eitaa logo
سنگرشهدا
7.4هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
3هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠به تو از دور سلام ✋ یک سلام از راه دور و یک جواب از سوی تو.. این تمام دلخوشی‌‌هایِ منِ جامانده است‌💔😭 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
یک اربعین برای تو گریان شدیم "حسین" ... اربعین سال ۱۳۶۶ رزمندگان گردان تخریب لشکر۱۰ سیدالشهداء (ع) حسینیه الوارثین j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیر و تشکر حمید نوری از شهید رئیسی و شهید امیرعبداللهیان در کربلا
سنگرشهدا
💠محبت به خاطر خدا ●چند روز قبل اعزام آقانوید به سوریه بود که رفتیم قم زیارت. با اصرارهای ما، مادرشوهرم و خواهرعزیز آقانوید هم با ما همراه شدند که قبل رفتن، بیشتر کنار هم باشیم. شکرخدا سفر خیلی خوبی بود و خیلی خوش گذشت. در طول یک روز و نیم سفرمان مسئله ای ذهنم رو درگیر کرد و گفتم بهتره از آقانوید مشورت بگیرم و نظرش رو بدونم. ●بهش گفتم من خیلی اوقات شنیدم که میگن مراقب باشید خیلی با خانواده همسر زیاد صمیمی نشید، عروس، مادرشوهر یا خواهرشوهر اینطورن، اونطورن و.. همین حرفهایی که خیلی هامون تو زندگی مشترک باهاش درگیر میشیم. ●گفتم آقانوید دوست دارم همیشه رابطه م با مامان جان و خواهرت مثل این سفرمون پر از محبت و مهربانی باشه. اما نمیدونم این مقدار محبت کردن و صمیمیت باید چقدر باشه تا مشکل ساز نشه یا به ناراحتی نرسه و یا توقعی برام ایجاد نکنه. ●یه لبخند زد و گفت چقدر خوبه به این چیزا فکر میکنی و بعد از کمی فکر گفت: می دونی باید چکار کنی? همیشه به اطرافیانت به اندازه ای محبت کن که میدونی اون محبتت به خاطر خداست. حالا میخواد خانواده خودت باشه یا خانواده من یا دوستان و آشنایان. وقتی دیدی داری محبت میکنی که توقع جبران داشته باشی، محبت نکنی بهتره. بعدم گفت نه اینکه خانواده خودم باشه بگم کلا تو زندگی مون با این نیت کار کنیم، خیلی ناراحتی ها به وجود نمیاد. ●اینکه چقدر این راهکارش به دلم نشست و به کارم اومده خدا میدونه. جزﺀ نکات و خاطره ثابتیه که هرجا برم از آقانوید میگم. چون میدونم خیلی هامون بخشی از ناراحتی های روزمره مون بخاطر همین مسیله است که بازخورد مورد انتظارمون رو از دیگران نمی گیریم. حالا اینکه صدرصد مشکلی پیش نیاد نه، اما مسلما اگر تمرین کنیم واقعااا فقط به خاطر خدا محبت کنیم. گذشت کنیم و کار کنیم، حجم ناراحتی ها کمتر میشه و آرامش مون بیشتر. ‌‌●هرکسی باید با توجه به شرایط زندگی و روحیات و توان خودش، مصداق این راهکار رو تو زندگیش پیدا کنه و به کار بگیره. الحمدلله بلطف خدا، خانواده آقانوید از بزرگترین نعمات زندگی ام هستند. حضورشون باعث دلگرمی ام بوده و هست. ✍راوی: همسرشهید 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
دستی تو را از شاخہ ام چید و نمے دانست پس از پرپر شدن هم عطرشان باقے ست... 🌷 iD ➠ @sangarshohada 🕊🕊
💠نمازشب ●شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم حاج آقاگفت:می خواهیم بریم سفر، توشب بیاخونه مون بخواب. بدزمستانی بود. سردبود. زودخوابیدم. ساعت حدودا 2 بود، در زدند، فکرکردم خیالاتی شده ام. درراکه بازکردم دیدم آقامهدی وچندتا از دوستانش ازجبهه آمده اند. ●آنقدرخسته بودندکه نرسیده خوابشان برد. هواهنوزتاریک بودکه باز صدایی شنیدم، انگار کسی ناله می کرد. ازپنجره که نگاه کردم دیدم آقامهدی توی آن سرمای دم صبح، سجاده انداخته توی ایوان ورفته به سجده... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
