هدایت شده از مدرسه مجازی المرسلات
✅ احیای کتاب بحارالانوار و تولید علوم انسانی
🔰 محسن ابراهیمی
┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄
🔸معروف است که در شروع دوران غیبت، علمای شیعه با چهارصد اصل روایی که معروف به #اصول_اربعمائه هستند، مواجه بودند. این اصول کتب روایی ای بود که توسط روات و اصحاب اهل بیت گردآوری شده بودند.
🔸پس از عصر حضور ائمه تا قرن پنجم، توسط سه تن از علما و فقهای شیعه (کلینی، شیخ صدوق، شیخ طوسی رضوان الله علیهم) از بین آن چهارصد اصل، چهار کتاب روایی (کافی، من لایحضر، تهذیب، استبصار) با تبویبی جدید - که البته این کتب از جهت روایات، نسبت به یکدیگر من وجه هستند- تولید شد.
🔸 تقریبا پس از قرن پنجم، به دلایل مختلفی، فضای حوزه های علمیه به گونه ای شد که انگار از بین آن چهارصد اصل فقط همین روایاتی که در #کتب_اربعه وجود دارد، اعتبار فتوایی و حجیت دارند و سایر کتب و اصول روایی از اعتبار چندانی برخوردار نیستند.
🔸اما باید توجه داشت که همه کتب روایی ما خصوصا #کتب_اربعه بر اساس یک نیاز و یک موضوع و نگرش خاص تبویب و تولید شده اند و بالتبع محدوده ای خاص از روایات را در بر میگیرند و نبود یک روایت در #کتب_اربعه به معنای بی اعتباری آن نیست.
🔸اهمیت و اعتبار #کتب_اربعه علاوه بر کم فروغ کردن سایر اصول و کتب روایی، به این دلیل که عمده ابواب این کتب، مباحث #فقه_بالمعنی_الاخص (از طهارت تا دیات) می باشد، سبب شد که ذهنیت فقهای شیعه در اعصار مختلف بیشتر بر همین ابواب متمرکز بشود و حول همین مسائل بحث کنند و سایر ابواب و موضوعات مورد ابتلای جامعه شیعه، مورد دقت های خاص اجتهادی قرار نگیرد.
🔸از دیگر عواملی که به این مسئله کمک کرد، کتاب شریف #وسائل الشیعه است که در قرن یازدهم توسط شیخ حر عاملی نگاشته شد. این کتاب که در واقع تجمیع روایات فقهی #کتب_اربعه است و حتی روایات معارفی اصول کافی از آن حذف شده است، به گونه ای در حوزه های علمیه اعتبار یافت، که گویی روایات شیعه و ابواب علمی و فکری شیعه منحصر در همین کتاب است. (هر چند که حتی برخی از ابواب همین کتاب نیز امروزه مورد توجه نیست).
🔸این مسئله، دایره روایات و دایره ابواب اجتهادی شیعه را بسیار کوچک کرد. به گونه ای که روایات و مباحث اخلاقی و مباحث معارفی حتی سایر ابواب فقهی مورد نیاز جامعه از دایره مباحث اجتهادی شیعه حذف شد و یا فراموش شد و یا دچار عوام زدگی شد. همین امر یکی از عوامل انکار امکان تولید #علوم_انسانی_اسلامی توسط برخی و یا استفاده از طرقی غیر از منابع روایی توسط برخی دیگر است.
🔸با توجه به همین فضا و همین دغدغه بود که مرحوم #علامه_مجلسی در قرن یازدهم به گفته خود ایشان در مقدمه کتاب شریف #بحارالانوار، با هدف احیای تراث روایی شیعه، دست به جمع آوری کتب و روایاتی زد که در مجموعه #کتب_اربعه وجود ندارد.
🔸ایشان در این کتاب سعی کرد که #دایره_المعارفی از روایات اهل بیت را گردآوری کند و از فراموشی آن جلوگیری کند. هر چند که ایشان نیز همه روایات کتبی را که در مقدمه به عنوان مصادر بحارالانوار ذکر کرده اند، در متن کتاب بحار نیاورده اند و لذا قصد داشته اند که پس از اتمام کار این کتاب #مستدرک_بحارالانوار را بنگارند.
🔸نگاهی مختصر به ابواب و روایات این #دایره_المعارف نشان می دهد که چه دریای وسیع و عمیقی از معارف دین را دربردارد و می تواند در #تولید_علوم_انسانی اندیشمندان اسلامی را یاری کند. یکی از وجوه اهمیت این کتاب، توجه زیاد #علامه_طباطبایی در تدریس این کتاب و تحشیه بر آن است.
🔸به امید آنکه بتوان با احیای این کتاب ارزشمند و استفاده از روایات و معارف گرانقدر مخزون در آن، انحصار روایات و ابواب فقهی در #وسائل_الشیعه و #کتب_اربعه را شکست و گامی در به روزرسانی اسلام برداشت.
┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄
#روایات
#یادداشت
📌 به مناسبت روز #بزرگداشت علامه مجلسی
🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
@almorsalat
هدایت شده از سیدیاسر تقوی
☑️ابهامات در نسبت میان مرجعیت و ولایت فقیه
📌سیدیاسر تقوی
🔸انتشار یادداشت «مهمترین نگرانی در باب مرجعیت» https://eitaa.com/sedyaser/106 بازخوردهای متفاوتی داشت. یکی از سوالاتی که در نقد و نظر مخاطبان تکرار شده این است که اگر اعلمیت و مرجعیت در انتخاب ولی فقیه شرط نیست، تکلیف فقیه اعلمی که حاکم نیست چه میشود؟ آیا میتوان تقلید از او را کنار گذاشت؟ در تعارض میان فتوای فقیه اعلم با ولی فقیه چه باید کرد؟ به نظر میرسد این پرسشها خارج از محل نزاع است. اما طرح آن نشان میدهد ما در تبیین شرایط ولایت فقیه و مرجعیت دچار تعارضهایی هستیم. به عنوان مثال، در کشف جایگاه مرجعیت به عنوان عالیترین مقام فقهی در حوزه، اعلمیت را شرط میدانیم اما در کشف ولی فقیه نه تنها اعلمیت که حتی مرجعیت فعلی را نیز لازم نمیشماریم.
🔸در واقع ما به مردم میگوییم اگر بنا باشد فقیهی بر جامعه شما حکومت کند، همین که به لحاظ فقهی مجتهد باشد کافی است. اما اگر بنا باشد احکام به ظاهر فردی خود را ماننده صلاة، طهارت و ... فرا بگیرید، باید به سراغ مرجعی بروید که اعلم از سایرین باشد. سوالی که اینجا مطرح میشود آن است که اعلمیت در کشف کدام احکام ضرورت بیشتری دارد؟ حکومت و یا فقه فردی؟ اگر اعلمیت شرط تقلید و مرجعیت است چطور میتوان آن را در امر مهم زعامت نادیده گرفت؟ یا از زاویه دیگر، این چه اعلمیتی است که منجر به احراز صلاحیت مرجعیت میشود اما لزوما به معنای توانایی در امر زمامداری نیست؟
🔸اینها ابهاماتی است که همچنان حوزه نتوانسته پس از پیروزی انقلاب اسلامی آن را حل کند. پیش از این در یادداشتی با عنوان «مرجعیتی که دیگر شرط نیست» https://eitaa.com/sedyaser/10 اشارهای به آن داشتهام. در آنجا آوردهام: «علیرغم آنکه نظریه ولایت فقیه در توسعه نقش «مرجعیت دینی» تصور میشد، واقعیتهای میدانی نشان داد که «مرجعیت» که قله فقاهت و اعلمیت در نظام آموزشی حوزه تلقی میشود، لزوماً کارکرد مورد نیاز در امر حاکمیت و اداره جامعه را دارا نیست.»
