📜افشاگری یا انتشار فحشا/ خشونتِ گفتاری همهجا محکوم است
🔻مهدی مسائلی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹آلامِ خشونتِ گفتاری گاهی از خشونتِ رفتاری بسیار بیشتر است و حتی غیر قابل تحمل. خصوصا هنگامی که خشونتِ گفتاری در قالب توهین به مقدساتِ مذهبی ظهور یابد. توهین به مقدساتِ تشیع با هر بهانهای که باشد، محکوم است و باید با آن مقابله نمود. ولی در این میان باید به دو نکته مهم نیز توجه کرد:
🔹۱. بعضی با نیتِ برانگیختن روحیه انزجار از توهین به مقدسات، مروج و ناشر آن توهین میشوند، گوینده آن را معروف ساخته و محتوای توهینآمیز را از بستری محدود به میان همه مردم میکشانند. متأسفانه این عملکرد نادرست در فرهنگ مسلمانان بسیار پررنگ بوده و خیلیها آن را دفاع از مقدسات تلقی میکنند. در حالی که گاهی میتوان آن را مصداق انتشار فحشا دانست.
🔹حقیقت این است هنگامی که گزارش و نسبت توهینآمیزی را منتشر میکنیم، هرچند بیشتر مردم آن را زشت و ناروا بدانند ولی محتوای آن در قلب و باور همه مردم تأثیرگذاری خود را خواهدداشت، خصوصا اینکه ملاک قضاوت بسیاری از افراد این معیار سست و عوامزده است که: «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها»
🔹۲. اگر در جایی توهین به مقدساتمان قلبما را مجروح ساخت، تلاش کنیم چنین رفتاری از خود ما سر نزند. در روایات اهلبیت (ع) بر قاعده طلایی اخلاق بسیار تأکید که: «هر چه برای خود نمیپسندی برای دیگری مپسند، و آنچه برای خود میخواهی برای دیگران هم بخواه» پس باور کنیم که گاهی جراحت لِسان بر قلب انسان، از جراحت سِنان نیز کاریتر است و همانگونه که ما حاضریم حتی جانمان را فدا کنیم تا به مقدساتمان توهین نشود، توهین به مقدسات دیگران نیز همین شرایط را خواهد داشت.
🔹متأسفانه به همان میزان که عدهای در اهلسنت به خشونت رفتاری گرفتار هستند، عدهای نیز در شیعه به خشونت گفتاری مبتلا هستند. در حالی که فتنه و آسیبِ خشونت در گفتار اگر از فتنهگری خشونتِ رفتاری بیشتر نباشد کمتر نیست.
@Saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺شاه رفته، مملکت شاپور میخواهد چکار؟...
🔹شعرخوانی سیدمحمد حسینی، طلبه طنزپرداز در «قمپز»
🔸«قمپز» محفل شعر طنز قمی هاست که ماهانه برگزار میشود
@saraeer
📜«انقلاب جنسی» را باید دید
🔻محمدمهدی شیرافکن، مسئول واحد علمی بسیج مدرسه حقانی:
🔹کارهای حسین شمقدری با وجود روشنگری های مفیدی که دارد، معمولا مورد توجه رسانه ها قرار نمی گیرد و در سکوت رسانه های معتبر خبری کار خود را پیش می برد. الحق و الانصاف هم خوب مستند می سازد. نه تنها از نگاه مباحث فنی؛ بلکه از دید مباحث عمیقی که در جامعه مطرح می کند و خود را موظف می داند به مشکلات حال و آینده کشور بپردازد. این دغدغه مند بودن است که انقلابی بودن او را به نمایش می گذارد. اما چرا باید چنین فرد انقلابی با چنین آثار انقلابی را تنها گذاشت تا مستند خود را در سکوت کامل خبری پخش کند؟
🔹برای همه ما که در متن جامعه هستیم واضح و روشن است که مشکلاتی از قبیل آزادی، برابری زن و مرد، فمنیسم و .... از جمله عمیق ترین و پیچیده ترین مشکلاتی است که جامعه با آن دست و پنجه نرم می کند اما با نادیده گرفتن این مشکلات راه را برای جولان بیشتر رسانه های غربی و اندیشه ناسالم شان باز می کنیم و آن ها هم خوب می دانند که از کجا نفوذ کنند؛ خوب می دانند که مدیریت خشکِ اسلامی راه را برای عرض اندام بیشتر آن ها باز می کند و متاسفانه باید گفت که تقریبا موفق هم بوده اند و این ماییم که خود در زمین آن ها بازی می کنیم و با سکوت مان شکست را پذیرفته ایم.
🔹بیایید به مدیران بالأخص مدیران رسانه ای مان که می بایست سردمدار آگاه سازی مردم باشند بیاموزیم که این نوع مدیریت، برای قرن بیست و یک و کشوری که خود را مدعی بهترین و خالص ترین اندیشه و عقائد می داند نیست. بیایید به آن ها بیاموزیم به نمایش در آوردن پیچیده ترین مشکلات فرهنگی و حل آن (که به مراتب سخت تر از مشکلات اقتصادی است)؛ نیاز به ورود جدی روشنفکران دینی اعم از حوزوی و دانشگاهی دارد و بایستی از همین لحظه (با اینکه کمی دیر هم شده است) شروع کرد به آماده سازی و روشنگری جامعه اسلامی نسبت به این خطرات؛ بیایید مستندهای انقلاب جنسی را ببینیم.
@saraeer
📜نهاد مسئول حوزه های علمیه
🔻یادداشت وارده | مخاطبی با نام کاربری «modir online»:
🔹آیا حوزه علمیه، مسئولیتی در قبال اعمال زیر مجموعه خود دارد؟ قطعا پاسخ اولیه همه بزرگان و طلاب به این پرسش، آری است! اگر آری پس لوازم این مسئولیت کجا باید بروز کند آیا نهاد رسمی حوزه های علمیه به این لوازم، پایبند است و آیا پاسخگوی اعمال زیر مجموعه خود می باشد؟
عصری که در آن زندگی می کنیم یعنی عصر ارتباطات و گسترش فضای مجازی موجب شده هر رفتار و گفتار به ظاهر بامزه یا قابل سوء استفاده ای به سرعت منتشر شود و ابزاری برای تأثیرگذاری مثبت یا منفی را فراهم آورد و همین مسئله با وجود دشمنان فراوان روحانیت، بستری برای نشر موضوعات ضد اسلامی شده که آبروی متدینان را از بین می برد و یا حداقل موجب دوری از دین می گردد.
🔹هر چند وقت یک بار کلیپ های صوتی و تصویری از سخنرانی، تبلیغ، هنرنمایی برخی از طلاب و روحانیون در فضای مجازی منتشر می شود که نقش مخربی در وجهه روحانیت بازی می کند و نه تنها تبلیغ دین نیست بلکه یک ضد تبلیغ و مایه خجالت و آبروریزی از روحانیت صدیق و علمای پشتیبان دین است. در چنین مواقعی آیا حوزه علمیه باید سکوت کند آیا دفاع از کیان روحانیت جزء وظایف نهاد های رسمی حوزه های علمیه نیست؟ آیا نباید جوابیه ای حداقل برای کلیپ های پر بازدید داده شود؟
در اتفاق اخیری که از برخورد نیروی محترم انتظامی با بی حجابی منتشر شد که البته جای نقد داشت، همگان دیدند که ارگان رسمی نیروی انتظامی بیانیه داده است چرا در چنین مواقعی ارگان رسمی روحانیت نباید بیانیه ای صادر کند و دامان روحانیت را از شبهه “همه اینگونه بودن” تا حدی رهایی بخشد!