من نیز خیلی آرزوی زیارتِ حـرمِ امام‌حسین (ع) را دارم. امیدورام کـه اگر قبل از رسیـدن به آرزویـم به‌شهادت رسیدم بزودی راه‌ کربلا باز شود و در موقع زیارت کربلا این حقیر را فراموش نکنید. به امید زیارت کربلا و نجف و جهانی شدن اسلام ... @sangarshohada 🕊🕊
‍ در مقاطعی‌از جنگ که آمار شهدا، مفقودین، اسرا و مجروحان بالا می رفت و ترکـش آن بالطبع دامنِ بستگان را در شهر می گرفت و احیاناً بعضی از آن ها در نامه های خودشان بی تابی و ابراز عواطف می‌کردند، بچه‌ها با ذکر واقعهٔ کربلا و آنچه بر سر سالارشهیدان و اهلبیت مکرم حضرت رفته بود و بازگویی جزئیاتی‌ از مصائب که «مٰا اَعظَمَ مُصیبَت‌ُها فی الاسلام » بود ، آنها را به صبر و اجر فرا می‌ خواندند و آن چه در انتظارشـان بود را کم و کوچک جلوه می دادند. j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
تابلویی زیباتر از این تصویر برای یک ذاکرِ امام‌ حسین (ع) نمیشه ترسیم کرد ... سید چقدر با هیبت داره میخونه ... ایستاده ؛ سربند به سر؛ کوله پشتی بدوش حمایل بسته ، احرام سبز سپاه به تن چفیه‌ عزت دور گردنش انداخته و دست رو بیخِ گوش گذاشته و شش دونگ صدا رو رها کرده و با همه وجود فریاد میزنه : میروم مادر که اینک کربلا می‌خواندم از دیار دور یار آشنا می‌خواندم ... اون چیزی که در این عکس عجیبه ، رزمنده‌هایی هستند که تویِ بار کامیون سرشون را  روی دست‌هاشون گذاشتند و دارند گریه می‌کنند ... کدوم مداح رو سراغ دارید که توی فضا باز و اون هم بدون بلندگو بتونه اینقدر مجلس گرمی داشته باشه ..! سیدعلی در ۶۴/۱۱/۲۴ در شهر فاطمیه (فاو) و در ایام‌فاطمیه به مزدش رسید و بی‌غسل وکفن در گلزار شهدای بهشت زهرا در خاک آرمید... ۲۷ ۱۳۶۳ ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
.. گناهكارانى كه موفق به بازگشت و توبه‌ی واقعى شوند، و خود را در ظل عنايات و بخشش خداوندى از گناه پاك كنند، ضمير و روحشان آزاد خواهد شد. و ديگر در خود احساس ننگ و حقارت نمى كنند. به طورى كه گوئى هرگز به گناه آلوده نشده بودند. چنانچه پيغمبر اكرم (ص ) فرموده : "التّائِبُ مِنَ الذَّنْب كَمَنْ لا ذَنْبَ لَه" يعنى كسى كه از گناه توبه واقعى نمايد، همانند كسى است كه اصلا گناهى نكرده است. @sangarshohada
❤ نقشہ را تا مے زنم و جهان را توے جیبم مے گذارم تو فقط چند سانتیمتر از من دوری... 😔 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
بچه ها علاقه خاصے به علے داشتند و او به «علی شفاعت» معروف بود. چون دوستانش به یقین میدانستند او شهید خواهد شد. علی امام جماعت بود. پس از نماز با چشمانے پر از اشک رو به بچه ها گفت: بچه ها از فردا من امام جماعت شما نیستم. 😔 بچه ها گفتند: چرا؟ گفت: صبر کنید میفهمید. دعای کمیل را علے و مجتبی خواندند. روز بعد به سوے میدان مین در اطراف سنگر رفتند. ساعت ۷ الے ۸ بود کھ صدای مهیبے بلند شد علی و مجتبی را غرق در خون دیدیم. از چهره اش نور مےبارید.💔 ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
با دستِ بسته است ؛ ولی دست بسته نیست ... برادر حسین‌ احمدی ، نظاره می‌ ڪند پیڪر شهیـدی را ڪه پـس از ۱۲ سال چـهره نمایانده است . دست‌ ها و پاها با سیم تلفن بسته شده و در غـربت وَ مظلومیـت بی‌ مانندی به احتمال‌ قوی زنده‌به‌گور گردیده است. این معامله‌ای است که بعثی‌ها با بسیاری‌از بسیجیان و پاسداران‌مظلومِ گرفتارشده در حلقهٔ محاصره‌ی فڪه ڪردند ... اردیبهشت ۱۳۷۳ ارتفاع ۱۱۲، شمال فکه عکاس : احسان رجبی ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