eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس.
113 دنبال‌کننده
11 عکس
0 ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت معصومه(س)-مدح و ولادت   آن شب زمین هوای بهشتی دوباره داشت آغوش آسمان به بغل ماه پاره داشت چشمان ابر روی زمین را گرفته بود هر قطره با خودش سبدی پر ستاره داشت دست ملک قصیده ای از نور می نوشت واژه به واژه حرف غزل استعاره داشت باز عطر سیب و بوی بهار و شمیم یاس بر بارش دوباره كوثر اشاره داشت این بار حق به دامن موسی عطا نمود آن كوثری كه بال ملك گاهواره داشت این سیب سرخ سیب بهشت پیمبر است این دختر یگانه موسی بن جعفر است مثل بهار بود هوای رسیدنت باران چكید از رد پای رسیدنت در پشت درب خانه تان جمع می شوند خیل فرشتگان كه برای رسیدنت-  -آماده اند از طرف ذات كردگار خود را فدا كنند فدای رسیدنت خاك بهشت بهر قدم گاه تو كم است آغوش نجمه بود سرای رسیدنت قلب برادرت ز تب شوق آب شد در التهاب ثانیه های رسیدنت در چشم خویش ذوق خدا را نگاه کن گل خنده امام رضا را نگاه کن   از آن زمان كه خواهر سلطان ما شدی بانو ، شما ملیكهٔ ایران ما شدی از آسمان وجود تو بر ما نزول كرد تا كوثر دوباره قرآن ما شدی منت گذاشت بر سر ما ناز مقدمت وقتی كه آمدی تو و مهمان ما شدی با هر قدم به سینه ما جا گرفته ای یعنی تو صاحب دل ما جان ما شدی بانی خیر و بركت این خطه گشته ای وقتی نسیم سبز بیابان ما شدی یعنی فقط نه جزء محبان حیدریم «از شیعیان كشور موسی بن جعفریم» وقتی تویی كه آینهٔ ذات كوثری زیبد به خادمان حریمت پیمبری عصمت به پای عصمت تو سجده می كند معصومه ای و عصمت كبرای دیگری ای زینبی كه عالمهٔ بی معلمی زین رو كنی به شهر خودت علم پروری ما هر چه قدر شعر و غزل نذرتان كنیم تو باز هم از آن چه كه گفتیم برتری بی تو كُمیت محشریان لنگ می شود یك وقت اگر كه روی به محشر نیاوری زهرا شدی و شمس فروزان شیعه ای زهرا شدی و روز قیامت شفیعه ای خود ظلمتیم، اگرچه سپیدیم با شما یأسیم اگر، سراسر امیدیم با شما مست اجابتند دعاها کنارتان ما حاجت نداده ندیدیم با شما وقتی حدیث ها تو را حرف می زنند جز وصف فاطمه نشنیدیم با شما در قاب عکس خالی آن قبر گمشده تصویری از بهشت کشیدیم با شما پس آمدیم و زائر آن بی نشان شدیم یعنی که تا مدینه رسیدیم باشما امشب كه عشق می پرد از كنج سینه ام در محضر تو زائر شهر مدینه ام ........محمدعلی بیابانی........