🔹اینکه یک روحانی روی منبر بگوید وقتی زنی، مویش را بیرون می گذارد اشعه ای از چشم مردان با آن برخورد می کند و موجب تغییرات هورمونی می شود! و موجب انتشار هزاران کامنت و دیدگاه ضد دینی و اتهام بی سوادی به همه اهل تبلیغ شود آیا قابلیت تکذیب از طرف نهادهای رسمی روحانیت ندارد؟! اینکه یک روحانی اشعاری هجو بخواند و حتی برخی مقدسات را در آن به طنز بگیرد حداقل نباید از طرف نهاد رسمی روحانیت مورد نهی واقع شود تا دیگر طلاب هم مراقب رفتارهای خارج از عرف خود باشند! امیدوارم این دلنوشته دلسوزانه موجب تغییر رفتار نهادهای رسمی روحانیت در جهت حفاظت بیشتر از آبروی تک تک طلاب خدوم گشته، شادی قلب مطهر حضرت صاحب الامر (عجل الله فرجه الشریف) را فراهم آورد.
@Saraeer
📜ملت فقیر قدرت قیام ندارد
🔻آیت الله جوادی آملی در دیدار وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی:
🔹نباید دانشگاه ما پشت میزنشین تربیت کند، این روند، مشکل جامعه ما را حل نمی کند، ما نیاز به نیروی کار متخصص داریم، باید کار ما، پشتوانه پول ما باشد، لذا دانشگاه های ما باید کارگر متخصص به جامعه تحویل دهد. قرآن می فرماید ملتی که جیبش خالی است اهل املاق و چاپلوسی است !همچنین قرآن از ملت بی سرمایه به فقیر یاد می کند؛ فقیر یعنی کسی که ستون فقراتش شکسته است و قدرت قیام ندارد، چنین شخصی از دین نیز زود سست می شود لذا پیامبر(ص) فرمود خدایا! بین مردم و نان آنها فاصله نیانداز، ملتی که نان ندارد دیندار بودنش سخت است.
@Saraeer
📜روحانیت و پرتگاههای سقوط
🔻هادی سروش در سایت شفقنا نوشت:
🔹مردم ایران در نهان ، معتقد به شریعت و مذهب هستند و نشانه اش عرض وفاداری با همه ی وجود ، به مقام شامخ اهلبیت (ع) است. و در این موضوع از آنجا که دست شان از ارتباط مستقیم با امام معصوم (ع) کوتاه است ، نمیتوان رهیافت روحانیت را نادیده گرفت وریشه نفوذدردلهارابایددراین نقطه یافت. پس مردم ما؛ذاتا نمیتوانند باعالمان دینی ، زاویه داشته باشند ، و اگر دل خوری دیده میشود ،جای بررسی دقیق دارد. این قلم بر اساس قرآن مشکل عمده را در شش وصف منفی می داند که باعث قطع علائق بین جامعه و روحانیت میشود.
🔹۱) گرفتار فساد مالی
«إن کثیراًمن الاحبار و الرهبان لیأکلون اموال الناس بالباطل ویصدون عن سبیل الله »؛(توبه/۳۴)بسیاری از دانشمندان یهود و راهبان ،اموال مردم را به ناروا می خورند،ومردمان از راه خدا باز می دارند . خوردن اموال عمومی یا شخصی باطل است و این باطل و ناروا بودن با توجیه های شرعی و بازی کردن های با قانون و پیش کشیدن فلان ماده و تبصره ! از باطل بودن، درنمی آید. امروز برخلاف گذشته ؛ فسادمالی درنزد افکارعمومی، نمیتواندباپوشش شرع و یا عرف ویا قانون صورت «حق بجانب» بخودگیرد. چقدر عزیزند؛روحانیونی که قرآن آنان را می ستاید که، دل در گرو زرق وبرق دنیا نداشته وببرکت وجودشان، جامعه به ارزشها رهسپار میشود؛ «وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا یُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ.»(قصص/۸۰)
🔹۲)ساکت وبی تفاوتی در برابرفساد
«لولا ینهاهم الربنیون و الأخبارعن قولهم لاإثم واکلهم السحت »؛(مائده/۶۳) حضرت علی (ع) میفرماید:خداوند عوام را به خاطرارتکاب معاصی و دانشمندان را به خاطر ترک ونهی از منکر لعنت کرد.(خطبه ۱۹۲) و از این روشن تر،درخطبه سوم است «و ما اَخذَ اللهُ علی العلماء ان لا یقارُّوا علی کِظَّه ظالم، و لاسغب مظلوم» ؛ قراری که خدا با عالمان دارد این است که اهل ساخت وپاخت با ظالمان نبوده ، و بر سیری آنان و گرسنگی مظلومان تاب نیاورند.
🔹۳) سوق جامعه به شخصیت پرستی
«اتخذوها أحبارهم و رهبانهم أرباباًمن دون الله»(توبه/۳۱) براساس حدیث؛«اِنّ العلماءَ ورثه الانبیاءً»، روحانیت ورثه انبیاء است پس باید مشی تعلیم و ارشاد و احیای نفوس و تصحیح مسیر بشریت داشته باشد نه «دعوت به خود» و یا «دعوت به امثال خود»! به نقل مجمع البیان امام باقروامام صادق (علیهماالسلام) میفرمایند: بندگان خدا ؛ اصلا متوجه شِگردشیطانی اینان نمیشوند که چگونه، آنان را گرفتار پرستش شان کرده اند! این درحالی است که؛ به بیان زیبای علامه طباطبایی(درآیه ۱۸سباء) ؛ شان وجودی عالم دینی ؛ برقراری رابطه مردم با انبیاءواهل بیت (ع)است. آیا این رسالتِ روحانیت، با ترویج شخصیت پرستی که در قالب مرید بازی، تملق جستن ، وسر وصورت به عبامالیدن و زار زار گریستن و…سازگار است؟! آیاتاریخ یک نمونه ی از این بازی ها را نسبت انبیاء و اهل بیت (ع) سراغ دارد؟!
🔹۴) پنهان و کتمان حقیقت ها
«إن الذین یکتمون ما انزلنا من البینت والهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللعنون» (بقره/۱۵۹). مگر نه این است که علماء ؛ امناء الرسول اند ، پس باید امانتدار پیامبرباشند و امانت همان محتوای رسالت است. جامعه،خصوصااهل فکروبررسی؛توقع ندارد در بزنگاههای مهم دینی که ارباب قدرت دین رامناسب باجایگاهشان معرفی میکنندویاحقیقتی از آموزه های دینی راکتمان میکنند،دانشمندان دینی مُهرسکوت برلب داشته باشند! والبته درمقابل هم نباید در ضروریات و شرائع دین بخاطر پسند”عوام کوتاه بیایند؛ ومصداق تخفیف الشرائع للعوام باشند!
🔹۵) مرکز ورود و صدور دروغ
این وصف چقدر زشت و چقدر خطرناک است ، جداً قلم در بیان این وصف عالمان سوء ، نای حرکت روی کاغذ را ندارد! وصف زشت دروغ ! آنهم نه فقط دروغگوئی، بلکه ایجاد یک شبکه وسیع درراستای دروغ!! آیه۴۱مائده به حقیقتی بسیار سنگین اشارت دارد؛ «وَمِنَ الَّذِینَ هَادُوا ۛ سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ» اولا؛ دانشمندان منفی دینی مانند علماء یهود؛ از جهت اخلاقی و روانی بسیاردروغ باورند و محضرشان، محل حضور دروغگویان حرفه ای می شود! وثانیا؛به مقلدانِ ساده باورشان ،فقط دروغ تحویل میدهند!
