حالات حضرت خدیجه سلام الله علیها
خلق ایلینده خالق یکتا خدیجه نی
خلق ایلمشدی گل کیمی زیبا خدیجه نی
هر حیثیدن ایدوبدی برازنده خلقتا
پروردگار حی و توانا خدیجه نی
خوش طیب ، خوش سلیقه و خوشبخت و مالدار
مردم ملقب ایلدی کبرا خدیجه نی
اندازه سیز غلام و کنیز و خدم حشم
ایتمیشدی سرشناس و هویدا خدیجه نی
هشتاد مین یازولا شتر بارکش تمام
مشهور ایدوب تجارت و سودا خدیجه نی
بیر سبز خیمه سی واریدی ایپلری حریر
حاصل تانوردی عالی و ادنا خدیجه نی
بیوِیدی قرخ یاشندا و لا کن قیافه سی
گوزده نشان ویروردی دل آرا خدیجه نی
چوخلار اونون تمایل اولوب ازدواجنه
حتی رجال ایتدی تمنا خدیجه نی
از بس واریدی ثروت دنیاسی بیکران
پول و ریاست ایتمدی اغوا خدیجه نی
هر خواستگاره لا بویوروب ، رغبت ایتمدی
خود رأی بیلدی اهل تقاضا خدیجه نی
پیغمبرین واریدی هله ایرمی بش یاشی
ایتدی تجارت ایتماقا پیدا خدیجه نی
توضیحی چوخدی چونکی مفصلدی داستان
تعریف ائدنمورم و لهذا خدیجه نی
دلدن و لیک عشق یتوردی پیمبره
عشق و علاقه ایلدی شیدا خدیجه نی
پیغمبر اولدی یوسفه تشبیه فی المثل
فرض ایلسم بجادی زلیخا خدیجه نی
بیر گون چاغوردی پرده سین آچسون بو مطلبین
کشف ائتمیوبدی اِسمله اما خدیجه نی
سویلوب که بیر نجیبه حرم تاپمیشام سنه
ائتسن مخیر آلماقا مولا خدیجه نی
شرم و حیا یولیله اشاقه سالوب باشین
چکدی سوال و پرسشه طاها خدیجه نی
آلدی خبر خانم کیم اولا سیز بویوردوقوز
وادار ائدوب تبسمه در جا خدیجه نی
عرض ایلدی گوله گوله من گورموشم اونی
باخسا گورن گوزون گوره جاق تا خدیجه نی
هیچ عیبی یوخدی سیدی ، اولسا بیر عیبی وار
بیر آزجا سندیروبدی او معنا خدیجه نی
بیر نچه ایل تفاوت سنی سنیله وار
سووسَن برابرونده دی حالا خدیجه نی
الله اکبر ایشلره باخ گور هایاندادی
نیلور ندور خدای تعالی خدیجه نی
تصمیم باغلیوبدی مشیت معاینه
ویرسین قرار مادر زهرا خدیجه نی
باش دوتدی ایش خلاصه اولوب عقد ازدواج
تزویج قیلدی سرور بطحا خدیجه نی
دوران دولاندی گون گیچوب آی گیچدی ایل گچوب
زهرایه بویلی گوردی بو دنیا خدیجه نی
قهر ایلدی بیر عده غرض ورز بانوان
ئوز منزلینده قویدولا تنها خدیجه نی
بطننده کن آناسینا مانوس اولوب بتول
قویمازدی غصه چکماقا اصلا خدیجه نی
هنگام زایمانیده اما یازور صدوق
دوتموشدی اضطراب و مهابا خدیجه نی
ناگاه دوت خانم هاموسی هاشمی لباس
تشریف گتدی قویمیا تا تک خدیجه نی
کلثوم و آسیه ، بیری مریم او حین ده
تک قویمیانلارین بیری سارا خدیجه نی
اگلشدی دوردی دورت طرفینده مخدرات
رافتله دیندیریردیله گویا خدیجه نی
نور بتول ناگه اولوب گوزده جلوه گر
ایتدی احاطه نور و تجلا خدیجه نی
پاکیزه و مطهره ، میمونه ، مشک بو
بیر قیز که شاد قیلدی سراپا خدیجه نی
فوراً گییندیروبله ویروبلر قوجاقنه
ایئتدی جمالی غرق تماشا خدیجه نی
دقتله باخدی گوردی کی خیردا خدیجه دور
بیلمور دی کی بالانی گورور یا خدیجه نی
گوی سمتینه دولاندیروب یوز عرض ایدوب خدا
چوخ شکر تاپدی نعمت عظما خدیجه نی
روحیمدی بو ، اگر بونی مرد و زن اینجیده
البته اینجیدوبدی خدایا خدیجه نی
افسوس یاندیروب قاپوسین قوم مشرکین
ایتدی دچار زحمت و ایذا خدیجه نی
........حافظی_تبریزی........
در مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها
سلام ما به تو ای مادر بهشت رسول
که پرورش به روی دامن تو یافت بتول
ملائکاند به مدحت در آسمان مشغول
امین وحی حقت کرده بر سلام نزول
سلام ذات خداوند و چارده معصوم
به تو که بوده مقامت همیشه نامعلوم
درود باد به روح و سلام بر تن تو
حجاب نور و دعای رسول، جوشن تو
بهشت وحی خداوندگار، گلشن تو
محیط پرورش فاطمه است دامن تو
به جز تو در غم و اندوه، یار احمد کیست؟
به غیر تو صدف گوهر محمّد کیست؟
خدای را به خدا لایق درودی تو
به یاری نبی آغوش خود گشودی تو
دل از رسول خدا همچنان ربودی تو
تمام لشکر ختم رسل تو بودی تو
تو سینه را سپر سنگ دشمنان کردی
به حفظ جان محمّد نثار جان کردی
تو بهترین زن روی زمینی ای مادر
تو در جلال، جلالآفرینی ای مادر
تو مام همسر حبلالمتینی ای مادر
تو مادر همۀ مؤمنینی ای مادر
گل رسول خدایی و گل کجا تو کجا؟
زنان دیگر ختم رسل کجا تو کجا؟
تو آسمان فروزان یازده قمری
تو از زنان همه انبیا به رتبه سری
هرآنچه وصف تو خوبان کنند خوبتری
زنان ختم رسل دیگرند و تو دگری
مگر نگفت نبی بین همسرانش بسی
که بهر من چو خدیجه نبود و نیست کسی
سلام بر تو و روح بلند ایمانت
درود بر تو و ایثار و عهد و پیمانت
بهار سبز گل عصمت است دامانت
سلاله و پدر و مادرم به قربانت
به جز خدا و نبی مدح تو نشاید گفت
تو را چو فاطمه امالائمه باید گفت
تو مادر همه سادات عالمی بانو!
تو نور چشم رسول مکرمی بانو!
تو به ز هاجر و سارا و مریمی بانو!
دوازده گهر نور را یمی بانو!
خدای را به دعا و نیاز میخواندی
نزول وحی نبود و نماز میخواندی
سلام بر تو و اشک و دعا و زمزمهات
سلام بر تو و روح بلند فاطمهات
فروغ وحی عیان بود از مکالمهات
هزار عایشه کم از کنیز خادمهات
همیشه شیفتۀ خصلت و صفاتت بود
که سال حزن رسول خدا وفاتت بود
هنوز بوی خدا میدمد ز پیرهنت
دمی که روح تو پرواز کرد از بدنت
زهی جلال سلام خدا به جان و تنت
که از بهشت فرستاد ذات حق، کفنت
گرفتم آنکه ز کوثر دهان خود شویم
مرا چه زهره که اوصاف چون تو را گویم
وفات تو نبود کم ز صبح میلادت
سلام بر تو و آباء پاک و اولادت
به شأن تو که بود رتبۀ خدادادت
همین بس است که مولا علیست دامادت
امین وحی، سلامت به احمد آورده
که جز تو فاطمه را بر محمد آورده؟
که جز تو آورد از بهر مصطفی زهرا؟
که جز تو دختر او هست زینبکبری؟
که جز تو قابلهاش بوده مریم عذرا؟
که جز تو شد سپر جان خواجۀ دوسرا؟
تویی که در رحمت فاطمه سخن میگفت
سخن ز سر خداوند ذوالمنن میگفت
به آن خدا که جهان وجود را آراست
به آن علی که پس از مصطفی به ما مولاست
به فاطمه که به غیر از خدا ندید و نخواست
که زائر تو همان زائر رسول خداست
چو در ثنای تو گیرد به دست خویش، قلم
ز خود گذشته و پرواز میکند «میثم»
.........استاد سازگار..........
در وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
خدیجه بانوی والای اسلام
معین ویاربی همتای اسلام
اولوبدی ضامن ابقای اسلام
گرک تقدیراولونسون همتینن
لوای دین اوجالدی ثروتینن
زمان جاهلیتده او بانو
گروه حق پرسته اولدی الگو
دیدی مشرکلرین جمعینده یاهو
مروج دین اسلامه جهاندا
اولوب اول سخت وبحرانلی زماندا
گل مهرو وفا الحق بیتیردی
گوزوندن اوزگنین خطین ایتیردی
رسول اکرمه ایمان گتیردی
مطیع حقیدی اول فخر نسوان
پیمبر بلکه مبعوث اولمامیشدان
خدیجه بانوی والاو نامی
اولان دین حقه دنیاده حامی
حمایت ایلین خیرالا نامی
مدار عشقیده خورشیدخاور
رسول اکرمه ایستکلی همسر
خدیجه رتبه ده والاو برتر
خدیجه بانوان دهره سرور
خدیجه همسر ختم پیمبر
خدیجه برج عصمت آفتابی
ویرن عورتلره درس حجابی
خدیجه دُرِّ دریای فضیلت
فروزان اختر برج جلالت
گل خوشبوی گلزار صداقت
قالان خرم همیشه نوبهاری
جهانه افتخار ایل وتباری
بجادی یاد اولونسون خدمتینن
طریق حقیده جدیتینن
گجه گوندوز دییلسین همتینن
اونون تک اولمادی قرآنه دلسوز
الدی ثروتی اسلامی پیروز
حیا دریاسینه درو گهردی
اونون تک هانسی عورت بختوردی
شجر عمرینه زهرا ثمردی
اوزهراری کی بیزه نور بصردی
الین فخریله پیغمبر اوپردی
همان زهرا بوگونده یاسه باتدی
سمایه ناله سین نی تک اوجاتدی
آنا سیز لیق اومحزونی قوجاتدی
سپاه غم اونون اطرافین آلدی
قرا معجر بلالی باشه سالدی
آنا هجرینده آغلور یانه یانه
توکور رخساره اشکین دانه دانه
بوغم باجادی اود ویرسین جهانه
گدیب الدن آنا باشسیز دی زهرا
دیمه دای خاکی قارداشسیزدی زهرا
........روح الله رمضانی_خاکی.........
زبانحال حضرت زهرا (س) در بالین حضرت خدیجه (س)
مادر به نو نهالیِ زهرا قسم مرو
مادر تو را به عصمت طاها قسم مرو
بابا غریب تر شود از اینکه دیده ای
رحمی کن و به غربت بابا قسم مرو
یک دستِ مهربان به سرِ دخترت بکش
بر این یتیمِ بی کس و تنها قسم مرو
یک شهر بر علیه پدر نقشه می کِشند
ای بانوی بهشت به عقبا قسم مرو
بر دشمنان فاطمه نفرین کن و بمان
با این دلِ شکسته از اینجا قسم مرو
بر بازویم به گریه چرا بوسه می زنی
ای دست بوسِ فاطمه ، من را قسم مرو
باور نکن که چهرۀ زهرا شود کبود
گریه مکن به صورت حورا قسم مرو
من سعی می کنم نَرَوم پشت در ولی
پیشم بمان به یاریِ مولا قسم مرو
من خود به خود به آتش دل مبتلا شدم
شعله مزن فزونتر از این ها قسم مرو
با این کفن چه اُنس گرفته نگاه تو
جانِ حسینِ بی کفنِ ما قسم مرو
دنیا به تو اگرچه وفایی نداشته
امّا به با وفایی زهرا قسم مرو
.........محمود_ژولیده..........
در مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها
ای خدیجه ای نبینون افتخاری السّلام
مصطفانون همسر والا تباری السّلام
ای هامیدارُ نَدارین٬دینیولوندا صرفائدن
عشق و ایثار و وفا آموزگاری السّلام
ثروتون اِهدا ائدوبسن دینِ اسلامه خانم
دینِ اسلامین اولان شأن و وقاری السّلام
شأنوه چاتماز سنون بیر کیمسه اُمُّالمؤمنین
مؤمنین و مؤمناتین سایه ساری السّلام
معنیکوثر دوغوبسانمرحبا اجلالیوه
جنّتینزهرادیصاحبْاختیاری السّلام
سَروَر نسوان عالَمدور سنون زهرا قیزون
حضرت پیغمبرین زیبا نگاری السّلام
بیر سلام ویژه اللّه٬ گوندروب جبریلیدن
مرحبا ای مصطفانون غمگساری السّلام
(فیضیا)ال سینهده عرض ایله سنده عشقیلن
ای خدیجه ای نبینون افتخاری السّلام
.........رحیم فیضی_اردبیلی..........
زبانحال حضرت زهرا (س) در بالین حضرت خدیجه (س)
مادر مرو که فاطمه ات زار و مضطر است
هجر تو قاتل من غمدیده دختر است
غصه مخور به حال پدر چونکه بعد تو
زهرای کوچک توبرایش چو مادر است
در سرزمین شعب ابی طالب از محن
اکنون ز اوج داغ و عزای تو محشر است
گویا که سال حزن برای پدر بود
این سال غم که با غم دنیا برابر است
بار سفر تو بستی و رفتی ولی بدان
کوتاه عمر دختر مثل کوثر است
وای از دمی که فاطمه ات را تو از بهشت
بینی میان شعله و در پشت یک در است
جرم تو هست یاری پیغمبر خدا
جرم من حزین به خدا عشق حیدر است
آنکه فکنده لرزه به جانم نظاره بر
چندین کفن بود که به دست پیمبر است
بعد از شمارش کفن این روضه ام شده
یک کودک بدون کفن داغ مادر است
.........مجتبی_صمدی........
در مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها
ای ز صد هاجرت درود و سلام
کرده مریم به محضر تو قیام
همسر مصطفی درود، درود
مادر فاطمه سلام، سلام
همتت وقف مکتب توحید
ثروتت پشتوانة اسلام
هم سلام تو را رسانده خدا
هم به تو فخر کرده خیر الانام
پانهادی فراتر از مریم
در جلال و کمال و قدر و مقام
از سر عالمی کشیدی دست
با رسول خدا شدی همگام
دخترت کوثر رسول خدا
پسرانت به جن و انس امام
با ادب باید از تو گفتن مدح
با وضو باید از تو بردن نام
چشم دین بر جمال تو روشن
دل احمد به وصل تو آرام
مؤمنین را یگانه مامی تو
مادر یازده امامی تو
تو به اسلام مادری کردی
تو به توحید یاوری کردی
عصمت از دامنت چنان جوشید
که به مریم برابری کردی
با محمد ، محمدی گشتی
بر پیمبر، پیمبری کردی
بین طوفان و موج حادثه ها
فلک دین را تو لنگری کردی
تویی آن شیر زن که مردانه
ایستادی و حیدری کردی
تا کنی دلبری زپیغمبر
اول از خلق دل، بری کردی
با محمد ز هست و بود جهان
دست شستی و همسری کردی
دخت طاها ام ابیها را
این تو بودی که مادری کردی
مشرق یازده ستاره شدی
بلکه خورشید پروری کردی
صلوات خدا به اولادت
جان عالم فدای دامادت
تو صدف، فاطمه است گوهر تو
گوهر تو نه بلکه کوثر تو
بود بر یاری رسول خدا
کوه و صحرا و خانه سنگر تو