🔸پاسخی که میتوان در این بین ارائه کرده آن است که بگوییم تلازمی میان اعلمیت و توانایی زعامت وجود ندارد. به عبارت دیگر میتوان فقهایی را در نظر گرفت که به لحاظ علمی جایگاه ویژهای دارند اما فاقد قوه تدبیر و سیاست هستند. و از سوی دیگر فقهایی را مد نظر داشت که مدیر و مدبر بوده اما جایگاه علمی برجستهای در حوزههای علمیه ندارند، اما میتوان آنان را با همان قدرت اجتهاد به رهبری جامعه منصوب کرد. این پاسخ مورد قبول است. به شرط آنکه الزامات آن پذیرفته شود. یعنی فقیه اعلم بپذیرد که در امر زعامت در عرض فقیه حاکم قرار نگیرد و جامعه دچار حاکمیت چندگانه نشود و این همان مدعای یادداشت پیشین بود. واگذاری امر زعامت به ولی فقیه و بازتعریف مرجع دینی در جایگاه کارشناس فقهی
🔸اما از سویی به نظر میرسد آنچه ما امروزه آن را «اعلمیت» میدانیم، منحصر در میزان اشراف بر تراث فقهی و اصولی است. فرایند اجتهاد و حتی مرجعیت در حوزه از مسیر تراثشناسی عبور میکند. لذا تدریس علومی همچون ادبیات، رجال، اصول و فقه آن هم با رویکرد تاریخی در ارتقای سطح علمی اساتید به سمت اجتهاد و حتی مرجعیت حائز اهمیت است. از سوی دیگر علوم اجتماعی از سیاست و جامعهشناسی تا اقتصاد و حقوق و فرهنگ و هنر هیچکدام در سلوک علمی حوزه لازم دانسته نمیشود. لذا تلاشهای فقهی آنطور که شایسته و بایسته است راه به جایی نمیبرد و از مرز نظارت و احراز عدم مغایرت با موازین شرعی –آن هم در جدایی مطلق از موضوعشناسی- عبور نمیکند.
🔸وقتی تخصص در حوزه علوم اجتماعی و موضوعشناسی و حتی تجارب اجرایی (به عنوان بستر سواد مدیریتی) جایگاهی در تعریف ما از علمیت حوزوی ندارد، ناچاریم بگوییم یک نفر اعلم در مسائل فقهی باشد و دیگری حاکم بر جامعه. این در حالی است که اگر هنجارهای حاکم بر نظام آموزشی حوزه متناسب با رویکرد «اقامه دین» بازتعریف شود، ممکن است مصداق اعلمیت در حوزه فاصله کمتری با جایگاه زعامت پیدا کند. امروزه چارهای نیست جز آنکه تفکیک میان دو ساحت علمی مرجعیت و ساحت مدیریتی ولی فقیه را پذیرفت، اما این تفکیک زمینهای فراهم میکند تا در طولانیمدت، نقش فقهای برجسته (با تعریف حوزوی) از محوریت حکومت اسلامی به حاشیهنشینی و سپس نظارت صوری تنزل یابد. امری که شاید در دهههای آینده بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
🔻🔻🔻
@sedyaser
هدایت شده از مباحثات
اختصاصی مباحثات/چند نفر از اعضای جامعه مدرسین در بین طلاب حضور دارند؟
+دانلود برنامه جامع دروس اعضاء
🔹جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان بالاترین نهاد سیاستگذاری و تصمیمگیری مسائل حوزههای علمیه از پنجاه و اندی عضو دارد که هر از چندی با فوت اعضای آن تعداد دیگری بر این تشکل اضافه میشوند.
🔹در سالهای اخیر این سوال جدی مطرح شدهاست که این نهاد و اعضای آن تا چه میزان با سطوح مختلف حوزه از جمله اساتید و طلاب ارتباط و تعامل دارند و راه ارتباط و انعکاس نظرات حوزویان به اعضای جامعه مدرسین کدام است؟
🔹روابط عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که مدیر آن چندی پیش با حکم آیتالله یزدی انتخاب شده است برای نخستین بار اقدام به تجمیع و فهرستبندی دروس اعضای جامعه مدرسین کردهاست. این لیست نشان میدهد حداقل سی و پنج نفر از اعضای جامعه مدرسین کرسی درس فقه و اصول برگزار میکنند.
🔹برگزاری درس یکی از بهترین راههای حضور در بین بدنهی طلاب است. در این جلسات درس، اساتید بدون واسطه در جریان مشکلات و مسائل حاکم بر حوزه و طلاب قرار میگیرند و از سوی دیگر شاگردان و سایر طلاب میتوانند نظرات و دیدگاههای خود را به اساتید که همان اعضای جامعه مدرسین است منتقل کنند.
🔹گفته میشود در طرحهای روابط عمومی جامعه مدرسین قرار است اعضای محترمی که کرسی درس دارند و بخشی از درس را که به موضوعات اخلاقی و همچنین تفسیر قران و نهج البلاغه اختصاص خواهند داد در سایت جامعه مدرسین منعکس شود.
🔹سالهای گذشته نیز این دروس و اساتید برنامههای خود را داشتند اما بخاطر عدم اطلاعرسانی جامع و دقیق چنین تصور میشد که اعضای جامعه مدرسین در بین طلاب حضور ندارند. اگرچه این اقدام دیرهنگام اما نوید دهندهی برنامههای خوبی است که میتواند بیش از این طلاب و اساتید را به اعضای جامعه مدرسین مرتبط کند و آنان بدون واسطه با سطوح مختلف حوزه ارتباط و تعامل داشتهباشند.
♦️دریافت نسخه پیدیاف برنامه جامع:
https://b2n.ir/30794
🔸متن یادداشت در سایت مباحثات:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21663/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
📜در عراق چه خبر است؟
🔻علی شمسآبادی، کارشناس مسائل عراق در بخشی از یادداشت خود درباره دور جدید ناآرامیها در عراق آورده است:
🔹شبکه الحره چندی پیش مستندی منتشر کرد که در آن نهادهای دینی نظیر تولیت های آستان امام حسین و امیرالمومنین را متهم به فساد می کرد. دولت عراق در واکنش به این اتهامات که غیر مستقیم شخص آیت الله سیستانی را هم زیر سوال می برد، دفتر الحره را در کربلا بست و فعالیت هایش را برای سه ماه به تعلیق در آورد. حالا اغتشاشات کنونی، برای اولین بار شاهد سخنانی ضد مرجعیت است. این نیز نمی تواند اتفاقی باشد.
🔹پاشنه آشیل این دور از اعتراضات، ضدیت با نهادهای دینی است. دختری با نام احتمالا مستعار «حره» که از فعالان توئیتری آشوب هاست، به مرجعیت تاخته. چنین تاختنی پیشتر سابقه نداشته است. همین موضوع احتمالا باعث افت محبوبیت اعتراضات خواهد شد. حتی در میان معترضان پرچم های مذهبی نظیر یا حسین حمل می گردد. سرویس های خارجی احتمالا انتظار دارند که با این اعتراضات، به نهادهای دینی ضربه بزنند در حالیکه محبوبیت این نهادها همچنان نزد افکار عمومی عراق بالاست. بنابراین احتمال به درازا کشیدن این آشوب ها تا حدی که مانع پیاده روی اربعین شود، یا این که عبدالمهدی را مجبور به استعفا کند، پایین است.
🔹این واقعیتی است که حتما سفارت امریکا و صهیونیست ها هم آن را می دانند. آن ها بیشتر به این خاطر در آتش نا آرامی ها میدمند تا به دولت عراق هشدار دهند که می توانند در صورت اقدام احتمالی تلافی جویانه حشدالشعبی علیه رژیم صهیونیستی یا مواضع آمریکا، با طرح ریزی چنین آشوب هایی اوضاع عراق را به هم بریزند.
🔸خبرگزاری فارس | متن کامل این یادداشت را اینجا بخوانید:
http://fna.ir/dcj6lg
@saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺علی کشوری در برنامه زندهباد زندگی: ما در آغاز چله دوم انقلاب اسلامی تصمیم گرفتیم کمک کنیم تا بخشهای مختلف جامعه بر اساس نظریات فقهی و دینی اداره شود/ من همیشه به مدیران محترم میگویم به جای اینکه استنفورد، کمبریج و ماساچوست بروید سری هم به حوزه علمیه قم بزنید و با نظرات بدیع و جدیدی که در ارتباط با اداره جامعه مطرح شده آشنا شوید
@saraeer
📜توضیح مشکات درباره دوره جامعهشناسی دین
🔻پس از انتشار خبری مبنی بر برگزاری دوره علمی جامعهشناسی دین با تدریس سارا شریعتی در کانال بسیج مدرسه مشکات، آرشام بهمننژاد مسئول واحد گفتمان بسیج مدرسه مشکات یادداشت زیر را در اختیار سرائر گذاشته است که در ادامه میخوانید:
🔹بسم الله الرحمن الرحیم
مقام معظم رهبری
حوزه آزاد اندیش است. خاصیت علمی بودن آزاداندیشی است. تحجر در میدان علم معنی ندارد. یعنی اگر عالم هستیم، حوزه علمیه هستیم، دنبال علم هستیم، باید فکر را آزاد گذاشت؛ البته برای اهل فکر.
