eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس.
113 دنبال‌کننده
11 عکس
0 ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
 آخرش این خاک ایوانش طلایی می‌شود  گنبد و گل دسته‌های با صفایی می‌شود  این حرم با چار گنبد می‌شود بیت الحسن  هر کسی اینجا بیاید مجتبایی می‌شود  پنجره فولاد اینجا چه قیامت می‌کند  واقعا اینجا عجب دارالشفایی می‌شود  نقشه‌ی این صحن را باید که از زهرا گرفت  نقشه را مادر دهد به چه بنایی می‌شود  آخرش من مطمئنم این گره وا می‌شود  این حرم زیباترین تصویر دنیا می‌شود
امام حسن مجتبی(ع)-ولادت با نام حسن دوباره اعجاز کنید یک پنجره روب ه عرش حق باز کنید هنگام ولادتش به ذکر صلوات تا کــوی مدینــه باز پرواز کنیــد ........سید هاشم وفایی.........
امام حسن مجتبی(ع)-مدح و ولادت مقصود عشق حس شعوری خدایی است ابزار عشق عقل و دل کبریایی است عشقی که ابتدای ازل ابتدای اوست عشقی که  مرز نقطه  بی انتهایی است ننگ است پیش غیر اگر دست سائلی درپیش عشق رتبه شاهی گدایی است هفت آسمان غبار قدم های عاشق است آن عاشقی که سینه او مجتبایی است خوشبخت آن دلی که  اسیر حسن شود خوشبخت تر سری که به عشقش هوایی است گشتم به هرکجا که کنم وصف این کلام تفسیر عشق نام حسن گشت والسلام تو آمدی و آیه رحمت شروع شد سرسبز شد جهان و طراوت شروع شد بستیم سوی  چشم تو قدقامت صلات عاشق شدن به نیت قربت شروع شد برخواسنی تمام جهان  پای تو نشست با قامت تو روز قیامت شروع شد تا  همنشین سائل  بی بال و پر شدی بین گدا و شاه رفاقت شروع شد آقا هزارو یک شب عمر جهان گذشت از پیچ زلف تازه حکایت شروع شد تازه شروع قصه ما پر کشیدن است یک جرعه  از سبوی حسن سرکشیدن است افطار شد چه خوب خداوند سفره چید خرمای  سفره رمضان علی رسید کوتاه شد اگر چه , ولی عرض تهنیت هفت آسمان به قامت تو جامه ای برید هرکس که دید چشم تورا گفتش این بُود شیرین ترین رطب که زبان بشر چشید باز است دستهای تو از بس برای خلق هرگز کسی به پیش  تو  مشت تو را ندید حی علی الکریم وعلی العشق  سر دهم وقت نماز سائلی  عاشقان رسید درحلقه های زلف تو عالم اسیر شد هرکس اسیر عشق  حسن شد امیر شد بگذار تا که باغ شما را  چمن شوم یعنی که با غبار رهت هم وطن شوم یک عمر مزد نوکری ام را نخواستم بگذاربا لباس غلامی کفن شوم من غرق در توام اثری نیست از خودم یک لحظه هم مباد کمی خویشتن شوم شکر خدا کمال نعم شد نصیب من تا نوکر حسین  وگدای حسن شوم وقتی به سوی تربت تو می دهم سلام از غصه مزار تو غرق محن  شوم دستم به روی سینه  زدم  تا بقیع بال خواهم زیارتت بکنم با پر خیال آقا سلام برتو  و آن تربت غریب آقا سلام بر تو و آن قسمت غریب ای کاش شمع میشدم آقا که لحظه ای روشن شود ز شعله ام آن ظلمت غریب تنها به  پشت پنجره های بقیع  تو باگریه آه میکشم از حسرت غریب غربت زلحظه  لحظه عمر تو جاری است کوه از کمر شکسته از این قسمت غریب از لحظه ای که موی سرت را سپید کرد در کوچه مانده بودی آن غیرت غریب .........موسی علیمرادی...........
امام حسن(ع)-مدح و ولادت یاس ها با نفس یاسمن افطار کنند علی و فاطمه چون روح و تن افطار کنند حسن آمد که در خانۀ او شاه و گدا همه با ذکر غریب وطن افطار کنند خود ماهی و اگر روز به بیرون بروی تا ببینند تو را مرد و زن افطار کنند تازه از نور فراوان تو در مکه که هیچ روزه داران عراق و یمن افطار کنند گوش کردم که میایی خبرت مستم کرد چه کسی گفته فقط از دهن افطار کنند تا شما پشت در بیت یتیمان هستی اهل خانه همه با در زدن افطار کنند... .........مهدی رحیمی...........
