سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :8⃣6⃣3⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 369
در همان حال به دور و برش نگاه میکرد که ببیند کسی او را تحت نظر دارد یا نه! از آنطرف فرمانده شان سر او داد میکشید که زودتر حرکت کند. سرانجام رزمنده مظلوم جاخشابی را برداشت و به کمر بست. انصافاً خشابهایش را هم کنترل کرد که پُرند یا نه و در همان حال وصیتنامه اش را هم دید. خیال همه مان راحت شد. او دوان دوان به طرف ستون خودشان حرکت کرد، ما هم پی کار خودمان.
امیر میخواست به روستا برگردیم اما من میخواستم کمی در آن حوالی بگردم. امیر میپرسید: «آخه کجا رو میخوای بگردی!»
ـ اینجا خیلی دیدنیه! بیا بریم!
اتفاقاً به سمتی رفتیم که نیروها در حال جوشکاری پلها بودند؛ پلهایی که بیشتر بچه های ارتش استفاده میکردند. موتورهای برق مدام کار میکردند، تانکها مانور میدادند و عده ای به کمک ماشینهای سنگین قایقها را داخل آب می انداختند. سروصدا و تحرک زیادی آنجا بود. هنوز هوا تاریک نشده بود اما مشخص بود که از آن منطقه سروصدا به ساحل دشمن نمیرسد. در منطقه ای که ما بودیم تا جایی که چشم کار میکرد به ارتفاع یک متر پردهای کشیده شده بود. این پرده در فاصله چندین متری اروند کشیده شده بود. جایی که گردان ما مستقر شده بود حدود دویست متر با اروند فاصله داشت. نخلستان در طول اروند و جایی که ما بودیم، نسبتاً متراکم بود. با این همه دید عراق نسبت به ما بهتر بود و آنها از لحاظ جغرافیایی به ما برتری داشتند. با در نظر گرفتن همه این موارد متعجب بودیم چطور شده عراق متوجه ما نیست و کاری نمیکند.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :9⃣6⃣3⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 370
آنجا غوغا بود؛ عده ای بیسیم ها را آماده میکردند، لودرها و کمپرسی ها به سرعت در حال جابه جا کردن خاکها و آماده کردن جاده بودند. در گوشه ای دیگر بهداری آماده میشد، تراکم نیرو در آن قسمت زیاد بود، نیروهایی که با داد و فریاد همدیگر را در میان سروصدای ماشینهای سنگین صدا میزدند. نگران بودم اگر خدای نکرده دشمن متوجه اینجا بشود و بزند تلفاتمان وحشتناک خواهد بود.
نزدیک غروب به طرف منطقه خودمان حرکت کردیم. صدای اذان در غروب نخلستان پیچیده بود. امکان نمازجماعت نبود و بچه ها هر یک در گوشه ای برای نماز قامت می بستند. نمازی که برای خیلی ها نماز آخر بود.
ناگهان خمپاره اندازهای عراقی شروع به کار کردند. از بچهه ایی که از قبل آنجا بودند پرسیدیم: «چطور شده» و جواب شنیدیم که مدتیست عراق در همین لحظات، حاشیه اروند را میزند و اتفاق تازه ای نیست.
برای بار چندم خشابها و سلاحها را کنترل کردیم. وصیتنامه ها را قبلاً نوشته بودیم و خیالمان از بابت دار و ندارمان جمع بود! همانجا غذایی توزیع شد که خوردیم و آماده دستور نشستیم. لحظات سختی بود. تنها خدا میدانست در آن لحظات طوفانی، بچه های غواص در حال عبور از اروند، در چه شرایطی بودند. هوا سرد و اروند متلاطم بود. دو گردان سید الشهدا و ولیعصر لشکر عاشورا، گردانهای خط شکن غواص بودند و گردانهای امام حسین، ابوالفضل و علی اصغر گردانهای پشتیبان. همه در محورهای مشخص خودشان مستقر بودند. کنار ما لشکر 25 کربلا قرار بود عمل کند و شهر فاو در منطقۀ عمل همین لشکر قرار داشت.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_سیزدهمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@FF8141
🌷9🌷10🌷11🌷12🌷13🌷14🌷15🌷17🌷19🌷20🌷22🌷23🌷24🌷25🌷27🌷28🌷
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s1102_480)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#خاطرات_شهدا
در طول مدتی كه من با عباس در
آمریكا هم اتاق بودم، همه تفریح
عباس در آمریكا در سه چیز خلاصه
می شد :
ورزش، عكاسی، و دیدن مناظر طبیعی.