۱۳۸۹/۰۸/۰۲
🔹در باب اخبار منتشر شده در برخی رسانه های حوزوی مبنی بر برگزاری کلاس جامعه شناسی دین در دانشگاه تهران از سوی حوزه علمیه مشکات و با تدریس سرکار خانم دکتر سارا شریعتی، با توجه به انتشار ناقص اطلاعیه و گزینش ناقص آن در برخی رسانه ها و ایجاد کژتابی و ابهام در اصل طرح های علوم انسانی این مرکز، لازم است توضیحاتی برای عموم مخاطبان ارائه گردد.
🔹اولا مدرسه مشکات برگزار کننده این کلاس نیست. در ادامهٔ پیام گزینش شده، درج شده است که تعداد اندکی از طلاب حوزه مشکات با شرایطی خاص میتوانند در کلاس درس جامعه شناسی دین سرکار خانم دکتر سارا شریعتی که برای مقطع کارشناسی ارشد دایر است شرکت نمایند. طلابی که سابقه علمی جدی در فضای مرتبط علوم انسانی داشته و دروس پیشنیاز را گذرانده اند. در نهایت نیز با هماهنگی معاونت آموزش مشکات و همچنین استاد محترم، برای تعداد پنج نفر از طلاب اجازه شرکت در کلاس و جایگزینی این درس با دو واحد از واحد های مرتبطِ برنامه رسمی علوم انسانی مشکات صادر شد. حال این طلاب مخیرند حضور یابند یا خیر.
🔹ثانیا واحد گفتمان بسیج حوزه علمیه مشکات مجری سلسله نشست ها و دوره هایی گفتمانی در حوزه علوم انسانی است. در این برنامه ها که با پیوست مطالعاتی همراه است، طلاب با امهات گرایشات علوم انسانی آشنا خواهند شد. در این راستا از اساتید مبرز هر حوزه مطالعاتی دعوت به عمل میآید تا با طرح بحث های بنیادین آن شاخه علمی، زمینه امتداد مطالعات تخصصی آن شاخه را در صورت لزوم برای علاقهمندان فراهم آورند.
🔹در برنامه سال جدید تحصیلی واحد گفتمان نیز در همین راستا سلسله نشست ها و دوره هایی طرح ریزی شده است که یکی از مدعوین نشست های آتی سرکار خانم دکتر سارا شریعتی است. تاکید بر این است که بر خلاف آنچه برخی رسانه ها منتشر نمودند تکیه ای خاص بر برخی اشخاص وجود ندارد. در نشست های گذشته، واحد گفتمان میزبان اساتید بزرگوار حجج اسلام اسدپور و ملک زاده بود و پس از این نیز میزبان اساتید دیگر ان شاء الله.
🔹ثالثا معتقدیم اقل فایده مواجهه حوزه علمیه با علوم انسانی، ایجاد مساله است و لذا به آن اهتمام داریم. لیکن مبرهن است که حوزه علمیه در پاسخ به مسائل ایجاد شده، پیرو روش مشخص فقاهی و اجتهادیِ عقلی و نقلی خود است و نه خطوط دیگر.
🔹مجموعه بسیج مشکات دغدغه و نگرانی اندیشمندان انقلابی را به دیده منت نهاده و پاس میدارد. و این حق را برایشان محفوظ میداند. چرا که شاید سابقه برنامه های کاری و طرح های این مرکز را به درستی نشناسند.
🔹در پایان، واحد گفتمان بسیج مشکات از عموم طلاب و دانشجویان جهت حضور در نشست ها و دوره های گفتمانی علوم انسانی این مرکز دعوت به عمل می آورد. اینجانب در شبکه های مجازی با شناسه ای ثابت، پاسخگوی سوالات و ابهامات فضلا، اساتید و دانشجویان ارجمند در باب طرح های واحد گفتمان هستم. همچنین مجموعه بسیج مشکات از نظرات و انتقادات همراهان استقبال میکند.
آرشام بهمن نژاد
مسئول واحد گفتمان بسیج مشکات
@arsham_bahmannejad
@saraeer
📜زمینۀ حضور قضات اهلسنت در دستگاه قضایی فراهم شود
🔻شیخ عبدالباعث قتالی، امام جمعه اهل سنت بندرعباس در نمازجمعه این شهر:
🔹امیدواریم حضور رئیس محترم قوۀ قضائیه در استان هرمزگان به توسعه و تعمیق عدالت در این استان ختم شود. از دستگاه قضایی توقع داریم که زمینۀ حضور قضات اهل سنت را در این دستگاه فراهم کند و به محرومیتها در این خصوص پایان دهد. دستگاه قضا با استفاده از قضات اهلسنت میتواند در جهت شایستهسالاری گام بردارد.
@saraeer
هدایت شده از مباحثات
♻ مباحثات برگزار میکند:
🔺 جلسه مناظره با موضوع:«لباس روحانیت»
با حضور اساتید محترم آقایان:
🔹 محمدتقی اکبرنژاد
🔹 ابوالقاسم سیفی مازندرانی
🔸 دوشنبه 15 مهر /ساعت 9صبح
🔸 این برنامه با توافق طرفین به صورت غیرعمومی و پخش زنده از صفحات اینستاگرام و آپارات خواهد بود.گزارش کامل نیز منتشر خواهد شد.
:
🎥 instagram.com/mobahesat
🎥 aparat.com/live
🔻🔻🔻
@mobahesat
📜تکثیر مکانیکی دین
🔻رضا بابایی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹والتر بنیامین، فیلسوف آلمانی قرن بیستم، مقالهای دارد به نام «اثر هنری در عصر تکثیر مکانیکی». در این مقاله میگوید: آثار هنری تا پیش از ساخت دستگاههای تکثیر و کپیهای ماشینی، در هالهای از نور قدسی بودند و به بازدیدکنندگانشان در سالنهای بزرگ و ساکت، الهام دینی و شور و هیجان میبخشیدند. اما در عصر کپیهای ماشینی و تکثیر فراوان آنها با دستگاههای مکانیکی، دیگر آن نیروی الهامبخش و تأثیرگذار را ندارند. تابلوی که بر روی هر دیواری نصب شده است، بیشتر از چند ثانیه کسی را به توقف و دیدن وانمیدارد.
🔹تکثیر مکانیکی دین نیز همین سرنوشت را دارد. وقتی در و دیوار شهر را پر میکنیم از آیات کتابی که باید در خلوت معنوی بخوانیم تا اثری بگذارد، وقتی برنامههای خبری تلویزیون را با درود و صلوات و دعا آغاز میکنند و سپس راست و دروغ را به هم میآمیزند، وقتی در هر مقاله و نوشتاری برای اثبات سادهترین و بدیهیترین گزارهها به آیات و روایات استناد میکنیم، وقتی در آغاز هر جلسهای – ولو اینکه موضوع جلسه، پایین آوردن قیمت مرغ و تخم مرغ باشد – آیاتی از قرآن را میخوانند و وقتی خیابانها و کوچههایمان همنام مقدسترین مردان و زنان تاریخ دین میشود، تنها اتفاقی که میافتد تبدیل امر دینی مقدس به امر عرفی دستمالیشده است.
🔹فقه، بزرگترین دستگاه تکثیر دین و عرفیسازی آن است. فقه، از بازار تا حمام ما را با احکام دینی میآمیزد و از این رهگذر، دین را عرفیترین پدیدۀ زندگی بشر میکند. از سوی دیگر به دلیل بیمهری برخی ادیان با هنرهایی همچون موسیقی و نقاشی و مجسمهسازی، هیچ نیرویی در جامعه برای شورانگیزی و الهامبخشی باقی نمیماند. بدین ترتیب، همه چیز عرفی و خیابانی میشود و هر گونه هیجان و شورمندی و رازآمیزی از جهان رخت برمیبندد. ادیان در نخستین مرحلۀ ظهورشان، چنان رازآمیز و قدسیمآب بودند که پیروانشان را سرشار از امر قدسی میکردند؛ اما اندکاندک همۀ آنها یا جامۀ حکومت بر تن کردند و یا در بازار و خیابان، شمشیر باید و نباید به دست گرفتند. اکنون نیز انسان معاصر اگر به دین نیاز داشته باشد، دینی است که به او هیجان میبخشد و زندگی او را با افقهای دور پیوند میزند و جهان را در نظر او به مثابۀ اثری هنری و رازآمیز و حیرتانگیز میآراید. به قول مولانا: «جز که حیرانی نباشد کار دین.» اما دین عرفیشده و آمیخته با تظاهرات بیرونی و مناسک دشمنشکن، از عهدۀ چنین رسالتی برنمیآید.