حضرت معصومه(س) -مدح   این بارگاه قدس كه از عرش برتر است آرام گاه دختر موسى بن جعفر است پاكیزه گوهر صدف عصمت بتول یعنى كه نور دیده زهراى اطهر است والا تبار خواهر سلطان دین رضا فخر زنان عالم و خاتون محشر است عزّت نگر كه حرمت طوف حریم او با حرمت طواف امامان برابر است جنّات عدن اگر طلبى زین حرم در آى كاین آستان عرش نشان، هشتمین در است هر سر بر آستان ملك پاسبان او ساییده شد بهشت برینش مقرّر است آیینه هاى بقعه آیین طراز او روشن گر تشعشع خورشید خاور است در زیر پاى زائر این بارگاه قدس گیسوى حور و یال ملك، مفرش در است این جا نماز را به خشوع و ادب گزار كاین فرش زیر پاى تو، جبریل را پر است   بس ساطع است نور نماز و دعاى خلق با ساق عرش ساحت گیتى منوّر است آدم به امر تو ز نهان خانه عدم تا سر سراى منزل هستى مسافر است جز آن كه سر ز عجز بساییم روى خاك از ما به پیشگاه خدایى چه در خور است اى خالقى كه وصف جلال و جمال تو از عقل و فهم و وهم و گمان جمله برتر است یا رب به حق قافله سالار انبیاء آن صدر كائنات كه آخر پیمبر است عقل نخست و صادر اول كه نام وى زیب اذان و زیور محراب و منبر است یارب به حق سیّد و سالار اولیاء كز وجه او تجلّى اللّه اكبر است با اشك چشم، ابر كرم بر سر یتیم با ابر تیغ، صاعقه یى بر ستمگر است یارب به حق «فاطمه» آن كوثرى كه او اُمُّ الائمه عصمت كبراى داور است خونى كه داد سرور آزادگان «حسین» مرهون حسن تربیت و شیر مادر است یارب به «مجتبى» كه شباب بهشت را در باغ خلد، سید و سالار و سرور است مسموم زهر كین كه جگر پاره هاى او در طشت از شماره فزون تر ز اختر است یارب به خون شاه شهیدان كربلا كآزرده حنجر از دم خونین خنجر است خونى كه دامن شفق از انعكاس آن هم رنگ داغ در جگر لاله مضمر است یارب به حقّ سید سجّاد آن امام كز اُم و اَب تقارن سعد به اكبر است در منتهاى اوج بلاغت صحیفه اش گویى «زبور» دیگر و «داود» دیگر است یارب به علم حضرت باقر كه گاه موج دریاى بى كران پر از دُرّ و گوهر است عطر نبى رسد به مشام از كلام او عطرى كه رشك مشك و عبیراست و عنبر است یارب به صدق حضرت «صادق» كه تا ابد چون آفتاب بر سر دین سایه گستر است اى واى من كه عارض گلگون او به زهر هم چون شعار آل على، سبز منظر است یا رب به حلم حضرت سلطان دین «رضا» آن كز شرف، مدام نگهبان كشور است شاهى كه صدر مسند ارشاد، گاه بحث عقل مجسّم آمد و علم مصوّر است یارب به حق جود امام نهم «جواد» كز عشق، هم چو مهر فلك، ذرّه پرور است ابن الرّضا چو «عیسى» و «یحیى» به كودكى قطب و امام و مرشد و مولا و مهتر است یارب به حرمت «حسن» عسكرى كه او نقش نگین حلقه چندین مُعَسْكر است عمرى به جرم عصمت و تقوى و زهد و علم در حلقه محاصره چند لشكر است یارب به حق قائم بر حق امام عصر كان گشت او به گردش افلاك محور است نوح زمان و قطب جهان كز حریم غیب خلق خداى را به خداوند رهبر است یارب به حقّ عصمت «معصومه» كز شرف او را پدر امام و امامى برادر است كاین در به روى خلق دو عالم گشوده دار تا خاک ما به آب ولایش مخمّر است خورشید شعله اى ز شعاع رواق او تا نور او در آینه ها زیب و زیور است توفیق گفت و طبع «ریاضى» چو گل شكفت آن جا كه آفتاب هم از ذَرّه كمتر است سال هزار و سیصد و هشتاد و نه بود سالى كه كار آینه كارى، میسّر است ........سید محمدعلی ریاضی یزدی.........
حضرت معصومه(س)-مدح   ای کــه از نســــل اهل بـالایی ای کــه در اوج حجب پیـدایی زینـــب حــضـرت رضایی تو هــمـــهٔ افــتــــخـار بــابــایـــی دخت مـــوسایی و ولی مــریم چون رقــیه شــبــیه زهـرایـی باب مشــکل گشــای امروزی شــافــــع مهــربان فــردایــــی مثل اجــداد و نـسـلــتان بـانـــو آبـــــرویـی بــرای دنـــیــایـــی سر شــکسته به محـضــرت آید هــر کـــه دارد مـــدال آقــایـــی بـــی نگـاهـــت نمـی شــوم آدم بار کــج کــی رسـیده بر جایی کاسه ام را همــیشــه پـرکردی قــبــل آن کـــه کنــم تمـــنایــــی مــــن بـــدون قـم و خـراسـانت می رسیـــدم بــه مرز رسوایی گـــلــه از هـجــر کربــلا دارم بـا دل مــن تــو راه مــی آیـی؟ ........محمدحسین رحیمیان........
