eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس.
113 دنبال‌کننده
11 عکس
0 ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حمزه سید الشهدا(ع)-شهادت ای کشته ای که بود اُحد کربلای تو اهل مدینه نوحه گران عزای تو شیر خدا و شیر رسول خدا تویی ای نام سیدالشّهدایی سزای تو قبل از حسین و واقعه ی جانگداز او زهرا گریست بر تو و بر کربلای تو هر عضوت از نسیم شهادت چو گل شکفت در راه دین چو مُثله نشد کس سوای تو اعضای تو ز تیغ ستم پاره پاره شد پایان نشد به کشته شدن ماجرای تو شد خلعت شهادت تو جامه ی رسول جان ها فدای پیکر در خون شنای تو ای قامت بلند رشادت به هر زمان کوتاه بُد ردای رسالت برای تو ماتم، چرا گیاه به پای تو ریختند می باید آنکه ریخت سر و جان به پای تو شعر " مؤید " است تو را کمترین نثار ای بهترین درود و تحیّت سزای تو .........سید رضا موید...........
حمزه سید الشهداء(ع)-شهادت   با یادِ غم حمزه دلی صابر نیست افسوس كه آن حریم را حائر نیست فرمود پیمبر كه جفا كرده به من هر زائر من كه حمزه را زائر نیست ........سید رضا موید...........
حمزه سیدالشهداء(ع)-شهادت ای آشنای غربت پیمبر چشیده جرعه از سبوی کوثر تو بهترین مدافع ولایی شهید روزگار لافتایی تو حامی حقیقی رسولی تو دل خوشی حضرت بتولی تویی مدافع غیور اسلام نشان فخری و غرور اسلام هر آن که دیده رزم بی امانت ادب کند به غیرت جوانت تویی تو شیر بیشه ی شجاعت طلایه دار عشقی و اطاعت به لشگر نبی تویی علمدار دلت ز عشق مرتضاست سرشار عموی با وفای مصطفایی فدایی حسین و مجتبایی تو شاهد نبرد ذولفقاری تو مایه ی غرور و افتخاری به معرکه تو صاحب حکایات علی به رزم تو کند مباهات چنان سِتَبر سینه ات سپر بود که سهم نیزه ی ستم جگر بود دلت اگر ز تیر کین نشان داشت آُحُد به زیر پای تو امان داشت چه همّتی که در ره ولایت شهید عترتی، امید عصمت شهادت تو منحصر به فرد است به مُثله گشتنت هزار درد است اگر چه میخ سینه را ندیدی چه نیزه ای به سینه ات خریدی ندیده ای نشان زخم سیلی ندیده ای کبود، یاس نیلی امان ز درد پهلوی شکسته امان ز ریسمان و دست و پای بسته امان ز گریه های بیت الاحزان امان ز سوز ناله های لرزان چه آفتی به گلشن فدک خورد مگر چه شد که فاطمه کتک خورد؟ .........محمودژولیده..........
حمزه سید الشهداء(ع)-شهادت   بوی خون آید از دل صحرا خاک عالم به سر چه رخ داده بین لشگر به پا شده غوغا حمزه دیگر ز پای افتاده   مصطفی را خبر کنید آید تا که دستان هنده را گیرد دیر اگر  آید از تماشای بدن پاره پاره می میرد   یوسفی گیر گرگ افتاده وای بر حال پیکر حمزه فکر پوشاندن تن او باش آید از راه خواهر حمزه   زخم این سینه را به هم آور بر دعا دست خویش بالا کن زود بر پیکرش عبا انداز فکر گیسوی خواهرش را کن سرزمین اُحد غبار آلود گر چه از شور و گریه ها غوغاست حمزه و هر بلا سرش آمد گوشه ای از غروب عاشوراست   کی به پیش نگاه این خواهر تشنه لب سر ز تن جدا کردند بهر تشییع پیکری بی سر ده نفر نعل تازه آوردند همه افتخار دخترها به عموهای خوش قد و بالاست سنّت درد دل کنار عمو ارث اولاد حضرت زهراست .......قاسم نعمتی..........