@saraeer
هدایت شده از مباحثات
🔹 لباس روحانیت در مناظره دو استاد حوزوی
🔸 صبح امروز جلسه مناظره با موضوع لباس روحانیت و باحضور استاد محمدتقی اکبرنژاد و استاد ابوالقاسم سیفی مازندرانی در دفتر سایت مباحثات برگزار شد.
🔸 در ابتدا حجتالاسلام سیدیاسر تقوی دبیر جلسه به چگونگی شکلگیری این جلسه پرداخت و گفت: استاد محترم جناب آقای اکبرنژاد در گفتوگوئی به نقد لباس روحانیت پرداخته بودند که از سوی حجتالاسلام سیفی مازندرانی درخواست مناظره در اینباره مطرح شد.
🔸 وی افزود: سایت مباحثات با توجه به موضوع فعالیت خود، برای میزبانی و انعکاس رسانهای این مناظره اعلام آمادگی نمود که سرانجام امروز موفق به برگزاری آن شدیم.
🔸 سردبیر مباحثات خاطرنشان کرد: بیان دیدگاهها به صورت یک جانبه و یا از طریق فضای مجازی مستعد سوءتفاهمهای زیادی است و باید در فضای کاملا منطقی تضارب آراء صورت گیرد تا حواشی به حداقل برسد.
🔻 در ادامه این جلسه حجتالاسلام اکبرنژاد به سوابق طرح بحث و نقدهای خود پیرامون لباس روحانیت پرداخت و حجتالاسلام سیفی مازندرانی نیز نقدها و دیدگاههای خود را مطرح نمود.
♻ این جلسه به مدت 120 دقیقه به طول انجامید که گزارش کامل آن به صورت تصویری و مکتوب منتشر خواهد شد.
🔻🔻🔻
@mobahesat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺حضور بهزاد عباسپور، روحانی فعال در فضای مجازی در فیلم تبلیغاتی یک خانم دندانپزشک
@saraeer
📜نامه علی کشوری به سیدمحمدجواد علوی بروجردی/ پیش از انتساب نظرات اقتصادی خود به اسلام کتابها و مقالات برخی صاحب نظران اقتصاد آزاد را مطالعه کنید
🔻علی کشوری در بخشی از نامه خود خطاب به سیدمحمدجواد علوی بروجردی آورده است:
🔹اظهارات عجیب جنابعالی در روز یک شنبه ۲۵ تیرماه ۱۳۹۶ مبنی بر اینکه با اقتصاد اسلامی مخالف هستید و اقتصاد آزاد را به رسمیت می شناسید؛ دلیل نگارش این نامه کوتاه به جنابعالی است.
🔹شما در دیدار با مدیران و روسای شعب بانک کوثر استان قم اظهار داشتید: خوشبختانه در دولت فعلی، که انشاءالله در دولت بعد هم ادامه پیدا کند، کسانی سر کار آمدند که اقتصاد را میفهمند. اقتصاد علم است. حتی من گاهی گفتهام با تعبیر «اقتصاد اسلامی» مخالفم. چون اقتصاد اسلامی همان اقتصاد عُقلایی است. مباحث اقتصادی ما محدود است و بیش از 20 موضوع نیست که در آنها حکم تأسیسی دادهایم. در بقیه موضوعات، حکم امضایی است. یعنی نگاه میکنیم و میبینیم که سیره عقلایی چگونه نگاه میکند. اگر با عمومات و اصلاحات ما منافات نداشت امضا میکنیم و بدینترتیب مشمول تأیید شرع میشود. منظور از عقلا چیست؟ عقلای عالم روشهای اقتصادی شناختهشده مقبولی پیش همگان دارند که مجموع آنها اقتصاد عقلایی میشود. شرع هم همین را میگوید. اسلام هم همین را میگوید. اقتصاد عقلایی اقتصاد آزاد است نه اقتصاد کمونیستی"
🔹پیشنهاد می کنم قبل از طرح اظهارات اینچنینی و نسبت دادن برخی از آراء و نظرات خویش به اسلام؛ لااقل از باب توسعه مطالعات موضوع شناسی، برخی کتب و مقالات به اصطلاح صاحب نظران اقتصاد آزاد را مطالعه بفرمائید و مصادیق متعدد تعارض اقتصاد آزاد را با احکام و تعاریف فقهی مشاهده کنید.
🔹غیر از تصریحات روشنی که در کلمات اقتصاد دانان بازار آزاد برای تئوریزه کردن مُحَرَّماتی همچون ربا، حرص، خودخواهی و رذائل اخلاقی به عنوان محرک بخش اقتصاد وجود دارد؛ در عمل هم اقتصاد آزاد در رفع مشکلاتی مانند فاصله طبقاتی، عدم سلامت غذائی، تخریب محیط زیست، وضع قوانین ناعادلانه و توسعه فقر موفق عمل نکرده است.
🔹به عبارت روشن تر اگر شاخصه های ارزیابی اقتصاد خوب را مسائلی مانند تحقق عدالت( کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ ۚ - سوره حشر- آیه ۷)، غلبه مشاغل مستقل نسبت به مشاغل استخدامی(مَنْ آجَرَ نَفْسَهُ فَقَدْ حَظَرَ عَلَى نَفْسِهِ اَلرِّزْقَ _کافی جلد ۵)، نزدیکی مکان شغل به محل اسکان خانواده فرد شاغل(إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ اَلْمَرْءِ أَنْ یَکُونَ مَتْجَرُهُ فِی بَلَدِهِ- کافی جلد ۵)،۳- تولید غذای طیب (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ- سوره بقره-آیه ۱۷۲)، کاهش احتکار و.... تحقق شرافت شغلی تعریف کنیم؛ اقتصاد آزادِ سرمایه داران زالو صفت در تحقق این امور موفق نبوده است و به همین دلیل نمی تواند مورد تجویز حوزه های علمیه قرار گیرد.
🔹امیدوارم پیش قدم توسعه مباحثات فقهی در حوزه نظام سازی و یا لااقل در بخش موضوع شناسی در حوزه های مرتبط با موضوعات مدرن شوید؛ تا زمینه پیدایش این نظریات غیر دقیق در آراء تان تضعیف گردد.
🔸متن کامل این نامه را اینجا بخوانید:
http://nro-di.blog.ir/1398/07/15
@saraeer
📜نقدی بر یادداشت تکثیر مکانیکی دین
🔻یادداشت وارده | مصطفی امیدوار در نقد یادداشت رضا بابایی یادداشتی برای سرائر ارسال کرده که در ادامه میخوانید:
گفت پس من نیستم معشوق تو
من به بلغار و مرادت در قتو
🔹از آنجایی که نویسنده محترم، دین را همچون یک اثر هنری فرض کرده که تا وقتی تکثیر و عمومی نشده، اعجاب انگیز و به قول خوشان قدسی ماب است، داستانی از علامه جعفری را به یاد آوردم که ذکرش خالی از لطف نیست.
🔹میفرمودند: شخصی از دوستانشان درحال گردش و تماشا در یکی از موزههای هنری اروپا از روی حس طنز و بازیگوشی تصمیم میگیرد یکی از تابلوها را که عکس یک قامت ایستاده بوده برعکس کند و در گوشهای پنهان شود. پس از چند لحظه جمعیت چنان دور این تابلوی وارونه حلقه میزند که بازار تابلوهای درست از سکه میافتد.
🔹حال سوال اینجاست که غایت هنر اعجاب انگیزی است یا سازندگی؟ آیا کسی که از هنر اعجاب انگیزی را طلب میکند جز این است که از تکرار درون خود فرار میکند؟ عجبا که نویسنده محترم ما کار را بالاتر از هنر برده و از دین هم اعجاب انگیزی را طلب میکند نه سازندگی. گویی نگاه او به دین هم مثل نگاهش به سینماست وقتی آخر یک هفته کسل کننده بلیط میخرد و روی صندلی منتظر یک فیلم کمدی یا اکشن مینشیند.
🔹فقه را سرزنش میکند که چرا دین را در تمام زندگی دخالت دادی؟ دین برایش مثل تابلوی نقاشی است تا قاب کند به دیوار خانهاش؛ پیپش را روشن کند، قهوه بنوشد، و پز آن را به میهمانانش دهد.حال آنکه اصلا رسالت دین پیاده شدن در متن جان آدمی است تا انسان حیات پیدا کند و از تکرار رها شود.