امام حسن مجتبی(ع)-ولادت نوکر حلقه به گوشیم و اسیر حسنیم گره کور نداریم فقیر حسنیم نسل در نسل همه خاک مسیر حسنیم کشته و مرده فرزند صغیر حسنیم پیرو راه حسینیم و پریشان حسن همه گویند به ما بی سر و سامان حسن در دل مادرمان فاطمه جایی داریم منصب نوکری شاه وفایی داریم از عنایات حسن نان و نوایی داریم خودمانیم چه روزی و بهایی داریم روی هر شاپرکی را به خدا کم کردیم رمضان تا رمضان دور حسن می گردیم حال دادند به ما باز چه بی اندازه تازه شد ماه خدا حال و هوایش تازه رمضان از قدمش گشت پر از آوازه شده استان کرم صاحب یک دروازه بازهم خیره کننده شده این شادی دل آمده روز شریف حسن آبادی دل دست و دل بازترین مرد در این دنیا اوست اولین معجزه فاطمه و مولا اوست دل پر از شوق گدایی است اگر آقا اوست بانی تا ابد خیریه زهرا اوست همه فخر حسین است علمداری او الگوی حضرت عباس وفاداری او   ارث پیغمبریش دلبری و آقایی است مثل بابا دل او قیمتی و زهرایی است قمر فاطمه و یوسف هر لیلایی است عاشقش هر که نشد عاقبتش رسوایی است دلبران روی زمین هر چه بگردند زیاد تا حسن هست نباید به کسی دل را داد اوج آنجاست که کوبیده شده پرچم او باغ رضوان خدا گوشه ای از عالم او هرکسی مرد خدا هست شده آدم او هر دل بی سر و پایی نشود محرم او عاشق معرفتش فاطمه و شاه حنین دست بر دامن او زینب و عباس و حسین کیست مانند حسن مومن و تسلیم خدا در دلش مثل علی نیست به جز بیم خدا ثروتش مثل خدیجه شده تقدیم خدا کافی دشمن او سوره تحریم خدا1 صلح او کنده ز جا پرچم شیطانی را حیدری گشت ز غوغای سکوتش دنیا هیچ مردی به جهان مثل حسن تنها نیست دیده ای نیست که از بی کسی اش دریا نیست شب عید است ولی دور و برش غوغا نیست حال پیغمبر و زهرا و علی طوفانی ست علت غربتش این است که سرباز علی است پهلوان جمل و یار سرافراز علی است .........محمد حسین رحیمیان..........
امام حسن مجتبی(ع)-ولادت-رباعیات ای زنده به عشق و رهرو صبر و ثبات در ماه پُر از فضیلت صوم و صلات تقدیم به مقدم حسن جا دارد برخیزد اگر ز دل نسیم صلوات ××× این ماه عزیز ماه جود و کرم است هر لحظۀ ماه رمضان مغتنم است امشب که کریم اهل بیت آمده است از درگه او هر چه بخواهید کم است ××× آن روز که از حُسن حسن زمزمه بود آوازۀ حُسنش به لبانِ همه بود از عرش ملائکِ مقرّب دیدند لبخند مسّرت به لب فاطمه بود .........سید هاشم وفائی..........
امام حسن مجتبی(ع)-ولادت   آماده شد سفره، كرم، خِیل گداها می آید امشب واژه واژه رمز دریا مهمان ویژه آمده بر سفره ی ما مهمان نباشد میزبان عرش اعلا امشب صفا می بارد از دست كریمی باید بخوانم یا علیُّ یا عظیمی می بارد از دست خدا باران رحمت آرام می آید صدای پای حیرت دنیا ندیده جلوه ای با این ابهّت خورشید آورده ست دامان رسالت امشب خدا آقای دیگر آفریده ست یعنی كه حیدر بهر حیدر آفریده ست امشب می و میخانه و پیمانه جور است امشب شراب عاشقان یك كاسه نور است امشب زمین و آسمان غرق سرور است چون كاروان یار در حال عبور است امشب دوباره حضرت موسی به نیل است سردسته ی مستان امشب جبرئیل است پر شورتر از موج دریاهاست این عشق آرام تر از صحنه ی صحراست این عشق در امتداد ذكر یا زهراست این عشق بین تمام عشق ها آقاست این عشق این عشق، عشق مجتبی ماه زمین است آیینه ی عشق امیرالمومنین است ای منتهای آرزوی دردمندان تنها كریم دست های مستمندان روشن ترین مهتاب قلب تار دوران باران ترین خورشید، ای همپای باران! بوی خوش هم صحبتی را از تو جویم وقتش رسیده با تو حرفم را بگویم   ........حمید رمی...........
