مواظب باشید چی گوش میدید
چی میبینید
کجا عضوید
وژدانن حواستونو بدید .
بعضی وقتا ، از جایی که نمیدونید میخورید!
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
سلاح دشمن تو جنگ شناختی اینه : ۱ _ ناامید کردن.. ۲_ ناکار آمدی نظامِ حاکم.. ۳_ تهمت زدن و حساسی
بعد از مسلح شدن به اسلحه ای که بتونه در مقابل اینا بایسته ، وظیفه داری به بقیه هم کمک کنی !
مواظب باشیم .
گولِ عظیم نخوریم !
و مردم رو هم در حد توان ، از گول خوردن
دور نگه داریم 🤝🍬
والسلام
بیستودوّمشوّال
هزاروچهارصدوچهلوپنج
قمالمقدسه
حوزهعلمیه.
سوال و چیزی باشه :
لینک ناشناس 👇🏻
https://daigo.ir/secret/913059123
اینجا هم جواب میدم ان شا الله 👇🏻
https://eitaa.com/hajehabib
مال حرام
تا " آبروی آدم" را نبرد
انسان را رها نمیکند،
هرگز خیال نکنیم حرفی که زدیم،
و یا مال حرامی که گرفتیم
و یا آبروی کسی رابردیم،
گذشته، و یا تمام شده، خیر!
چیزی نمیگذرد!
#آیتاللهجوادیآملی 🌱
@sarbaz_khane 🕊
✏️ لب کلام اغلب روایاتی
که درباره زبان وارد شده یکی است؛
و آن اینکه:
«باید مراقب بود !
زبان به اندازه لازم و کیفیت صحیح
باز شود ...»
@sarbaz_khane 🕊
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 فحش و ناسزا ممنوع
🎙شیخ حسین انصاریان
@sarbaz_khane 🕊
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بماند به یادگار
#قدس
@sarbaz_khane 🕊
9.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 به حساب علی
ابن مهران گوید: «در کوفه مرد تاجری بود که او را ابوجعفر میگفتند، در داد و ستدهای خود شخص خوبی بود و هرگاه یکی از سادات و علویین میآمد چیزی به او میداد و به غلامش میگفت: در حساب علی بن ابیطالب علیهالسلام بنویس.
روزگاری گذشت تا اینکه فقیر و نادان شد و به دفترهای خود مینگریست، چون به نام بدهکاران میرسید اگر زنده بودند از آنان مطالبه مینمود و اگر مرده بودند روی نام آنان خط میکشید؛ روزی از روزها که در خانه خود نشسته بود، مردی بر وی گذشت و از روی استهزاء گفت: طلبهایی که از علی بن ابیطالب علیهالسلام داشتی گرفتی؟!
از این سخن، ابوجعفر سخت غمگین شد؛ شب که خوابید در عالم رؤیا پیامبر صلیالله علیه و آله را دید که به حسنین فرمود: پدر شما علی علیهالسلام چه کرد؟
حضرت علی علیهالسلام از پشت سر جواب داد: آمدهام که حقّش را بدهم؛ فرمود: بده به من؛ پس کیسهای سفید و پشمی به او عطاء نمود و فرمود: این حق تو است بگیر و فرزندانم چون نزدت میآیند محرومشان مکن که دیگر، فقیر نخواهی شد.
ابوجعفر از خواب بیدار شد درحالیکه کیسه پول در دستش بود؛ همسر خود را صدا زد و کیسه را باز نمودند دیدند، هزار دینار درون آن است؛ زن گفت: ای مرد! از خدا بترس مبادا به تاجری خیانت کرده باشی و حقّ مردم را گرفته باشی؟
ابوجعفر خواب خود را برای همسرش گفت؛ آن زن گفت: اگر تو راستش را بگویی، باید در دفترهایت اثری باشد، چون دفتر طلبکاریها را آوردند و ورق زدند، دیدند از بدهیهای حساب علی بن ابیطالب علیهالسلام خبری نیست.
📙(روضه الصدوق، ج 3، ص 222- نمونه معارف اسلام، ج 5- کشکول بحرانی)
@sarbaz_khane 🕊