🔹از مولوی بشنو داستان آن عاشقی که گاه وصل معشوقش اظهار زاری و لابه میکرد. معشوق گفت حال که من در نزد تو ام این زاری برای چیست؟ گفت هستی اما نمیدانم چرا آنگونه که پارسال تو را زیبا میدیدم به چشم من نمیآیی. معشوق گفت:
عاشقی تو بر من و بر حالتی
حالت اندر دست نبود یا فتی
عاشق حالی نه عاشق بر منی
بر امید حال بر من میتنی
🔸یادداشت رضا بابایی را اینجا ببینید:
https://eitaa.com/saraeer/637
@saraeer
📜دین از ما یک فرایند خاص را میطلبد نه یک فرآورده خاص
🔻مصطفی ملکیان:
🔹دین از ما یک فرایند خاص را میطلبد نه یک فرآوردة خاص. یک موقع من به بچهام میگویم تو باید تا ده دقیقة دیگر به منزل فلان شخص برسی. اینجا برای من نتیجة کار و فرآورده مطلوب است. اما یک موقع هست که من میخواهم به بچهام طرز راهرفتن را یاد بدهم و نمیخواهم به جای خاصی برسد. چون برایم فرآیند مهم است.
🔹چیزی که اسلام از ما میخواهد این است که راهرفتنمان بر اساس صداقت و جدیّت باشد. شما اگر یک معلّم منصف باشید توقعتان از شاگردانتان این است که شما با صداقت و جدیّت در طول سال کسب علم کنید اما هرگز از آنها نخواهید خواست که در پایان سال همة نمرة بیست بگیرند چون میدانید آیکیو و قدرت فهم و بهرة هوشی و قوت حافظه و سرعت یادگیریشان به اندازة هم نیست. اگر ما بخواهیم همة انسانها به یک جا برسند، باید وقتی به دنیا میآیند همه از یک جا به راه افتاده باشند.
🔹یک معلم منصف هیچوقت نمیتواند به بچهها بگوید برای من مقصد مهم است و مقصد بیست است اما میتواند به قول مولانا به آنها بگوید: "سوی من میغیژ و میغیژ و بیا" اسلام و هردینی هم از ما همین را میخواهد و طالب یک فرایند خاص است همراه با دو ویژگی صداقت و جدیت. یکی این که در زندگی جدی باشیم و آن را بازی تلقی نکنیم و دیگر این که قصد فریب خودمان و دیگران را نداشته باشیم. قرآن میگوید: «انالذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» (کسانی که مجاهده کنند و همهتوانشان را به کار ببندند(جدیت)، فینا: در راه حقیقت.) بنابراین باید از تلقی دینی ما این نکته که شما حتماَ باید به جای خاصی برسید، حذف شود و به جای آن، این تلقی بیاید که شما باید خوب راه بروید.
🔹تلقی دیگر که باید داشته باشیم این است که اسلام دوست دارد که فرد و جامعه اصلاح شوند اما هدف هر فردی باید فقط اصلاح خودش باشد. اگر هرفرد خودش را هرچه بیشتر اصلاح کند نتیجه این میشود که اطرافیان زیر تأثیر او اصلاح میشوند. اصلاح خویش باید تنها هدف باشد و اصلاح جامعه باید نتیجة زندگی باشد. هدف زندگی یک فرد مسلمان اصلاح خویش باید باشد. این همان است که از پیامبر نقل شده است که گفتهاند: «دعوت بکنید به حقیقت اما نه با زبانهایتان بلکه با عملتان.»
🔹ما متأسفانه تنها چیزی که در زندگیمان نیست اصلاح خود است و فقط ذرهبین را روی دیگران گذاشتهایم. کسانی که میبینید به نام اسلام بزرگترین جنایات را انجام میدهند و اسباب وهن اسلام شدهاند دلیلش این است یک بار به خودشان نمیپردازند و ذرهبین را روی خودشان نگذاشتهاند و بعد هم متمسک به اصل امر به معروف و نهی از منکر میشوند. درحالی که روز اولی که امر به معروف و نهی از منکر تشکیل شد، هرگز معنایش این نبود که تو مطلقاَ به خودت کار نداشته باشی و فقط ذرهبین داشتهباشی و مجرم و بزهکار پیدا کنی و امربهمعروف و نهیازمنکرشان کنی.
🔹از قول حضرت موسی در قرآن آمده است که: «لا املک الا نفسی و اخی»: (من فقط خودم و برادرم را میتوانم ضبط و مهار کنم.) بعضی از عرفا وقتی به این آیه میرسند میگویند «اخی» را هم موسی خیلی به جا نگفته. انسان فقط ضبط و مهار خودش را به عهده دارد. بعد از اصلاح شخص تأثیرش بر بقیه هم اتفاق میافتد. این که من خودم غوطهور در هزار مفسده و جرم و جنایت و گناهم اما هروقت تریبون به دستم میآید توبیخ و پرخاش میکنم، خلاف آن چیزی است که اسلام گفته است.
🔸منبع: کانال مصطفی ملکیان
@saraeer
📜دین هم به دنبال فرایند خاص است و هم به دنبال فرآوردهی خاص!
🔻سیدعلی حسینی طلبه سطح خارج حوزه علمیه در پاسخ به مطلب منتشر شده از مصطفی ملکیان یادداشتی در اختیار سرائر گذاشته است که در ادامه میخوانید:
🔹ارائه تفسیر معتبری از دین در طول تاریخ از سخت ترین کار های بشر بوده است. اینکه دین به معنای واقعی خود چیست و از انسان ها چه میخواهد؟ و ارتباط آن با نفس آدمی و جامعه و فرهنگ های خرد و کلان جامعه چیست؟ جناب ملکیان را می توان در یک نگاه حداقلی به دین جای داد و تفاسیر او از دین را نیز در محدوده ی روان آدمی به حساب آورد. او حتی وقتی به جنبه اجتماعی دین نظر می کند، باز آن را از منظر روان و یا به تعبیر خود ایشان اخلاق، می نگرد.
🔹اینکه نگاه او به اخلاق چیست و چه مقدار از این نگاه را می توان به دین نسبت داد خود مقاله ای مستقل می خواهد و از حوصله ی این نوشته خارج است. اما اینکه ایشان اصرار دارند کل دین و هر آنچه که در آن هست را با نگاهی خاص تفسیر کند و توجه خود را معطوف به بخش کوچکی از دین نماید و آن را به کل دین تسری دهد، امری نامعقول است و پذیرفتنی نیست. از این رو میتوان در جواب ایشان گفت، دین هم به دنبال فرایند خاص هست و هم به دنبال فرآورده ی خاص!
🔹چگونه می توان دین را محدود به آموزه های تربیتی دانست و از آن فقه و فلسفه و اعتقادات را خارج کرد؟ چگونه می توان انسان را فقط در تربیت دید؟ ما قبول داریم که تربیت نقش اساسی در تحقق دین در جامعه دارد، اما آیا می توانیم بگوئیم دین برای صرف تربیت کردن و صرف اصلاح کردن آمده است؟ و از آن به دنبال هدفی نیست؟ یعنی آیا دین به ما می گوید تو خود را تربیت کن و نحوه ی راه رفتن را بیاموز، اما به ما نمی گوید که این آموختن تو هدف خاصی دارد؟ و اساسا آیا نحوه ی راه رفتن می تواند بدون هیچ غایتی محقق شود؟
🔹به نظر جناب ملکیان از دین اسلام فقط روش تربیت را اخذ کرده، اما اینکه این تربیت برای چیست و انسان را به کدام منزل مقصود می رساند را قبول ندارد. انسان تحت تربیت آقای ملکیان، خالی از نگاه توحیدی است. چرا که تربیت را برای تربیت می خواهد نه برای رسیدن و قرب به خداوند. برای فهم این مطلب می توانید به دیگر بیانات جناب ملکیان توجه کنید و ببینید که چگونه ایشان مفاهیم را از توحید خالی می کنند.
🔹دین او یک دین محافظه کاری می شود که در عین اینکه بی خاصیت است نمی تواند تماییز خود را با جریان های دیگر مشخص کند. چرا که تنها چیزی که می تواند تماییز اسلام با جریان های مختلف را درست کند، حاکم بودن نگاه توحیدی در تما عرصه های دین است. او چگونه می تواند تماییز انسان اسلامی را با جریان اومانیسم و فایده گرا و تمام نظریه های فرهنگی غرب مشخص کند؟ او نه دوست دارد به تماییز برسد و نه می تواند این تماییز را مشخص کند.