حمزه سید الشهداء(ع)-شهادت حمزه، اى میر و علمدار اُحد سید و سالار و سردار اُحد اى یگانه پشتوانه مصطفى وى بلا گردان جان مصطفى اى مدار غیرت و مردانگى جان نثار حکمت و فرزانگى اى صداى تو به خاطر ماندنى وى ثناى تو به دوران خواندنى اى حماسه ساز میدان نبرد در دفاع دین و عترت پایمرد بازوانت حامى اسلام بود هر زمان آماده ی اقدام بود تا تو در خون تنت غلطان شدى میهمان حضرت جانان شدى حمله هاى رعد آسایت چه شد؟ آن رساى قد و بالایت چه شد؟ نعره ی اللَّه اکبر هاى تو لرزه مىافکند بر اعداى تو اى کمانت در کمین انتقام وى که تیغت بود بیرون از نیام جاى تو خالى پس از مرگ من است در کمین دین احمد دشمن است گر تو بودى کِى على تنها شدى؟ کِى انیس فاطمه غم ها شدى؟ گر تو بودى دست کین سیلى نداشت باغ عصمت یک گل نیلى نداشت حال روى خاک گلگون خفتهاى پیش رویم غرق در خون خفتهاى سخت باشد در کنار مقتلت شرحه شرحه صورت و زخمى دلت بس که دارى زخم بر پیکر وفور خواهرت را منع کردم از حضور تا نبیند خواهرت در قتلگاه غرق خون نعش تو را اى بی گناه آه از احوال زینب دخترم از براى داغ هایش مضطرم .........رحمان نوازنی.........
حمزه سید الشهداء(ع)-شهادت   ای شهید ركاب پیغمبر پدر و مادرم فدای تو باد ای اُحُد شاهد شهادت تو عمر من وقف در ثنای تو باد   در دلم حسرت زیارت توست كه تو محبوب مردمی، حمزه! طبق نصّ صریح آل نبی اسدالله دومی حمزه   از سلام زیارتت پیداست كه تو یاور شدی نبوت را گر پیمبر تو را دهد رخصت خود شفیعی همه قیامت را   ای علمدار غزوه های رسول كاشف الكرب مصطفایی تو وی یلِ یكه تاز بدر و اُحُد تحت فرمان مرتضایی تو   گر بنی هاشمی كنی حمله بر یمین و یسار می تازی گر كنی قصد جان هر مشرك مركب و راكبش براندازی   آه از آن دم كه قصد جانت كرد هندِ ملعونه ی جگر خواره كرد قاتل پس از شهادت تو با غضب سینه ی تو را پاره   عَلَمت چون كه بر زمین افتاد وای، دندان مصطفی بشكست گفت زهرا پس از تو یا عَمّاه! سر پیغمبر خدا بشكست   دشمن از پیكر تو هم نگذشت مُثله شد قامت مطهر تو لیك جسم پُر از جراحاتت ماند مخفی ز چشم خواهر تو   من بمیرم برای آن خواهر كه تن بی سر برادر دید جسم هفتاد و دو گلِ پرپر بر سر نیزه هیجده سر دید   راهِ زینب به قتلگاه افتاد قتلگاه برادر بی سر خواهر انگار با برادر خود می شنیدند ناله ی مادر   مادر انگار با پسر دارد می زند حرف های آخر را می شنیدند قاتل و مقتول ناله های غریب مادر را   این همان ناله های مادر بود قتلوك بُنَیَّ عطشانا اولین نوحه های كوثر بود ذبحوك بُنَیَّ عریانا ......محمودژولیده.......
حمزه سید الشهدا-شهادت در آن زمان که روز لافتى بود روز نبرد لشگر خدا بود در آن زمان که فتح منجلى بود شیر سپاه مسلمین على بود در آن زمان که مصطفى درخشید اُحد چو ذرّه بود و او چو خورشید صاحب آن زِرِه که بى پشت بود تیر و کمانش گرهِ مشت بود فاش که شد به رمز یا فاطمه جنگ به نفع مسلمین خاتمه سپاه ذوالفقار در امان بود نعره ی تکبیر به آسمان بود خیل ملک داشت نداى «لا سیف» قدر على شناخته نشد، حیف لشگر دین خلاف رأى احمد در صدد جمع غنائم آمد به یک درنگ، خصم، حیله بستند پشت سپاه مسلمین شکستند چه ها از آن درنگ مسلمین رفت فتح و ظفر به نفع مشرکین رفت سپاهیان کفر با هلهله گرگ صفت، زدند بین گله سپه چو باخت تنگه اُحد را ز دست داد ابتکار خود را مدّعیان یارى دین حق پشت نمودند به آئین حق آن دو که سر منشاء خوارى شدند از صفِ پیکار فرارى شدند فقط على به گرد مصطفى بود گاه به قلب لشگر جفا بود حریم پیغمبر اکرم شکست چه زخم ها به پیکر او نشست داد ندا بانى جور و جفا که کشته شد محمّد مصطفى چون که اُحد صحنۀ کفار شد هند خطا کار، جگر خوار شد مُثله نه تنها بدنِ حمزه شد بر دل طاها به خدا نیزه شد سرت سلامت اى رسول ایمان حمزه شد از قافله ی شهیدان آن چه نَبُد باور تو دیده شد شهپر سیمرغ اُحد چیده شد کاشف کرب سپه مصطفى شیر خدا شیر رسول خدا آن که قوى بازوى اسلام بود همهمه اش مرهم آلام بود همهمه شیر اُحد شد خموش در بر او خواهر او شد ز هوش دخت نبى در دل آن کارزار دید چو خون مىچکد از ذوالفقار آمد و شمشیر ز صفدر گرفت خون ز جراحات پیمبر گرفت تا که نیفتد علمى بر زمین داد به دست یل امّ البنین آن که بود کاشف کرب الحسین پشت و  پناه حرم  زینبین که واى از آن پاره گى مشک او واى از آن حنجره ی خشک او ........جواد حیدری...........
