💐 معرفی شهید شیخ هادی ذوالفقاری:
شب شهادت امام هادی علیه السلام به دنیا آمد.
به همین دلیل نامش را محمد هادی گذاشتند.
از فعالان فرهنگی مسجد و هیئت و جوانی کاری، خستگی ناپذیر و شوخ طبع بود.
در فلافل فروشی، پیک موتوری، بازار آهن و .. کار می کرد و در فتنه ی سال ۱۳۸۸ جانباز شد.
در سال ۱۳۹۰ به مدت سه سال به تنهایی ساکن نجف و در حوزه ی علمیه نجف مشغول به تحصیل شد.
علاقه ی خاصی به شهید ابراهیم هادی داشت.
او را در نجف 《ابراهیم تهرانی》 صدا میزدند.
با رفتنش به سوریه مخالفت کردند به همین دلیل به عنوان تصویر بردار به گروه حشد الشعبی پیوست.
در نجف برای خانواده های مستضعفِ طلاب به طور رایگان لوله کشی میکرد،
به او میگفتند طلبه ی لوله کش!
در ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ نزدیکی شهر سامراء بر اثر انفجار بولدوزر انتحاری به شهادت رسید.
🌷کلام شهید محمد هادی ذوالفقاری:
سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد
هر حرفی را که می خواهید بزنید
فکر کنید که آیا #ضروری هست یا نه؟
هیچ وقت بی دلیل حرف نزنید.
تاریخ ولادت : ۱۳ بهمن ۱۳۶۷
تاریخ شهادت : ۲۶ بهمن ۱۳۹۳
جانباز و شهید مدافع حرم #شهید_هادی_ذوالفقاری
@sarbazekoochak
سرباز کوچک در اینستاگرام
Instagram.com/sarbazekoochak110
آنچه که ما از نماز بزرگان شنیده بودیم در وجود احمد آقا میدیدیم. قنوت نماز او طولانی شد آن قدر که برای من سوال ایجاد کرد. یعنی چه شده؟! بعد از نماز به سراغش رفتم و از او دلیلش را پرسیدم.
«شهید احمد علی نیری» در تابستان ۱۳۴۵ در روستای آینه ورزان دماوند چشم به جهان گشود. از همان زمان کودکی به حق الناس و نماز اول وقت بسیار حساس بود. در مقابل معصیت و گناه واکنش نشان میداد. همه میدانستند که اگر در مقابل او غیبت کسی را بکنند با آنها برخورد سختی خواهد کرد. او در تاریخ ۲۷ بهمن ماه سال ۶۴ و در سن ۱۹ سالگی طی عملیات والفجر۸ به آرزوی دیرینهاش یعنی شهادت رسید. احمدعلی یکی از شاگردان خاص آیت الله حق شناس بود. امروز ۲۷ بهمن ماه سال ۹۹ سی و پنجمین سالگرد شهادت شهید نیری است.
@sarbazekoochak
سرباز کوچک در اینستاگرام
Instagram.com/sarbazekoochak110
💠شهید احمدعلی نیری یکی از شاگردان خاص مرحوم آیت الله حق شناس بود؛ وقتی مردم دیدند که آیت الله حق شناس در مراسم ترحیم این شهید بزگوار حضور یافت و ابعادی از شخصیت او را برای مردم بیان کرد، تازه فهمیدند که چه گوهری از دست رفته است!
🔰مرحوم آیت الله حق شناس درباره شهید نیری گفت: " در این تهران بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟"
در بخشی از کتاب "عارفانه" نوشته شده است:
آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دونماز، سخنرانیشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند:
🔰“این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند.
🔰رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!"
🔰سپس در همان شب ایشان به همراه چند نفر از دوستان به سمت منزل احمدآقا که در ضلع شمالی مسجد امین الدوله در چهار راه مولوی بود، رهسپار شدند.
در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش اظهار داشتند: "من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به جز بنده وخادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت.
به محض اینکه در را باز کردم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است.
اما نه روی زمین ! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید...."
@sarbazekoochak
سرباز کوچک در اینستاگرام
Instagram.com/sarbazekoochak110
@sarbazekoochak
چگونه پرده ها از جلو چشمان شهید احمد علی نیری کنار رفت؟
آنچه که ما از نماز بزرگان شنیده بودیم در وجود احمد آقا میدیدیم. قنوت نماز او طولانی شد آن قدر که برای من سوال ایجاد کرد. یعنی چه شده؟! بعد از نماز به سراغش رفتم و از او دلیلش را پرسیدم.