🔸اظهارات مصطفی ملکیان را اینجا ببینید:
https://eitaa.com/saraeer/642
@saraeer
📜نقدی دیگر بر تکثیر مکانیکی دین
🔻دیدگاه مخاطبان | سید محمدحسین اردستانیزاده:
🔹این نوشتار درست و غلط را با قلمی زیبا و بیانی روان به هم آمیخته است. مثلا وقتی از قدسی بودن دین صحبت میکند و اظهار میکند اگر گزاره های دینی علنی شوند تبدیل به امر عرفی دستمالی شده می شوند ، یکی از بی اساس ترین حرفها را میزند.
🔹چیزی که باعث عادی سازی مذمومی که این آقا بیان می کند شده علنی کردن و تکرار گزاره های دینی از ایات قرآن و صلوات و امثالهم نیست که اگر این باشد باید اذان و نماز جمعه و خیلی چیزهای دیگر نیز حذف بشود تا امر قدسی ، عادی نشود.
🔹بلکه عدم تبیین حقایق قرآن و روایات و اکتفا به ترجمه و ظواهر آنها و همچنین عامل نبودن بسیاری از مبلغین دین به حقایق و معارف دینی که باعث بی اثر شدن کلام ایشان شده است( حالا یا فهم از حقایق ندارند یا مطامع نفسانیشان سرگرمشان کرده) علت عادی شدن آن امر قدسی است.
🔹اگر به زعم غلط این آقا همین ظواهر هم جمع شود ، به دلیل آنچه در پاراگراف قبل عرض کردم ، میدان برای بی دینی و عرضه بیشتر فرهنگ منحط غربی باز می شود. اساسا کلام این آقا از آنجایی غلط و مردود است که چیزی که هست را میخواد بگیرد اما چیز بهتری ارائه نمیکند.
🔹یکی از اولیاء الله می فرمود که اگر چیزی را ( عقیده ای ، اخلاقی، عملی و ...) از کسی گرفتی باید بهتر از آن را به او بدهی. (مثلا اگر بطلان عقیده ای را ظاهر ساختی ، درستش را هم معرفی کنی)
🔸تکثیر مکانیکی دین را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/637
@saraeer
📜دین صوفیانه، ثمرهی طبیعی وضع موجود/ به بهانهی کلید خوردن "مست عشق" و بیتوجهی عملی به فتوای دو تن از مراجع
🔻یادداشت وارده | صادق بابایی:
🔹علیرغم میل فقها، کثیری از فرهیختگان جامعهی ایران، تمایل شدیدی به اسلام غیر فقهی و مشخصاً صوفی_عرفانی دارند. این پدیده که میتوان از آن به نوعی "باطن گرایی اسلامی" یاد کرد، در چند دههی اخیر، گاهی به مقابله با "اصل فقه" برخاسته و گاهی هم "فربه شدگی فقه" را سیبل تئوری و عمل خود قرار داده است.
🔹مسلّم است که فقه عریض و طویل کنونی اسلام، همواره از پیشینهی هزار سالهی خود تناول کرده و بالیده، پس خیالخامیست اگر عدهای بدنبال نادیده انگاشتنش و یا برچیدن اصل و اساس آن باشند. لکن محدود شدن نقش و اثر فقه در حیات دینی مردم، امری کاملاً ممکن بلکه محتمل است!
🔹مهمترین عامل درونگفتمانی این پدیده، بدون شک کُندی و سنگینی فقه موجود است. آنچه در لسان برخی، با عنوان سکولاریسم حوزوی از آن یاد شد. مقصود نیز، نوعی ناکارآمدی مفرَط فقه کنونی در حلّ نیازهای نوبهنو شوندهی جامعه است.
🔹عامل بیرونی اما، گفتمان مشترک فیلسوفان و روشنفکران وطنی متمایل به غرب است که از طرفی زیربنای دین قوام یافته بر محوریت نصوص و مبتنی بر روش اجتهادی_اصولی را تخریب میکند و توامان، دربهدر بدنبال راهی جهت مصون ماندن از امواج مخرّب پوچگرایی مدرن و پست مدرن میگردد، و ازینروی است که باز به ساحل امن دین اما با قرائتهایی جدید و صرفاً در ساحت معنویت و عرفانی آن روی میآورد.
🔹این هردو عامل که یکی ریشه در خاک حوزه دارد و دیگری پای در گلیم دانشگاه، جامعه را بیش از پیش به سمت گونهای باطنگرایی سوق خواهند داد. گونهای قرائت عرفانی و صوفیانه از اسلام، آنهم نه متکی بر سنت عرفانی و صوفیانهمان، بلکه از پس عینک فلسفههای مدرن و با تاکید بر ارزشهای گلدرشت جهان پست مدرن؛ گزارههایی همچون پرهیز از هرگونه قضاوت در خصوص دیگران، نفی مطلق جنگ، مدارا و صلح کلّ بودن و امثالهم!
@saraeer
📜آئین پیادهروی جاماندگان را برجسته نکنیم
🔻سیدمحمد غروی، عضو شورای عالی حوزه در گفتگو با ایکنا:
🔹سیره اهل بیت(ع) این بوده است که اربعین امام حسین(ع) پررنگ و مورد توجه باشد، در صورتی که ما اربعین حتی برای امام علی(ع) هم نداریم و برای بقیه ائمه(ع) هم اینطور است؛ اربعین تنها برای امام حسین(ع) است، بنابراین باید این پیام ویژه را درک کنیم.
🔹در این راستا، زیارت اربعین و پیادهروی نباید با رفتارهای موازی و نادرست مورد خدشه قرار بگیرد؛ نباید با برخی موضوعات مانند راه انداختن پیادهروی جاماندگان اربعین، در صدد جایگزینسازی باشیم؛ این مسئله با سیره و روش اهل بیت ناسازگار است.
🔹زیارت خواندن برای همه ائمه ثواب خاص و ویژه خود را دارد ولی زیارت اربعین امام حسین(ع) جایگاه منحصر به فرد دارد و باید این جایگاه برجسته بماند و عدلی برای آن نتراشیم و جاماندگان را برجسته نکنیم.
@saraeer
📜مقصد یا مسیر؛ جای خالی مسافر/ انسان ابژه شده در دین داری
🔻اختصاصی | علیرضا داودی در پاسخ به مطلب منتشر شده از مصطفی ملکیان* برای سرائر نوشت:
🔹اصالت محصول خاص یا فرآیند خاص سرآغاز سری یادداشتهایی بود که بررسی نگاه دین در اولویت و ترجیح مقصد یا مسیر برای انسان میپرداخت. تمام نگاههای مطرح که یا بر اهمیت یکی از دو طرف پرداخته و یا معتقد بودند هردو امر مشترکا امری اصیل میباشند از دردی مشترک رنج میبرند و آن نادیده انگاشتن جایگاه مسافر و تبدیل آن از سوژه به ابژه است.
🔹در تمام این تصورهای ارائه شده چنانچه جناب ملکیان هم تصویر نمودهاند انسان چونان کودکی صغیر تلقی و تصویر میشد که کسی باید او را در مسیری قرار دهد و یا مقصدی را برایش اجبارا تعیین کند. این انسان ترسیم شده فاقد اراده و شعور است که بجای فاعل شناسا ( سوژه یا SUBJECT) تبدیل به مورد شناخت ( ابژه یا OBJECT) شده است. این در حالی است انسان در گام اول سوژه است و خداوند ابژه چرا که انسان است که بر اساس استدلال عقلی خود به عنوان فاعل شناسا باید وجود یا عدم وجود خالق را اثبات کند و بر اساس همین استدلال عقلی مقبول سرنوشت و آینده او رقم میخورد.
🔹این اصالت و اعتبار اولیه درک عقلی انسان باعث میشود مسیر یا مقصد و حتی اصل لزوم سفر حال به هر مقصد و از هر مسیری نیز اعتبار خود را از همین مسافر اخذ کند نه اینکه انسان مجنونی تلقی شود که دین او را به جایی برساند یا در مسیری قرار دهد.
🔹اصالت انسان را میتوان اینگونه درک نمود که فرضا اگر انسانی بر اساس دلیل عقلی نه تنها دین اسلام را که حتی اصل وجود دین را منکر و بالاتر از آن اصل فقدان خالق را اثبات کرد و در تمام دوران حیات خود با دلیل عقلی یقین آور بر این باور ماند و از دنیا رفت در صحرای محشر نصیب او جز بهشت برین نخواهد بود هرچند که نه تنها به مقصد نرسیده و یا در مسیر نبوده که اصل سفر را منکر بوده است.