او همیشه روزانه دو وعده غذا
می خورد ، صبحانه و شام.
هیچ وقت ندیدم كه ظهرها ناهار بخورد
من فكر كنم عباس از این عمل ، دو هدف
را دنبال می كرد ؛ یكی خودسازی و تزكیه
نفس و دیگری صرفه جویی در مخارج و
فرستادن پول برای دوستانش كه بیشتر
در جاهای دوردست كشور بودند.
بعضی وقت ها عباس همراه شام، نه
نوشابه می خورد ؛ اما نه نوشابه هایی
مثل پپسی و .... كه در آن زمان
موجود بود ؛
بلكه او همیشه فانتای پرتقالی می خورد.
چند بار به او گفتم كه برای من پپسی
بگیرد ، ولی دوباره می دیدم كه
فانتا خریده است .
یك بار به او اعتراض كردم كه چرا پپسی
نمی خری ؟ مگر چه فرقی می كند و از
نظر قیمت كه با فانتا تفاوتی ندارد ،
آرام و متین گفت :
« حالا نمی شود شما فانتا بخورید؟»
گفتم:« خب ، عباس جان برای چه ؟»
سرانجام با اصرار من آهسته گفت :
« كارخانه پپسی متعلق اسرائیلی هاست؛
به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را
تحریم كرده اند .»
به او خیره شدم و دانستم كه او تا چه
حد از شعور سیاسی بالایی برخوردار
است و در دل به عمق نگرش او به
مسایل ، آفرین گفتم .
راوی: خلبان امیر اكبر صیادبورانی
#شهید_عباس_بابایی
#سالروز_ولادت🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_سیزدهمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@FF8141
🌷10🌷11🌷12🌷13🌷14🌷15🌷17🌷20🌷22🌷23🌷24🌷
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s1_239_480)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
قصہی معراج سیمرغ راز بود
قصد او از زندگے پـرواز بود
لحظہی پـايـان او آغــاز بـود
مرگ او خود آخرين پرواز بود
امروز 15 آذرماه مصادف با سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری و «روز هوانیروز» در سال 1359 است.
«احمد کشوری» افتخار اسلام و هوانیروز است و به وسیله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارتشی نمونه لقب گرفته است. از شجاعت پدرش همین بس که رئیس ژاندارمری در یکی از شهرهای شمال بوده و با سردمداران زر و زور مبارزه میکرد و در آخر مجبور به استعفا شد و سپس به کشاورزی پرداخت و از قدرت روحی مادرش چه چیز بالاتر از این که در هنگام دفن پسرش در حالی که عکس او را میبوسید و پرچم جمهوری اسلامی را که به دست خودش دوخته بود، بر سر مزار او میآویخت و فریاد میزد: احسنت، پسرم،احسنت پسرم.
#شهید_خلبان_احمد_کشوری
#سالـروز_شهـادت 🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #ڪلیپ
مصاحبه تلوزیونی شهید احمد کشوری و جمعی از همرزمان.