@sarbazekoochak
یکی از دوستان شهید از تقوا و سیر و سلوک شهید خاطرهای نقل می کند.
این خاطره در کتاب «عارفانه» کاری از «گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی» نقل شده است که در ادامه میآید:
زندگی او مانند یک انسان عادی ادامه داشت، اما اگر مدتی با او رفاقت داشتی، متوجه میشدی که او یکی از بندگان خالص درگاه خداست. یک بار برنامه بسیج تا ساعت سه بامداد ادامه داشت. بعد احمد آهسته به شبستان مسجد رفت و مشغول نماز شب شد. من از دور او را نگاه میکردم. حالت او تغییر کرده بود.گویی خداوند در مقابلش ایستاده و او مانند یک بنده ضعیف مشغول تکلم با پروردگار است. عبادت عاشقانه او بسیار عجیب بود. آنچه که ما از نماز بزرگان شنیده بودیم در وجود احمد آقا میدیدیم. قنوت نماز او طولانی شد آن قدر که برای من سوال ایجاد کرد. یعنی چه شده؟! بعد از نماز به سراغش رفتم و از او پرسیدم: احمد آقا تو قنوت نماز چیزی شده بود؟ احمد همیشه در جوابهایش فکر میکرد. برای همین کمی مکث کرد و گفت: نه چیز خاصی نبود. آنقدر اصرار کردم که مجبور شد حرف بزند: «در قنوت نماز بودم که گویی از فضای مسجد خارج شدم. نمیدانی چه خبر بود! آنچه که از زیباییهای بهشت وعذابهای جهنم گفته شده همه را دیدم! انبیا را دیدم که در کنار هم بودند و...»
یکی از دوستانش که شاهد لحظات قبل از شهادت ایشان در عملیات والفجر8 بود چنین نقل میکند:
در لحظه شهادت ترکشی به پهلوش اصابت کرد. وقتی به زمین افتاد از ما خواست که او را بلند کنیم وقتی روی پاهایش ایستاد رو به سمت کربلا دستش را به سینه نهاد و آخرین کلام را بر زبان جاری کرد«السلام علیک یا ابا عبدالله». احمد علی موقع خاکسپاری با اینکه 6 روز از شهادتش میگذشت ولی دستش هنوز به نشانه ادب بر سینه اش قرار داشت.
وصیت نامه شهید
پس از عرض سلام و تحیت به پیشگاه ارواح مقدس انبیا وائمه معصومین(ع) بالاخص حضرت بقیة الله (ارواحنا له الفدا).
شکر پروردگار عالمیان که ما را برانگیخت و ما را لایق دانست و هدایت کرد.
و رسولان متعددی بلاخص رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) را بر ما ارزانی داشت تا بتوانیم ره گشای خوبی در این جهان باشیم در مقابل شیاطین.
خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا و عمل میکنند به وظایف خود به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب.
قرآن قرآن را فراموش نکنید. بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است.
اسلام را در تمام شئوناتش حفظ کنید.
رهبری و ولایت فقیهی که در این زمان از اهم واجبات است یاری کند.
انشاءالله خداوند عزوجل جزای خیر به شما عنایت فرماید!
والسلام علیکم و علی عباد الله الصالحین
@sarbazekoochak
سرباز کوچک در اینستاگرام
Instagram.com/sarbazekoochak110
"عارفانه"؛ روایتی خواندنی از زندگی و خاطرات شهید احمدعلی نیری
مرحوم آیت الله حق شناس نقل کرده است: “این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم، از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند.
کتاب "عارفانه " دربردارنده زندگینامه و خاطرات عارف شهید "احمدعلی نیری" است که از سوی نشر امینان به چاپ رسیده است. در این کتاب مادر، دوستان، استادان و شاگردان این شهید بزرگوار به خاطره گویی از وی پرداخته و از خصوصیات نیک شهید نیری سخن گفته اند.
@sarbazekoochak
سرباز کوچک در اینستاگرام
Instagram.com/sarbazekoochak110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای تحول شهید «احمدعلی نیری» به خاطر دوری از گناه
@sarbazekoochak
سرباز کوچک در اینستاگرام
Instagram.com/sarbazekoochak110
#شهیدمحمدحسین_یوسف_الهی
شهید محمد حسین یوسف الهی در سال ۱۳۴۰ در شهر کرمان به دنیا امد، پدرش فرهنگی بود و در خانواده فرهنگی رشد کرده بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند.