🔹این امر نشان میدهد مسافر به عنوان عامل شناسا اصالت اولیه دارد و به هر کدام از مقصد، مسیر یا اصل سفر اعتبار میبخشد و اوست که به تبع دلیل عقلی به سفر اعتبار میبخشد و در گام بعد معلوم میکند مسیر مورد توجه باید باشد یا مقصد. البته دو نکته در این مقام باید مورد توجه واقع شود
🔹1- تلقی ما از عقل آن تصویر عقل ابزاری ارائه شده توسط دیدگاه های تجربهگرا نیست. 2- دین مخلوق انسان نیست اما گزینش اعتبارآور از میان تمام مرامهای موجود و اعتباربخشی به یکی به عنوان مسیر صحیح و مقصد نهایی بر عهده عقل انسانی است.
🔹در بهترین حالت همراهی با جناب ملکیان و دیگر دوستان صرفا می توان گفت خداوند هیچ امری را برای انسان اراده نکرده جز همین عقلانیت صحیح اما انسان بر اساس این دستور الهی از عقل خود بهره نمیبرد بلکه بر اساس سرشت خود که کنجکاو و جوینده حقیقت است از تنها ابزاری که میتواند حداقل اعتماد را بدان داشته باشد استفاده میکند تا جهان را بشناسد.
🔸* مطلب مصطفی ملکیان را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/642
@saraeer
📜برگزاری آیین جاماندگان، مصداق یا لیتنی کنت معهم
🔻دیدگاه مخاطبان | سیدمصطفی سجادی درباره اظهارات مطرح شده از سوی سیدمحمد غروی نوشت:
🔹استاد محترم نکته درستی فرمودند که "سیره اهل بیت علیهم السلام این بوده است که اربعین امام حسین علیه السلام پر رنگ و مورد توجه باشد" اما برگزاری آیین جاماندگان، رفتاری موازی و جایگزین سازی برای سیره یاد شده نیست و به نظر نمی رسد کسی از شرکت کنندگان در این مراسم چنین برداشتی داشته باشد و با این کار خود را بی نیاز از شرکت در مراسم پیاده روی اربعین ببیند بلکه این کار موجب بیشتر شدن شوق به شرکت در آن اجتماع عظیم و خیل سرگشتگان تمدن ساز کوی حسین علیه السلام می گردد.
🔹آیین پیاده روی جاماندگان، دقیقا در راستی توصیه اهل بیت علیهم السلام است که امام رضا علیه السلام خطاب به ابن شبیب در آن روایت مشهور می فرماید: ان سرک ان یکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسین (علیهالسّلام) فقل متی ما ذکرته: یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزا عظیما. اگر دوست داری ثوابی مانند ثواب همراهان شهید امام حسین علیه السلام را داشته باشی هر وقت به یاد ایشان افتادی بگو: ای کاش من با همراهان حسین علیه السلام بودم تا رستگاری بزرگی نصیبم می شد!
🔹شعله ور نگه داشتن آتش اشتیاق و دوری از بی خیال و بی توجه بودن نسبت به این مراسم بزرگ و این اتفاق تاریخی مهم تنها دلیل برگزاری آیین جاماندگان است تا مصداق بارزی برای "يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزا عَظِيماً" باشد.
🔸اظهارات سیدمحمد غروی را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/646
@saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺مجری شبکه کلمه: روحالله زم، مدیر آمدنیوز با طیف شیرازیها ارتباط داشت
🔸کانال بیداری شیعه وابسته به طیف رادیکال مقلدان آیت الله سیدصادق شیرازی این اظهارات را 'تلاش وهابیت برای تخریب مرجعیت' خوانده است
@saraeer
📜محبت اهلبیت متعلق به همه مسلمانان است/ پیادهروی برای زیارت قبور اولیاءالله در فقه اهلسنت وجود ندارد/ بعضیها تلاش میکنند تا اهلسنت را در مراسمهای مخصوص شیعیان شرکت دهند
🔻مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان:
🔹خداوند را سپاس میگوییم که در کشورمان اخوّت و برادری بسیار خوبی برقرار است. این برادری ما ریشه اسلامی دارد و از نصّ قرآن و سنت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم سرچشمه میگیرد، زیرا قرآن مجید و سنت پیامبر، ما مسلمانان را به وحدت و برادری دعوت دادهاند. برادری و وحدت اقوام، مذاهب و فرَق اسلامی (شیعه و سنی) برادری «سیاسی» نیست که برحسب منافع باشد، بلکه برادری دینی است که از دین اسلام سرچشمه گرفته است. رهبر معظم انقلاب در یک از سخنرانیهایشان که بنده حضور داشتم فرمودند: «مشترکات ما آنقدر زیاد است که ما به مختلفات نمیرسیم». مشترکات ما بسیار زیاد هستند. اخوت و برادری ما بر اساس مشترکات است. همه ما باید به مشترکات چنگ بزنیم و مختلفات هر مذهب و فرقه اسلامی را به خودشان واگذار کنیم تا آنها بر اساس فتوای خود عمل کنند.
🔹در جمهوری اسلامی از رهبر فقید و بنیانگذار انقلاب اسلامی گرفته تا مقام معظم رهبری، مسئولان نظام و حوزههای علمیه شیعه و سنی همه اتفاقنظر دارند که اتحاد و وحدت ما به معنای آن نیست که دو مذهب در همدیگر ادغام شوند و پیروان یک مذهب به مسائل اختلافی مذهب دیگر عمل کنند؛ مسائل اختلافی هر مذهب باید به خود آنها واگذار شود. «محبت اهلبیت» از مهمترین مشترکات شیعه و سنی است. محبت اهلبیت پیامبر و ائمه بزرگوار مشترک است، این بزرگواران متعلق به یک مذهب و یک گروه نیستند، بلکه متعلق به همه مسلمانان و تمام گرایشها هستند.
🔹مسئله عزاداری «عاشورا» و «اربعین» از باورهای مخصوص برادران شیعه ماست، اما بعضی در ردههای پایین تلاش میکنند تا اهلسنت را هم در این مراسمها شرکت دهند؛ البته مسئولان ردهبالا چنین باوری ندارند. این مسئله نه اینکه تأثیری بر وحدت ما نمیگذارد، بلکه اثر منفی خواهد گذاشت، برای اینکه وقتی شخص به چیزی اعتقاد و باور فقهی و مذهبی ندارد، اما تشویق شود که در مراسمی خاص شرکت کند، وجدانش او را ملامت میکند و او دچار وسوسه میشود.
🔹عمل به آنچه فتوا باشد در مسیر تقواست؛ اگر مسئلهای در فقه شیعه نباشد و یک شیعه به آن عمل کند، این در مسیر تقوا نخواهد بود؛ همینطور وقتیکه مسئلهای طبق فتوای فقه اهلسنت نباشد و یک فرد سنی بخواهد به آن عمل کند، این هم در مسیر تقوا نخواهد بود. سالمترین راه این است که ما هرکس را بگذاریم که به اعتقاد و باورهای خودش عمل کند. این مسئله میتواند وحدت و انسجام ما را گسترش دهد و پایدارتر کند. توصیه ما به همه ارگانها و تمام کسانی که گمان میکنند این کار سبب برقراری وحدت و همدلی میان شیعه و سنی میشود، این است که این کار نه اینکه وحدت و اخوت را تحکیم نمیکند، بلکه سبب اختلاف میشود. اهلسنت به باورهای فقهی خودشان عمل کنند و برادران شیعه هم به فقه و فتوای خودشان عمل کنند، این رویکرد سبب تحکیم وحدت میشود. مواظب باشیم که دشمنان میخواهند تفرقه ایجاد کنند، دچار اختلاف و تفرقه نشویم.
🔹«پیادهروی و تشکیل کاروان برای زیارت قبور اولیاءالله» در فقه و فتوای فقهای اهلسنت ثبوت ندارد. گرچه اهلسنت در رابطه با زیارت قبور حدیث دارند و آن را مایه اجر و پاداش میدانند، اما پیادهروی و تشکیل کاروان برای زیارت قبور اولیاءالله و مزارات درمیان اهلسنت ثابت نیست و در گذشته هم نبوده است. برادران شیعه که معتقد به انجام این کارها هستند، مطابق فتوای علما و فقهشان عمل میکنند، اما کسانی که ندارند، آنها را به حال خودشان بگذارند. هیچ ارگان و نهادی نباید از نفوذ و موقعیتش در این مسائل مذهبی استفاده کند.