حضرت معصومه(س)-مدح  من به پابوسی تو آمده‌ام  شهر گلدسته‌های رنگارنگ  شهر قم، آشیان آل الله  شهر علم و دیانت و فرهنگ گنبد دلگشای تو از دور  در میان مناره‌ها پیداست  امتداد حضور آینه‌ها  در نگاه ستاره‌ها پیداست آه بانو، بگیر دست مرا  كه به جز تو مرا پناهی نیست  می‌توان با تو تا خدا كوچید  كز حرم تا بهشت راهی نیست در پگاهی كه با دو دست نیاز  به ضریحت دخیل می‌بندم  پر و بال دعای خود را من  به پر جبرئیل می‌بندم بس كه شب‌ها ستاره می‌شمرم  آسمانی شده‌ست دامن من  گر گناه است عاشقی كردن  گنه عالمی به گردن من قطعه‌ای از بهشت خوب خدا  آشكارا به منظر حرم‌ست  طایر پرشكسته دل ما    تا همیشه كبوتر حرم‌ست .......محمدعلی مجاهدی.پروانه.........
حضرت معصومه(س)-مدح   تو کیستی سلاله ی زهرای اطهری معصومه ای، کریمه ی آل پیمبری ممدوحه ی ائمه و محبوبه ی خدا احمد خصایل استی و صدّیقه منظری باب الکرم سلاله ی باب الحوائجی ام العفاف دختر موسی بن جعفری امروز قبله ی دل خوبان روزگار فردا همان شفیعه ی فردای محشری تو سومین ملیکه ی اسلام فاطمه آیینه دار زینب و زهرای اطهری یک مام تو خدیجه دگر مام، فاطمه پاکیزه تر ز مریم و حوّا و هاجری مریم پی زیارتت آید اگر به قم اقرار می کنی که همانا تو برتری بر نُه سپهر عصمت وتقوی ستاره ای در هفت بحر نور، فروزنده گوهری هم چار نجل پاک رضا را تو گوهری هم هشتمین ولی خدا را تو خواهری مصباح علم و دانش و توحید و معرفت مصداق هل اتی، ثمر نور کوثری عمر کم تو خاطره ی عمر فاطمه است یاد آور مقاومت و صبر مادری گویند باز می شود از قم در بهشت تو خود بهشت قرب خداوند اکبری  مادر نگشته، بانوی خلق دو عالمی شوهر نکرده، مادر آغاز و آخری بانو ولی چه بانویی، بانوی نُه سپهر دختر ولی چه دختری،اسلام پروری برهشت آفتاب ولایت ستاره ای در نُه سپهر نور، مه نور گستری پیراهن تو عصمت و تقوی ست چادرت زهد مجسمی و عفاف مصوّری در بحر بی کرانه ی ایمان و در کمال در آسمان زهد فروزنده اختری باب المراد دختر باب الحوائجی اخت الوقار دخت بتول مطهّری زهرا بهشت و روح تو لطف محمد است اولاد او همه شجر نور و تو بری گویند سایه ی حرمت بر سر قم است قم را نه، بلکه ملک جهان را تو محوری زانو زنند خیل فقیهان به محضرت آری تو شهر فقه و احادیث را دری روزی اگر به خطبه گشایی زبان خویش باور کنند خلق، که در نطق حیدری اسلام را به منطق گرمت مروّجی توحید را به نیروی علمت بیانگری عطر تو بر مشام محمد اگر رسد با خنده بوسدت که بهشت مکرری از نخل های سبز فدک می رسد ندا این باغ از آن توست که زهرای دیگری «میثم» اگر ثنای تو گوید محال نیست زیرا تو در قصیده سراییش رهبری .......استادسازگار........
یا صاحب الزمان شرمنده ام شرمنده از شبهای هجرانی حق میدهم من را دگر از خود نمیدانی فکر تو کم بودم تو خیلی فکر من بودی خیرت رسیده به گدا پیدا و پنهانی موی سپید نوکرانت هم نمایان شد پس کی به پایان میرسد این راه طولانی شهری که جای تو نباشد جای باران نیست تو نیستی در شهر ما و نیست بارانی امروز و فردا کردنم برد آبرویم را دیگر نمانده وقت توبه وقت جبرانی هرقدر میخواهی بزن حرفی ندارم من اما فقط قولی بده رو برنگردانی در را بروی میهمان بستیم و خندیدیم آه ای مسلمانان چه شد رسم مسلمانی ای کربلایی! زیر قبه یاد کن مارا محتاج محتاجیم ماییم و پریشانی شیخ الائمه کوچه کوچه برزمین افتاد یاد زمین افتادنش امروز گریانی ........سید پوریا هاشمی ........