#سالروز_شهادت
#شهید_خلبان_احمد_کشوری🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :0⃣7⃣3⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 371
آن سوی اروند زیارتگاهی بود که ما باید از آنجا میگذشتیم، البته همه اینها بستگی به موفقیت غواصان در شکستن خط داشت. ما تا آن ساعت غواصها را ندیده بودیم اما با همه وجودمان دعا میکردیم خدا در فتح اروند و گرفتن جای پا یاریشان کند.
ساعت حدود ده شب درگیری شروع شد. مشخص بود بچه ها به خط زده اند. همزمان آتش توپخانه ما هم شروع شد؛ شلیک همزمان چهل موشک کاتیوشا، صدای غرش توپها و تانکها به هم آمیخته بود و نخلستان از این همه صدا و انفجار میلرزید. در همان لحظات، دستور آمادگی برای حرکت هم صادر شد. تکان نخورده بودیم که داد زدند: «عراق شیمیایی زد!» ستون پخش شد و همه دویدند دنبال ماسکهاشان. دقایقی بعد معلوم شد شیمیایی در کار نیست و دوباره فریاد «بدوید طرف قایقها» بلند شد. به سرعت به سمت ساحل اروند دویدیم. هنگام سوار شدن به قایقها به حدی عجله کردیم که نظم و سازمان به هم خورد و معلوم نبود اینها بچه های یک دسته اند که با هم سوار یک قایق میشوند یا نه؟ قایقها با نهایت سرعت حرکت میکردند تا نیروها را آن طرف برسانند. بچه هایی که روی قایقها کار میکردند از نیروهای اطلاعات بودند و کارشان را خوب انجام میدادند.
روی اروند تازه ابهت حادثه را دیدیم. درگیری شدیدی در ساحل دشمن جریان داشت. از یک طرف توپخانه ها شلیک میکردند و از طرف دیگر شلیکا و تیربار و... قایقها در محدوده خاصی مورد اصابت گلوله های دشمن واقع می شدند و معلوم بود خط هنوز کاملاً گرفته نشده.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :1⃣7⃣3⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 372
قایق بزرگ کمین از ساحل دشمن آتش سنگینی روی آب می ریخت اما قایق های حامل رزمندگان بدون تعلل پیش میرفتند. اولین قایقها به ساحل دشمن رسیدند، صحنۀ عجیبی بود. دشمن از روی تپه های مصنوعی کنار ساحل که روی آنها شلیکا و دولول گذاشته بود ما را یکریز میزد. ظاهراً این تجهیزات بیشتر به خاطر پدافند هوایی آنجا بود اما حالا آنها را طوری روی آب بسته بودند که تیرهاشان به نیروهای خودشان نمیخورد ولی قسمت وسیعی از آب را پوشش میداد. در پناه خدا به سلامت رسیدیم و قایق، سه چهار متر مانده به خشکی ایستاد. سریع داخل آب پریدیم. معلوم شد موانع خورشیدی مانع رسیدن قایقها به خشکی شده اند. باید به هر نحو ممکن از سیم خاردارها رد میشدیم. هوا سرد بود و در گل و لای ساحل غواصانی را میدیدیم که مظلومانه به شهادت رسیده یا بیرمق از شدت زخم و خونریزی میان آب و گِل شناور بودند.
سده دشمن درست کنار آب بود و سنگرها پشت موانع خورشیدی. بعضی از سنگرها هم وسط نیزارها بودند که در نظر اول مشخص نبودند. عراقیها سنگرهای دیدگاه هم داشتند و بر منطقه مسلط بودند. بعد از سده، یک خاکریز بزرگ در منطقه بود که البته این خاکریز سنگری نداشت. با رسیدن موج دوم نیروها وضع ما بهتر شد. ظاهراً نیروهای عراقی که آنجا بودند یا ترسو بودند یا ضعیف چون با کمی تیراندازی، دسته جمعی از سنگر بیرون آمده و تسلیم میشدند. وقتی از سده بالا آمدم به طرف سنگر دیده بانی رفتم، میدانستم در محلها ی دیده بانی دوربین مادون میشود پیدا کرد. اتفاقاً از آنجا یک دوربین مادون قرمز پیدا کردم که برای من عالی بود. در ظلمت شب با آن، همه جا را نگاه میکردم و اوضاع را میدیدم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_سیزدهمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@FF8141
🌷10🌷11🌷12🌷13🌷14🌷15🌷17🌷20🌷22🌷23🌷24🌷
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s1_239_480)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
#گذری_بر_سیره_شهید
✨مستشار نظامی بود اما با توجه به روحیه ای که داشت کار فرهنگی هم انجام می داد. می گفت: دوست دارم یه کار مثل کار شهید چمران انجام بدم.
