مصطفی واقعا تمام شد.در مراسم آدم گم است است،نمی فهمد....
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_وچهل_ششمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 21 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 28 📿 29 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_934_900)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
✾طرح تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے✾
400
✨ڪلام حق امروز هدیہ به روح✨
✾شهید،⇦ #محمدحسین_مرادے
🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊
ว໐iภ ↬ @sangarshohada
✍مـردمـان در #مـن و حـیرانے مـن، حـیرانـند ...
مـن در آن ڪس
ڪہ تــو را بیـند و حـیران نشـود
حـیرانـم ..
#شهید_محمدحسین_مرادی
#صبحتون_شهدایے🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#اطلاعیه
سلام همسنگران عزیز..
اول از همه تشکر میکنم بابت اعتماد دوباره شما به خادمین سنگرشهدا...
ما به کمک تک تک شما بزرگواران تونستیم دوباره گره از مشکل یک خانواده گرفتار باز کنیم...
ان شاءالله اجر تک تک شما رو سیدالشهدا بده چون ما در حدی نیستیم که بتونیم این همه لطف و محبت شما رو جبران کنیم..🌹
اینم مستند خرید موتور کولر هست به مبلغ #یک_میلیون_نیم
التماس دعا
#خاطرات_شهید
●زمستان سال۶۴درتهران زندگی میکردیم. اسماعیل دقایقی برای گرفتن برنج کوپنی می بایست مسیری راطی کند که جز ماشین های دارای مجوز نمی توانستند از آن محدوده عبور کنند.
●اوازناحیه پاهم ناراحتی داشت وحمل یک کیسه برنج باآن مسافت تقریبا یک کیلومتری برایش زجرآور بود.
ازاوخواستم باخودروسپاه برودکه نپذیرفت،گفتم:حال شما خوب نیست وپاهایت درد دارد!
●گفت:اگرخواستی همینطور پیاده میروم وگرنه نمیروم.
اوکیسه۲۵کیلویی برنج را روی دوشش نهاد و یک نایلون هم پرازچیزهای دیگر در دستش گرفت و به سختی به خانه آورد،اماحاضرنشد برای چند دقیقه از ماشین سپاه استفاده کند...
✍راوی:همسرشهید
#شهید_اسماعیل_دقایقی 🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
💢 شما هم بعد قهرمانی #جواد_فروغی، به یاد #شهید_عبدالرسول_زرین، گردان تک نفره، افتادید؟!
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