🔹۶) زبان زشت
زشتی زبان برای هرکسی بداست اما برای برجستگان جامعه؛ بسیار بدتر! این همان چیزی که پیامبر فرمود: کمر مرا می شکند! در تعبیرات امام خمینی از این وصف به چماق زبان نام برده شده که نتیجه اش را ایشان لجن پراکنی می داند. زبان زشت دو مصداق دارد؛ هم زبان بی ادبانه را شامل میشود و هم زبان قدرت؛ که همان ادبیات خشِن وآمرانه است.
خداوندمتعال علماء راستین ما را حفظ نماید.
@saraeer
📜عدهای روحانینما در قم به دنبال حذف ولایت فقیه هستند
🔻محمدجعفر منتظری دادستان کل کشور، در اختتامیه پانزدهمین همایش سراسری روسای کل دادگستری و دادستانهای سراسر کشور:
🔹دشمن حتی در بین حوزه های علمیه هم برای نفوذ تلاش و برنامه دارد، بنده به اعتبار مسئولیت در دادگاه ویژه می بینم که گزارشات غیر قابل تردیدی در این رابطه ارائه می شود؛ در شهر مقدس قم عده ای روحانی نما در قالب تشکل هایی، تشکیل جلسه می دهند و موضوع جلسه این آقایان این است که چگونه موضوع ولایت فقیه را از قانون اساسی و نظام حذف کنیم.
@saraeer
📜گردش دیدگاههای تاریخی در ذهنیت یک جامعه
🔻رسول جعفریان در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹بنده که تا این لحظه، سر از کار این جنازه منسوب به رضاشاه در نیاوردم، زیرا آن قدر دروغ در فضای مجازی دیده ام که قصد ندارم تا وقتی یک ارگان رسمی و اداری اطلاعی در این باره بدهد، مطلبی را باور کنم. ضمن این که تا این لحظه، مجبورم، همه را نامعلوم بپندارم و منتظر بمانم تا خبر دقیقی بیاید. اما می خواهم نکته ای را به عنوان یک معلم تاریخ بگویم. این نکته، گردش دیدگاه های تاریخی در ذهنیت یک جامعه مانند جامعه ماست.
🔹فکر کنید، باید زمینه و بستری آماده باشد، تا وقتی بادی می وزد، موجی ایجاد شود، روی این بستر به حرکت درآید، تا لب ساحل برسد، و متوقف شود و دوباره موجی دیگر که یکی از میان اینها طوفانی شود. اگر ذهنیت جامعه را یک دریا بدانیم، این امواج روی آن دریا، با طول موج های متفاوت حرکت می کند، نقش می آفریند، تلاطم ایجاد می کند... تا دوباره از جای دیگری موج آغاز شود و به نقطه توفانی برسد که شاید هم اگر مدیران جامعه عاقل باشند، اجازه ندهند به آن نقطه برسد و مشکل را حل کنند.
🔹در این امواج، دیدگاهها نسبت به تاریخ و مراحل آن مدام در حال تغییر است. افکاری است از هر دوره ای، که ممکن است در یکی از امواج محبوبیت پیدا کند و چیزی که منفور بوده، محبوب شود. مثلا از وقتی صفویه سقوط کرده، تا به امروز، چندین بار دیدگاهها در باره صفویه عوض شده است. یک بار علیه آن و بار دیگر دفاع از آن. شریعتی صفویه را به لجن می کشید و حالا دو دهه است که از آن ستایش می شود. حتی از وقتی که حکومت کمونیستی شوروی از دست رفته، چند بار موج هایی علیه یا به دفاع از آن در ذهن جامعه روسیه پدید آمده، و این که مثلا آرزو کرده اند کاش آن حکومت باز می گشت.
🔹این احساس البته فراز و فرود دارد و به رویدادهای جاری مربوط می شود. تاریخ گذشته، از نظر قضاوت، درگیر این موجهای فکری است، حساسیت هایی که هر زمان بر می خیزد. یک بار درد هویت دارد، یک بار اقتصاد، یک بار توسعه سیاسی، یک بار اخلاقیات، یک بار مردم گرایی و مثلا شعارهای عدالت خواهانه. جامعه ای که مشکل اقتصاد دارد، مشکل بی نظمی، مشکل .... آرزوی بازگشت مدل خاصی را دارد.
🔹جامعه در ذهنیت تاریخی خود می گردد تا نمونه مشابهی را بیابد، هوادار آن شود، و آرزوی بازگشت آن یا مشابه آنرا داشته باشد. بسیاری از این موجها می آید و می رود، بخشی از مردم را با خود می برد، تا زمانی برسد که موج تندی بیاید و جامعه در مقابل آن بشکند یا طوفانی شود و تصمیماتی بگیرد که عاقلانه یا غیر عاقلانه، اوضاع را دگرگون کند.
🔹وقتی جامعه مشکل اخلاقی دارد، یا بی بندوباری، یا زیاده روی در آزادی های غیر اخلاقی، آن وقت به یاد دوران هایی می افتد که ... و اگر کسانی باشند که منادی آن ارزشها باشند، مریدانی خواهند یافت.. و آن وقت، اگر حاضر به پرداخت هزینه باشند، ممکن است به جایی برسند.... داستان این جنازه، فارغ از دروغ پردازی هایی که در اطراف آن هست، محک جالبی برای این مساله است، بیشتر برای آنها که برنامه ریز و طراح امور اقتصاد و اخلاق و سیاست هستند، این که بدانند الان در کدام یک از مراحل پدید آمدن آن موج یا موجها هستیم و فکری به حال کشور بکنند.
@saraeer
📜ما حوزویانی داریم که با ما همفکرند اما دوستی خود را اظهار نمیکنند
🔻سیدحسین موسوی تبریزی، دبیر مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه در گفتگو با شفقنا:
❓شفقنا: منزلت مجمع در نزد حوزویان را چطور بررسی می کنید؟
🔹در این مورد چهار گروه در حوزه هستند. ما حوزویانی داریم که با ما رفیقند و حتی همفکر هستند؛ ولی دوستی خود را اظهار نمی کنند. گروهی هم مخالف ما هستند که آنها هم دو دسته اند: برخی از آنها مخالفتشان را نشان نمی دهند و برخی اظهار مخالفت می کنند که این حق برای آنها محفوظ است. حوزویان اصلاح طلبی هم هستند که با ما هم فکرند و این همفکری را در ظاهر نشان می دهند. این دسته بندی درباره جامعه مدرسین هم وجود دارد. البته مخالفتی با ذات آنها وجود ندارد بلکه مخالفت با بعضی از روند کارها، افکار و کاندیداهایشان می شود.
❓شفقنا: به نظر شما گروهی که به افکار شما نزدیک و علاقه مندند و این امر را اظهار می کنند، از نظر تعداد قابل توجه هستند؟
🔹به نظر بنده تعداد قابل توجهی هستند؛ ولی درباره اینکه در کل افرادی که اظهار می کنند، بیشتر هستند یا آنهایی که علاقه خود را نشان نمی دهند، اطلاعی ندارم.