@saraeer
📜مفهوم ظرفیت تمدنی اربعین
🔻محسن الویری در کانال تلگرامیاش منتشر کرد:
🔹مراد از ظرفیت تمدنی اربعین این است که با هر تعریفی از تمدن و مؤلفههای تشکیلدهنده آن مانند خرد جمعی، نظم اجتماعی، انسجام اجتماعی، همافزایی دانشی، فداکاری، کلاننگری، تولید علم، تولید ثروت، رواداری و پذیرش تنوع دیدگاهها و جز آن میتوان در مناسک بزرگ اربعین، نمونههای بسیاری از آنها را در سطح خرد مشاهده کرد، آنها را برجسته کرد و راهپیمایان اربعین را به خو گرفتن با آن و رواج آن در فردای پیادهروی هم فراخواند.
🔹مگر حضور گرایشهای مختلف شیعی و اسلامی و دینی در اربعین شاهد و تمرینی بر رواداری و همافزایی اجتماعی نیست؟ مگر پذیرایی یک خانواده جانباز عراقی از یک خانواده شهید ایرانی در ایام دفاع مقدس (مشاهده شخصی بنده در اربعین سال گذشته) شاهدی بر این نیست که اربعین چگونه دلهای متمایل به هم را که با فشار اجنبی شمشیر به روی هم کشیده بودند در یک جبهه قرار میدهد؟
🔹آیا نمیتوان از راهپیمایان اربعین خواست که این انسجام را با یک نگاه بلند به آینده امت اسلامی پاس بدارند؟ مگر این راهپیمایی بینظیر و باشکوه نشانگر آن نیست که چگونه قواعد مسلط بر جهان در برابر اراده استوار انسانهایی که دلهایشان با محبت حسین علیه السلام گرم است میل به خضوع دارد؟ آیا مستند به این تجربه، نمیتوان در راهپیمایان اربعین این خودآگاهی را ایجاد کرد که پس از پیادهروی هم میتوانند نظامها و قواعد جاری را به سود یک نظم جدید شرعمحور خردپسند تغییر دهند؟
🔹مگر نمیتوان از خطبا و مبلغان خواست به راهپیمایان اربعین یاد دهند که هر یک از آنها دست کم دو قطعه زباله از زمین جمع کند تا نشان دهند که یک شهر پاکیزه چگونه شهری است و پس از پیادهروی هم این خصلت را در خود زنده نگاه دارند؟ اگر تمدن با همگرایی کشورهای اسلامی ساخته میشود، آیا در اربعین فرصتی استثنایی برای تمرین عملی همکاری دو کشور اسلامی با حفظ منافع ملی خود برای یک نمایش قدرت و اجرای موفق یکی از بزرگترین اجتماعات بشری وجود ندارد؟ و آیا بازتولید این تجربه نمیتواند گامی مهم برای انسجام امت اسلامی به شمار رود؟
🔹ظرفیت تمدنی اربعین از جنس همین امور و البته دهها برابر آن است. اینها تنها چند نمونه است و طبیعی است که میتوان موارد بسیار زیاد دیگری را هم به آن افزود که این حقیر هم در چندین نوبت به آنها اشاره کردهام. روشن است که اگر کسی بگوید همین که در پیادهروی اربعین شرکت کنیم خود به خود تمدن اسلامی ساخته میشود، سخنی سنجیده نگفته و نمیتوان با او همآوا بود؛ اما اگر از ظرفیتهایی بزرگ و شگفت اربعین که در نگاهی تمدنی قابل شناسایی است سخن گفته شود میتوان با آن همدلی داشت، این ظرفیتها اگر خوب شناخته شوند و از آنها بهرهبرداری شود، میتوانند برای همواره ساختن راه دشوار حرکت به سمت تمدن بسیار سومند باشند.
🔹روشن است که یک مراسم مذهبی به تنهایی تمدن درست نمیکند، ولی یک مراسم مذهبی در تراز مراسم مربوط به سیدالشهداء سلام الله علیه و در اینجا مراسم اربعین میتواند آوردههای بسیاری برای حرکت به سوی تمدن داشته باشد. همان طور که مراسم عزاداری برای امام حسین علیه السلام توانست به صورت چشمگیری به یک تحول بسیار بزرگ اجتماعی و پیروزی انقلاب اسلامی مدد رساند، اکنون نیز به نظر میرسد اربعین دارای ظرفیتهای بسیار بزرگ و قدرناشناختهای برای تحولات بزرگ در سطح منطقه و امت اسلامی است.
🔹به هر اندازه متون نظری و تاریخی مربوط به تمدنها بیشتر خوانده و فهم و نقد شود، توان ما برای نشان دادن ظرفیتهای تمدنی اربعین و دیگر آموزهها و احکام و مناسک دینی بالا خواهد رفت. این نوع مطالعات میتواند به سهم خود در برابر آسیبهایی که متوجه این ظرفیتهاست، بازدارندگی داشته باشد، آسیبهایی همچون غلبه نگاه مناسکی محض، افراطگرایی مذهبی، گسترش نگاههای ماورایی و دور ساختن اربعین از ساحت نقشآفرینی مردم و جز آن.
🔹مبلغان دینی ما اگر چنین نگاهی داشته باشند و بتوانند آن را با روشهای جذاب و متنوع فرهنگی و تبلیغی به پیادهروان بیاموزانند، بیتردید همان گونه که تغییر نگاه به مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام آن را به یکی از مهمترین عوامل پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل کرد، از ظرفیت بسیار بالای اربعین هم برای اصلاح کل فاسد من امور المسلمین که اقدامی تمدنی است، میتوان بهره جست.
@saraeer
📜لزوم رسالههای بیعملیّه
🔻مهراب صادقنیا در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹رسالههای عملیّه، رسالههای عملاند، کارهایی که باید انجام داد و نباید انجام داد. آموزگاران اخلاق نیز معلّمانِ چیزی هستند که باید انجام داد و نباید. یعنی به ما یاد میدهند که چه کاری درست و چه کاری نادرست است. به ما یاد میدهند که کدام عملِ ما اخلاقی و کدام عملِ ما غیر اخلاقیست. امّا این رسالهها و معلّمان نمیگویند کدام "بیعملی" درست و کدام "بیعملی" نادرست است.
🔹این در حالی است که زندگی اخلاقی مجموعهای است از عمل و بیعملی، و یک نظام اخلاقی وقتی کامل است که به انسان بیاموزد هماناندازه که نسبت به کاریهایی که میکند مسئولیّت دارد؛ نسبت به کارهایی که میتواند بکند و نمیکند نیز مسئولیّت دارد.
🔹درست همین حالا که ما مشغول کاری هستیم که آن را اخلاقی میدانیم( یا دستِ کم غیر اخلاقی نمیدانیم)، در گوشهی دیگری از این شهر، کشور، و جهان پیرامون ما هزاران اتفاق ریز و درشت میافتد که ما میتوانیم جلوی آنها را بگیریم و یا دستِکم به آنها اعتراض کنیم و یا آنها را جار بزنیم و رسانهای کنیم ولی نمیکنیم؛ و درد این است که هیچ مسئولیّتی را متوجّه این بیعملی خود نمیدانیم.
🔹ما بچّههای رسالههای عملیّه هستیم. شاگردهای آموزگارانی که به ما آموختهاند نسبت به اعمالِ خود(آنچه کردهایم) مسئولیم و به ما یاد ندادهاند که نسبت به بیعملیهای خود هم مسئولیّت داریم. ما میگوییم "نمیدانیم آنجا چه خبر است" و یا "کار چندانی از ما ساخته نیست" و فراموش میکنیم که خودمان انتخاب کردهایم که بیخبر بمانیم. خودمان انتخاب کردهایم که خیلی چیزها را نادیده بگیریم.
🔹اگر کسی برای ما رسالههای بیعملیّه هم مینوشت و به ما میگفت کناره گیری از کاری که میتوانیم انجام دهیم تا وضع بهتری داشته باشیم، حرام است؛ امروز جهان بهتری داشتیم. اگر آموزگاران اخلاق به ما یاد میدادند که بیخبری، ندانستن، و نمیدانم انتخابهای غیر اخلاقی خود ما هستند، امروز بسیاری از رخدادهای دلخراش پیرامون ما وجود نداشت.
@saraeer