May 11
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
حضرت زهرا به اسما رو کرد فرمود: اسما ...
به بسترم میرم ...
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
بعد از ساعتی صدام بزن
اگه جوابتو دادم ، که هیچ ...
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
اگه جوابتو دادم ، که هیچ ...
اگه جواب ندادم ، بفرست سراغ علی 💔
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
اگه جواب ندادم ، بفرست سراغ علی 💔
اسما نقل میکنه :
ساعتی گذشت ..
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
اسما نقل میکنه : ساعتی گذشت ..
سراسیمه رفتم بالای بستر ...
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
بنت رسول الله... یا بنت خیر خلق الله ...
جوابمو نداد و...💔
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
جوابمو نداد و...💔
حسنین علیهماالسلام وارد شدن ...
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
اسما ! مادر ما این وقت روز نمیخوابه 😭
امام مجتبی سمت راست مادر ...
من حَسَنتم ...!
من اونی ام که تو کوچه ها چه ها دید ...
من اونی ام که غرورم شکست ...💔😭
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
امام مجتبی سمت راست مادر ... من حَسَنتم ...! من اونی ام که تو کوچه ها چه ها دید ... من اونی ام که غ
سید الشهدا سمت چپِ مادر ...
من همونی ام که قبل از به دنیا اومدن
با تو حرف میزدم ...
بهت میگفتم من غریبم ...
من تشنه ام ...
با من حرف بزن تا جان از بدنم در نیومده😭💔
حسنین رفتن سمت مسجد ...
تو راه مسجد میگفتن وا احمدا ... وا محمدا ..
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
حسنین رفتن سمت مسجد ... تو راه مسجد میگفتن وا احمدا ... وا محمدا ..
رسیدن به مسجد ...
تا امیر المومنین علیه السلام مطلع شد
از حال رفت ...
ما نشنیدیم تو جنگ ها که حضرت امیر
بیوفته ...
اما فاصله مسجد تا خونه رو چند بار افتاد ...