حریمخصوصےیکسرباز 🌿
_
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
فاطمه جان! روز قیامت هر چشمی گریان
است، مگر چشمی که در مصیبت و عزای
حسین گریسته باشد ، که آن چشم در
قیامت خندان است و به نعمتهای بهشتی
مژده داده می شود.
بحار الانوار، ج 44، ص .293
May 11
#حڪمتعلوے ✨💚🍃
•
حضرت امیرالمؤمنین علے علیه السلام فرمودند:
الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ، وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ، وَ الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ.
دانش، ميراثى است گرانمايه و آداب، زيورهايى نو به نو و انديشه، آينه اى صافى است.
📚 نھج البلاغه، حکمت5
•@sarbaz_khane
هدایت شده از سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
.
کـربوبـلا .. !
بـا همین خـاکـــــ کفن خواهم شد ..
🏴 #محرم
#ورود_کاروان_به_کربلا 💔
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
روزِ دومِ محرم
سالروز ورود کاروان به کربلا .
هنگامه ی ورود ، سید الشهدا علیه السلام
از نام سرزمین پرسیدند ، عرض شد :
به اینجا غاضریه ، نینوا ، طف و .. میگویند.
اما فرمود:
نام دیگری هم دارد ؟
عرض کردند :
#کربلا هم میگویند...
فرمودند :
الهی ..
إنّی أعوذ بِک منَ الکربِ و البلاء ...
پناه میبرم به تو از سختی و آزمون ...
چه آزمون هایی ...
قربانی کردن کودک
از دست دادن برادر
تکه تکه شدن پسر بزرگ جلو چشمان پدر
اسارت اهل و عیال
امان از آزمون های الهی ...
فرمود :
خیمه ها را بر پا کنید
اینجا کربلاست ...💔😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وایسا پای کار اباعبدالله
بگو بالاخره پای روضهات درست میشم..
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
روزِ سومِ محرم
⭕️عمر بن سعد ابی وقاص
🔹عمر بن سعد جمعه، سوم محرم ۶۱ق وارد کربلا شد و قره بن قیس حنظلی را به نزد امام حسین علیه السلام فرستاد تا از امام بپرسد که برای چه به عراق آمده است؟ امام در جواب پاسخ داد که مردم کوفه از من دعوت کردهاند، از این روی به عراق آمدهام، حال اگر نمیخواهند برمیگردم.
🔺ابن سعد پاسخ امام را به عبیدالله نوشت، عبیدالله برای ابن سعد نوشت که یا با حسین (ع) جنگ کند و یا فرماندهی سپاه کوفه را به شمر بن ذی الجوشن واگذارد. اما ابن سعد در پاسخ به شمر گفت که او خود امیر سپاه خواهد بود و با حسین(ع) جنگ خواهد کرد.لذا پنج هزار سوار را بر شریعه فرات گماشت تا مانع از برداشتن آب توسط سپاه امام شوند.
🔻امام حسین چند بار با عمر سعد گفتگو کرد تا او را از جنگ با خود منصرف کند. در یکی از این دیدارها امام به او فرمود: آیا از خدا نمیترسی که با من میجنگی در حالی که میدانی من کیستم؟ این گروه را رها کن و نزد من بیا تا مقرب درگاه الهی شوی.
♦️عمر سعد گفت: از آن میترسم که خانهام را خراب کنند. امام فرمود: من برای تو خانهای مهیا میکنم. عمر گفت: اموالم را میگیرند. امام فرمود: من بهتر از آن را به تو میدهم. عمر سعد ساکت شد و جوابی نداد. امام در حالی که آنجا را ترک میکرد فرمود: خدا به زودی تو را در بسترت بکشد و در روز قیامت نیامرزد. امید دارم از گندم عراق جز اندکی نخوری. عمر سعد گفت: اگر گندم نباشد، جو خواهد بود.