@sarbazekoochak
سرباز کوچک در اینستاگرام
Instagram.com/sarbazekoochak110
#علاقه_به_نهج_البلاغه
#شهیدمحمدحسین_یوسف_الهی
از کودکی در مساجد و جلسات مذهبی شرکت می کرد و با اسلام و قرآن آشنا شد.
وی علاقه زیاد و ارتباط عمیقی با نهج البلاغه داشت و این ریشه در همین دوران کودکی شکل گرفت.
@sarbazekoochak
سرباز کوچک در اینستاگرام
Instagram.com/sarbazekoochak110
#نحوه_شهادت
#شهیدمحمدحسین_یوسف_الهی
در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در #بیست_و_هفتم_بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید.
@sarbazekoochak
سرباز کوچک در اینستاگرام
Instagram.com/sarbazekoochak110
#حضور_در_جبهه_جنگ_تحمیلی
#شهیدمحمدحسین_یوسف_الهی
با شروع جنگ عراق علیه ایران به جبهه اعزام شد و در لشکر ۴۱ ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد.
@sarbazekoochak
سرباز کوچک در اینستاگرام
Instagram.com/sarbazekoochak110
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
قائم مقام فرمانده واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۴۱ثارالله کرمان
ولادت: ۱۳۳۹/۱۲/۲۶
شهادت: بر اثر مجروحیت شیمیایی عملیات والفجر هشت ؛ اروند کنار؛ ۱۳۶۴/۱۱/۲۷
مزار: گلزار شهدای شهر کرمان
@sarbazekoochak
سرباز کوچک در اینستاگرام
Instagram.com/sarbazekoochak110
اول اسفند سالروز شهادت حجت الاسلام شهید «فضل اللّه محلاتی» در حمله جنگنده عراقی به هواپیمای حامل ایشان (۱۳۶۴ ه.ش)
eitaa/@sarbazekoochak
Instagram.com/sarbazekoochak110
فضلالله مهدیزادهٔ محلاتی معروف به فضلالله محلاتی (۱۸ تیر ۱۳۰۹ محلات – ۱ اسفند ۱۳۶۴) نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران بود.
eitaa/@sarbazekoochak
Instagram.com/sarbazekoochak110
تحصیلات
تحصیلات خود را در شش سالگی در «مکتبخانهٔ مدرسه میرزا» آغاز کرد و طی شش سال به پایان رساند. مدتی برای کمک نزد پدرش میماند. دراین مدت با توجه به رفت و آمد سید محمد تقی خوانساری، سید صدرالدین صدر و سید روحالله خمینی به محلات، به طلبگی علاقهمند میشود ولی پدرش مخالفت میکند. دروس مقدمات و قدری از سیوطی و حاشیه را در همان محلات، نزد آیت الله شهیدی و بعضی از علمای محلات میخواند. سرانجام با وساطت محمدتقی خوانساری و عمویش، موفق میشود پدر را برای رفتن به قم راضی کند. در پانزده سالگی به قم رفت و در سال ۱۳۲۴ وارد حوزهٔ علمیه شد، حاشیه را نزد حاج محمد آقا تهرانی و سیوطی را نزد آشیخ عباس علی، دوباره میخواند و مغنی را نزد شیخ علی پناه اشتهاردی میآموزد. به گفتهٔ خودش در این ایام سرپرست واقعیش محمدتقی خوانساری بوده که به خانهٔ او رفت و آمد داشته.
مطوّل را نزد محمد صدوقی، معانی را نزد مرتضی مطهری و یک مقدار هم نزد علی مشکینی فرا گرفت. بخش عمده شرح لمعه را نزد صدوقی و مابقی را نزد حاج اسدالله اصفهانی نورآبادی خواند. با اتمام مقدمات و فراگیری سطح، رفتهرفته او را به نام شیخ فضلالله میشناختند. از مهترین چهرههایی که در حوزه با آنها آشنا شد، میتوان به سید حسین طباطبایی بروجردی (در درس خارج) و سید روحالله خمینی (در درس اخلاق)، علامه سید محمد حسین طباطبایی (در درس تفسیر)، حائری یزدی اشاره کرد.