❓شفقنا: منزلت اجتماعی مجمع چطور است؟
🔹ما امکانات تبلیغی بسیار کمی داریم و از جایی بودجه ای دریافت نمی کنیم؛ اما دانشگاه، مساجد و گروه های مختلف مردمی، از شهرهای مختلف بسیار درخواست می کنند که برای آنها از مجمع سخنران بفرستیم. دوستان ما در ماه های رمضان، محرم و صفر و در زمان انتخابات و شرایط حساس سیاسی به شهرهای مختلف می روند و در دانشگاه های مختلف به گفتگوهای دانشگاهی اقبال وجود دارد.
❓شفقنا: به نظر شما اشتباهات مجمع از بدو تأسیس تاکنون چه بوده است؟
🔹به طور کلی احتمال دارد بنده یا فردی دیگر به صورت شخصی در منبر مطلب اشتباهی داشته باشیم؛ ولی بنده فکر نمی کنم در جایی به مثابه نظریه مجمع اشتباه فاحشی کرده باشیم. این خودخواهی نیست، اعلامیه ما چاپ شده و در سایت هایمان وجود دارد. البته ما به منزله یک انسان گاهی در رابطه با کیفیت برخورد با برخی از مسائل سیاسی ممکن است بگوییم فلان جا برخورد تندی شده است و اگر اینگونه نمیشد بهتر بود. ما غیر از مسائل سیاسی و دینی و مذهبی چیزی نداریم. گاهی نظرات فردی اظهار می شود و گاهی به مثابه گروه مطرح می شود. درباره اطلاعیه مجمع، چند بار بررسی می شود، گروهی می نویسند، شخص دیگری مطالعه می کند، سپس بنده می خوانم. تاکنون دیده نشده است که مجمع در جریانی اطلاعیه ای رسمی صادر کرده باشد که بخشی از آن بد بوده باشد.
@Saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺واکنش BBC فارسی به اظهارات دادستان کل کشور
🔹اکبرین: شاید اظهارات منتظری به طور مصداقی ناظر به مجمع محققین باشد
🔸صرفا جهت اطلاع
@saraeer
📜چه کسی امام جمعه شیراز می شود؟
🔻خبرگزاری فارس:
🔹آیتالله اسدالله ایمانی ساعاتی پیش با تقدیم استعفای رسمی خود به محضر رهبر معظم انقلاب، از مسئولیت خطیر نمایندگی ولیفقیه کنارهگیری کرد تا پس از قریب به 10 سال، شخصی دیگر بر مسند نماز جمعه شیراز تکیه زند.. زمزمه استعفای امامجمعه شیراز از مدتها پیش بهگوش میرسید و از همین روی، گزینههای مختلفی برای تصدی این مسئولیت مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند.
🔹آیتالله شبزندهدار
نخستین گزینه در این بین «محمدمهدی شبزندهدار» بود؛ او که از فروردین 92 تاکنون با حکم مستقیم مقام معظم رهبری از اعضای 6 نفره فقهای شورای نگهبان به شمار میرود، از اساتید مطرح درس خارج فقه و اصول در حوزه علمیه قم است. این استاد شاخص حوزه که اصالتاً اهل جهرم بوده و با 64 سال سن، جلسات درس او از پرجمعیتترین دروس خارج فقه قم به شمار میرود، پیشنهاد نمایندگی ولیفقیه در استان فارس را به دلیل مشغلههای علمی و کاری در تهران و قم نپذیرفت تا بعد از او، پای گزینههای دیگری به میان آید.
🔹آیتالله دستغیب
«سیدعلیاصغر دستغیب» آنقدر در میان مردم شیراز و فارس نامآشناست که دیگر نیازی به معرفی ندارد. او که متولد چهارم آذرماه 1324 است، ریاست هیئت امنای مجمع خیّرین سلامت فارس را برعهده دارد و سالهاست با رای مردم بهعنوان نماینده نخست فارس راهی مجلس خبرگان رهبری میشود. آیتالله دستغیب ازاسفندماه 92 تاکنون با حکم مقام معظم رهبری تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی (شاهچراغ) را برعهده دارد.
🔹دکتر دژکام
آیتالله دکتر «لطفالله دژکام» متولد سال 1341 در جهرم است. این روحانی 56 ساله علاوه بر دارا بودن تحصیلات عالیه حوزوی و تدریس درس خارج فقه، در حوزه دانشگاه نیز دستی بر آتش داشته و بهعنوان عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی جهرم با درجه دانشیاری مشغول تدریس است. آیتالله دژکام که از سالها پیش و بعد از رحلت آیتالله آیتاللهی به عنوان امامجمعه جهرم معرفی شد، در کارنامه خود دبیر شورای عالی حوزههای علمیه استان فارس و نماینده ولیفقیه در جمعیت هلال احمر استان فارس را نیز یدک میکشد.
🔹دکتر زیبایینژاد
حجتالاسلام دکتر «محمدرضا زیبایینژاد» متولد هجدهم اسفندماه 1342 است. او با 55 سال سن علاوه بر تحصیلات عالیرتبه حوزوی، مدارج دانشگاهی را نیز طی کرده و هماکنون مسئول مرکز مطالعات و تحقیقات زنان حوزه علمیه قم است. دکتر زیبایینژاد که از خانوادههای اصیل شیرازی است و بیشتر با ارائه مطالبی در حوزه زنان و خانواده از سیمای جمهوری اسلامی شناخته میشود، هماکنون ساکن قم است و در کنار تدریس دروس حوزوی، در مقطع دکتری مطالعات زنان دانشگاه ادیان و مذاهب نیز مشغول تدریس میباشد.
🔹حجتالاسلام حدائق
حجتالاسلام «علیرضا حدائق» که بیشتر در میان مردم با عنوان صمیمی «شیخ علیرضا» از او یاد میشود، از دیگر افرادی است که از او بهعنوان یکی از گزینههای نمایندگی ولیفقیه در فارس نام برده میشود. حجتالاسلام حدائق که متولد بهمنماه 1342 است و همچون دکتر زیبایینژاد و دکتر دژکام یکی از جوانترین گزینههای احتمالی به شمار میرود، دروس حوزوی خود را از سال 1360 و در مدرسه شهید آیتالله دستغیب آغاز کرد، اما از آنجا که استعداد زیادی در خطابه داشت، بجای طی مدارج عالیِ حوزوی بیشتر به سمت تبلیغ معارف دین سوق پیدا کرد و از همین روی اغلب مردم شیراز با نام او آشنایی دارند.
🔹به گزارش فارس، بررسی گزینههای پیشنهادی جهت تصدی مسئولیت خطیر نمایندگی ولیفقیه در استان فارس همچنان ادامه دارد و نام گزینههای دیگری همچون «آیتالله سیدشرفالدین ملکحسینی» نماینده ولیفقیه در استان کهگلویهوبویراحمد، «آیتالله علیاکبر کلانتری» نماینده مردم فارس در مجلس خبرنگان رهبری و حتی «آیتالله غلامعلی صفایی بوشهری» نماینده ولیفقیه در استان بوشهر نیز در این بین شنیده میشود. بهنظر میرسد با اعلام عمومی استعفای آیتالله ایمانی، روند تعیین امامجمعه جدید شیراز سرعت بیشتری به خود گرفته و جایگزین آیتالله ایمانی و مرحوم آیتالله حائری شیرازی زودتر از آنچه تصور میشد تعیین گردد.
@Saraeer
📜روحانیت شیعه که منقرض شد، به داد اسلام برسید!
