eitaa logo
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
1.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
633 ویدیو
55 فایل
طلبه ها انسان هایی هستند ، مثل سایر خلائق ؛ اما با زندگیِ نسبتا ساده تر . . . و البته ! هیجان انگیز تر ✨ یه چایی در خدمت باشیم ☕ حاویِ : منبر های دو دقیقه ای نگارخانهٔ من (یه مشت عکس) : @negar_khane_man حجرهٔ من (راه ارتباط + اصلِ مطالب) : @hajehabib
مشاهده در ایتا
دانلود
تا زنده هستید دائم مشغول صلوات فرستادن و خواندن سوره [قل هوالله احد] باشید. زمانی که انسان در قبر قرار گرفت ارزو میکند شخصی کنارقبرش بیاید وبرایش یک فاتحه ای یا صلواتی بفرستد. [علامه طباطبایی ره]
طلبه ، شیش سال نون امام زمان رو نمیخوره که آخرش بشه کارمند دولت! بعد شیش سال یادت نره نون امام زمان رو خوردی که بشی سربازش! ن‌ نون خور دولت و پشت میز نشین! پ.ن: قالَ یکی از نخبگان حوزه
هدایت شده از شیخ علی🇵🇸
عقل معاش در زندگی طلبگی.pdf
2.7M
جزوه به صورت عکس نوشته
هدایت شده از شیخ علی🇵🇸
مطالعه این جزوه رو به دو گروه خیلی توصیه میکنم: ۱- اونایی که تصمیم دارن طلبه بشن و نگرانی های معیشتی دارن! ۲- اونایی که تصمیم دارن با یک طلبه ازدواج کنن و نگران رزق و روزیشون هستند! این دو گروه حتما این جزوه رو مطالعه کنن👌 بقیه هم مطالعه کنن به نفعشونه ، چون کلام بزرگانه و نور داره و امید هست که ذهن و قلبتون با مطالعه کلام ایشان منور به انوار الهی بشه🤲
هدایت شده از پیام های حبیبانه
📪 پیام جدید 💬https://eitaa.com/sarbaz_khane/5067 سلام یه روز از دستت کلافه بودم و میگفتم همش از دغدغه میگه بعد خودش نمیاد تو آموزش پرورش و اینا ... خلاصه امروز جوابمو گرفتم ! حلال کن حاجی بچه م هنوز تا نخورم زمین بزرگ نمیشم!
رفیق جینگِ شهید مصطفی صدر زاده . پ.ن: از سمت چپ ، شهید صابری
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
رفیق جینگِ شهید مصطفی صدر زاده . پ.ن: از سمت چپ ، شهید صابری
وصیت نامه ی شهید صابری: یا علی‌اکبر لیلا عشقت میان سینه من پا گرفته / شکر خدا که چشم تو ما را گرفته دریاب دل‌ها را تو با گوشه نگاهی / حالا که کار عاشقی بالاگرفته عمریست آقاجان دلم از دست رفته / پایین پای مرقدت مأوا گرفته گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب / شش‌گوشه هم با نور تو معنا گرفته از کودکی آواره روی تو هستم / دست دلم را حضرت زهرا گرفته مانند جدت رحمة للعالمینی / حیف است دست خالی مرا را نبینی امروز ۳ شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳ مصادف با سالروز ولادت بانوی دمشق، عقیله بنی‌هاشم زینب کبری (س) دست به قلم شدم تا سیاه‌مشقی به نام "وصیت‌نامه" بنویسم. خدایا! خدای من! خدای خوب و مهربانم... خیلی خیلی قشنگ‌تر و زیباتر از اون چیزی هستی که من با این سطح پائین معرفت و شناخت که اصلاً نداشته محسوب می‌شه، فکر می‌کنم. روسیاهم. روسیاهم که با ۲۵ سال سن نتونستم تو رابطه‌ی عبد و معبودی اونجوری که باید و شاید وظیفه‌ی عبد رو به نحو شایسته و بایسته انجام بدم. ازت ممنونم؛ ممنونم که من رو انسان آفریدی؛ انسانی مثلاً مسلمان و لایق شکر، فراوان‌تر محب امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه وآله السلام... ممنونم که دوران حیاتم رو تو این بازه‌ی زمانی قراردادی و هم توفیقات و افتخارات خیلی خیلی زیادی، نمونه‌اش حب شهزاده علی‌اکبر (علیه‌السلام) عنایت کردی. الهی؛! أنت رب الجلیل و أنا عبدک الذلیل... "خدایا! من رو بپذیر" بر همگان واضح و مبرهن است که وقتی شما مادر، پدر و خواهران عزیزم این دست‌نوشته را می‌خوانید من دیگر در بین شما نیستم. می‌خوام کمی راحت‌تر و خودمانی‌تر بدون استرس و رودربایستی باهاتون صحبت کنم. اول از همه شما پدر مهربونم! بابا، انصافاً به حالت غبطه می‌خورم. همیشه [ناخوانا] ازم جلوتر بودی. پدری رو در حقم تموم کردی و نشون دادی بهترین بابای دنیا هستی. دوستت دارم پدر. خدا می‌دونه لذت‌بخش‌تر از زمانی که دستت رو می‌بوسیدم و صورتم رو می‌بوسیدی تو عمرم نداشتم؛ و هیچ موقع از خودم بی‌نهایت متنفر نمی‌شدم الا وقتایی که دلت رو به درد می‌آوردم... منو ببخش بابا مامان، مامان، مامان... همین الآنش چقدر دلم برات تنگ شده! خدا می‌دونه. خیلی دوستت دارم. بیشتر از اون چیزی که فکر می‌کنی! قدرت رو ندونستم. حیف. تو دلم هزار تا حرف هست که تو این چند جمله و چند ورق جا نمی‌شن و اون حس و حالش رو هم نمی‌تونم با قلم برات توصیف کنم. مامان؛ زیباترین موجود عمرم؛ قشنگ‌ترین کلمه عمرم؛ عشقم؛ نفسم؛ همه وجودم؛ دوستت دارم ...