دهه کرامت این جا که پُر از فروغ باور شده است گنجینه ی نور حق مصّور شده است از شعشعه ی مشهد و قم دانستم ایران ز دو خورشید منّور شده است کرامت هرکس به صراط مستقیم آمده است برباغ بهشت این حریم آمده است مانند تمام روزها یابن کریم ایام کرامت کریم آمده است .......سید_هاشم_دعایی ........
دختر باب الحوائج رحمت بی وقفه ای ایجاد شد آمد و عرش خدا آباد شد خانه ی موسی بن جعفر شاد شد غصه و غم از دلم آزاد شد اشکِ شادی روی مژگان آمده خواهر شاه خراسان آمده می چکید آیات توحید از رخش بوی ناب یاس پیچید از رخش شاه هشتم بوسه می چید از رخش می دمید انوار خورشید از رخش بس که در عصمت مقامش داده حق حضرت معصومه نامش داده حق ذکرِ بر روی لبانش یا رب است بانوی معصومه ی این مکتب است وصف او مانند وصف زینب است نزد حق از بس که والا مرتبه است حجت حق، جان فدایش می شود عرش حق مست دعایش می شود در حریم او دعا می آورند عقده بر عقده گشا می آورند حاجت کرب و بلا می آورند ناتوان، بهر شفا می آورند معجزاتش سهل و رایج هست او دختر باب الحوائج هست او از گناه و معصیت طاهر شدم تا میان صحن او حاضر شدم روی خاک افتادم و شاکر شدم چهارده معصوم را زائر شدم چون مرادم بانوی قم می شود قبر زهرا هم تجسم می شود بی نوا آمد مقام از او گرفت پادشاهی را غلام از او گرفت اعتبار و احترام از او گرفت آبرویی مستدام از او گرفت زائرانش را بهشتی می کند عاری از هر نوع، زشتی می کند ما فقیر رحمت معصومه ایم ریزه خوار و رعیت معصومه ایم زیر بار منت معصومه ایم خاک پای حضرت معصومه ایم روز و شب بر او توسل می کنیم بر خدای او توکل می کنیم آمد و قم میزبان عشق شد بر سرش گل ها نشان عشق شد آمد و مرثیه خوان عشق شد روضه خوان قدکمان عشق شد آسمانش خالی از کوکب نبود غافل از مرثیه ی زینب نبود سنگ نه... روی سرش گل ریختند شعله نه... بر معجرش گل ریختند ضربه نه... روی پرش گل ریختند هر کجا دور و برش گل ریختند خوب شد در قم دلش غمگین نشد خوب شد بر ساحتش توهین نشد ........محمد جواد شیرازی .........
غریب هستی رکاب کشور ما راتویی نگین بانو نوشته اند تورا کوثر زمین بانو سایل صبح حریمت همیشه بهجت بود تویی خدیجهٔ امروزِ مومنین بانو علی فاطمه و زریه که جای خودش خدا به خلقت تو گفته آفرین بانو برای دیدن زهرا به قم سفارش شد برای دیدن زهرا تو بهترین بانو غریب هستی و بر غربت شب قبرم امید جان محبی به واپسین بانو بیا بهشت گدا را فقظ تو ضامن باش بیا بخوان تو مرا سایلت همین ٬ بانو فدای عشق حسین است زینب کبری تویی فدایی آن نور هشتمین بانو ..........حامدآقایی ..........
مایه ی آرامش چه افتخاری از این خوبتر که دختر شد به نام فاطمه پیوند خورد و محشر شد که آمد و به پدر شادی دوچندان داد رسید و مایه ی آرامش برادر شد هم از تمامی مردان سرش سرآمدتر هم از تمام زنان قبیله اش سر شد سرودن از حرمش لذتی مضاعف داد چه لذتی که نوشتیم و صدبرابر شد به لطف آنکه به طوف حریم او رفتیم زیارت حرم طوس هم میسر شد حرم نه جای کسی مثل من که این درگاه محل آمد و رفت دوصد پیمبر شد به ذرّه پروریش بس همینکه جبرائیل در آسمان کریمانه اش کبوتر شد مدینه فاطمه اش را شبی به ایران داد و قم برای ابد با مدینه خواهر شد .........محسن ناصحی ........