🔻محمدحسین بادامچی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹شنیده شده که جناب آیت الله جوادی آملی اخیرا فرموده اند «اگر با وجود مشکلات فعلی ملت قیام کنند، همه ما را به دریا خواهند ریخت». با توجه به زمینه صحبت مشخص است که طبق معمول، مرجع ضمیرِ مخاطب، «شما مسئولین» و مرجع ضمیر متکلم، «ما علما»ست. در اینباره سه نکته مهم به نظرم می رسد:
🔹1- ظاهرا تقویم ذهنی علمای شیعه هنوز انقلاب اسلامی ۵۷ را درک نکرده است و ایشان همچنان خود را در ایستار اتحاد دین و دولت در دوران صفویه و قاجار می پندارند. خدمت این علمای مکرم باید تذکر داد که با پیروزی انقلاب اسلامی دوران بزن در رویی و بازی یک بام و دو هوای علما با سلاطین به پایان رسیده است و «ولایت فقیه» همانطور که در نظر و عمل به عینه دیده ایم، به معنای مسئولیت مستقیم طبقه روحانیت در تمام مصائب کشور است. این بازی شترمرغیِ «مسئولینِ دولتیِ گنهکار-روحانیتِ حاکمِ مقدس» دیگر برای ملت حنایی ندارد. در واقع نفی نقش و مسئولیت روحانیت و فقها در اداره کشور به معنای نفی نظریه ولایت فقیه است.
🔹2- جلال آل احمد در کتاب «خدمت و خیانت روشنفکران» وقتی به ارزیابی روحانیت شیعه می پردازد، در آنها دو نقطه امید می بیند و بر پایه همین دو نقطه امید و تبلور آن در شخصیتی مثل امام خمینی است که از روشنفکران می خواهد که در مبارزه خود علیه استبدادِ استعماری، به تشکیل جبهه ای ائتلافی بیندیشند. این دو نقطه امید یکی این است که روحانیت، زبان توده های مردم را می داند و چون با آن ها در ارتباط ضمنی و همیشگی است درد آنها را می فهمد. دومی این است که روحانیت شیعه به خاطر قائل بودن به حکومت معصوم، هرگز زیر بار «اولی الامر» نمی رود و زاویه خود را در هرحال با دستگاه حاکمه حفظ می کند و به متکلم و روشنفکر ارگانیک حکومت مبدل نمی شود. با توجه به آنکه امروز پس از گذشت پنجاه سال از نگارش آن کتاب، صحنه کاملا دگرگون شده و روحانیت شیعه فاقد هر دو امتیاز سابق خویش است، می توان نتیجه گرفت که در بی خبری حضرات سالهاست که روحانیت منقرض شده است و انذار نسبت به اینکه «مردم ما را به دریا خواهند ریخت» نوشداروی بعد از مرگ سهراب است.
🔹3- اما آنچه تصور می کنم علمای شیعه هنوز اندک فرصتی برای جبران آن دارند، جلوگیری از نفوذ بیشتر عفونت به خود اسلام و مکتب مترقی تشیع است. تجربه چهل سال اخیر در وضع کنونی می رود که در حافظه ایرانیان به عنوان تجربه معیار مداخله دین در سیاست و جامعه ثبت شود و مفاهیم فرهنگی-سیاسیِ ته نشین شده در تاریخ که از انباشت تجربه دست اول جمعی مردمان بدست می آید، چیزی نیست که در کوتاه مدت قابل ترمیم باشد. خطاب به اعاظم کنونی حوزه عرض می کنم، ای کاش اکنون که تمام اعتبار روحانیت را که در طول سالها مجاهدت میرزای شیرازی و نائینی و مدرس و کاشانی و طالقانی و بهشتی و خمینی بدست آمده بود، با محافظه کاری و تجاهل خود بر باد داده اید، از موقعیت طبقاتی خود بگذرید و به داد اسلام مظلوم برسید که سرمایه ای بالاتر از آن نبوده و نخواهد بود.
@saraeer
هدایت شده از سرائر | مجله دین و روحانیت
🔺مطالب کانال سرائر در پیامرسان «ایتا» نیز منتشر میشود. ما را به دوستان دغدغهمند خود در «ایتا» معرفی کنید:
🔸https://eitaa.ir/saraeer
📜برخى براى هجمه بهانه لازم ندارند
🔻سيداحمد خمينی در صفحه اينستاگرام خود نوشت:
🔹دیروز به لطف خدا در حسينيه جماران رسماً عمامه گذاشتم. به لطف فضاى مجازى كه باعث شده خبر ها از هر سوى برود و همگان از پيدا و پنهان هم ديگر مطلع باشيم، محبت دوستان آشنا و نا آشنا شامل حالم شد و بزرگوارى شان، جان و روحم را صفا داد. خواستم در درجه اول از همه محبت ها و الطاف دوستان، صميمانه تشكر كنم و برای يكايک ايشان آرزوى بهروزى و سلامت داشته باشم. اما در درجه دوم اجازه بدهيد به گروه دومى هم اشاره كنم كه به نوعى ديگر به برادر كوچكشان نگريستند.
🔹می گويند روزى كسى به داروخانه اى رفت و پرسيد آيا ميخ داريد؟ صاحب داروخانه با تعجب جواب منفى داد. مشترى هم سنگى را به شيشه مغازه زد و گفت بايد داروخانه اى را كه ميخ ندارد، خراب كرد. فرداى آن روز باز همان مرد به داروخانه رفت و پرسيد كه آيا داروخانه ميخ دارد؟ صاحب داروخانه كه پيش بينى اين سوال را كرده بود ، پاسخ داد : آرى داريم، مرد مشترى اين بار هم با سنگ ترازو به شيشه مغازه زد و گفت بايد داروخانه اى را كه ميخ مى فروشد،خراب كرد. روز سوم شد و مشتری خاص به مغازه وارد شد و باز همان سؤال را تكرار كرد كه آيا ميخ داريد؟ مغازه دار اين بار با آرامش گفت: عزيز دلم، تو شيشه ات را بشكن. چكار به ميخ دارى!
🔹حالا حكايت من است. برخى براى هجمه، خيلى بهانه لازم ندارند. یک دسته مى گويند اصلا چرا براى عمامه گذارى مراسم گرفته اى؟ غافل از اينكه همه طلبه ها چنين می كنند. وليمه مى دهند و مجلس مى گيرند. درباره بنده البته اصلا مراسم خاصى هم نبوده و در جشن ميلاد امام زمان چنانكه سنت همه طلاب است كه در روز مباركى و در جلسه جشنى چنين مى كنند، چنين كردم. از شش سال پيش كه گام در اين راه نهادم و در شهر قم مشغول طلبگى شدم، طبيعى بود كه روزى عمامه بگذارم و توسط يكى از بزرگان به اين لباس مفتخر شوم.
🔹گروهى به كنايه نوشته اند كه اين مراسم ، مراسم تاج گذارى است. البته لباس سربازى امام زمان كم تر از تاج نيست، ولى خوب و بد آن فقط مربوط به من نيست. هر روحانى كه لباس روحانيت را در بر دارد ، مى تواند به اين صفت متصف شود. حالا اينكه چرا درباره من اين تعبير به كار برده مى شود، لابد براى شما روشن است. برخى مى گويند خمينى بودن به عمامه نيست. سخن درستى است. اما فراموش نكنيم تنها من نيستم كه عمامه به سر دارم. ده ها هزار روحانى روزى در مراسمى عمامه گذاشته اند و آرزوی گام نهادن در راه امام را دارند و صد البته تنها به عمامه اين مهم ميسر نمى شود. دعا كنيد به مقامش راه يابيم.
