eitaa logo
@Sarafrazan Iran
113 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
امام علی علیه السلام : هركس مالى را از حرام به دست آورد ، آن را در راه ناشايست خرج مى كند . @sarafrazan406
💠 رهبر انقلاب، خطاب به خدام امام رضا (ع): دل ما آن جايى است كه شما همواره در آن‌جا مشرفيد 🔻 رهبر انقلاب: حقاً و انصافاً خدمت آستان مقدس امام هشتم (ع) وقتى با شرايط و شئون ويژه‌ى آن انجام بگيرد، از بزرگ‌ترين ارزش‌ها و بزرگ‌ترين افتخارات است و امروز چنين چيزى ميسور است و وجود دارد، بنده هم افتخار مى‌كنم اگر چه به نام و نه به عمل جزء شما هستم و مشرف به خدمت اين آستان قدسم... 🔻 اين سخن دل را با شما در ميان بگذارم كه دل ما آن جايى است كه شما همواره در آن‌جا مشرفيد و خوشا به حالتان و حقيقتاً شيرين‌ترينِ لحظات براى بنده، آن لحظاتى است كه به آستان قدس مشرف مى‌شوم. ۶۷/۰۹/۱۷ 🆔 @sarafrazan406
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥امیر عباس #فخرآور #مزدور سرویس #جاسوسی آمریکا در مصاحبه با شبکه سعودی و تجزیه طلب #کلمه، از طرح ترور #سردار_سلیمانی توسط آمریکا خبرداد. @sarafrazan406
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😁😁 اسلام انگلیسی.... 🎥این خانم امام جماعت یه مسجده که BBC برای رهبری زنان جهان اسلام روش کار میکنه...... @sarafrazan406
⭕ سید محمد حسینی: اگر #اصلاح_طلبان تمایل دارند تتمه آبرویشان هم برود #آخوندی را #شهردار_تهران کنند 🆔 @sarafrazan406
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان شجاعانه مجری شبکه یزد خطاب به مسئولین: 🔻 ملت از مشکلاتی که منشاء خارجی داره هراسی نداره از مشکلاتی هراس داره که منشاء داخلی داره و ناشی از خلف وعده و سوءتدبیر و سوءمدیریته... @sarafrazan406
💢 #آمریکا_پرستان داخلی، آنهایی که همیشه از شیطان توسری خورده اند، در دفاع از تحریم ها میگویند: هدف ایالات متحده از تحریم #مردم ایران نیست! پس چرا ورزش باید #تحریم شود!!! @sarafrazan406
‌🔴🔵چرا ترمز ای بی اس برخی محصولات داخلی اختلال دارد و بدرستی عمل نمیکند🔵🔴 @eyb_yabi🌟🌟🌟 📛این ایراد مربوط به موتور و کامپیوتر ای بی اس میباشد, 📛هنگام ترمز گیری, پدال ترمز چوب میشود و ضربه ی شدیدی زیر پا و اتاق حس میشود, 🔴این عمل در زمین خیس و ناهموار بیشتر میشود,🔴 ✅🎯رفع ایراد کم هزینه و ساده ✔️بوستر ترمز را بزرگتر کنید, مثلا میتوانید از بوستر خودروی زانتیا استفاده کنید, ✔️ @sarafrazan406
⭕️ چی دادیم / چی گرفتیم😞 🆔 @sarafrazan406
⭕️ زنان ایرانی که به مجالس ایالتی در امریکا راه یافته اند. 🆔 @sarafrazan406
💢پاک کردن گناهان ✅امام رضا عليه السلام: هر کسی كه نمى تواند كارى كند تا به سبب آن، پاک شود، بر محمّد و خاندان او بسيار صلوات فرستد؛ زيرا ، گناهان را ريشه كن مى كند. 📚الأمالي للصدوق @sarafrazan406
کشیک کفشداری داشتم ؛ نوبتِ من شب بود ؛ معمولا بین ما خادمین رسمه که اگه حاجتی یا مشکلی داشته باشیم غذای نوبت کشیکمون رو نذر حضرت رضا(ع) می کنیم و تقریبا بی استثنا مشکلمون حل میشه و حاجت روا میشیم مگر اینکه چیزی خارج از صلاح و خیر درخواست کنیم تازه همون هم بزودی حکمتش برامون روشن می شه و با این التفات ؛ راضی می شیم.. خلاصه ایشون اینطور ادامه دادند : اونشب گرسنه بودم، از مهمانسرای حضرت ؛ سهم شام ِ کفشداری ِ ما رو آوردن ؛ دوستانم شامشونو خوردن ولی من چون نذر داشتم با شکم گرسنه شامِ داغِ حاضر آماده رو گرفتم دستم و رفتم توی صحن تا بدم به یکی از زایرین که محتاج تر و مستحق تر باشه، معمولا هروقت غذا به دست و با لباس خدمت به صحن می رفتم همه میریختن اطرافم که یه تکه از اونو به عنوان تبرک با خودشون ببرن و همیشه غوغایی به پا می شد اما این دفعه هیچکس به طرف من نیومد ! نه ازدحامی نه درخواستی؛ یعنی چه؟ چرا ایندفعه اینجوریه؟ چشمم افتاد به یه پیرزن خمیده قامت با یه چادر کهنه ؛ گفتم : خودشه ؛ باید شامو به او بدم و نذرمو ادا کنم اما تا اومدم اقدام کنم با بی اعتنایی از کنارم رد شد و من مثل آدمهای حیرون تا به خودم اومدم دیدم چند متر با من فاصله گرفته و پشت به من داره به راهش ادامه میده و من هم هیچ انگیزه ای ندارم که به طرفش برم!؟ این وضعیت عادی نیست، من بارها اینکارو انجام دادم امشب هیچ اقبال و استقبالی نیست ! تا حالا این وضعو ندیده بودم، دلم گرفت شایدم یه کمی بارونی شدم... یا امام رضا(ع) ! نکنه از دست من ناراحتین و اصلا دوست ندارین که به درگاهتون عرض حاجت کنم ؟ و اینها هم علامتهاشن؟ احساس غربت ؛ محرومیت و تنهایی بدجوری داشت اذیتم می کرد و این فکر که ببینم چه کار کردم که حضرت از این خادم خودشون دلگیر شدن . . توی همین احوال یکدفعه چشمم افتاد به مردی شیک پوش با کت و شلوار اطو کشیده و مرتب که دستِ بچة 9-10 ساله اش رو گرفته بود و داشت از حرم خارج می شد و به صحن میومد ؛ بچه هم لباس مرتبی به تن داشت و سفت و سخت دست بابا رو چسبیده بود، با دیدن اونها بطور عجیب و غریبی حالم دگرگون شد و مثل دفعه های قبل که نذر میکردم اون احساس گرمی و شوق رو به شدت در خودم حس کردم ؛ دیگه از اون غربت و بی اعتناییِ آزاردهنده اثری نبود، مثل آهن و آهنربا دارم به طرف این پدر و پسر کشیده می شم بدون اینکه بفهمم چرا؟ به طرفشون راه افتادم ولی اینکار هیچ منطقی نداره، اینا که مستحق نیستن ! احتمالا توی بهترین هتلهای مشهد اتاق دارن و یه شام مفصل هم انتظارشونو میکشه ؛ اونوقت من شام نذریِ حضرت رو بدم به اینها؟ نه اینها مستحق نیستند..! یکدفعه با این افکار به خودم اومدم و دوباره سرِ جام میخکوب شدم، ولی انگار مقاومت بی فایدس! بی اختیار و خارج از هر محاسبه و منطقی دارم به طرفشون جذب می شم و دست خودم نیست..! بالاخره چند ثانیه بعد دلمو زدم به دریا و راه افتادم و در حالیکه ظرف یکبار مصرف شام روی دستهام بود با احترام بهشون تعارف کردم و گفتم : سلام ! این شامِ حضرت رضا(ع) ست و منهم از خادمین حرم هستم این مال شماست.. حالا خودم هم نمیدونم چرا دارم این کارو انجام میدم.. مرد شیک پوش با تعجب و بُهت ؛ مدتی به ظرف شام خیره شد و پسرش با خوشحالی گفت : بابا شام ! و پدر بی اختیار زد زیر گریه !! من مات و مبهوت با نگرانی پرسیدم : چی شده ؟ شما رو ناراحت کردم؟ پدر در حالیکه اشکهاشو از روی صورتش پاک می کرد گفت : خیر آقا ؛ ما از شما خیلی هم متشکریم ! گریه من به خاطر کرامتی است که هم اکنون از این امام بزرگوار دیدم . . . و چون نمی تونست درست صحبت کنه با سختی کلمات رو ادا کرد و دیگه گریه امانش نداد . . . چند لحظه به همین ترتیب گذشت ؛ وقتی آرومتر شد گفت : همین الان که توی حرم بودیم داشتیم ضریحو طواف میکردیم که ناگهان دیدم پسرم وسط آن شلوغی و ازدحام خم شد و چیزی از روی زمین برداشت و به دهن گذاشت و خورد..! گفتم : چه کار کردی؟ این چی بود که خوردی؟ گفت : یه دونه نخودچی روی زمین افتاده بود برداشتم خوردم..! من با عصبانیت دستشو کشیدم و گفتم : چرا اینکارو کردی؟ مگه تو نمی دونی که زمینِ اینجا زیر پای اینهمه زایر از شهرهای مختلف ؛ کثیف می شه و حتما اون نخودچی هم به پای اونا خورده و کثیف شده ؛ اونوقت تو اونو می ذاری توی دهنت و می خوری؟ حساب نمی کنی که هزارتا مرض می گیری؟ پسرم در حالیکه ترسیده بود بغض کرد و گفت : آخه پدر یه عالمه وقته که اینجا هستیم و من گرسنه ام ؛ شما هم که به هتل نمی رین تا شام بخوریم ؛ من خسته شدم.. . با عصبانیت گفتم : گرسنه ای؟ به ایشان بگو گرسنه ای! . . . و اشاره کردم به ضریح حضرت رضا(ع) راستش خودم هم نفهمیدم که چرا در اون لحظه چنین حرفی زدم؟ و پسرم بلافاصله رو به ضریح گفت : ای امام رضا(ع) من گرسنه ام ! وقتی او با صدای بلند رو به ضریح اظهار گرسن