eitaa logo
همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) ارتباط بامدیر کانال @zafarba
233 دنبال‌کننده
35.8هزار عکس
35.5هزار ویدیو
366 فایل
زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر شهادت نیست کانال همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) لینک کانال @saqqah
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻شهیدی که با سوره مؤمنون به آرامش قلبی رسید 🌷یک روز جمشید بسیار ناراحت بود، وقتی می‌دید در عملیات‌های مختلف دوستان و همرزمانش شهید می‌شوند غصه و ناراحتی زیادی داشت که چرا از قافله جا مانده است، جمشید آن روز برایم تعریف کرد که به خدا گلایه کردم و متحیر شده بودم گفتم خدایا چه گناهی کردم که همه رفتند و من مانده‌ام در این حال قرآن را باز کردم و سوره مؤمنون آیه 114 «انْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا ۖ لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ شما اگر از حال زندگانی خود آگاه بودید می‌دانستید که مدت درنگتان در دنیا بسیار اندک بوده است» جلویم مجسم شد، تا این آیه را خواندم قلبم قدرت گرفت و آرامش پیدا کردم و مطمئن شدم که من هم خواهم رفت و پیشروی کردم و فهمیدم خداوند می‌خواهد من را امتحان کند. 👈به روایت پدر بزرگوار شهید جمشید_بیات
🌱جای شهید صالحانی خالی که میگفت: برای فرج و ظهور امام زمان(عج)دعا کنید مراقب حیله و نیرنگ دشمنان باشید شهدای عزیزمان به راحتی خون ندادند امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید. 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
🌱جای شهید خواجه صالحانی که میگفت: برای فرج و ظهور امام زمان(عج)دعا کنید مراقب حیله و نیرنگ دشمنان باشید شهدای عزیزمان به راحتی خون ندادند امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید. 🌷 ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐  به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil ‎‎‌‌‎‎
🥀🕊 میخواستم خانه را برای هیئت آماده کنیم، خسته بودم، دراز کشیدم و خوابیدم، بلافاصله پسرم به خوابم آمد، گفتم: حسن تو رفتی و شهید شدی و من مانده‌ام با این همه کار، راستی امشب اینجا می مانی برای هیئت؟ پسرم لبخندی زد و گفت: نه پدر جان امشب نیستم، بعد نام یکی از همسایگان محله قدیم ما را برد و گفت: امشب شب اول قبر فلانی است او حقی گردن من دارد، باید بروم به او سر بزنم و کنارش باشم، گفتم: این شخصی که میگویی از اراذل و ... بود او چه حقی گردن تو دارد؟ گفت: روز تشییع جنازه من هوا بسیار گرم بود مردم همراه پیکر من به سمت خانه آمدند این بنده خدا یک شلنگ آب از خانه‌اش بیرون انداخت و با یک سینی و چند لیوان به تشییع کنندگان من آب داد او همینقدر گردن من حق دارد، از خواب بیدار شدم و سریع به محله قبلی رفتم، درست بود حجله زده بودند و همان شخصی که پسرم گفته بود آن روز تشییع شده بود. راوی: پدر شهید ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
🥀🕊 شاگرد اخلاق آیت الله خوشوقت بود. یک بار به حاج آقا گفت: 🔷"ذکری به من یاد بدهید که من شهید شوم." حاج آقا گفته بود: الان فقط وظیفه شما این است که آنجا (سایت نطنز) خدمت کنید. خدمت شما در آنجا ظهور آقا امام زمان (عج) را نزدیک می کند. 🔷در کار خیلی اذیت می شد. کارش زیاد بود. کمتر به خانه می آمد اما به خاطر خدا تحمل می کرد. او در لیست ترور منافقین و صهیونیست ها بود. یک روز صبح بلند شد، دیدم چهره اش برافروخته است! گفتم: "چه شده؟!" نمی گفت اصرار کردم. حال عجیبی داشت. بعد هم گفت: 🔷" در خواب امام زمان (عج) را دیدم. امام به من فرمودند: من از شما راضی ام." 📘برگرفته از کتاب وصال ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
‌•🌿• نــام تـــو را دوبــار قرعه کشـیــدند؛ یـــک بار برای "شهادت" درامد... و بــار دیـــگــر؛ برای "گمنامی" و هر بار پیروز بودی...♥️ ♥️ 🥀💫🦋
⊰•♥️🦋🌸•⊱ . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌؛ یہ‌جاگفتن: هیشکۍپشتتون‌نیس! هیشڪۍپشتِ‌آدم‌نیس... فقط‌:) -وچقدراین‌جملشون‌قشنگ‌بود..!🥲✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ⊰•♥️•⊱¦⇢ ⊰•♥️•⊱¦⇢ 🌸🍃💫
♥️↓ عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد ترکش خورده بود به سرش. با اصرار بردیمش اورژانس می گفت: «کسی نفهمه زخمی‌ شدم همین جا مداوام کنید» دکتر گفت زخمش عمیقه، باید بخیه بشه. بستریش کردن،از بس خونریزی داشت بیهوش شد یه مدت گذشت. یکدفعه از جا پرید و گفت پاشو بریم خط! قسمش دادم و گفتم آخه تو که بی هوش بودی، چی شد یهو از جا پریدی؟ گفت: بهت میگم به شرطی که تا وقتی زنده ام به کسی چیزی نگی؛ وقتی توی اتاق خوابیده بودم، دیدم خانم فاطمه زهرا (س) اومدن داخل و فرمودن: «چیه؟ چرا خوابیدی؟» عرض کردم: «سرم مجروح شده، نمی تونم ادامه بدم» حضرت دستی به سرم کشیدن و فرمودن : «بلند شو، بلند شو، چیزی نیست بلند شو برو به کارات بِرس» به خاطر همینه که حاج احمد همه جا حسینیه فاطمه الزهرا (س) ساخته است
|•🕊•‌| خدایا! خون‌شهیدان‌را‌در‌تنِ‌ما‌جاری‌گردان تا‌به‌ماندن‌خو‌نکنیم، پایی‌عطا‌کن‌که‌جز راه‌تو‌نرود‌و‌جانی‌عطا‌کن‌که‌برای‌تو‌برود..! 📎سلام صبحتون شهدایی
-دراین‌شلوغی‌دنیا‌فراموشتان‌نکردیم درشلوغی‌قیامت‌فراموشمان‌نکنید..💔 🕊
دنیا اگه جای قشنگی بود ؛ شهدا موقع رفتن ازش لبخند نمیزدن! 📎سلام صبحتون شهدایی 🌷🌷🌷
نیّت می‌‌کند قُربةالی‌الله که هیچکدام به خطا نرود! مالِ بیت‌المال است ...