🔹برخى نوشته اند مراسم، لاكچری بوده است. قبلا هم برايتان نوشتم كه اين يک مسير تخريبى است كه هدفى بزرگ تر از من را دنبال می كند. اما قضاوت درباره اشرافى بودن و لاكچرى بودن را اجازه بدهيد به خود شما و عكس هاى همه كسانى كه در جلسه بودند و آن را ثبت كردند، واگذار كنم. خود در اين باره قضاوت كنيد. برخى هم البته با اصل عمامه مشكل دارند. من ناراحتى و عصبانيت ـ و نه دشنام ايشان را درك مى كنم ولی اجازه بدهيد اين حق را برای خودم قائل باشم كه عقايد خود را داشته باشم. غرض آنكه به لطف دوستان و دعای خير ايشان بيش از گذشته محتاجم. احمد چه با عمامه و چه بى عمامه،خاك پاى شماست. لطف و قهرتان، محبت است.
@saraeer
📜چندش
🔻حسین دهباشی در واکنش به تصاویر مراسم عمامهگذاری سیداحمد خمینی نوشت:
🔹از همه شرمآورتر، عملکرد سایت خبری جماران است که درآمدش را مطابق قانون بودجه همه ساله و زودتر از همه از جیب خالی مردم مجبور و بدبخت ایران برمیدارد و اگرچه هدف اعلامشدهاش ترویج آثار بنیانگذار انقلاب است در عمل تبدیل شده به تارنمای شخصی خانواده خمینیها. و عینا مانند سایت خانواده سلطنتی انگلیس که مثلا عطسههای پرنس چارلز را گزارش میکند، عمامهگزاری جوانکی هیچکاره را صرفا به اعتبار یادگار یادگار یادگار پدر پدربزرگش بودن گزارش تصویری میکند! این غایتِ چندش در حرفه خبرنگاری است.
@saraeer
📜آقای بادامچی پاسخ دهند
🔻یادداشت وارده | حمیدرضا زنجانی در پاسخ به یادداشت محمدحسین بادامچی نوشت:
🔹بسم الله الرحمن الرحیم. الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی. در رابطه با یادداشت آقای بادامچی و نکات به دور از احترامشان به عنوان یک طلبه مطالبی را متذکر میشوم:
🔹1- از بدیهیات مسلم و مقبول نزد عقلاء این است که تا نسبت به قطعیت خبری یقین پیدا نشده باید نسبت به آن احتیاط کرد، جمله ای که منتسب به حضرت علامه جوادی آملی است و اساس نوشته ی آقای بادامچیان را تشکیل می دهد درمتن خبر (سایت معظم له) وجود ندارد. به آقای بادامچی از باب خیرخواهی یادآوری می کنم: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ(سوره حجرات آیه 6)
🔹2- متن یادداشت آقای بادامچیان را اولین بار در کانال سرائر دیدم و سپس برای یقینی بودن آن به کانال شخصی ایشان رجوع کردم ، نکات پیش رو بر اساس متن کانال خود ایشان است.
🔹3- ایشان در مقدمه صحبتشان می گویند: با توجه به زمینه صحبت مشخص است که طبق معمول مرجع ضمیر مخاطب (شما مسئولین) و مرجع ضمیر متکلم (ما علما)ست. آقای بادامچی پاسخ دهند: فهم شما از زمینه صحبت چیست؟ مقصودتان از طبق معمول چیست؟ آیا تمام فرمایشات حضرت علامه را مطالعه کرده اید؟ در صورت مطالعه از کدام قسمت از بیانات ایشان مطلب فوق را برداشت کرده اید؟
🔹4- آقای بادامچی لازم است برای درک تقویم ذهنی علمای شیعه ی معاصر نگاهی کوتاه به زندگی نامه پر افتخار علمای شهید انقلاب، شهدای محراب، شهدای روحانی و طلبه دفاع مقدس، و شهدای روحانی مدافع حرم بیندازد
🔹5- نمیدانم مقصود آقای بادامچی از پایان دوران بزن و درویی علما با سلاطین چیست، آیا ایشان فعالیتهای مجاهدانه علما از عصر غیبت صغری و زمان مرحوم شیخ مفید تا دوران صفوی و عصر مشروطه و سربدار شدن علما را بازی بزن دروو میدانند؟
🔹6- آقای بادامچی می گوید: ولایت فقیه همانطور که در نظر و عمل به عینه دیده ایم به معنای مسئولیت مستقیم طبقه روحانیت در تمام مصائب کشور است ، این بازی شتر مرغی مسئولین دولتی گنهکار و روحانیت حاکم مقدس دیگر برای ملت حنایی ندارد! درواقع نفی نقش و مسئولیت روحانیت و فقها در اداره کشور به معنای نفی نظریه ولایت فقیه است.
🔹آقای بادامچی پاسخ دهند: در کدام کتاب علمی یا کدام یک از بیانات امامین انقلاب اسلامی(حضرت امام خمینی ره و امام خامنه ای زید عزه) خوانده یا دیده اند که ولایت فقیه یعنی مسئولیت مستقیم روحانیت در تمام مسائل کشور؟ ایشان اگر قدری در معنای تحت اللفظی ولایت فقیه دقت می کرد شاید به فهم درستی میرسید. مقصود ایشان از بازی شتر مرغی علما چیست ؟ مصداق این بازی کدام است که دیگر برای ملت رنگی ندارد؟ فهم شما از ملازمه ی نقش روحانیت و نفی نظریه ولایت فقیه چیست؟
🔹اینها نمونه ای از سوالات و ابهامات فراوانی است که از متن آقای بادامچی استنباط می شود البته بیان این سوالات از باب مواجهه نقضی نیست بلکه حقیقتا به دنبال فهم معانی کلام ایشان هستم تا به حقیقت پی ببرم ، این دیگر از اولین درسهای علما به طلاب است که در نقد و انتقاد و نظردادن قبل از هر چیز دنبال حقیقت باشید نه عقده گشایی. والسلام علیکم
🔸یادداشت محمدحسین بادامچی را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/51
@saraeer
📜بیانیه دفتر آیت الله سیستانی پیرامون انتخابات پارلمانی عراق
🔻در این بیانیه آمده است:
🔹۱- از زمان سرنگونی رژیم سابق استبدادی، مرجعیت دینی به دنبال جایگزینی آن با نظامی برگرفته از تکثرگرایی سیاسی و انتقال صلح آمیز قدرت با بازگشت به صندوق های رای گیری در انتخابات دوره ای آزاد و شفاف بوده است و معتقد است که اگر کشور خواهان آینده ای است که مردم از آزادی و کرامت و پیشرفت و شکوفایی بهره مند باشند، و حافظ ارزش های اصیل و منافع عالی خود باشند، هیچ جایگزینی غیر از آن برای حرکت در این مسیر وجود ندارد.
🔹از این رو مرجعیت دینی بر نظام کنونی و سازمان ملل متحد در راستای تسریع برگزاری انتخابات عمومی فشار آورده است تا عراقی ها از طریق انتخاب نمایندگانی که نوشتن قانون اساسی دائمی و تعیین اعضای دولت عراق به آنها محول شده، فرصت تعیین سرنوشت آینده خود را داشته باشند. و امروز پس از گذشت ۱۵ سال از آن تاریخ، مرجعیت دینی همچنان معتقد است که حرکت در این مسیر گزینه صحیح و مناسب برای حال و آینده کشور است و برای جلوگیری از افتادن در مهلکه های حکومت فردی و رژیم استبدادی تحت هر بهانه و عنوانی چاره ای جز آن نیست.