ملیکه ای شبیه فاطمه هستی ، وقار داری تو چقدر پیش خدا ، اعتبار داری تو کنار حوض حیاط قدیم” فهمیدم چقدر ، ملتمس بی شمار داری تو فرشته ای و تمام جهان ، به زیر پرت ملیکه ای و دو صد ، جان نثار داری تو کویر قم ، که بدون وجود تو هیچ است برای فصل خزان هم ، بهار داری تو گواه میدهد این صحن مملو از مردم همیشه زائر دل بی قرار” داری تو قبور این فقها حاکی است ای بانو تمام دور حریمت ، حصار داری تو همیشه و همه جا سربلند و مغرورم برای همچو منی افتخار داری تو نشد که روضه بگویم ، نشد که بنویسم چقدر از دل من انتظار داری تو...؟ همیشه در حرمت جمله ای به لب دارم: ..._اما_مزار_داری_تو ........پوریا باقری .........
🌺سرود زیبا _میلادِ اُخت الرضا حَضرتِ معصومه سلام الله علیها _ حاج محمد طاهری 🌷💐🌾🌷💐🌾🌷💐🌾🌷💐🌾 {( امشب،پنجره بازه ، هوایِ تازه به دلامون خورده ، سر حال آورده ) 2 ( امشب،خدایی خوبه ، گدایی خوبه می زنیم باز زانو ، رو به رویِ بانو ) 2 شور و حالِ سرمستی،تو نگات معلومه اگه قلبت آشوبه یا دلت آرومه بگو یا معصومه ، بگو یا معصومه ... دوباره نازل میشه کوثر قرآن خواهرِ اربابِ یا خواهرِ سلطان یادگار فاطمه ، بانویِ ایران } 2 فکر کن شب ولادت ، رفتی زیارت خالیه دستاتو بگو حاجت هاتو فکر کن از تویِ صحنش ، سفرۀ پهنش تا گوهرشاد بازه ، دلُ آب میندازه تویِ صحن آیینه خدا رو پیدا کن 2 یا رضا ذکرت باشه زیر لب نجوا کن گره هاتو وا کن ، گره هاتو وا کن .... ‌ ‌ شور و حالِ سرمستی،تو نگات معلومه اگه قلبت آشوبه یا دلت آرومه بگو یا معصومه ، بگو یا معصومه ... گنبدی که قبلۀ ماه و خورشیدِ جلوۀ مدینه رو به قم بخشیده هر که دید معصومه رو ، زهرا رو دیده شور و حالِ سرمستی،تو نگات معلومه اگه قلبت آشوبه یا دلت آرومه بگو یا معصومه ، بگو یا معصومه ... باز هم از تو می خونم ، زیر زبونم مزۀ سوهانِ ، واجبِ شکرانه باز هم پر شده دستم،بس که نشستم پذیراییم کردی ، کربلاییم کردی تو کویر ایران شد ، حرمت گنجینه واسه دردام آبِ قم به خدا تسکینه نمکت شیرینِ ، نمکت شیرینِ شور و حالِ سرمستی،تو نگات معلومه اگه قلبت آشوبه یا دلت آرومه بگو یا معصومه ، بگو یا معصومه ... ای جواب هر دعا ، بی بی معصومه زهرایِ ایرانیا ، بی بی معصومه زینبِ امام رضا بی بی معصومه ... شور و حالِ سرمستی،تو نگات معلومه اگه قلبت آشوبه یا دلت آرومه بگو یا معصومه ، بگو یا معصومه ... ( امشب،پنجره بازه ، هوایِ تازه به دلامون خورده ، سر حال آورده ) 2 ( امشب،خدایی خوبه ، گدایی خوبه می زنیم باز زانو ، رو به رویِ بانو ) 2 شور و حالِ سرمستی،تو نگات معلومه اگه قلبت آشوبه یا دلت آرومه بگو یا معصومه ، بگو یا معصومه ... یا فاطمه معصومه .... یا فاطمه معصومه ....