حمزه سید الشهدا-شهادت   شیر میدان نبردی ای عمو مرهم هر رنج و دردی ای عمو با تن صد پاره برخیز و بین با دلم آخر چه کردی ای عمو ......محمدحقی.........
حمزه سید الشهدا-شهادت   درود ای کنار علی میر بدر سلام ای شهید احد شیر بدر به خیل شهیدان حق مقتدا گرامی عموی رسول خدا شهادت ز آغاز، پا بست تو شجاعت زده ‌بوسه‌ بر دست تو وجود تو از بحر لبریزتر خدنگت ز تیغ اجل تیزتر به بدر و احد هم چو حیدر یکی به بازوت ختم رسل متکی شنیدم که چون آمدی از شکار غبارت به رخسار بود آشکار سرشکی که بر سینه زد آذرت روان بود از دیدۀ همسرت   کنار تو بنشست و بگریست زار که ای شیر باز آمده از شکار شکار و بیابان و صحرا بس است محمّد تو چون نیستی، بی‌کس است نبودی که از چارسو آمدند محمّد عزیز دلت را زدند بر او ضربه‌ها خصم نا اهل زد فزون‌تر ز هر کس ابوجهل زد تو چون رعد از دل کشیدی خروش ز خشم و غضب‌ خونت آمد به جوش گرفتی ره خصم نا اهل را شکستی سر نحس بوجهل را زدی ضربه‌اش از یسار و یمین که گردیده چون مرده نقش زمین پس از این نبُد زهره کس را دگر که گردد به ختم رسل حمله‌ور تو خود پای تا سر همه جان شدی به دست محمّد مسلمان شدی تو شیر احد بودی و شیر بدر به دست تو گردید شمشیر بدر دریغا دریغا که دشمن شتافت دل و پهلو و سینه‌ات را شکافت چو آمد به خاک زمین پشت تو بریدند بینی و انگشت تو تو را چون جگر پاره در جنگ شد به کام عدو آن جگر، سنگ شد به زخم تنت دشت و صحرا گریست احد نیز با چشم زهرا گریست کجا بودی؟ ای بر نبی تیغ و دست در آن دم که پهلوی زهرا شکست کجا بودی آن دم که با ضرب در پسر از برای پدر شد سپر نبودی که حقِّ علی غصب شد صمد گشت تنها، صنم نصب شد کجا بودی آن دم که در علقمه نِدا داد عباس یا فاطمه اگر کربلا بودی ای نور عین چو عباس بودی برای حسین نبودی ببینی که در قتلگاه شد از کعب نی جسم زینب سیاه سکینه، رباب، عاتکه، فاطمه غریبانه در دشت و صحرا همه چو نی ناله در نی‌نوا می‌زدند تو را در بیابان صدا می‌زدند امیـد دل سیّـدالنـاس تـو تو عباس بودی و عباس تو ز «میثم» ز خلق و خدای ودود به عباس و تو، تا قیامت درود ........استادسازگار..........
حمزه سید الشهدا-شهادت   ای شیر خدا و اسد احمد مختار در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار هم پیش تر از حزب خدا یار محمّد هم بهر نبی بعد علی، حیدر کرار از خشم تو بر جان عدو آتش دوزخ وز تیغ تو در سینه نفس‌ها شرر نار در بدر مه روی تو چون بدر درخشید در جنگ احد جان به کف و عاشق ایثار رویید ز لب‌های محمّد گل لبخند در رزم چو کردی به عدو حمله علی‌وار با دست غضب فرق ابوجهل شکستی تا کس نرساند به محمّد دگر آزار هرجا که تو شمشیر گرفتی به کف دست دشمن به هراس آمد در عرصۀ پیکار در خطبۀ شام از تو و نام تو سخن گفت چارم وصی ختم رسل، حجّت دادار هم شیرخدا خوانْدَت و هم شیر پیمبر هم خواند تو را همقدم جعفر طیار ای کاش که در عرصۀ صفّین تو بودی تا یار علی بودی چون مالک و عمار ای کاش پس از ختم رسل بودی و بودی یار علی و فاطمه بین در و دیوار ای کاش که هم سنگر عباس تو بودی تا بود حسین بن علی را دو علمدار وقتی به تنت رفت فرو نیزۀ وحشی در جنگ احد رنگ پرید از رخ انصار تو نقش زمین‌گشتی یا چرخ زمین خورد؟ تو خفته به خون یا فلک افتاد ز رفتار بینیِ تو ببرید و ده انگشت جدا کرد پهلوی تو بشکافت ز کین هند جگرخوار   ........استادسازگار.........