🔹اما روشن است که این مسیر انتخاباتی تنها در صورتی به نتایج رضایت بخشی منجر خواهد شد که حائز شرایطی باشد از آن جمله: قانون انتخاباتی عادلانه باشد و حرمت آرای رای دهندگان مراعات شود و اجازه دور زدن آنها داده نشود. دوم اینکه لیست های انتخاباتی براساس برنامه های قابل اجرای اقتصادی، آموزشی و خدماتی و به دور از شخصی سازی و تنش های فرقه ای و مزایده های رسانه ای به رقابت بپردازند.
🔹سوم اینکه هرگونه دخالت خارجی در انتخابات چه در امر حمایت مالی و چه غیر از آن ممنوع شود و مجازات سختگیرانه ای برای عدول از آن وضع گردد. چهارم: رای دهندگان به ارزش آرای خود و نقش مهم خود در ترسیم آینده کشور واقف باشند و آرای خود را در ازای قیمت ناچیز، و در راستای پیروی از هوای نفس، احساسات و به خاطر منافع شخصی و درگیری های قبیله ای و مانند آن نفروشند.
🔹مطمئنا شکست هایی که تجربه های انتخاباتی گذشته به همراه داشته است – اعم از بهره برداری از قدرت توسط بسیاری از افرادی که در دولت انتخاب شدند و یا دارای مقامات ارشد در حکومت بودند و سهیم بودن آنها در گسترش فساد و تضییع اموال عمومی به صورت بی سابقه و اختصاص دادن حقوق های نجومی به خود و ناکامی در انجام وظایفشان در راه خدمت به ملت و فراهم کردن زندگی کریمتانه برای فرزندان آن – فقط نتیجه طبیعی عدم اجرای شرایط لازم در انتخابات بوده است. این موضوع حتی گاهی اوقات در انتخابات کنونی نیز دیده می شود اما امید امکان تصحیح مسیر حکومت و اصلاح نهادهای دولتی از طریق دو چندان کردن تلاش های متعصبانه فرزندان این کشور و استفاده از سایر روش های قانونی موجود همچنان باقی می ماند.
🔹۲- مشارکت در این انتخابات حق هر شهروندی است که حائز شرایط قانونی است و هیچ چیز جز اعتقاد به اینکه شرکت در این انتخابات در راستای منافع عالی ملت و کشورش است، نمی تواند او را به انجام این حق ملزم کند. شهروندان باید بدانند که روی گردانی از حق انتخاباتی خود فرصت دیگری را به دیگران برای پیروزی در کرسی های پارلمانی می دهد که چه بسا از آرمان های شهروندان به دور باشند. اما در نهایت تصمیم شرکت و یا عدم مشارکت در انتخابات به خود شهروندان برمی گردد و هر شهروند مسئول آن است لذا باید شهروندان با آگاهی کامل و اشتیاق بالا نسبت به منافع کشور و آینده فرزندان آن این حق را اعمال کنند.
🔹۳- مرجعیت عالی دینی بر بی طرفی نسبت به همه نامزدها و لیست های انتخاباتی تاکید می کند به این معنا که از هیچ فرد یا جناح و یا فهرستی به هیچ وجه حمایت نمی کند؛ لذا همه چیز به عقیده رای دهندگان و دیدگاه آنها پس از بررسی های دقیق واگذار می شود و ضروری است اجازه داده نشود هر فرد یا جناحی از عنوان مرجعیت دینی و یا هر عنوان دیگری که در قلب عراقی ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است، بهره برداری انتخاباتی کند.
🔹لذا عوامل سرنوشت ساز همان کارایی و صداقت، پایبندی به ارزش ها و اصول، دوری از برنامه های خارجی، احترام به قوانین و تمکین آن، آمادگی برای ایثار در راه نجات وطن و خدمت به شهروندان، توانایی در اجرای برنامه های واقعی برای حل بحران ها و مشکلات وخیم بلند مدت هستند که تنها راه اطمینان از آن، آگاهی از مسیر علمی نامزدها و روسای لیست های انتخاباتی است. به خصوص کسانی که در دوره های سابق در مقام مسئولیت بوده اند جهت جلوگیری از افتادن در دام فریب کاران ناکام و فاسد و باتجربه و غیر از آنها. از خداوند قادر مسالت داریم که همه را به سمت آنچه خیر و صلاح کشور و بندگان در آن قرار دارد، هدایت کند که اوست قیم آن و همو مهربانترین است.
🔸شفقنا
@Saraeer
📜آیتالله بر پلهٔ آخر: مانیفستی برای نجف و بغداد/ گفتمانِ سیاسیِ سیستانی در قالب بیانیهای منتشر شد
🔻فرید مدرسی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹1- آیتالله سید علی سیستانی بیانیهای سیاسی به بهانه انتخابات پارلمانی عراق منتشر کرد؛ یک هفته پیش از برگزاری انتخابات. بیانیهای که در ظاهر انتخابات پارلمانی را نشانه گرفته اما در واقع، گفتمان سیاسی آیتالله را بازنمایی میکند که در آن "مرجعیت نجف و نظام سیاسی عراق" محوریت دارد. میتوان بیانیه را مانیفستِ آیتالله برای "نجف و بغداد" نامید. آیتالله دو خط مشی آینده را در بیانیه ترسیم کرده؛ نظام ایدهآل سیاسی عراق و نیز چگونگی تعامل مرجعیت نجف با سیاست. به عبارتی آیتالله با این بیانیه، بر پله آخر نقش تاریخی-سیاسی خود ایستاد و از گفتمانِ سیاسی خود رونمایی کرد.
🔹2- اصول و مبانی آیتالله نسبت به نظام سیاسی و پارامترهای گفتمانی آن به روشنی در بیانیه ترسیم و بر آن تاکید شده است. حتی اعلام شده که بعد از "۱۵ سال" همچنان آیتالله این گفتمان سیاسی را گزینه مطلوب میداند؛ البته با جزئیات و شفافیتِ بیشتر: ۱- نظام سیاسی بر مبنای "کثرتگرایی سیاسی" ۲- روش "انتقال مسالمتآمیز قدرت از طرق حضور در پای صندوقهای رای در انتخاباتی دورهای، آزاد و عادلانه" ۳- تاکید بر حق بهجای تکلیف: "مشارکت در انتخابات حق هر شهروندی است؛ هیچ چیز نمیتواند ملزم به استفاده از این حق کند" ۳- وظیفه نظام سیاسی بسط "آزادی و کرامت" و فراهم کردن "پیشرفت و رفاه" شهروندان عراقی ۵- تابو و خط قرمز سیاسی: "حکومت فردی و استبدادی" و وابستگی عراق و دخالت خارجی؛ نکتهای که نگرانی آیتالله را نسبت به لبنانیزه شدن عراق را تصویر میکند: طایفهگرایی و حمایت خارجی از طوایف در لبنان.