هستی ات را به مصطفی دادی
هست خود بر تو داد داور تو
خالق لم یزل سلام تو را
می فرستاد بهر شوهر تو
پیشتر از شب ولادت خود
هم کلام تو بود دختر تو
یار احمد شدی چه بهتر از این
که خدا گشت یار و یاور تو
به محمد زدند سنگ ولی
بود دردش درون پیکر تو
گشت دُر یتیم عبدالله
از دو عالم یگانه گوهر تو
تک و تنها شدی، زنان قریش
ایستادند در برابر تو
غم مخور گر زنان مکه دگر
ننهادند رو به محضر تو
«این دغل دوستان که می بینی
مگسانند دور شیرینی»
سخنانم اگر چه گوهر بود
وصف تو از سخن فراتر بود
برتو در یاری رسول خدا
نه غم جان نه بیم از سربود
بر محمد وجود همچو تویی
مثل زهرا برای حیدر بود
در هجوم تمام حادثه ها
دست هایت رسول پرور بود
بود یک رکن مصطفی حیدر
همسری تو رکن دیگر بود
حَرَمت قلب دخترت زهرا
کفنت جامة پیمبر بود
کفن دیگرت زجبراییل
خلعت ذات حی داور بود
پدر و مادرم فدایت باد
که جهادت جهاد اکبر بود
افتخار ائمه بر زهرا
فخر زهرا به چون تو مادر بود
خوانده ای با محمد از آغاز
پیشتر از نزول وحی نماز
تو گل از باغ معرفت چیدی
در رسول خدا، خدا دیدی
آنچه نادیده بود چشم کسی
دیدی و گل شدی و خندیدی
شهد اقرء زدست پیغمبر
وحی نازل نگشته نوشیدی
با محمد نماز می خواندی
در کنار علی درخشیدی
سجدة آفتاب بر خاکت
ماه احمد شدی و تابیدی
در بهشت نبوت و توحید
مام ام الائمه گردیدی
نخل طوبای آرزوی نبی
باغ سبز همیشه جاویدی
هر کجا بر نبی جسارت شد
مثل شیر خدا خروشیدی
سال شد بر رسول عام الحزن
تا تو صورت به خاک پوشیدی
شهر مکه است شهر غربت تو
اشک "میثم" نثار تربت تو
.........استاد سازگار.........
وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
گریز به دفن شهدا
سلام ای اسوه ایمان خدیجه
دواسیز دردلره درمان خدیجه
سنیدون حامی دین محمّد
پیمبر جیسمینه ای جان خدیجه
گهرلی كنزی تقوا و شرافت
شمیم عشقی چون ریحان خدیجه
گچوبسن دینه خاطر واریوخوندان
نبیلن باغلادون پیمان خدیجه
دیسم سرو سرافراز فضیلت
سنه خوشدور بیله عنوان خدیجه
سنیدون اوّلین حامی اسلام
سنه فخرایلیور دوران خدیجه
سنون كوثر كیمی جوشدی بلاغون
تاپوب اوندان صفا بستان خدیجه
او بستان زهرۀ زهرا بجردیب
ایدیبدی عالمی حیران خدیجه
سنون هجرونده زهرا نوحه خواندی
اولوب اشكی یوزه غلطان خدیجه
دیوللر بش كفن ارسال ایدوبدی
سنه خاطر حق منّان خدیجه
كفنلر صاحبی اولدی مشخص
اولان محبوبه یزدان خدیجه
سنیلن مصطفی حیدرله زهرا
حسندور صاحب اكفان خدیجه
حسینه چاتمادی عرشی كفندن
واریمدور بیر سوزوم الان خدیجه
شهید اولدی حسین چون كربلاده
اونا ظلم ایلدی عدوان خدیجه
قالوبدی اوچ گیجه گوندوزاو چولده
كفن سیز قانینه غلطان خدیجه
بوكوب آخر اوجیسمی بیر حصیره
مریض كربلا گریان؛ خدیجه
یازوبدی قبری اوسته اوغلی سجاد
شهیداولدی حسین عطشان خدیجه
عنایت ایله اولسون (آذرین)ده
كرملی سفرووه مهمان خدیجه
.........آذرین_خلخال.........