امام حسن مجتبی(ع)-ولادت   خبری نیست اگر معجزه ای بر پا شد خبری نیست اگر سینه ی دریا وا شد خبری نیست که دریا صدف موسی شد خبر آن است که گفتند علی بابا شد امشب از جام جنون مِی زده، کم نگذارید که من عاشق شده ام، سر به سَرم نگذارید شب چه روشن شده انگار زمین زر شده است ماه در هاله ی خورشید شبش سر شده است گوش عالم همه از هلهله ای کر شده است آی جبریل بگو فاطمه مادر شده است گیسویش باز گذارید که دل ها برده پسرِ ارشد زهرا دلِ زهرا برده جز لبت هیچ کجا شهد و نمک با هم نیست غیر زهرا به نگاه تو کسی مَحرَم نیست هر كه شد طالب تو در طلبِ دِرهَم نیست هر که خود را سگ کوی تو نخواند، آدم نیست الحق ای ماه كه رخسار خدایی داری که خدایی رخ انگشت نمایی داری تا که گیسوی شکن در شکنت در هم شد خوب شد، روی همه حُسن فروشان کم شد راهِ گلخانه ی تو جاده ی ابریشم شد تا که آدم به خود آمد که چه شد، آدم شد خوش به این ناز بنازید که دیدن دارد این همه حُسن، به حق، سینه دریدن دارد آسمان دامنی از ماه و زحل ریخته است چه قَدَر در قَدَمت تاج محل ریخته است طرح اَبروی تو را دست ازل ریخته است و خدا خود به لبان تو عسل ریخته است دَمِ تو، کهنه شرابی ست که تاکم کرده خوش به حال دل من، عشق هلاکم کرده چشم تو باز شد و کار به محشر افتاد یوسف از چشم زلیخای دل آخر افتاد هرکه سر، پای تو نگذاشته با سر افتاد هر که با عشق در افتاد، خودش ور افتاد بعد از این کوچه ی ما کوچه ی بن بست شده نه فقط چشم همه چشم خدا مست شده تیغ صلح تو قد افراشت که دین خم نشود کربلا جز به قعود تو مجسم نشود هر که مجنون تو ای لیلی عالم، نشود چه خیالی ست بهشتش به جهنم نشود لطف زهراست که در دل دو هدیه داریم هم حسینیّه در آن هم حسنیّه داریم رو به چشم دلمان منظره ای وا کردی تا افق های خدا پنجره ای وا کردی با ضریحی که نداری گره ای وا کردی عقده ای در دلت از خاطره ای وا کردی کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای سیلی وای خون می چکد انگار ز جای سیلی با همین زخم همین عقده و غم می سازیم تا که یک روز برای تو حرم می سازیم صحن هایی همه بر عشق قسم می سازیم در حرم سینه زنان نوحه و دَم می سازیم هر که دارد غم آن زلفِ رها بسم الله هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله ..........حسن لطفی...........