حمزه سید الشهدا-شهادت حمزه که جان عالم و آدم فدای او لب باز می کنم که بگویم رثای او مردی که در شجاعت و هیبت نمونه بود در غیرت و شکوه و شهامت نمونه بود شیر خدا و شیر نبی فارس العرب در انتهای جاده ی مردانگی، ادب هم یکه تاز عرصه ی جنگ و نبردها هم آشنای بی کسی اهل دردها هنگام رزم و حادثه مردی دلیر بود خورشید آسمانی و روشن ضمیر بود شب های مکه شاهد جود و کرامتش گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش  او صاحب تمام صفات حمیده بود دل را به نور حضرت حق پروریده بود الگوی اهل سرّ و یقین بود طاعتش یعنی زبانزد همه می شد عبادتش در آسمان مکه ی دلها ستاره بود بر قلبهای خسته امیدی دوباره بود * بالا گرفت روز  اُحد تا که کارزار شد آسمان روشن آن روز تارِ تار آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ریخت از آسمان و خاک زمین خون تازه ریخت حمزه در آن میانه که گرم قتال شد کم کم برای حمله ی‌ دشمن مجال شد آنقدر روبهان به شکارش کمین زدند تا نیزه ای به سینه ی آن نازنین زدند حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست خورشید چشمهای رئوفش به خون نشست لبریز زخم بود و جراحت دل نبی از دست رفته بود همه حاصل نبی میدان خروش ناله ی‌ واویلتا گرفت عالم برای غربت حمزه عزا گرفت جانم فدای پیکر پاک و مطهرش جانم فدای زخم فراوان پیکرش اما هنوز غربت آن روز مانده بود داغی عظیم بر دل عالم نشانده بود خواهر کنار جسم برادر رسید و بعد آهی ز داغ لاله ی پرپر کشید و بعد پیمانه های صبر دل او که جوش رفت آنقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت آری دلم گرفته ز اندوه دیگری دارم دوباره ماتم مظلومه خواهری زینب غروب واقعه را غرق خون که دید از خیمه تا حوالی گودال می دوید ناگاه دید در دل گودال قتلگاه درخون تپیده پیکر سردار بی سپاه پس با زبان پُر گله آن بضعه ی‌ بتول رو کرد بر مدینه که یا أیها الرسول این کشته ی‌ فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست ........یوسف رحیمی..........
حمزه سید الشهداء(ع)-شهادت تا به وصف حمزه بگشایم زبان می سزد گردد سرا پایم زبان حمزه یعنی شیر شیران احد خشم و فریاد دلیران احد حمزه یعنی یک جهان صدق و صفا حمزه یعنی جان نثار مصطفی این شنیدم هند از خشم و غضب کرد وحشی را به نزد خود طلب گفت در این جنگ باشد کام من تشنه ی خون یکی از این سه تن یا محمد را به تیغ خشم زن یا علی یا حمزه را از پا فکن دید آن ناپاک در حین قتال قتل احمد یا علی باشد محال تاخت هر سو در صف میدان جنگ کرد قصد جان حمزه بی درنگ حمله کرد از راه نا مردی ز پشت شیر شیران را به ضرب نیزه کشت آن خروشان شیر ختم المرسلین پیکرش چون کوه شد نقش زمین هند با خشم و غضب سویش شتافت پهلویش را از دم خنجر شکافت بس که زان مظلوم در دل کینه داشت آن جگر در کام او گردید سنگ نور مهر و نار سفّاکان کجا؟ خون پاک و کام ناپاکان کجا؟ من ندانم داغ آن آزاد مرد با دل پیغمبر اکرم چه کرد؟ دیده ام پرپر دو باغ یاس را جسم حمزه پیکر عباس را داشت در دل داغشان را فاطمه گه به صحرا ی احد، گه علقمه سنگ و کوه و دشت و صحرا گریه کرد بر مزار هر دو زهرا گریه کرد داغ آن بر قلب پیغمبر نشست داغ این پشت برادر را شکست تا که باران ز آسمان آید فرود بر لب عباس از میثم درود .......استادسازگار..........