و امّا روضه گوش دادم! مامان شما لباس مشکی تنم کردی و بردیم مجلس عزاداری! مدیونتم. پدر شما لقمه حلال گذاشتی دهنم! ممنونتم... روضه لب تشنه! روضه بدن ارباً اربا! روضه وداع! روضه گودال! روضه در! روضه پهلو! روضه سر بریده! همیشه هم آرزو داشتم این روضه‌ها همه به سرم بیان! خدا کنه! یعنی میشه؟ رسیدن به سن ۳۰ سال؛ بعد از آقا علی‌اکبر (ع) برام ننگه! تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی‌اکبر (ع) اصلاً نمی‌تونم تصور کنم! فرق سالم رو بعد از آقا علی‌اکبر (ع) نمی‌خوام! چقدر خوب میشه سر تو بدنم نداشته باشم چقدر جالب و رویایی و زیباست وقتی ارباب می‌آیند بالا سرم تن تکه تکه‌ام براشون آشنا باشه و با دیدن شباهت‌های تو بدن من و شهزاده علی‌اکبر (ع) یک کمی از اون غم و غصه بدن ارباً اربا تسلی پیدا کند! خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم. پدر و مادرم و خواهران گلم، صبر کنید. صبر صبر صبر. خواهرای خوبم! حجاب حجاب حجاب. مامان دوستت دارم بابا دوستت دارم ... بابا، مامان، سرتون رو جلوی ارباب و بی‌بی لیلا بالا بگیرین. هزار تا مثل من نه که کل دنیا فدای یک نگاه ارباب به گل روی آقا علی‌اکبر (ع) اینجوری تازه یک مقدار شبیه اهل‌بیت علیهم‌السلام شدید همتون. براتون از خدا اجر جزیل و صبر جمیل می‌خوام. یا علی‌اکبر سلام من رو به همه آشنا و در و همسایه برسونید. سه‌شنبه ۵/اسفند/۱۳۹۳
روی اون تابلو سفید بزرگه ، ۱۱ امضا از ۱۱ شهید مدافع حرم موجوده...
1.79M
اندکی روضه ی علی اکبر علیه السلام منزل شهید مدافع حرم مهدی صابری
کسی نمیاد نمایشگا کتاب تهران؟🤔
هدایت شده از پیام های حبیبانه
📪 پیام جدید 💬اسم غرفه ((فرهنگی مذهبی الزهرا ۱۵ )) شرمنده دیر شد ..!رفتید .. من معلوم نیست همیشه باشم سر غرفه ولی به پدرم میگم قضیه تخفیف رو ..رمز بچه های کانال : ((حریم زندگی یکی سرباز )) بگید از طرف این شخص میاید ..!
گفتگوی دوتا خانم یکی محجبه یکیشون بی حجاب 👇👇👇 بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟ گفت: آره ! خیلی دوسش دارم گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟ گفت: آره! گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟ گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد گفت: چرا؟ براش یه مثال زدم: گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله… دیدم حالتش عوض شده بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟ گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه گفتم: پس حجابت…. اشک تو چشاش جمع شده بود روسری اش رو کشید جلو با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره از فردا دیدم با چادر اومده گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد! خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه.🙃
از ویژگی های باحال نمایشگاه کتاب که دیدم ، این بود که هر پنجاه شصت متر ، یه تابلو هست و گفت و گوی آزاد درباره حجاب داشتن. جمعیت انبوهی هم جمع شده بود. غرفه هایی هم بودن که پرسش پاسخی بود درباره حجاب. من که وجدانا از این کارشون لذت بردم ‌. اما متاسفانه کشف حجاب در محدوده نمایشگاه و خود نمایشگاه متاسفانه زیاد بود. اگر چ انصافا چادری ها هم زیاد بودند. خدا ان شاء الله حفظشان کند. قشر مذهبی باید تو جامعه باشه. اونجور کم‌کم جامعه حداقل ظواهر دینی رو حفظ می‌کنه. اما تا قشر مذهبی تو خونش باشه نچ .... آقا نهایتا بهتون تیکه پرت میکنن. نترسید🙄 من با یه مَن ریش و پیراهن یقه آخوندی هیچ تیکه و کنایه ای نشنیدم. ( البته اینکه سه چهار نفر آدم هم باهام بود بی تاثیر نبود😶) ولی خب خودمو آماده تیکه و انتقاد و اینا کرده بودم . اما اثری نبود. آقا خوف نکنید ...! نترسید!