امام حسن مجتبی(ع)-ولادت   ای مقتدای دستِ تمام كریم ها مولای سبز پوش، امام كریم ها ای چشمه سار فیض خدا كوثر لبت ای جای چشم فاطمه دور و بر لبت عالم گدای ریزه خور خوان دست توست روزی میان سفره ی احسان دست توست اول امام زاده ی دنیا خوش آمدی ابن الكریمِ اُمّ ابیها خوش آمدی اول پدر به حضرت حیدر تو گفته ای پیش از همه به فاطمه مادر تو گفته ای ××× آغوش گرم فاطمه بوی بهار داشت صبحی كه مادرانه تو را در كنار داشت آن روز با لبان تو افطار خود گشود بابا علی كه كام تو را انتظار داشت قنداقه ات شمیم دل انگیز خویش را از عطر سیبِ سرخ خدا یادگار داشت خورشید با نگاه تو از خواب می پرید پیش از طلوع با تو و چشمت قرار داشت پای بساط سفره ی افطاریِ خدا هفت آسمان ملائكه ی روزگار داشت عالم به عشقِ خالِ لبت آفریده شد ور نه خدا به عالم و آدم چه كار داشت ××× ای نازدانه كودكِ دلبند فاطمه ای خنده ات بهانه ی لبخند فاطمه تو چشم خود به روی نبی باز می كنی جا دارد این كه بَهر همه ناز می كنی ناز و كرشمه سُنتِ مانده ز عهدِ توست شهبالِ سبز حضرت جبریل مهدِ توست غوغاترین، عزیزترین، خوش قدم ترین! در بینِ ایلِ جود و سخا با كرم ترین چشمِ بد از قشنگیِ چشمت به دور باد ملعونه ی حسوده الهی كه كور باد! ..........مصطفی متولی............
امام حسن مجتبی(ع)-ولادت رمضان آمد و دارم خبرى بهتر ازین مژده اى دیگر و لطف دگرى بهتر ازین گر چه باشد سپر آتش دوزخ، صومم لیك با این همه دارم سپرى بهتر ازین شب قدر رمضان، گر چه بسى پر قدر است دارد این مه، شب قدر و سحرى بهتر ازین مولد لولو پاك مَرَجَ البَحرَیْن است نیست در رشته خلقت گهرى بهتر ازین مادرش فاطمه و باب گرامیش على چه كسى داشته اُمّ و پدرى بهتر ازین رست پیغمبر  از آن تهمت ابتر بودن نیست بر شاخه طوبى ثمرى بهتر ازین اسوۀ خلق زمین، فخر جوانان بهشت مادر دهر نزاید پسرى بهتر ازین گفت خالق فَتبارك به خود از خلقت او كِلك ایجاد ندارد اثرى بهتر ازین بگذر آهسته تر اى ماه حسن، اى رمضان! عمر ما را نبود چون گذرى بهتر ازین اثر صلح حسن نهضت عاشورا بود امتى را نبود راه برى بهتر ازین زنده شد باز از این صلح موقت اسلام نیست در حُسن سیاست هنرى بهتر ازین لطف كن اذن زیارت كه خدا می داند بهر عشاق نباشد سفرى بهتر از این گر چه مشمول عنایات تو بوده است «حسان» یا حسن! كن به محبان نظرى بهتر ازین ..........حبیب الله چایچیان.حسان...........
امام حسن مجتبی(ع)-ولادت   ماه صیام و ماه نیایش فرا رسید ماه نماز و روزه و ماه دعا رسید ماه نزول قرآن ماه خدا رسید بر اهل قبله رحمت بی انتها رسید در مصحف شریف، خدا داده این پیام کای مؤمنین! نوشته شده بر شما صیام برخیز تا که روی به سوی خدا کنیم با توبه اعتراف به جرم و خطا کنیم بهر نجات جامعه وآن گه دعا کنیم شاید که عقده های فرو بسته وا کنیم امشب که شام نیمه ماه مبارک است از حق نصیب اهل دعا را تبارک است امشب کمال حُسن خدا جلوه گر شده است کانون وحی، مهبط روح بشر شده است افزون به خاندان نبی یک پسر شده است زهرا شده است مادر و حیدر پدر شده است با صوت احسن احسن و بانگ حسن حسن ز اُم الحسن گرفته حسن را ابوالحسن نور خدا ز بیت پیمبر بر آمده بوی خدا ز گلشن حیدر بر آمده طوبی کنار چشمۀ کوثر بر آمده یعنی حسن به دامن مادر بر آمده بر این خجسته مادر و نوزادش آفرین زین طفل ناز و حُسن خدادادش آفرین   خورشید برج عصمت، بدر تمام زاد کفو امام و دخت پیمبر، امام زاد باب الکرم ز خانۀ باب الکِرام زاد روح صلات