حضرت خدیجه سلام الله علیها
پیمبرون خانمی امّ مومنانه سلام
انیس فاطمه و دردلره نشانه سلام
اولوبدی حامی اسلام بو عفیفه خانم
او کان فضل و عطا بانوی جنانه سلام
وئروبدی دینه گوره مال و ثروتین یکسر
ستون دین محمد او مهربانه سلام
قیامته کیمی وار حقی بوینوموزدا اونون
خدیجه شمس درخشان و دلستانه سلام
اوچ ایل قالوردی که پیغمبر ایلسون هجرت
جهانی ترک ائلیوبدی او باغریقانه سلام
باخوبدی کعبیه یئر گوی، قرا لباس گئیوب
نواییلن چاغیروب غملی میهمانه سلام
سالوبدی باشه قرا حضرت رسول الله
غریق رحمت پروردگار جانه سلام
دوشوبدی یکسره جنّاته وا خدیجه سسی
ملکلر ائتدی نوا فخر بانوانه سلام
پیمبرون ائوی اولدی کانّه بیت الحزن
او چلچراغ همان خانه ی حزانه سلام
تسلی وئرگیله #نیسگیللی مهدیه سویله
سن آغلاما آقا اول یاشلی دیدگانه سلام
گل آل ننون قانینی گلدی قلبیمیز درده
دئنن که یاتما آنا سینه یاره لی یرده
..........ابراهیم_پور_خویی..........
حضرت خدیجه سلام الله علیهم
.......حاج علی پور علی(جاهد).......
خدیجه همسر پیغبره سلام اولسون
وفالی بانوی دین پروره سلام اولسون
نهان خزینه ی اسرار و رمز خلقتده
بهالی کنز و گران گوهره سلام اولسون
خُویلدین قیزی بانوی بانوان بهشت
عصارۀ شرف و باوره سلام اولسون
حمیده طاهره بانوی اول اسلام
ستون خیمۀ پیغبره سلام اولسون
چتین زمانیده اسلامه ایلدی یاری
دئنن بو دلبره، بو یاوره سلام اولسون
خطرده چترحمایت آچوب نبی باشینا
بزرگ بانوی نام آوره سلام اولسون
بو بیرخانمدی کی همسردی اشرف الناسه
دئنن بو همسره بو دلبره سلام اولسون
بو بیر خانمدیکی زهرا کیمین ستاره سی وار
او شب ستارۀ روشنگره سلام اولسون
خدیجه نین قزی الحق گرگ اولا زهرا
دئنن بو مادره بو دختره سلام اولسون
هزارحیف اولا، گئتدی خدیجه دنیادن
فلک لر آغلادی بو مادره سلام اولسون
خدیجه ئولدی یتیم اولدی حضرت زهرا
اورک قانین قاتیب اشگ تره سلام اولسون
آناسی ئولدی ولی یانمادی کرم قاپوسی
دئنن بو بانوی والافره سلام اولسون
آتاسی ئولدی عمر اود ووروبدی درگهینه
او نار کینه ده یانمیش دره سلام اولسون
یانوب جنان قاپوسی عرشه چیخدی شعله لری
او شعله دن قان ایچن خنجراولدی میخ دری
اوشعله ده قیزاروب میخ در، ائدیب غوغا
یازوبدی سینۀ زهراده آه و ، واویلا
یاراندا سینه ی زهرانی قان ایچن مسمار
یازیلدی قانیله منشور دشت کرببلا
همان دلیله حسین جان وئرنده مقتلده
باجیسی ناله کنان سسلیوردی یا زهرا
💌
رو بر درت آوردهام با سر به زیری
خیلی صدایت کردهام با سر به زیری
خیلی شکستم توبهام را گاه و بیگاه
صد بار رو آوردهام با سر به زیری
تا که نیفتد در نگاه تو نگاهم
این بار پشت پردهام با سر به زیری
سر به هوایی کردهام با چشم هایم
بار گنه پرورده ام با سر به زیری
دیگر صدایم در نمیآید ، گرفته
از بس صدایت کردهام با سر به زیری
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..
التماس دعا ..
آنکه قلب هر کسی را خود به یک سو بسته است
رشتهٔ جانِ مرا بر آن پری رو بسته است
مهربانی را ببین در اوج رافت میزبان
توشهٔ مهمان خود را از کرم او بسته است
ما که نشنیدیم نا امیّد برگردد از اینجا هیچوقت
هر کسی تنها امیدش را به این کو بسته است
میخرد با قیمت خوبی پناه بی کسان
آبروئی را که در رفتن به یک مو بسته است
میکند ناپاک را با یک نگاهش پاک پاک
او گناهان مرا در پای جارو بسته است
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..
التماس دعا ..