🔹اما محور دوم بیانیه آیتالله سیستانی تثبیت ریل مرجعیت نجف که با سقوط نظام استبدادی سابق و شکلگیری نظام جدید، و پس از آن ظهور داعش ناگزیر به کنشگری غیرمستقیم شد و پا به میدان کلان سیاسی گذاشت؛ امروز پا پس کشید و سیاستورزی را به صراحت به "مردم" واگذار کرد و آن را "حق" آنان دانست؛ همچون معماری که بنایی را ساخته و حالا آن را به مالکش واگذار میکند. آیتالله ریل تعامل نجف با سیاست را تنظیم و مشخص کرده تا در آتیه هرطوری که زعامت نجف جابهجا شد، این ریل بر این اساس، طیِ طریق کند و سرمایه نجف در پای سیاستمداران صرف نشود. آیتالله راه نجف را به صراحت و با تاکید از بغداد جدا کرد تا مردم مستقیم برابر آنان بایستند. او نه تنها پای مرجعیت، بلکه "هر عنوانی که در عراق از جایگاه ویژهای برخورددار است" از دامان سیاست بیرون کشید تا میوههای گذشته مرجعیت همچون "جهاد با داعش و پیروزی بر آنان" هم در دهان سیاستمداران مزهمزه نشود و هزینه رقابتهای انتخاباتی نگردد. فاز کنونی پروژهٔ گفتمانی آیتالله سیستانی با این بیانیه رسما رونمایی شد تا با تاکید بر مبانی سیاسی، مسیر آینده مرجعیت نجف هم بازگشایی شود. البته همچنان سیاستمداران انگشت به دهان، منتظر نشستهاند تا ببینند "پلهٔ آخرِ آیتالله" دیگر چه خواهد بود؟!
@saraeer
📜آسیب شناسی وحدت اسلامی در حوزههای علمیه
🔻حسن عبدیپور و ابراهیم عباسی:
🔹حوزه علمیه علی رغم تحولات بسیار خوب و محسوسی که در مسائل مختلف داشته است، هنوز با نگاهی سنتی به مسئله شیعه و سنی مینگرد. هنوز حساسیتهایی که بعضا ریشه در تعصبات خشک و غیر منطقی دارد، بر اندیشه برخی از بزرگان حوزه سایه افکنده و به تبع در باورهای برخی از طلاب جوان نیز سرایت کرده است.
🔹مهم ترین عاملی که باعث مخالفتهای کور، بی منطق و ظاهری و نه علمی طلاب حوزه در مسئله اختلافات شیعه و سنی میشود، عدم آگاهی عمیق به مذاهب و فرقههای اسلامی است. به نظر میرسد حوزه علمیه به دلیل نگاه سنتی با ترس از تبعات، تاکنون نتوانسته است به صورتی فراگیر طلاب را با این مقوله (معارف و آموزههای سایر مذاهب و فرق) آشنا کند و جایگاهی رسمی به آموزش و مطالعات آنان ببخشد.
🔹از آنجا که اهل تسنن، شیعیان را بیشتر از روی اعتقادات، رفتار و برخورد مجاوران خود میشناسند، در نقاطی که پیروان این دو مذهب در کنار یکدیگر زندگی میکنند، نحوه تعامل معتقدان این دو مذهب بسیار سرنوشت ساز و تعیین کننده است. تربیت مبلغانی که بتوانند در این نقاط مصالح مختلف را رعایت کنند، بسیار ضروری و اجتناب ناپذیر است.
🔹در مدیریت و سازمان حوزه علمیه به عنوان متولی کلان سیاستگذاری و برنامه ریزی این نهاد بزرگ دینی، حتی در سالهای اخیر که به سوی نظم و انضباط گامهایی برداشته است، موارد و نشانههایی از تبادل و تعامل عملی با مراکز علمی اهل سنت یافت نمیشود؛ مثل نشستهای علمی مشترک، مکاتبات، دیدارهای سازمان یافته و مثمر ثمر. تشکیلات حوزه علمیه اگر نتواند ساختارهای ذهنی گذشته را بشکند و فضای گفتگوی فعال را در عین پایبندی به اصول و مبانی با مراکز علمی اهل تسنن فراهم کند، این خلاء را دیگرانی پر میکنند که چه بسا وضعیت را از این که هست بدتر خواهند کرد.
🔸متن کامل را در «اخوت» بخوانید:
http://okhowah.ir/fa/13431
@Saraeer
📜عمامهگذاری زیر سقف سالن همایش با صدای ترمپت
🔻سیداکبر موسوی با انتشار تصویری درکانال تلگرامی خود نوشت:
🔹مراسمِ عمامهگذاری اتفاقی جدید است. قبل از انقلاب آنقدر طلبه نبود که نیاز به مراسم عمامهگذاری باشد. تا همین ده-بیست سال عمامهگذاشتن حاشیهٔ مراسم اعیاد علما بود و پس از برگزاری مجلس. این چند ساله اما «مراسم عمامهگذاری» به تنهایی عنوانی برای یک مجلس شده است. از «عمامهگذاری» پس از «جشن عید مبعث» به «مراسم عمامهگذاری» در عید مبعث تغییر یافته است. شکل و شمایل مراسم همان بود؛ اما مرکز مراسم از جشن مبعث/نیمه شعبان و ... به عمامهگذاری تغییر کرده بود. طبعاً مراسم در مسجد یا حسینیه برگزار میشد، سخنران بالای منبر میرفت و مداح میخواند و .... فقط نام عوض شده بود.
🔹دگرگونی مرکز مراسم از مناسبت مذهبی [مثلاً نیمه شعبان یا مبعث] به مناسبت صنفی [مراسم عمامهگذاری] تنها یک دگرگونی اسمی نبود. این تغییر تدریجی است و نشانههایش آرامآرام بروز خواهند کرد. اولین عمامهگذاری که دیدم، در یکی از اعیاد در مسجد کوچک مرحوم آیت الله بهجت بود. عمامهگذاری حاشیهٔ مراسم بود. پس از سخنرانی و مداحی و چای و شیرینی، چند طلبه معمم میشدند. اگر اینها نبودند، مراسم هم برگزار میشد.هنوز در مراسم علمای سنتی همینگونه است.
اما آرامآرام «عمامهگذاری» به یک مراسم مستقل تبدیل شد و نه یک حاشیه.
🔹مراسم عمامهگذاری طلاب حوزهٔ علمیهٔ تبریز، اتفاقِ نو اما قابل پیشبینی بود. طلبههایی که به جای مسجد، در سالن نمایش، به جای دوزانو نشستن روی زیلو و فرش، تکیه به صندلیهای نرم سالن دادهاند و با شنیدن صدای ترومپت، به احترام سرود ملی میایستند و احتمالاً همخوانی میکنند. یکییکی بالای سکو میروند و مثل جشنوارههای فیلم با بزرگانی که آن بالا ایستادهاند دست میدهند و شبیه جایزه گرفتن، یکی از بزرگان عمامه بر سرشان میگذارد. همهٔ این اتفاقها از پرده نمایش بزرگی مستقیم پخش میشود.
🔹مرکز شدن عمامهگذاری، باعث میشود مناسبت صنفیِ مراسم عمامهگذاری از مناسبت مذهبی جدا شود؛ از مسجد، از مردم عادیای که به مسجد میآیند. مردم کوچه و بازار به جشن عید مبعث در مسجد و حسینیه محلهشان میروند، به مراسم نیمه شعبان میروند؛ اما چه انگیزهای دارند برای رفتن به مراسم عمامهگذاری طلاب؟ به سادگی میتوان حدس زد که حاضران در مجلس اقوام و خویشان و دوستان طلاب معمم هستند.
🔹مراسم عمامهگذاری به این شکل، فاصله گرفتن از مردم است؛ فاصله گرفتن از نهاد مدنی بودن حوزه است. صنفی شدن است. روحانیتی که مردمی نباشد، تهی است. راستی! مراسم رقص نور کم داشت و کمی فشفشه در دو طرف سکو.
@saraeer
http://media.hawzahnews.com/Original/1397/02/14/IMG01254413.jpg