نیمۀ ماه صیام  زاد دست خدا چو پرده گرفت از جمال حُسن مشهور از جمال حَسن شد کمال حُسن طفلی که روی ماهش، مهرآفرین شده است طاها رخ است و مهمان بر یا و سین شده است رحمت عطا به رحمتُ لِلْعالمین شده است خیرالبنات صاحب خیر البنین شده است امشب علی و فاطمه لبخند می زنند پیوسته بوسه بر رخ فرزند می زنند این سبط مصطفی ست به دامان دخترش این زادۀ علی ست فرا دست همسرش این روح فاطمه است که بگرفته در برش این طفل مجتبی ست در آغوش مادرش این حاصل تلاقی دو بهر رحمت است دُرّ یَم ولایت و دریای عصمت است جان جهان و ماهیت جان حسن بود راز رحیم و معنی رحمان حسن بود ایمان محض و جوهر ایمان حسن بود قرآن اصل و حافظ قرآن حسن بود قول پیمبر است گواه امامتش اسلام چشم دوخته بر استقامتش لطفی که آن امام علیه السلام کرد از بعد خویش حفظ وجود امام کرد در بدترین شرایط عصر اهتمام کرد با بهترین وظیفه در این ره قیام کرد از صلح خویش نهضت تف را اراده کرد او نقشه طرح کرد و حسینش پیاده کرد ای مظهر جمال و جلال خدا حسن! کز حق جدایی و نئی از حق جدا حسن! روح نبی توئی لک روحی فدا حسن! بعد از علی به کشتی دین ناخدا حسن! مستان عشق باده ز نام تو می زنند در شهر حُسن سکه به نام تو می زنند ..........سید رضا موید.............
امام حسن مجتبی(ع)-میلاد من و ماهی که سر تا سر خدایی ست من و ماهی که پایان جدایی ست من و مهمانی قرآن و عترت که ثِقلیْن نبی در حق نمایی ست نمی دانم چه کس کرده دعایم که هر چه دارم از فیض دعایی ست کنم تا این که جبران گذشته وجودم طالب فیض و عطایی ست توکل بر خدا کردم که گفتند بیا امشب که عید مجتبایی ست خدا باب کرم را باز کرده گنه بخشی ز نو آغاز کرده خدا تفسیر کوثر کرد امشب عجب لطفی مقدر کرد امشب به زهرا نام مادر را عطا کرد گلی تقدیم حیدر کرد امشب برای شرح اسم (یا کریمش) به دنیا لطف دیگر کرد امشب حسن را سفره دار خانۀ خود خدا تا روز محشر کرد امشب حسن آمد خدا مشعوف گردید به احسان و کرم موصوف گردید حسن را باید از قرآن شناسیم به بطن و کهف و الرحمن شناسیم حسن را باید از کوثر، نباء، نور ز بسم الله تا پایان شناسیم حسن که سوره ی المومنون است که دارد دست پر احسان شناسیم حسن که در جمل حیدرترین است چو رعد و برق بر عدوان شناسیم حسن را  زینب کبری شناسد نبی و حیدر و زهرا شناسد نبی گوید لب خندان حسن جان! زند بوسه بگوید جان حسن جان! به لبخندی ملیح و مادرانه بگوید بانوی قرآن حسن جان! علی ما بین شکر حق تعالی بگوید با دل شادان حسن جان! ملایک همره جبریل گفتند به قربان تو انس و جان حسن جان! شده تسبیح و ذکر ما سوی الله چه در ظاهر چه در پنهان حسن جان! حسن جان ای حسن جان روزی ماست که بِین ذکرها این ذکر احلاست حسن بُشرای باغ مصطفی بود که از ما قبل خلقت مجتبی بود )و ما ادرک ما لیلة( شنیدی؟ حسن قدر شب قدر خدا بود سحر با مادرش می رفت سجده همیشه محرم خیر النسا بود کنار مادر خود در مناجات به هنگام قیامش روی پا بود ورم می کرد پای امّ زینب حسن هم ناظر آن صحنه ها بود حسن که کو نگار دلبری بود قسم بر روی ماهش مادری بود حسن میخانه در میخانه دارد دو صد مست به کف پیمانه دارد همان که هر کسی که شد حسینی ز لطف او دل دیوانه دارد خودش فرمود: زوار حسینم بداند پهلوی من خانه دارد کریمی که هنوز اندر مدینه عطا بر هر گدا مردانه دارد به شهر مادرش که بی مزار است حرم دارد؟ نه یک ویرانه دارد الهی مرقدش را ما بسازیم که تا محشر بر این خدمت بنازیم ...........جواد حیدری............