eitaa/@sarbazekoochak
Instagram.com/sarbazekoochak110
فعالیتهای سیاسی بعد از انقلاب
محلاتی بعد از انقلاب نخستین سرپرست حجاج ایرانی، اولین دبیر جامعه روحانیت مبارز، نماینده مردم محلات در اولین دوره مجلس شورای اسلامی و نماینده بنیانگذار جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده داشت. وی در ابتدای پیروزی انقلاب، سرپرستی صندوق تعاون اصناف را هم عهدهدار بود. او در اولین دوره انتخابات مجلس با کسب تعداد ۹۳٫۷۰ درصد از بین تعداد کل آراء ۱۴٬۶۴۸ (رای) به مجلس راه یافت.
eitaa/@sarbazekoochak
Instagram.com/sarbazekoochak110
شهادت
در ۱ اسفند ۱۳۶۴، به همراه هشت تن از نمایندگان مجلس، نیروهای عالی رتبه ارتش، مقامات عالی رتبه قضایی با هواپیمای فوکر اف۲۷ فرندشیپ به خلبانی عبدالباقی درویش در جریان عملیات والفجر ۸، در ۲۵ کیلومتری شمال اهواز عازم جبهههای جنگ بود که هواپیمای حامل آنها در محاصره دو فروند میگ-۲۳ عراقی قرار گرفت و همه ۵۰ سرنشین آن شهید شدند.
eitaa/@sarbazekoochak
Instagram.com/sarbazekoochak110
شهادت
در ۱ اسفند ۱۳۶۴، به همراه هشت تن از نمایندگان مجلس، نیروهای عالی رتبه ارتش، مقامات عالی رتبه قضایی با هواپیمای فوکر اف۲۷ فرندشیپ به خلبانی عبدالباقی درویش در جریان عملیات والفجر ۸، در ۲۵ کیلومتری شمال اهواز عازم جبهههای جنگ بود که هواپیمای حامل آنها در محاصره دو فروند میگ-۲۳ عراقی قرار گرفت و همه ۵۰ سرنشین آن شهید شدند.
اسامی شهدا:
عبدالباقی درویش - خلبان
عباس جاهدی اوجقاز - کمک خلبان
محمود خضرائی - کمک خلبان
سرگرد داود مقرنس
ابوالقاسم رزاقی ۱۳۳۱ - نماینده مجلس از تنکابن و رامسر
نورالدین رحیمی ۱۳۱۴ - نماینده مجلس از خرمآباد
مهدی یعقوبی ۱۳۳۰ - نماینده مجلس از تربت حیدریه
سیدحسن شاهچراغی ۱۳۳۱ - نماینده مجلس از دامغان
غلامرضا سلطانی ۱۳۲۲ - نماینده مجلس از کرج
محمد کلاتهای ۱۳۲۶ - نماینده مجلس از بجنورد
علی معرفیزاده ۱۳۲۷ - نماینده مجلس از خرمشهر و شادگان
سید ابوالقاسم داود الموسوی دامغانی ۱۳۲۳ - نماینده مجلساز رامهرمز
فضلالله محلاتی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران
فرجالله نصیری ۱۳۳۸ - قاضی دادگستری
محمد مصطفوی کرمانی ۱۳۱۵ - قاضی دادگستری
مهدی آشوری ۱۳۳۱ - قاضی دادگستری
احمد خان احمد لو ۱۳۳۱ - قاضی دادگستری
سیدحسن خضری ۱۳۱۵ - قاضی دادگستری
میر ولی رفیعی راد ۱۳۲۵ - قاضی دادگستری
محمد خداپرست - قاضی دادگستری
جعفر نیری ۱۳۲۸ - قاضی دادگستری
محبوب شیری ۱۳۱۹ - قاضی دادگستری
علی ورقا محبی ۱۳۲۴ - قاضی دادگستری
محمدجواد صدیقیان کاشی ۱۳۳۰ - قاضی دادگستری
سید احمد قاسمیان ۱۳۱۷ - کارآموز قضائی
محمود نوری خواه ۱۳۲۸ – مسئول عقیدتی سیاسی
احمد محمودی طرزقی
صادق مطهری
سید حسین معنوی
محمد مقدسیان
رشید موسوی
احمد رقمی
محمدعلی روحانی فرد
سیدحسن طباطبائی نسب
محمدحسین عنایتی
اسدالله عیسی نیا
علاء الدین فراز
عبدالله فیاضی بارجین
سلطان مراد کزازی
محمدرضا کشواد
محمد گلابچی
سیدابوالقاسم هاشمی
عنایت اله احمدی
سیدابوالقاسم ارشادی
رجب علی اسلامی
احمد انصاری
رضا برادران هاشمی
سید حسین حسینی
امیر محمودی منش - پاسدار محافظ غلامرضا سلطانی
عبدالله فیاضی بارجین - پاسدار محافظ فضلالله محلاتی
eitaa/@sarbazekoochak
Instagram.com/sarbazekoochak110
شهید حمید باکری در سال ۱۳۳۴ در آذربایجان غربی به دنیا آمد. او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان فردوسی ارومیه به پایان رساند و بعد از اخذ دیپلم، باوجود قبولی در کنکور، به سربازی رفت.