فکرهای نو در کنار اخلاص باعث گل کردن کارهایش می شد. چند مدرسه را به صورت آزمایشی انتخاب کرده بود و به وضعیت آموزشی و بهداشتی دانش آموزان رسیدگی می کرد.
✨لوازم التحریر و محصولات بهداشتی و ورزشی برایشان تدارک دید.
از چند دندانپزشک قول گرفته بود که اوضاع دهان و دندان بچه ها را سر و سامان دهند.خانواده های بی سرپرست و فقیر را شناسایی کرده بود و از طریق دوستان عرب ماهانه کمکشان می کرد تا هم احتیاجاتشان رفع شود و هم عزتشان حفظ شود.
✨این کارش حسابی سروصدا کرد.
خانواده ها همه مشتاق بودند او را ببینند. مدیران چند مدرسه هم تقاضای اجرای این طرح را در مدارسشان داشتند. فکر می کردند یک تیم قوی و چند نفره پشت این ماجراست غافل از اینکه او تک و تنها همه چیز را مدیریت می کرد...
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :372
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 373
در کمتر از یک ساعت بچه های گردان ابوالفضل آن محدوده را پاکسازی و شلیکاهای روی تپه ها را خاموش کردند. گردان امام حسین هم از پشت سر رسید. مأموریت گردان امام حسین درگیری در خط اول نبود بلکه آنها باید با سرعت به سمت جادۀ آسفالته بصره میرفتند. آنجا تا کارخانه نمک فاصله کمی داشت، پایگاه موشکی عراق هم آنجا بود و قرار بود در مرحله دوم عملیات به آن سمت حرکت کنیم. در حین حرکت گردان امام حسین، آنها از نخلستانها مورد هدف قرار میگرفتند چون محور کاملاً پاکسازی نشده و تانکها و نفرات عراقی در منطقه و مخصوصاً نخلستان پخش و پلا بودند. آنجا دشمن خاکریزهای مثلثی شکلی داشت که نمونه اش را قبلاً در منطقه زید دیده بودیم. این سنگرها از یکطرف نزدیک جاده بودند و به شکل منحنی به وسعت دویست متر کشیده بود. قسمت عمده نیروهای دشمن آنجا تجمع کرده بودند و در واقع آنجا محل پشتیبانی نیروهای دشمن بود. در پاکسازی کنار آب اتفاق مهمی نیفتاد فقط با دیدن عراقی هایی که اسیر میشدند تعجب میکردیم چون اغلب سیه چرده، لاغر و کم سن و سال بودند و اصلاً به دشمنی که ما در اغلب عملیاتها سرسختی و قدرت آنها را دیده بودیم، شباهت نداشتند.
گردان امام حسین جلو رفته بود و چون دستور داشت تا رسیدن به جاده به هیچ وجه درگیر نشود، تلفاتی هم داده بود. ما هم در خط اول دشمن بودیم و تعداد چشمگیری از نیروهای دشمن بین ما و گردان امام حسین مانده بودند. هوا داشت رفته رفته روشن می شد و در گرگ و میش صبح بهتر میشد صحنه را دید؛ از یک طرف پالایشگاه فاو منهدم شده و آتش و دود آسمان منطقه را گرفته بود.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