دوران سربازی را نیز در یکی از پاسگاههای ژاندارمری اطراف ارومیه گذراند و بعد از پایان خدمت حدود یک سال در تبریز ساکن شد و به مطالعه و تزکیه نفس و خودسازی پرداخت. سپس برای ادامه تحصیلات عازم آلمان شد، اما با تبعید امام خمینی به نوفللوشاتو، به پاریس رفت. وی آنجا مأموریت یافت به سوریه و لبنان برود تا با شرکت در دورههای آموزش نظامی، مهارتهای جنگ شهری، جنگ چریکی، روشهای سازماندهی نیرو و شیوه ساختن بمبهای دستی را فرابگیرد.
مأموریت بعدی وی تهیه اسلحه و انتقال آنها به کشور بود. انتقال سلاحها تا مرز ترکیه بهعهده حمید و از مرز تا تبریز بهعهده برادرش مهدی باکری بود.
@sarbazekoochak
پس از بازگشت امام خمینی به ایران و همزمان با پیروزی انقلاب، حمید باکری نیز به ایران برگشت و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸، به عضویت سپاه ارومیه درآمد و عضو شورای مرکزی آنجا شد. او همزمان با فعالیت در سپاه ارومیه، در قالب گروههای جهادی به روستاهای استان میرفت و در بازسازی و محرومیتزدایی از آنها تلاش فراوانی میکرد. در درگیریهای کردستان بهویژه آزاد کردن سنندج و مهاباد نیز نقش مؤثری ایفا کرد.
@sarbazekoochak
باکری در سال ۱۳۵۹ هم مدتی مسئول اداره بازرسی شهرداری ارومیه بود، اما پذیرش مسئولیتهای سنگینی همچون آزادسازی کردستان، ساماندهی شهرداری ارومیه و محرومیتزدایی از روستاهای استان او را از عمل به تکلیف دینی و ملی خود بازنداشت و در سال ۱۳۶۰ به آبادان رفت و با استقرار در خط دفاعی ذوالفقاریه به مبارزه با دشمن پرداخت.
باکری در عملیاتهای فتح المبین و بیتالمقدس فرماندهی یکی از گردانهای تیپ نجف اشرف را بهعهده داشت و در گشودن دژ مستحکم عراقیها در خرمشهر بسیار جانفشانی کرد.
همزمان با فرماندهی مهدی باکری در تیپ ۳۱ عاشورا، حمید باکری نیز به تیپ ۳۱پیوست و در عملیات مسلمبن عقیل مسئول محور یکم تیپ عاشورا و در عملیات والفجر مقدماتی فرمانده تیپ ۹ لشکر ۳۱ عاشورا بود. همچنین در نبردهای والفجر۱، والفجر۲، والفجر۴ و خیبر جانشینی فرمانده لشکر ۳۱عاشورا را بهعهده داشت.
@sarbazekoochak
وی در عملیات خیبر در معیت گردانهای خطشکن لشکر، با نبردی برقآسا خط دشمن را در جزیره مجنون جنوبی شکست و در کوتاهترین زمان ممکن پل شحیطاط، تنها راه ارتباط زمینی دشمن با جزایر را بهتصرف درآورد. همچنین ۳ روز در برابر پاتکهای بیامان دشمن تا پای جان جنگید تا اینکه به آرزوی دیرینهاش یعنی شهادت رسید و روحش آسمانی و پیکر مطهرش جاودانه شد.
eitaa/@sarbazekoochak
Instagram.com/sarbazekoochak110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره شهید سلیمانی از شهادت حمید باکری
eitaa/@sarbazekoochak
Instagram.com/sarbazekoochak110